💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
💚 ادویه جات کاهش وزن و چربی سوز
🔹دارچین 👈 به کاهش قند خون و پردازش کربوهیدرات کمک میکند
🔸فلفل قرمز 👈 چربی سوز
🔹فلفل سیاه 👈 افزایش متابولیسم و کمک به هضم غذا و جذب مواد مغذی
✦••┈❁🍟🍔❁┈••✦
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
طرفدار غذاهای کبابی هستی یا ساندویچی؟
این ترشی دلبر که فوری آماده میشه خیلی هم راحته ،حتما امتحانش کن😍
کلم قرمز:۱ عدد
شکر:۱ قاشق
سرکه:۱ لیوان
اب:۱ لیوان
سیر:۱ حبه
فلفل تند:۱ عدد
نمک:۳ ق غ
کلم رو با چاقو یا پوست کن خرد کنید بهش دو قاشق نمک بزنید هم بزنید بذارید یک ساعت بمونه تا آب بندازه،اون آب بنفش ته ظرف رو ازش جدا کنید،بعد یک قاشق نمک و یک قاشق شکر +سرکه+اب اضافه مخلوط کنید،داخل شیشه تمیز بریزید وسطش فلفل وسیر
کلم رو با چاقو خرد کنید بهتره ،با پوست کن خیلی ریز میشه با چاقو تردمیشه😍
میتونید کلم هارو بریزید داخل شیشه بعد سرکه و آب رو اضافه کنید
ریختن فلفل و سیر اختیاریه
داخل یخچال نگهداری کنید
درکنار غذاهای ساندویچی،کبابی پلویی...سرو کنید معمولا با همه غذا ها عالی میشه😍👌🏻
✦••┈❁🍟🍔❁┈••✦
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
#آموزش_بستن_بندکفش🌹😍چند مدل زیبای بند زدن کفش کتانی ببینید
╭┈──────
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
برای پاک کردن کابینت از چه موادی باید استفاده کرد؟ ✨
برای پاک کردن کابینت میتوان مقداری شامپو فرش را در آب حل نموده و با اسفنج بر روی کابینت بکشیم تا به خوبی تمیز شود 👌
╭┈──────
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
خلال پسته خونگی 😋
پسته ها رو از پوسته جدا کرده و پوسته رویی مغز ها رو هم به راحتی جدا میکنیم و با چاقوی تیزخلال میکنیم و در فر با کمترین دما تُست میکنیم مدام چک میکنیم تا تغییر رنگ نده و هر از گاهی هم خلال ها رو زیر و رو میکنیم و یا در جایی به دور از نور قرار میدیم تا خشک بشه خلال پسته در مقابل نور خورشید تغییر رنگ داده و زرد رنگ میشود 👌☺️
🎀 🌸 🎀
✨ ✨
به دوستاتونم بفرستین💞
╭┈──────
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
سلام به نازبانوهای هنرمند خودم😘
این ایده های ناز و جالب رو ببینید حتما
ایده یعنی اینکه شما بتونید نگاه کنید و با توجه به چیزایی که تو خونه دارید و هنر و سلیقه ی خودتون به کار ببرید😍
اینها سس شکلات سفید، سس توت فرنگی، سس اسفناج و... هستند همونطور که من در توضیح صوتی عرض کردم
اما شما میتونید مثلا برای غذایی مثه اسنک یا هر چیز دیگه از سس سفید یا سس گوجه فرنگی استفاده کنید و پودر سیر و پودر آویشن و ... استفاده کنید🌹
امیدوارم دوست داشته باشید❤️
╭┈──────
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
کپک زدن ترشی و مربا👇
برای جلوگیری از کپک زدن مقداری گلپر به ترشی و مقداری دارچین به مربای خود اضافه کنید این دو چاشنی خاصیت ضد عفونی کننده ای دارند که مانع از کپک زدن می شود 🍐🍆🌶
🎀 🌸 🎀
✨ ✨
به دوستاتونم بفرستین💞
╭┈──────
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
👇🏻
سلاااام دوستای خوشگلم
بخیرررر 🌺
امروز اومدم با ی پست کاربردی دیگه
از بین بردن بوی بد کابینت و کمد :
👇🏻
روش اول (برنج):
برنج جلوگیری میکنه از کپک و بوی نامطبوع
کمی برنج را داخل ی کیسه توری بریزید و داخل کمد آویز کنید یا کمی برنج را داخل کاسه کوچکی بریزید و گوشه کابینت بگذارید.
