💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
آموزش #کیک_شیر_داغ 😍😋🥮
بدون فر،وهمزن خوشمزه ترین کیک درست کن👌
که بافت وطعم فوق العاده ایی داره تو کمتر از
یکساعت هم آماده ست😋
موادلازم
شیر..یک پیمانه
کره..100گرم
تخم مرغ...۴عدد
آرد قنادی..۲پیمانه+یک چهارم پیمانه
شکر..یک پیمانه+یک چهارم پیمانه
بیکینگ پودر..۲ق چ
وانیل ..نوک ق چ
پودر هل..نوک ق چ
طرز تهیه
🟣 ابتدا شیر وکره رو روی حرارت گذاشته تا شیر گرم بشه وکره داخل شیر حل بشه نیاز به جوشیدن شیر نیست
🔴 تخم مرغ،شکر،وانیل،پودر هل با همزن دستی یا برقی حدود ۷ دقیقه میزنیم تا کرم رنگ وکش دار بشه
دورگیری حتما انجام دهید
🟢 حالا مخلوط شیر وکره به موادمون اضافه میکنیم
وتندتند هم میزنیم تا تخم مرغ نبنده وموادمون یکدست بشه
🔵 بعد آرد وبیکینگ پودر که ۳بار لاک کردیم طی ۳ مرحله به موادمون اضافه کرده وبعد از هرمرحله
موادو در یک جهت هم میزنیم تا موادمون یکدست
بشه
🟡 کف قالب با کره یا روغن جامد چرب کرده مواد
داخلش میریزیم وبه مدت ۴۰ دقیقه داخل فر دستساز که از قبل یک ربع گرم کردیم میزاریم بپزه
🟠توجه کنید قبل از ۴۰ دقیقه در قابلمه باز نکنید که پف کیک میخوابه
🌺فر دست ساز🌺
قابلمه ایی بزرگتر از قالب انتخاب کرده که جنسش رویی یا چدنی باشه یه پایه فلزی داخلش قرار داده
وقالب روی پایه قرار داده وحتما ازدمکنی استفاده کنید
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
#کاناپ_پنیروتخم_مرغ😍😋
مواد لازم
8 عدد تخم مرغ
100 گرم پنیر (هر نوعی که سفت باشد یا پنیر سفید یا موزارلا یا...
2 قاشق غذاخوری خامه ترش (یا سس مایونز) خامه ترش در فروشگاها با نام کاله هست
2 حبه سیر
3عدد قارچ
1 عدد خیار
شوید و انار برای تزیین
طرز تهیه
تخم مرغ ها را آبپز کنید زرده ها را جدا کرده و خرد و رنده کنید. قارچ ها را ریز خرد کرده و در روغن مایع تفت دهید و بزارید سرد شود و به زرده ها اضافه کنید. پنیر را نیز رنده کرده و اضافه کنید . سیر را نیز رنده کرده و بیافزایید ، خامه ترش (سس مایونز) را اضافه کرده و کاملاً مخلوط کنید.انحنای زیر سفیده ها را برش بزنید تا صاف بایستند سپس سفیده تخم مرغ ها را با این مخلوط پر کنید . با خیار ، شوید و دانه های انار تزئین مانند ویدئو تزیین کنید
〰〰🎁〰〰🎈〰
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
*قصه پر درد مادر بزرگ*
*مادر بزرگ* در حالی که با دهان بیدندان، آبنبات قیچی را میمکید گفت: «آره مادر، ۹ ساله بودم که شوهرم دادن، از مکتب که اومدم، دیدم خونهمون شلوغه، مامانِ خدابیامرزم همون تو هشتی دو تا وشگون ریز، از لپهام گرفت تا گل بندازه تا اومدم گریه کنم *گفت* هیس! خواستگار اومده. خواستگار، حاجاحمدآقا، خدا بیامرز ۴۲ سالش بود و من ۹ سالم. *گفتم:* من از این آقا میترسم، ۲ سال از بابام بزرگتره. *گفتن:* هیس! شکون نداره عروس زیاد حرف بزنه و تو کار نه بیاره.»
