eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
26.6هزار ویدیو
129 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
زن و شوهری با کشتی به مسافرت رفتند ... کشتی چند روز را آرام در حرکت بود که ناگهان طوفانی آمد و موج های هولناکی به راه انداخت، کشتی پر از آب میشد ترس همگان را فراگرفت و ناخدا می گفت که همه در خطرند و نجات از این گرفتاری نیاز به معجزه خداوندی دارد. زن نتوانست اعصاب خود را کنترل کند و بر سر شوهر داد و بی داد زد اما با آرامش شوهر مواجه شد، پس بیشتر اعصابش خورد شد و او را به سردی و بیخیالی متهم کرد شوهر با چشمان و روی درهم کشیده به زنش نگریست خنجری بیرون آورد و بر * زن گذاشت و با کمال جدیت گفت: آیا از خنجر می ترسی؟ گفت: نه شوهر گفت: چرا؟ زن گفت: چون خنجر در دست کسی است که به او اطمینان دارم و دوستش دارم. شوهر تبسمی زد و گفت: حالت من نیز مانند تو هست این امواج هولناک را در دستان کسی می بینم که بدو اطمینان دارم و دوستش دارم!! آری! زمانیکه امواج زندگی تو را خسته و ملول کرد طوفان زندگی تو را فرا گرفت همه چیز را علیه خود می دیدی نترس! زیرا خدایت تو را دوست دارد و اوست که بر همه طوفانهای زندگیت توانا و چیره است ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
📚 داستان کوتاه ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﮐﻔﺶ ﻗﺸﻨﮓ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯﺵ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﻢ ﺍﻭﻣﺪ، ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﺗﻨﮓ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺎﻣﻮ ﻣﯽ ﺯﺩ ﺧﺮﯾﺪﻣﺶ !! ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ :ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺵ،ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ...! ﻣﺪﺗﻬﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ . ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺗﻮ ﻣﺴﯿﺮﺍﯼ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﻤﺶ ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯﻡ ﺍﺫﯾﺘﻢ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﺎﻫﺎﻣﻮ ﺯﺧﻢ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺷﺘﻢ... ﺗﺎ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ، ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺭﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ! ﺍﻣﯿﺪ ﻣﻦ ﻭﺍﺳﻪ ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺑﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﻮﺩ . ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺳﺎﯾﺰ ﭘﺎﯼ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻤﺶ، ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺭﺩ ! ﺧﻼﺻﻪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﻫﯿﭽﯽ ﻭﺍﺳﻢ ﻧﻤﻮﻧﺪ ﺟﺰ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﭘﺎﻫﺎﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ... ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻢ ﺩﺭﺳﺖ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭﻧﺪ ! ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﺸﻮﻥ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺳﺎﯾﺰ قلبتون ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﻥ ﺣﺎﻻ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘشون ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎشی ﺁﺧﺮﺵ ﻓﻘﻂ ﺯﺧﻤﺎﺷﻮﻥ ﺑﺠﺎ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ.... :) ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌷🌷🌷 محتسب روزى به يك خاتون خوشگل گير داد گفت رفتارت كمى تا قسمتى هنجار نيست رنگ كفشت هيچ ،زنبيلت چرا سرخابى است تازه شانس آورده اى پیراهنت گلدار نيست وسمه بر ابرو كشيدى، سرمه هم مالیده ای بخت يارت بوده زيرا غلظتش بسيار نيست اى كه با چسبینه( ساپورت) شهرى را به آتش مى كشى بشكه ى باروت وكبريت است اين شلوار نيست يا نخر يا آن كه از اين سند بادى ها بخر هم خوش استيل است هم پوشيدنش دشوار نيست چشم مارا دو ر دیدی طره اى افشانده اى فکر کردی گشت نامحسوس در بازار نیست هر عذابى مى كشيم از چارقد شل بستن است ورنه مسئولى شل و كم كار و سهل انگار نيست ابر اگر باران نمى بارد فقط از لج توست نقش تغييرات جوى اصلا اين مقدارنيست تا تو با اين ريخت درشهر آفتابى مى شوى حاصلش غير از همين گرماى لاكردار نيست بعد از اين گفتار مهر آميز، خاتون گفت كه باشد اصلا روى بيرون آمدن اصرار نيست مى روم در گوشه اى از خانه پنهان مى شوم تا ببينم من نباشم مشكلى در كار نيست ؟ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