👇🏻
روش دوم (صابون):
صابون مورد علاقتون رو با چاقو چند خراش بدید و گوشه ای از کمد بزارید.
👇🏻
روش سوم (جوش شیرین) :
داخل ی کیسه توری کمی جوش شیرین بریزید و داخل کمد آویز کنید یا کمی جوش شیرین کف کمد یا کابینت بریزید و بعد از 48 ساعت با جاروبرقی جمع کنید.
👇🏻
روش چهارم (پودر قهوه) :
قهوه از پخش شدن کپک داخل وسایل جلوگیری میکنه 👌🏻
48 ساعت پودر قهوه را روی سطح کمد یا کابینت بریزید و اگه میخواین تأثیر بیشتری داشته باشه همزمان کمی پودر قهوه و جوش شیرین رو ترکیب کنید و توی کیسه بریزید و توی کمد آویز کنید.
👇🏻
روش پنجم (صابون رنده شده):
برای خوشبو شدن کمد و لباس هاتون میتونید صابون رنده شده رو بین لباسها بریزید و بعد از یک هفته صابون ها رو جمع کنید.
👇🏻
روش ششم (آبلیمو) :
آبلیمو بوی مطبوعی داره ک بعد از چند دقیقه بوی بد رو خنثی میکنه👌🏻
آبلیمو رو توی آب گرم بریزید و با دستمال به درب و سطح کابینت یا کمد بکشید و درب کابینت رو باز بزارید تا کاملا خشک بشه.
👆🏻
امیدوارم روز خوبی داشته باشید 💐
#نکات_ریز_خانه_داری
#خانداری
#نکات_خانه_داری
#نکات_کاربردی
#ازبین_بردن_بوی_بدکمد
╭┈──────
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌿🌸🌼🌸🌿
💞نقل است دهخدا مادری داشت بسیار عصبی بود و پرخاشگر؛ طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود و پیرپسر مجردی بود در کنار مادرش زندگی میکرد.
نصف شبی مادرش او را از خواب شیرین بیدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و لیوانی آب آورد مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبید و گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشهای از اتاق رفت و زار زار گریست.
گفت: «خدایا من چه گناهی کردهام بخاطر مادرم بر نفسم پشت پا زدهام. من خود، خود را مقطوعالنسل کردم، این هم مزد من که مادرم به من داد. خدایا صبرم را تمام نکن و شکیباییام را از من نگیر.»
گریست و خوابید شب در عالم رؤیا دید نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت. صدایی به او گفت: «برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم.»
از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران را که جامعترین لغتنامه و امثال و حکم بود را گردآوری کرد و نامش برای همیشه بدون نسل، در تاریخ جاودانه شد.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
مختصری از زندگی ابوریحان بیرونی
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی از دانشمندان بزرگ ایران در علوم حکمت و اختر شناسی و ریاضیات و تاریخ و جغرافیا مقام شامخ داشت، در سال ۳۲۶ هچری قمری در حوالی خوارزم متولد شده و از این جهت به بیرونی یعنی خارج خوارزم معروف شده است.
نزد ابو نصر منصور علم آموخت در ۱۷ سالگی از حلقه ای که نیم درجه به نیم درجه مدرج شده بود، استفاده کرد تا ارتفاع خورشیدی نصف النهار رادرکاث رصد کند، و بدین ترتیب عرض جغرافیایی زمینی آن را استنتاج نماید چهار سال بعد برای اجرای یک رشته از این تشخیص ها نقشه هایی کشید و حلقه ای به قطر ۱۵ ذراع تهیه کرد.
در ۹ خرداد ۳۷۶ بیرونی ماه گرفتگی(خسوفی)رادرکاث رصد کرد و قبلاٌ با ابوالوفا ترتیبی داده شده بود که او نیز در همان زمان همین رویداد را از بغداد رصد کن. اختلاف زمانی که از این طرق حاصل شد به آنان امکان داد که اختلاف طول جغرافیایی میان دو ایستگاه را حساب کنند.
