💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 #قسمت سی و نهم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: برمی گردم وجودم آتش گرفته بود ... می
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
#قسمت چهل و یکم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: که عشق آسان نمود اول
.
...نه دلی برای برگشتن داشتم ... نه قدرتی ... همون جا توی منطقه موندم ... ده روز نشده بود، باهام تماس گرفتن ...
- سریع برگردید ... موقعیت خاصی پیش اومده ...رفتم پایگاه نیرو هوایی و با پرواز انتقال مجروحین برگشتم تهران ... دل توی دلم نبود ... نغمه و اسماعیل بیرون فرودگاه... با چهره های داغون و پریشان منتظرم بودن ... انگار یکی خاک غم و درد روی صورت شون پاشیده بود ...سکوت مطلق توی ماشین حاکم بود ... دست های اسماعیل می لرزید ... لب ها و چشم های نغمه ... هر چیصبر کردم، احدی چیزی نمی گفت ...
- به سلامتی ماشین خریدی آقا اسماعیل؟
- نه زن داداش ... صداش لرزید ... امانته ...با شنیدن "زن داداش" نفسم بند اومد و چشم هام گر گرفت... بغضم رو به زحمت کنترل کردم ...
- چی شده؟ ... این خبر فوری چیه که ماشین امانت گرفتید و اینطوری دو تایی اومدید دنبالم؟ ...صورت اسماعیل شروع کرد به پریدن ... زیرچشمی به نغمه نگاه می کرد ... چشم هاش پر از التماس بود ... فهمیدم هر خبری شده ... اسماعیل دیگه قدرت حرف زدن نداره ... دوباره سکوت، ماشین رو پر کرد ...- حال زینب اصلا خوب نیست ... بغض نغمه شکست ... خبر شهادت علی آقا رو که شنید تب کرد ... به خدا نمی خواستیم بهش بگیم ... گفتیم تا تو برنگردی بهش خبر نمیدیم ... باور کن نمی دونیم چطوری فهمید ...جملات آخرش توی سرم می پیچید ... نفسم آتیش گرفته بود ... و صدای گریه ی نغمه حالم رو بدتر می کرد ... چشم دوختم به اسماعیل ... گریه امان حرف زدن به نغمه نمی داد...
- یعنی چقدر حالش بده؟ ...بغض اسماعیل هم شکست ...
- تبش از 40 پایین تر نمیاد ... سه روزه بیمارستانه ... صداش بریده بریده شد ... ازش قطع امید کردن ... گفتن با این وضع...دنیا روی سرم خراب شد ... اول علی ... حالا هم زینبم ...
🛏 🚑 🛏 🚑 🛏 🚑 🛏 🚑 🛏 🚑 🛏
#قسمت چهل و دوم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: بیا زینبت را ببر تا بیمارستان
.
هزار بار مردم و زنده شدم ... چشم هام رو بسته بودم و فقط صلوات می فرستادم ...از در اتاق که رفتم تو ... مادر علی داشت بالای سر زینب دعا می خوند ... مادرم هم اون طرفش، صلوات می فرستاد ... چشم شون که بهم افتاد حال شون منقلب شد ... بی امان، گریه می کردن ...مثل مرده ها شده بودم ... بی توجه بهشون رفتم سمت زینب ... صورتش گر گرفته بود ... چشم هاش کاسه خون بود ... از شدت تب، من رو تشخیص نمی داد ... حتی زبانش درست کار نمی کرد ... اشک مثل سیل از چشمم فرو ریخت ... دست کشیدم روی سرش ...
- زینبم ... دخترم ...
هیچ واکنشی نداشت ...
- تو رو قرآن نگام کن ... ببین مامان اومده پیشت ... زینب مامان ... تو رو قرآن ...دکترش، من رو کشید کنار ... توی وجودم قیامت بود ... با زبان بی زبانی بهم فهموند ... کار زینبم به امروز و فرداست ...دو روز دیگه هم توی اون شرایط بود ... من با همون لباس منطقه ... بدون اینکه لحظه ای چشم روی هم بزارم یا استراحت کنم ... پرستار زینبم شدم ... اون تشنج می کرد ... من باهاش جون می دادم ...دیگه طاقت نداشتم ... زنگ زدم به نغمه بیاد جای من ... اون که رسید از بیمارستان زدم بیرون ...