حسرتهای گذشته را با طعم آبنبات قیچی فرو داد و گفت: «کجا بودم مادر؟ آهان جونم واست بگه، اون زمونها که مثل الان عروسک نبود، بازی ما یه قل دو قل بود و پسرهام الک دو لک و هفت سنگ. سنگهای یه قل دو قل که از نونوایی حاجابراهیم آورده بودم را ریختن تو باغچه و *گفتن* تو دیگه داری شوهر میکنی، زشته این بازیها *گفتم* آخه ... *گفتن* هیس! آدم رو حرف بزرگترش حرف نمیزنه. بعد از عقد، حاجی خدا بیامرز، به شوخی منو بغل کرد و نشوند رو طاقچه، همه خندیدن ولی من، ننه خجالت کشیدم. به مامانم *گفتم* مامان من اینو دوست ندارم. *مامانم گفت* دوست داشتن چیه؟ عادت میکنی. بعد هم مامانت بدنیا اومد با خالههات و دایی خدابیامرزت، بیست و خوردهایم بود که حاجی مرد. یعنی میدونی مادر، تا اومدم عاشقش بشم، افتاد و مرد. نه شاهعبدالعظیم با هم رفتیم و نه یه خراسون، یعنی اون میرفت، *میگفتم* آقا منو نمیبری؟ *میگفت* هیس! قباحت داره زن هی بره بیرون. میدونی ننه، عین یه غنچه بودم که گل نشده، گذاشتنش لای کتاب روزگار و خشکوندنش.»
*مادر بزرگ* اشکش را با گوشه چارقدش پاک کرد و گفت: «آخ دلم میخواس عاشقی کنم ولی نشد ننه. اونقده دلم میخواس یه دمپختک را لب رودخونه بخوریم، نشد. دلم پر میکشید که حاجی بگه دوستت دارم، ولی نگفت. حسرت به دلم موند که روم به دیوار، بگه عاشقتم ولی نشد که بگه. گاهی وقتا یواشکی که کسی نبود، زیر چادر چند تا بشکن میزدم؛ آی میچسبید، آی میچسبید. دلم لک زده بود واسه یک یه قل دو قل و نون بیار کباب ببر، ولی دستهای حاجی قد همه هیکل من بود، اگه میزد حکما باید دو روز میخوابیدم. یه بار *گفتم* آقا میشه فرش بندازیم رو پشتبوم شام بخوریم؟ *گفت* هیس! دیگه چی با این عهد و عیال، همینمون مونده که انگشتنما شم.»
*مادر بزرگ* به یه جایی اون دور دورا خیره شد و گفت: «میدونی ننه، بچهگی نکردم، جوونی هم نکردم یهو پیر شدم، پیر.»
پاشو دراز کرد و گفت: «آخ ننه، پاهام خشک شده، هرچی بود که تموم شد آخیش خدا عمرت بده ننه چقدر دوست داشتم کسی حرفمو گوش بده و نگه هیس!»
به چشمهای تارش نگاه کردم، حسرتها را ورق زدم و رسیدم به کودکیاش هشتی، وشگون، یه قل دوقل، عاشقی و ...
*گفتم:* «مادر جون حالا بشکن بزن، بزار خالی شی»
*گفت:* «حالا دیگه مادر، حالا که دستام دیگه جون ندارن؟»
انگشتای خشک شدهاش رو بهم فشار داد ولی دیگه صدایی نداشتند (!)
خنده تلخی کرد و گفت: «آره مادر جون، اینقدر به همه هیس نگید بزار حرف بزنن بزار زندگی کنن. آره مادر هیس نگو، باشه؟ خدا از «هیس» خوشش نمياد ...»
ﺑﺎ یه ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ میشه ﺁﻫﻨﮓ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩ
ﺑﺎ یه ﮐﺮ ﻭ ﻻﻝ میشه ﺷﻄﺮﻧﺞ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩ
ﺑﺎ یه ﻣﻌﻠﻮﻝ ﺫﻫﻨﯽ میشه ﺭﻗﺼﯿﺪ
ﺑﺎ یه ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺳﺮﻃﺎﻧﯽ میشه از زندگی گفت
ﺑﺎ یه ﺁﺩﻡ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺭﻭﯼ ﻭﯾﻠﭽﺮ میشه قدم زد
ﻭﻟﯽ ﺑﺎ یه ﺁﺩﻡ بی احساس، ﻧﻪ میشه ﺣﺮﻑ ﺯﺩ، ﻧﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩ، ﻧﻪ ﻗﺪﻡ ﺯﺩ ﻭ ﻧﻪ ﺷﺎﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮد!