📚بهشت فروشی (ماجرای خریدن خانه زبیده و هارون الرشید از بهلول) زبیده زن هارون الرشید در راه عبور خویش، بهلول را دید که داشت با بچه‌های روی زمین خط می‌کشیدند . به بهلول گفت چه می‌کنی . بهلول گفت دارم خانه درست می‌کنم. زبیده گفت .. زبیده زن هارون الرشید در راه عبور خویش، بهلول را دید که داشت با بچه‌های روی زمین خط می‌کشیدند . به بهلول گفت چه می‌کنی . بهلول گفت دارم خانه درست می‌کنم. زبیده گفت خیلی زیباست آن را می‌فروشی؟ بهلول گفت هزار دینار می‌فروشم. زبیده گفت خریدام. بهلول هم آن پول ها را گرفت و بین فقراء تقسیم کرد. شب آن روز هارون الرشید خوابی دید که وارد بهشتی شده که در آن قصر مجللی است و او را به داخل آن راه نمی‌دهند و می‌گفتند مال زبیده است. فردا به زبیده گفت چنین خوابی دیدم. زبیده ماجرای خانه خریدن از بهلول را به هارون گفت. هارون هم رفت تا بهلول را ببیند اورا دید که با بچه‌ها روی زمین خط می‌کشد. گفت ای بهلول چه می‌کنی؟ گفت مگر نمی‌بینی دارم خانه می‌سازم. هارون گفت خانه ای را که تو درست می‌کنی به شکوه و جلال خانه پادشاهان نیست ولی آن را می‌خرم. بهلول گفت قیمتش خیلی گران است. هارون گفت هرچه را بخواهم می‌توانم بدست آورم. بهلول گفت هزاران کسیه پر زر و باغها و بوستانهای وسیع و اموال فراوان و ... هارون گفت پس چرا به زبیده هزار دینار فروختی. بهلول گفت: زبیده ندیده آن را هزار دینار خرید ولی تو دیده‌ای و می‌خواهی بخری! 📚کتاب قصه‌های بهلول نوشته رضا شیرازی (تهران، نشر دا نش‌آموز سال 1378؛ 118ص.: مصور ‌ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
📚 آقایی نقل می‌کرد، یکی از دوستانم مدتی سردرد عجیبی گرفت و مشکوک به بیماری خطرناک مغزی بود. دکتر برای او آزمایش‌هایی نوشت. بعد از تحمل استرس طولانی و صرف هزینه زیاد برای گرفتن نتیجه آزمایش‌ به بیمارستان رفتیم؛ چشمان و قلبش می‌لرزید. متصدی آزمایشگاه جواب آزمایش را به ما داد و خودش به ما گفت: شکر خدا چیزی نیست. دوستم از خوشحالی از جا پرید؛ انگار تازه متولد شده؛ رفت بسته شکلاتی خرید و با شادی در بیمارستان پخش کرد. متصدی آزمایشگاه به من هم کاغذ سفیدی داد و گفت: این هم نتیجه آزمایش تو! چیزی نیست شکر خدا تو هم سالم هستی!!! از این کار او تعجب کردم! متصدی که مرد عارفی بود گفت: دیدی دوستت الان که فهمید سالم است، چقدر خوشحال شد و اصلا به خاطر هزینه‌ها و وقتی که برای این موضوع گذاشته ناراحت نشد. پس من و تو هم قدر سلامتیمان را بدانیم و با صرف هزینه‌ای کم در راه خدا، با زبان و‌ در عمل شکرگزار باشیم که شکر نعمت باعث دوام و‌ ازدیاد نعمت است. «و نعمتهای پروردگارت را بازگو کن…» (ضحی آیه ۱۱). «اگر شکرگزار باشید قطعا برای شما زیاد میگردانیم…» (ابراهیم آیه ۷). ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
❣زمین بدجور گرد است...! در دنیا قانونے وجود دارد به نام قانون "ڪارما" قانون ڪارما یعنے اگر بزنے یک روزے میخوری یعنے اگر شڪستے یه روز خودت هم میشڪنی خلاصه ڪنم برایت قانون ڪارما همان ضرب المثل معروف است ڪه میگوید از هر دستے بدهے از همان دست پس میگیری آن زمان ڪه دلے را شڪستی آن زمان ڪه اشک ڪسے را دراوردی آن زمان ڪه زخمے زدی بترس از قانون ڪارما ڪه اگر توبه ڪنے و پشیمان هم شوے سودے ندارد و این قانون چه بخواهے چه نخواهے بر زندگے تو پیاده میشود... بترس از قانون ڪارما... ڪارما یعنے زمین بدجور گرد است... ‎‌‌‌‎ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ 📌داستان 🍃🌺 از بایزید بسطامے عارف بزرگ، پرسیدند: اےن مقام ارزشمند را چگونه یافتی؟ گفت: شبے مادر از من آب خواست نگریستم، آب در خانه نبود ڪوزه برداشتم و به جوے رفتم ڪه آب بیاورم چون باز آمدم مادر خوابش برده بود پس با خویش گفتم: اگر بیدارش ڪنم، خطاڪار خواهم بود آنگاه ایستادم تا مگر بیدار شود هنگام بامداد او از خواب برخاست سر بر ڪرد و پرسید: چرا ایستاده‌ای؟! قصه را برایش گفتم او به نماز ایستاد و پس از به جاے آوردن فریضه، دست به دعا برداشت و گفت: خدایا! چنانڪه این پسر را بزرگ و عزیز داشتے، اندر میان خلق نیز او را عزیز و بزرگ گردان اشاره به جلب رضایت مادر و تأثیر دعاے او در حق فرزند و اینڪه جلب رضایت مادر آدمے را به مقام‌هاے والاے معنوے می‌رساند. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