وی همچنین با ابن سینا فیلسوف برجسته و پزشک بخارایی به مکاتبات تندی در باره ماهیت و انتقال گرما و نور پرداخت در دربار مامون خوارزمشاهی قرب و منزلت عظیم داشته چند سال هم در دربار شمس المعالی قابوس بن وشمگیر به سر برده، در حدود سال ۴۰۴ هجری قمری به خوارزم مراجعت کرده، موقعی که سلطان محمود غزنوی خوارزم را گرفت در صدد قتل او برآمد و به شفاعت درباریان از کشتن وی در گذشت و او را در سال ۴۰۸ هجری با خود به غزنه برد در سفر محمود به هندوستان، ابوریحان همراه او بود و در آنجا با حکما و علماء هند معاشرت کرد و زبان سانسکریت را آموخت ومواد لازمه برای تالیف کتاب خود موسوم به تحقیق ماللهند جمعآوری کرد.
ابوریحان بیرونی تالیفات بسیار در نجوم و هیات و منطق و حکمت دارد از جمله تالیفات او قانون مسعودی است در نجوم و جغرافیا که به نامه سلطان مسعود غزنوی نوشته، دیگر کتاب آثار الباقیه عن القرون الخالیه در تاریخ آداب و عادات ملل و پاره ای مسائل ریاضی و نجومی که در حدود سال ۳۹۰ هجری به نام شمس المعالی قابوس بن وشمگیر تالیف کرده این کتاب را مستشرق معروف آلمانی زاخائو در سال ۱۸۷۸ میلادی دررلیپزیک ترجمه وچاپ کرده و مقدمه ای بر آن نوشته است.
دیگر کتاب ماللهند من مقوله فی العقل اومر ذوله در باره علوم و عقاید و آداب هندیها که آن را هم پروفسور زاخائو ترجمه کرده و در لندن چاپ شده است دیگر التفهیم فی اوائل صناعه التنجیم در علم هیات و نجوم و هندسه. بیرونی هنگامی که شصت و سه ساله بود کتابنامه ای از آثار محمد بن زکریای رازی پزشک تهیه نمود و فهرستی از آثار خود را ضمیمه آن کرد این فهرست به ۱۱۳ عنوان سر می زند که بعضی از آنها بر حسب موضوع گه گاه با اشاره کوتاهی به فهرست مندرجات آنها تنظیم شده اند این فهرست ناقص است زیرا بیرونی دست کم ۱۴ سال پس از تنظیم آن زنده بود و تا لحظه مرگ نیز کار می کرد به علاوه ۷ اثر دیگر او موجود است و از تعداد فراوان دیگری هم نام برده شده است.
تقریباٌ چهار پنجم آثار او از بین رفته اند بی آن که امیدی به بازیافت آنها باشد از آنچه بر جای مانده در حدود نیمی به چاپ رسیده است. علایق بیرونی بسیار گسترده و ژرف بود و او تقریباٌ در همه شعبه های علومی که در زمان وی شناخته شده بودند سخت کار می کرد وی از فلسفه و رشته های نظری نیز بی اطلاع نبود اما گرایش او به شدت به سوی مطالعه پدیده های قابل مشاهده در طبیعت و در انسان معطوف بود در داخل خود علوم نیز بیشتر جذب آن رشته هایی می شد که در آن زمان به تحلیل ریاضی درآمدند.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
داستان از ابوریحان بیرونی – ۱
آورده اند که روزی ابوریحان بیرونی به همراه یکی از شاگردانش برای بررسی ستارگان از شهر محل سکونتش بیرون شد و در بیابان کنار یک آسیاب بیتوته نمود تا اینکه غروب شد و کمی هم از شب گذشت که آسیابان بیرون آمد و خطاب به ابوریحان و شاگردش گفت که میخواهد در آسیاب را ببندد اگر میخواهید درون بیایید همین اکنون با من به درون آیید، چون من گوشهایم نمیشنود و امشب هم باران می آید شما خیس میشوید و نیمه شب هم هر چقدر در را بکوبید من نمیشنوم وشما باید زیر باران بمانید!
ناگهان شاگرد ابوریحان سخنان آسیابان را قطع کرد و گفت: مردک چه میگوئی ؟ این که اینجا نشسته بزرگترین دانشمند و ریاضیدان و همچنین منجم جهان است و طبق برآورد ایشان امشب باران نمی آید! آسیابان گفت به هر روی من گفتم . من گوشهام نمیشنود و شب اگر شما در را بکوبید من متوجه نمیشوم.