یک ضربالمثل چینی میگوید: «برنج سرد را میتوان خورد، چای سرد را میتوان نوشید اما نگاه سرد را نمیتوان تحمل کرد.»
مهم نیست کف پاتو شستی یا نه؟! حتی مهم نیست کف پات نرمه یا زبر اما این مهمه که وقتی از زندگی کسی رد میشی؛ رد پای قشنگی از خودت به جا بذاری.
همیشه میشه تموم کرد.
فقط بعضی اوقات دیگه نمیشه دوباره شروع کرد ...
مواظب همدیگه باشیم!
از یه جایی به بعد دیگه بزرگ نمیشیم؛ پیر میشیم.
از یه جایی به بعد دیگه خسته نمیشیم؛ میبُرّیم.
از یه جایی به بعد دیگه تکراری نیستیم؛ زیادی هستیم!
پس قدر خودمون، خانوادهمون، دوستانمونو، زندگيمونو و کلأ حضور خوشرنگمونرو تو صفحه دفتر خلقت بدونيم.
و الا ...
*راستی چقدر زود دیر شد*
*محبت تجارت پایاپای نیست.*
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
❤❤
شما زنها خوشبختید
چون بلدید خام را پخته کنید،
طعمهای بد را چشیدنی کنید،
زخمها را ببندید.
دکمههای افتاده را بدوزید❤🍂
آلودگیها را بشویید،
اشکها را پاک کنید،
با بغض توی گلو لبخند بزنید
با کمر درد، خرید کنید.
لبها را رنگ شادی بزنید ❤🍂
و با پشت صاف و گردن افراشته
مستقیم در چشمهای زندگی نگاه کنید
و بگویید
تو هر چقدر سخت باشی، زندگی!
من از تو سر سخت ترم❤️🍂
شما زنها فقط زندگی را نمیسازید
شما خودِ زندگی هستید👌❤️
تقدیم به به مادر های آسمانی و بخصوص مامانهای خوشگل و قوی گروه روزتون پیشاپیش مبارک 😍👌🏻🤞🏻
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
16.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ زیبا هم تقدیم نگاهتون...https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💚مادر از نگاه استاد محمد بهمن بیگی:
به جز من، همه خواهرانم پسوند بس داشتند. ماه بس، گل بس، دختر بس، قز بس …
در چهره رنگ پریده مادر، بیم و امید را میشد دید! اضطراب و ترس را بیشتر…
و پدر که مهربان بود و صبوری داشت و کم طاقت می شد…
مادر نذر کرده بود و از درویش دوره گرد دعا گرفته بود! شاید این بار…
دیگر دلم نمی خواست به پدر بگویند «ریشت را آب برد»!
یا زن عمو با خنده معنی داری بگوید «نافش را روی پای حسنو ببرید»
دلم نمی خواست بیش از این مادر مقصر شود…
دلم برای همه مان می سوخت برای مادر بیشتر.
💠 به یاد دخترانی که خون بس شدند! ناز دخترانی که برای نجات پدر، برادر، عمو و بستگان و تیره و طایفه، به اجبار به عقد ناشناسی در آمدند! دخترانی که ابزار و وسیله صلح قبائل می شدند و در غربت چه حرف ها که نمی شنیدند و چه زجرها که نمی کشیدند و برخی از آنها چه مظلومانه که نمردند
به یاد دخترانی که به طوایف دیگر شوهر داده شدند و دیگر کسی آنها را ندید و از سرنوشت آنها اطلاعی نیافت
به یاد مادرانی که در ایل ودر بین راه و در هنگام کوچ زاییدند و مردند
به یاد مادران جوانی که تسلیم آل شدند
💠 به یاد مادرانی که سالی یکبار نوزادی را به دنیا می آوردند ، از مرخصی زایمان، از پزشک و ماما، از کارت بهداشت و مرکز بهداشت و از زایشگاه و پزشک خانوادگی، از قطره آهن و رژیم غذایی ویژه خبری نبود…
حتی در روز زایمان مشک می زدند و نان می پختند و در راه آب آوردن از چشمه با درد زایمان روبرو می شدند و یکه و تنها، قهرمانانه دوام می آوردند و با نوزاد به چادر بر می گشتند
💠 در شب های سرد و تاریک زمستان، مادر بزرگ های قهرمان با دست های پرچین و چروک خود معجزه ها می کردند! شجاعت، زرنگی، ایمان و توکل آنها کارآمدتر از بسیاری از داروها و امکانات این روزها بود! آوای گلوله و شیهه اسب، نویدی از حضور میهمان کوچولو در بُنکو می داد و پدر که در بیرون چادر منتظر بود، شادمانه گوسفندی را سر می برید.