رفتم خونه ... وضو گرفتم و ایستادم به نماز ... دو رکعت نماز خوندم ... سلام که دادم ... همون طور نشسته ... اشک بی اختیار از چشم هام فرو می ریخت ...- علی جان .. هیچ وقت توی زندگی نگفتم خسته شدم ... هیچ وقت ازت چیزی نخواستم ... هیچ وقت، حتی زیر شکنجه شکایت نکردم ... اما دیگه طاقت ندارم ... زجرکش شدن بچه ام رو نمی تونم ببینم ... یا تا امروز ظهر، میای زینب رو با خودت می بری ... یا کامل شفاش میدی ... و الا به ولای علی ... شکایتت رو به جدت، پسر فاطمه زهرا می کنم ... زینب، از اول هم فقط بچه تو بود ... روز و شبش تو بودی ... نفس و شاهرگش تو بودی ... چه ببریش، چه بزاریش ... دیگه مسئولیتش با من نیست ...اشکم دیگه اشک نبود ... ناله و درد از چشم هام پایین می اومد ... تمام سجاده و لباسم خیس شده بود ...
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 #قسمت چهل و یکم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: که عشق آسان نمود اول . ...نه دلی بر
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
#قسمت چهل و سوم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: زینب علی
.
برگشتم بیمارستان ... وارد بخش که شدم، حالت نگاه همه عوض شده بود ... چشم های سرخ و صورت های پف کرده...مثل مرده ها همه وجودم یخ کرد ... شقیقه هام شروع کرد به گز گز کردن ... با هر قدم، ضربانم کندتر می شد ...
- بردی علی جان؟ ... دخترت رو بردی؟ ...هر قدم که به اتاق زینب نزدیک تر می شدم ... التهاب همه بیشتر می شد ... حس می کردم روی یه پل معلق راه میرم... زمین زیر پام، بالا و پایین می شد ... می رفت و برمی گشت ... مثل گهواره بچگی های زینب ...به در اتاق که رسیدم بغض ها ترکید ... مثل مادری رو به موت ... ثانیه ها برای من متوقف شد ... رفتم توی اتاق ...زینب نشسته بود ... داشت با خوشحالی با نغمه حرف می زد ... تا چشمش بهم افتاد از جا بلند شد و از روی تخت، پرید توی بغلم ... بی حس تر از اون بودم که بتونم واکنشی نشون بدم ... هنوز باورم نمی شد ... فقط محکم بغلش کردم ... اونقدر محکم که ضربان قلب و نفس کشیدنش رو حس کنم ... دیگه چشم هام رو باور نمی کردم ...نغمه به سختی بغضش رو کنترل می کرد ...
- حدود دو ساعت بعد از رفتنت ... یهو پاشد نشست ... حالش خوب شده بود ...دیگه قدرت نگه داشتنش رو نداشتم ... نشوندمش روی تخت...- مامان ... هر چی میگم امروز بابا اومد اینجا ... هیچ کی باور نمی کنه ... بابا با یه لباس خیلی قشنگ که همه اش نور بود ... اومد بالای سرم ... من رو بوسید و روی سرم دست کشید ... بعد هم بهم گفت ...
به مادرت بگو ... چشم هانیه جان ... اینکه شکایت نمی خواد ... ما رو شرمنده فاطمه زهرا نکن ... مسئولیتش تا آخر با من ... اما زینب فقط چهره اش شبیه منه ... اون مثل تو می مونه ... محکم و صبور ... برای همینم من همیشه، اینقدر دوستش داشتم ...
بابا ازم قول گرفت اگر دختر خوبی باشم و هر چی شما میگی گوش کنم ... وقتش که بشه خودش میاد دنبالم ...زینب با ذوق و خوشحالی از اومدن پدرش تعریف می کرد ... دکتر و پرستارها توی در ایستاده بودن و گریه می کردن ... اما من، دیگه صدایی رو نمی شنیدم ... حرف های علی توی سرم می پیچید ... وجود خسته ام، کاملا سرد و بی حس شده بود ... دیگه هیچی نفهمیدم ... افتادم روی زمین ...