شب از نیمه گذشت باران شدیدی شروع به باریدن کرد و ابوریحان و شاگردش هر چه بر در آسیاب کوفتند آسیابان بیدار نشد که نشد تا اینکه صبح شد و آسیابان بیرون آمد و دید که شاگرد و استاد هر دو از شدت سرما به خود میلرزند و هر دو با هم به آسیابان گفتند که تو از کجا میدانستی که دیشب باران می آید؟
آسیابان پاسخ داد من نمیدانستم، سگ من میدانست! شاگرد ابوریحان گفت: آخر چگونه سگ میداند که باران میآید ؟ آسیابان گفت : هر شبی که قرار است باران بیاید سگ به درون آسیاب می آید تا خیس نشود”. ناگهان ابوریحان آواز داد و گفت خدایا آنقدر میدانم که میدانم به اندازه یک سگ، هنوز نمیدانم”.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
داستان از ابوریحان بیرونی – ۲
روزی ابوریحان درس به شاگردان می گفت که خونریز و قاتلی پای به محل درس و بحث نهاد . شاگردان با خشم به او می نگریستند و در دل هزار دشنام به او می دادند که چرا مزاحم آموختن آنها شده است . آن مرد رسوا روی به حکیم نموده چند سوال ساده نمود و رفت .
فردای آن روز، شاعری مدیحه سرای دربار، پای به محل درس گذارده تا سوالی از حکیم بپرسد شاگردان به احترامش برخواستند و او را مشایعت نموده تا به پای صندلی استاد برسد. که دیدند از استاد خبری نیست هر طرف را نظر کردند اثری از استاد نبود .
یکی از شاگردان که از آغاز چشمش به استاد بود و او را دنبال می نمود در میانه کوچه جلوی استاد را گرفته و پرسید: چگونه است دیروز آدمکشی به دیدارتان آمد پاسخ پرسش هایش را گفتید و امروز شاعر و نویسنده ایی سرشناس آمده ، محل درس را رها نمودید ؟!
ابوریحان گفت: یک بزهکار تنها به خودش و معدودی لطمه میزند ، اما یک نویسنده و شاعر خود فروخته کشوری را به آتش می کشد. شاگرد متحیر به چشمان استاد می نگریست که ابوریحان بیرونی از او دور شد.
داستان از ابوریحان بیرونی – ۳
آورده اند که «سلطان محمود غزنوی» در شهر غزنین، در باغِ هزار درخت در طبقه ی بالای کاخ، در اتاقی به همراه ابوریحان بیرونی نشسته بود. سلطان محمود رو به ابوریحان کرد و گفت: «شنیده ام که از علم ستاره شناسی خبر داری، حکم کن و بگو که من از کدام در بیرون نخواهم رفت. آن را بر تکه کاغذی بنویس و در زیر تشک من قرار بده.»
ابوریحان بیرونی «اُسطُرلاب» خواست و احوال ستارگان را اندازه گرفت و موقعیت خورشید را تعیین کرد. بعد از کمی فکر کردن، جواب سلطان را بر تکه ای کاغذ نوشت و آن را زیر تشک سلطان محمود قرار داد. سلطان محمود گفت: «آیا حکم کردی؟»
ابوریحان گفت: «بله»
سلطان محمود دستور داد تا تیشه و بیل بیاورند و در سمت شرق در کنار در چهارم، در دیگری را بکنند و او از آن بیرون رفت. سپس گفت که آن تکه کاغذ را بیاورند. سلطان محمود با تعجب تمام دید که ابوریحان بر روی کاغذ نوشته است:« سلطان از هیچ کدام از این چهار در بیرون نمی رود، بلکه بر دیوار شرقی دری می کنند و او از آن در بیرون می رود.»
سلطان محمود وقتی این مطلب را خواند بسیار عصبانی شد و دستور داد ابوریحان را از بالای قصر به پایین بیاندازند. ماموران حکم سلطان محمود را اجرا کردند و ابوریحان را از بالای بام به پایین انداختند اما در چند متری سطح زمین توری بسته شده بود که از شانس خوب ابوریحان، او روی آن تور افتاد و صدمه ای ندید.
سلطان محمود وقتی دید به او صدمه ای نرسید گفت: «او را بیاورید.»
ابوریحان را نزد سلطان حاضر کردند. او به ابوریحان گفت: «آیا از این اتفاق خبر داشتی؟»
ابوریحان گفت: « بله من می دانستم که چنین اتفاقی می افتد اما به من آسیبی نمی رسد.»