ما ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺪهیم ﭼﻄﻮﺭ ﺑﺎ ما ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﻨﻨﺪ!اما خودت چی ؟؟ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ! ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﺩﺭﻭﺍﻗﻊ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﺤﻮﻩ ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﯼ! ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﺑﻄﺖ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪﺍﻧﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ، ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺑﺎ ﻓﺮﺩ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﯼ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯽ؟ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺗﺤﻮﻝ ﺁﻧﻬﺎ اﯾﺠﺎد ﺩﮔﺮﮔﻮﻧﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺩﺕ ﻫﺴﺖ. ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮ ﺷﻮ ﺗﺎ اطرافیانت ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﻬﺘﺮﯼ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎشند ‎‌‌‌ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💞دوستے میگفت ڪه محصول ڪشاورزے ام را جمع و خالص ڪرده بودم و براے اینڪه از دست پرنده ها در امان باشد و ضرر و زیانے نبینم ڪنار آن مترسک گذاشتم و راهے منزل شدم براے استراحت و ناهار ڪه در بین راه بصورت اتفاقے یڪے از اهالے روستایمان را دیدم ڪه به سمت باغ شخصے خودش میرفت البته شخصے متدین و ڪاریزماتیک بود ڪه اهل روستا خیلے احترام براش قائل بودن با دیدن من دستم را گرفت و گفت باید حتما ناهار مهمان من باشی پذیرفتم و وارد باغ ڪه شدیم درحین قدم زدن متوجه شدم ڪه زیر درختان انگور ڪاسه هاے ڪوچڪے آب گذاشته بود، با فاصله خاص، تعجب ڪردم و پرسیدم، این چه ڪاریه؟؟ اےن ڪاسه هاے آب براے چیه؟ ؟ جواب داد چون گنجشڪها از این انگورا میخورند و بخاطر شیرینے زیاد انگورها ممڪنه دهنشون خشک بشه، این ڪاسه هاے آب رو گذاشتم تا بخورند با دیدن مهربانے این پیرمرد، خیلے از ڪار خودم خجالت ڪشیدم وبراے چند دقیقه از اون بزرگمرد به بهانه اے اجازه گرفتم و سریعا برگشتم و مترسک را از ڪنار محصول برداشتم و اصلا دوست داشتم تمام پرنده ها بیایند و از این محصول من بخورند @دلت رو رودریایی ‌کن ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
خبر خوب اینکه این چیز کیک خوشمزه نیازی به فر و همزن نداره با کمترین امکانات خوشمزه ترین رو درست کن😉 مواد لازم🔻 بیسکویت پودر شده 100 گرم کره ذوب شده 4ق سوپ خوری خامه شیرین شده 100 گرم پنیر خامه ای 150 گرم وانیل 1/4 ق چ پودر ژله انار یک بسته انار دانه شده به میزان لازم طرز تهیه🔻 بیسکویت پودر شده را با کره مخلوط میکنیم کف ظرف مورد نظر یک لایه از مواد بیسکویتی ریخته پرس میکنیم ضخامت این لایه یک سانت باشه ( به مدت نیم ساعت داخل یخچال قرار دهید) بعد خامه و پنیر خامه ای و وانیل را مخلوط میکنیم و لایه دوم را ریخته ضخامت این لایه هم به اندازه لایه قبل باشد سطح آن را صاف کرده (به مدت یک ساعت در یخچال میگذاریم) حالا با دانه های انار روی سطح پنیری را پوشانده ژله انار را طبق دستور آن آماده کرده خنک که شد آرام روی دانه های انار میریزیم تا ژله روی انار رو بپوشاند در یخچال میگذاریم تا ژله ببنده ،چیز کیک ما آمادست. ⚠️برای این دسر میتونید از قالب کمربندی یا از رینگ یا کپسول های کاغذی که در داخل قالب مافین قرار میگیرند استفاده کنید. https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d