🌧🌦🌧🌦🌧🌦🌧🌦🌧🌦🌧🌦
#قسمت چهل و چهارم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: کودک بی پدر
.
مادرم مدام بهم اصرار می کرد که خونه رو پس بدیم و بریم پیش اونها ... می گفت خونه شما برای شیش تا آدم کوچیکه ... پسرها هم که بزرگ بشن، دست و پاتون تنگ تر میشه ... اونجا که بریم، منم به شما میرسم و توی نگهداری بچه ها کمک می کنم ...
مهمتر از همه دیگه لازم نبود اجاره بدیم ...همه دوره ام کرده بودن ... اصلا حوصله و توان حرف زدن نداشتم ...
- چند ماه دیگه یازده سال میشه ... از اولین روزی که من، پام رو توی این خونه گذاشتم ... بغضم ترکید ... این خونه رو علی کرایه کرد ... علی دست من رو گرفت آورد توی این خونه ... هنوز دو ماه از شهادت علی نمی گذره ... گوشه گوشه اینجا بوی علی رو میده ... دیگه اشک، امان حرف زدن بهم نداد ...من موندم و پنج تا یادگاری علی ... اول فکر می کردن، یه مدت که بگذره از اون خونه دل می کنم اما اشتباه می کردن... حتی بعد از گذشت یک سال هم، حضور علی رو توی اون خونه می شد حس کرد ...کار می کردم و از بچه ها مراقبت می کردم ... همه خیلی حواسشون به ما بود ... حتی صابخونه خیلی مراعات حال مون رو می کرد ... آقا اسماعیل، خودش پدر شده بود اما بیشتر از همه برای بچه های من پدری می کرد ... حتی گاهی حس می کردم ... توی خونه خودشون کمتر خرج می کردن تا برای بچه ها چیزی بخرن ...تمام این لطف ها، حتی یه ثانیه از جای خالی علی رو پر نمی کرد ... روزگارم مثل زهر، تلخ تلخ بود ... تنها دل خوشیم شده بود زینب ... حرف های علی چنان توی روح این بچه 10 ساله نشسته بود که بی اذن من، آب هم نمی خورد ... درس می خوند ... پا به پای من از بچه ها مراقبت می کرد... وقتی از سر کار برمی گشتم ... خیلی اوقات، تمام کارهای خونه رو هم کرده بود ...هر روز بیشتر شبیه علی می شد ... نگاهش که می کردیم انگار خود علی بود ... دلم که تنگ می شد، فقط به زینب نگاه می کردم ... اونقدر علی شده بود که گاهی آقا اسماعیل، با صلوات، پیشونی زینب رو می بوسید ...
عین علی ... هرگز از چیزی شکایت نمی کرد ... حتی از دلتنگی ها و غصه هاش ... به جز اون روز ...از مدرسه که اومد، رفتم جلوی در استقبالش ... چهره اش گرفته بود ... تا چشمش به من افتاد، بغضش شکست ... گریه کنان دوید توی اتاق و در رو بست ....