سلطان گفت: «آیا دلیلی برای حرفت داری؟»
ابوریحان غلامش را صدا زد و از او خواست تقویمی را که احوال خودش را در آن نوشته بود بیاورد. در آن تقویم احکام آن روز را پیدا کرد که در آن نوشته شده بود: «مرا از جای بلندی می اندازند اما به سلامت به زمین می آیم و تندرست بر می خیزم.» سلطان محمود با شنیدن این داستان بیشتر ناراحت شد و دستور داد او را به قلعه ببرند و زندانی اش کنند.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
داستان از ابوریحان بیرونی – ۲ روزی ابوریحان درس به شاگردان می گفت که خونریز و قاتلی پای به محل درس
ابوریحان بیرونی را به قلعه غزنین بردند و شش ماه در آن جا بی گناه حبس بود. این هم نمونه ای از استبداد و زور گویی سلطان محمود غزنوی. در آن شش ماه که ابوریحان در «قلعه غزنین» زندانی بود، هیچ کس حرف ابوریحان را پیش سلطان محمود نزد و وساطت او را نکرد. تنها یکی از غلامان او به قلعه می رفت و کارهای او را انجام می داد.
روزی این غلام در دشت های غزنین مشغول عبور بود که فالگویی او را خواند و به او گفت: «من در طالع تو حرف های گفتنی زیادی می بینم، به من هدیه ای بده تا آن را برای تو بگویم.» غلام دو درهم نقره به او داد و فالگو گفت: «عزیزی از نزدیکان تو در رنج به سر می برد. او از امروز تا سه روز دیگر از آن رنج خلاص می شود و با هدیه های بسیاری به خانه بر می گردد.»
غلام که خوشحال شده بود، خواست هر چه زودتر این خبر را به ابوریحان بیرونی بدهد و او را خوشحال کند. او داستان را برای ابوریحان تعریف کرد. ابوریحان لبخندی زد و گفت: «ای نادان! نمی دانی که در چنین جاهایی نباید ایستاد تا کسی سر کیسه ات نکند!؟ دو درهم به خاطر این نادانی ات از دست دادی.»
چنین روایت کنند که خواجه احمد حسن میمندی در این شش ماه منتظر فرصتی بود که وساطت ابوریحان را کند. عاقبت این فرصت در شکارگاه دست داد. او وقتی سلطان را خوشحال و خشنود دید، کم کم سخن را به دانش نجوم کشاند و سپس گفت: بیچاره ابوریحان که دو پیش بینی به آن خوبی کرد، به جای اینکه از شما پاداش بگیرد زندانی شد.»
سلطان محمود گفت: «خواجه بداند که من خودم هم از این اتفاق ناراحت هستم. می گویند که این مرد در جهان بی نظیر است و بعد از ابو علی سینا کسی همتای او نیست. اما چه کنم که هر دو حکمش برخلاف رای من بود و پادشاهان حکم کودکان را دارند، اگر سخنی بر وفق رای آنها نباشد عصبانی می شوند و از کوره در می روند. او می بایست حرفی میزد که موافق نظر من باشد تا از ما بهره ببرد. آن روز که ابوریحان آن دو پیش بینی را کرد، اگر یک کدام از آنها به خطا می رفت برای او خیلی بهتر بود.»
سلطان محمود سپس دستور داد تا او را از زندان آزاد کنند و یک اسب به همراه یک غلام و یک کنیز به همراه هزار دینار طلا و هدایای دیگر به ابوریحان بدهند. طبق پیش بینی فالگو، ابوریحان را بعد از سه روز آزاد کردند. سلطان از او معذرت خواست و گفت: «ای ابوریحان، تو دانشمند بزرگی هستی و احترام تو بر ما واجب است ولی اگر می خواهی از ما بهره مند باشی، موافق میل ما حرف بزن چیزی بگو که به مزاج ما خوشایند باشد.»