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
فیلم از طرف ن.دشتی
کیک بدون همزن وبدون شکر وروغن
حتماببینید.درست کنید و
لذتش روببرید👌👌👌
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#نان_زرافه
🔷مواد لازم
🔹خمیر مایه 1قاشق غذاخوری
🔹شکر 1قاشق غذاخوری
🔹شیر ولرم1/2پیمانه
🔹تخم مرغ 2عدد
🔹شکر 8قاشق
🔹پودر کاکائو 2قاشق
🔹کره آب شده 1/4پیمانه
🔹وانیل کمی،نمک کمی
🔹آرد حدود350گرم
♨️طرز تهیه:
ابتدا شکر ومایه خمیر رو تو شیر ولرم بریزید وبزارید 10دقیقه بمونه تا عمل بیاد
بعد تخم مرغ ، وانیل ، کره ، شکررو با نمک با هم بزنید وبه مایع خمیر اضافه کنید وکم کم آرد رو بریزید مواد رو به دو قسمت تقسیم کنید
وقتی خمیر خیلی چسبنده است به یک قسمت مواد پودر کاکائو بزنید و یکی دیگه سفید بمونه
تو دوظرف جدا گانه بزارید روش سلفون بکشید وبزارید تا 1ساعت استراحت کنه حالا از خمیر کاکائو چونه درست کنید و از خمیر سفید هم چونه درست کنید
بعد خمیر سفید را بصورت مستطیل باز کنید وخمیر کاکائویی رو بصورت استوانه در وسط خمیر سفیدقرار بدید
و خمیر سفید رو دورش رول کنید
این کار رو تا کل خمیرتون تمام بشه تکرار کنید
کف قالب مستطیل رو کاغذ روغنی بزارید وخمیرها رو ردیف اول، ردیف دوم وردیف سوم ما بین هم بزارید تو قالب روش رومال زرده وزعفرون بمالید
وروش کنجد وسیاه دونه بپاشید ودر فر 180 درجه با کاسه آب داخل فر قرار بدید تا رطوبت نون حفظ بشه وتا وقتی که روی نون طلایی بشه
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
#کیک_شکلاتی_کاراملی
تخم مرغ؛دو عدد
شکر؛یک پیمانه
روغن مایع؛یک دوم پیمانه
شیر؛یک دوم پیمانه
آرد؛یک ویک سوم پیمانه
پودر کاکائو؛یک چهارم پیمانه
وانیل:یک دوم ق چ
بکینگ پودر؛دو ق م
(عزیزان تو رسپی اصلی ترکی مقدار مواد به لیوان وفنجونای بزرگ وکوچیک بود برای اینکه سردرگم نشین و میزان موادتون اوکی باشه من خودم تبدیلشون کردم به پیمانه که راحتتر باشید)
خب تخم مرغ وشکر ووانیل رو با همزن بزنید چهار الی پنج دقیقه به ترتیب روغن مایع وشیر اضافه بشه وفقط مخلوط بشه کافیه مواد خشک رو ترکیب والک کنید واضافه کنید وبا لیسک مخلوط کنید وتو قالب چرب وارد پاشی شده بریزید(قالب رو به جای آرد پاشی میتونید پودر کاکائو بپاشین )وقطر این قالبای تارت کیکی حدود بیست وهشت سانت هست ووسطش حفره داره برای ریختن سس یا خامه و...
قالب رو داخل فر با دمای صد وشصت درجه به مدت سی دقیقه(فر های گازی دما بین صد وهفتاد الی صد وهشتاد)وبدون فر هم میتونید پخت کنید داخل قابلمه به روشی که تو پست قبلی توضیح دادم هم میتونید کیک رو پخت کنید
بعد خنک شدن کیک سس کارامل رو بریزید وسط حفره
برای درست کردن سس کارامل یک لیوان شکر رو داخل
تابه بریزید وبا شعله ملایم اجازه بدید شکر ذوب بشه اصلا با قاشق هم نزنید فقط میتونید تابه رو کمی تکون بدید مراقب باشید نسوزه ووقتی شکر ذوب شد یک قاشق غذاخوری کره بهس اضافه ومخلوط کنید ویک پاکت خامه صبحانه بهش اضافه ومخلوط وحرارت رو خاموش کنید واین سس روی حفره وسط کیک طبق کلیپ بریزید وبرای درست کردن گاناش صد گرم خامه صبحانه رو روی حرارت بن ماری یا مستقیم با شعله ملایم قرار بدید همین که خامه از اطراف ظرف شروع به جوشیدن کرد هشتاد گرم شکلات تخته ای رو هم اضافه کنید حرارت رو خاموش کنید ومخلوط کنید وروی سس کارامل بریزید.