ابوریحان از آن به بعد رفتارش را با سلطان عوض کرد و سعی کرد حرفی نزند که مخالف رای سلطان محمود باشد. او بعد از این که به خانه رفت به غلامش گفت:«به دنبال آن فالگو برو و او را پیدا کن.» غلام بعد از چند روز جست و جو آن فالگو را پیدا کرد و پیش اربابش آورد. فالگو شخص بسیار نادان و بی سوادی بود. ابوریحان به او گفت: « آیا از طالع خودت به هنگام تولد خبر داری؟»
فالگو گفت: «آری» و آن را به ابوریحان نشان داد. ابوریحان در طالع فالگو نگاه کرد و دید که در هنگام تولد از استعداد پیشگویی به بهترین شکل برخوردار بوده است و به همین دلیل هر چه به دلش می آید نزدیک به حقیقت است.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
💞نمازی که١٤٠٠سال قبل برما واجب شده
امروزه شبکەهای اروپایی بانشان دادن این تصویر ازمردم خواسته براي خالی شدن بارمغناطیسی بدن وجلوگیری ازسرطان این حرکت راروزانه حداقل١٠دقيقه انجام دهید
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💞 مادرم اظهار می کرد: کاش بجای حقوق در اروپا طب تحصیل کرده بودی!
مگر تو نمی دانی که هرکس تحصیل حقوق نمود و در سیاست وارد شد باید خود را برای هرگونه افترا و ناسزا حاضر کند و هر ناگواری که پیش آید تحمل نماید. چون می دانم که تو غیر از خیر مردم نظری نداری، باید بدانی که وزن اشخاص در جامعه به قدری است که راه مردم تحمل می کنند. این بیانات آن هم از زبان مادری که مرا بسیار دوست داشت و غیر از خیر جامعه نظری نداشت، آنقدر در من تاثیر نمود که آن را برنامه ی زندگی قرار دادم و از آن به بعد هر فحش و ناسزا که شنیدم، خود را برای خدمت به مملکت بیشتر آماده و مجهز دیدم.
«دکتر محمد مصدق »
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
💫خـدایـا...
🍁چقدر لحظه های
💫با تو بودن زیباست است
💫الهی...
🍁مشگل گشای تمام
💫گرفتاریهای بندگانت باش
🍁مسیر زندگیشان را
💫همـوار کن
🍁و صندوقچه سرنوشت شان
💫را پرکن از سلامتی و آرامش
🍁شبتون آرام
🍁🍂
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🌼🍁لحظه لحظه عمرتون پر برکت
🌼🍁با ذکر شریف
🌼🍁صلوات برحضرت محمّد ص
🌼🍁و خاندان پاک و مطهرش
🍁🌼اللهمَّ صَلِّ علُى
🍁🌼مٌحُمٌدِِ وَالُ مٌحُمٌدِ
🍁🌼وعجل فرجهم
🌼🍃
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚♀️نیایش صبحگاهی 🌺
مهربانا
دلم خوش است به بودنت
به سفره ای که پهن کرده ای
و بدون منت به همه میبخشی
الهی ...
دلم خوش است به بخشنده بودنت
و اینکه مرا میبخشی و در آغوشت میگیری،،
الهی....
دلم خوش است به قدرتت
که از عدم،، زندگی می آفرینی
الهی ...
دلم خوش است به معجزه ات که اتفاق می افتد
ومن شاد شاد فقط سر بر سجده میگـــذارم
و میان اشـــکهای شوقم فقط میگویم ..... ،،
بودنت را شــــکرت...
خدایا🙏
در اولین دوشنبه آبان ماه
بهترین هارا نصیب
دوستانم کن🌼
روزی فراوان
برکتی عظیم
دلخوشی بسیار🌼
سلامتی جسم و جان 💛
تقدیری قشنگ و
عاقبت بخیرشان فرما 🌼🙏
آمین یا قاضِیَ الْحاجات 🙏
ای برآورنده ی حاجت ها 🙏
🌼🍃
🍁✨صبح است بیا دوباره پرواز کنیم
🧡✨دروازه دل، به دوستی باز کنیم
🍁✨دیروز که رفت، رفته را غم نخوریم
🧡✨یک روز دگر، به شوق آغاز کنیم ...
🍁✨سلام صبح پاییزیتون
🧡✨بــخــیــر و نـــیــکــی
🍁✨لــحــظـههـاتـون مـمـلـو
🧡✨از شادی و آرامش و مهر
🌼🍃
دوشنبه روز حاجات
خدایا🙏امروز
حاجت دوستانم را
برآورد کن
به وجودشان سلامتی
به لحظه هایشان شادی
به کارشان رونق و
به زندگیشان آرامش عطا فرما
🌼🍃
🦚در این صبح زیبا
🍁هم خدا هست
🦚هم نور و زیبایی و عشق
🦚آفتابِ مهربانی، ارزانی
🍁پلک گشودهتون
🦚همهمۀ پرندگانِ نیکبختی
🍁شادی بخش بامدادتون
🌼🍃
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d