پ ن:دوستان میتونید فقط گاناش درست کنید بریزین یا فقط سس کارامل اجباری نیست حتما هر دوتاش رو بریزین.نوش جان
.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
زرشک پلو با مرغ زعفرانی
مواد لازم (٤ نفر)
مرغ >> ٤ تكه
ساقه كرفس >> ٢ عدد
پياز >> ٣ عدد
هويج >> ١ عدد
فلفل دلمه >> نصف ١ عدد
رب >> ١ قاشق غ خ
سير ساطوري >> ١ حبه
زرشك>> ١٥٠ گرم
شكر >> ١ قاشق غ خ
زعفران دم كرده>> ٨ قاشق غ خ
آب سرد >> ١ ليتر
آب جوش >> نيم ليتر
نمك >> ٢ قاشق چ خ
زرد چوبه>> نصف قاشق چ خ
پاپريكا >> ١ قاشق چ خ .
.
روش پخت👨🏻🍳
تكه هاي مرغ رو به همراه آب سرد و نمك و پياز و هويج و كرفس نيم ساعت ميپزيم و آبكش ميكنيم،بعد از سرد شدن داخل كمي روغن سرخ ميكنيم و كنار ميزاريم ،حالا پياز رو تفت ميديم،بعد فلفل دلمه وسير رو تفت ميديم،سبك كه شدن رب رو تفت ميديم تا خاميش از بين بره،تو اين مرحله ،نمك ،پاپريكا و زرد چوبه رو اضافه ميكنيم،ادويه هارو هم تفت ميديم ،مرغ سرخ شده رو روي پياز ميزاريم ،زعفرون اول رو روش ميريزيم بعد اب جوش رو اضافه ميكنيم ،در ظرف رو ميزاريم و نيم ساعت بعد مرغ هارو پشت و رو ميكنيم ،زعفرون دوم رو اضافه ميكنيم ،مقدار پخت به سليقه ي شما بستگي داره ،زرشك رو هم با كره و شكر تفت ١ دقيقه اي ميديم و برنج زعفروني رو بهش اضافه ميكنيم،
.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
"ماکارونی بدون گوشت"
ماکارونی ترجیحا شکل دار یک بسته 500 گرمی
پیاز بزرگ 1 عدد
گوجه فرنگی بزرگ 2 عدد
فلفل سبز شیرین ترکیه 2 عدد بزرگ اکثر میوه فروشی ها دارن شبیه فلفل سبزای خودمونه ولی سایزش بزرگه حتما نوع شیرینشو بگیرین که تند نباشه اگر در دسترس نبود به جاش از فلفل دلمه ای سبز استفاده کنین نصف یک عدد فلفل دلمه ای کافیه
پاپریکای قرمز یک سوم عدد اونم اگر پیدا نکردین قابل حذف هستش
سیر 2 تا 3 حبه
کره 1 قاشق غذاخوری میتونین از کره گیاهی هم استفاده کنین
روغن مایع 2 قاشق
رب گوجه فرنگی 1 قاشق غذاخوری
ادویه ها هر کدام 1 قاشق چایخوری
آویشن ، نعنا ،
فلفل سیاه به میزان دلخواه
نمک
میتونین در صورت دلخواه کمی قارچ و یا هویج رنده هم در هنگام پخت به مواد سس اضافه کنین و با سستون تفت بدین
خب حالا پوست گوجه ها رو بکنین گوجه هارو خرد کنین با بقیه مواد همه را باهم میکس کنین که حسابی پوره و یکدست شه حالا روغن و کره را داخل تابه نچسب بریزین و سس را بهش اضافه کنین باید صبر کنین تا آب سس کشیده بشه و مرتب همش بزنین
تو این فاصله ماکارونی رو با آب جوش و کمی نمک و کمی روغن بپزین تا نرم شه
وقتی سس غلیظ شد و به روغن افتاد رب و ادویه هارو اضافه کنین
وقتی سس جا افتاد ماکارونیتون که حالا خوب پخته شده رو بهش اضافه کنین و خوب مواد رو باهم تفت بدین برای 10 تا 15 دقیقه در تابه رو بزارین تا خوب مواد باهم جا بیفته
حالا ماکارونی آمادست میتونین با کمی پنیر و یا جعفری تزئین و نوش جان کنین
.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d