اما امان از وقتی که آل می آمد و بسیاری از نوعروسان مادران جوان را می برد! پدربزرگ ها هرچه به آسمان تیر می انداختند فایده ای نداشت! هرچه مادربزرگ ها صورت و دست و پاهای زائو را با ذغال سیاه می کردند بی فایده بود! از قیچی و کارد و تیشه نیز کاری بر نمی آمد. به یاد مادران جوانی که تسلیم آل می شدند
به یاد مادرانی که سینه هایشان سرشار از مهر و عاطفه بود و به فرزندانشان شیر شهامت و صداقت می دادند. به یاد مادرانی که همزمان سه طفل همراهشان بود، یکی در دست و دیگری در کول و سومی در شکم.
💠 به یاد مادرانی که سینه هایشان بوی هِل و میخک می داد و بدون حضور آنها بچه ها خوابشان نمی برد! به یاد مادرانی که اسب سواران و تیراندازان کم نظیری بودند! به یاد مادرانی که در مسیر کوچ با راهزن و گرگ درگیر می شدند و قهرمانانه از جان و مال خویش دفاع می کردند.
به یاد مادرانی که صبحگاهان زودتر از بانگ خروس بیدار می شدند… به یاد مادرانی که همواره مشغول بودند و وقت کم می آوردند… به یاد مادرانی که دست تنها، چادر را بار می کردند و چادر می زدند…
💠 به یاد مادرانی که همچنان صدای لالایی آنها از دره ها و کوه ها به گوش می رسد، به یاد مادرانی که صدای کِل های زیبایشان هنوز در گوشهایمان است…! به یاد مادرانی که صدای خواندن و مشک زدنهایشان هنوز از یوردها می آید، به یاد مادرانی که بوی نان داغ و آغوز و دوغ و کنگر ماست با آنها معنی داشت…! به یاد مادرانی که مرگ ناگهانی همسران آنها خللی در اراده شان ایجاد نکرد، سوختند و ساختند تا فرزندان خود را بزرگ کنند.
به یاد مادرانی که سیاه گیس رفتند و به یاد مادرانی که گیس سفید تیره و طایفه بودند، به یاد مادرانی که به قول خودشان فقط یک کلاه از مردان کمتر داشتند…
به یاد مادرانی که هم آشپز بودند و هم خیاط، هم بافنده و هم چوپان، هم پزشک و هم ماما…
💠 به یاد مادرانی که از شوهران خود فقط محبت می خواستند، به یاد مادرانی که به شوهر و فرزندان خود عشق می ورزیدند، با عشق به آنها زندگی می کردند و با عشق به آنها مردند، به یاد مادرانی که کم لطفی ها و بی انصافی های شوهرانشان را تحمل کردند و خم به ابرو نیاوردند…! به یاد مادرانی که سال ها از داشتن لباس نو محروم بودند تا شاید پسران و دختران جوانشان لباس نو داشته باشند
به یاد مادرانی که درو کردند و خوشه چیدند تا شاید بخشی از نان سال خانواده تهیه گردد، به یاد مادرانی که دستهایشان مانند دست های پدرها خشن و محکم بود، به یاد مادرانی که جاجیم ها و گلیم ها و قالیچه های رنگارنگ می بافتند.
محمد بهمن بیگی
کتاب: ایل من بخارای من
کلک خیال
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
در روستایی در رومانی ، سنگهایی به نام «ترووانت» وجود دارد که رشد میکنند ، پوست میاندازند و حتی جابهجا میشوند!😳
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
مورچهها برخی شکلات و آبنباتها را به جای خوردن دور میریزند!🍫🍭
علتش این است که آبنباتهای امروزی مادهای مصنوعی و سمی به نام آسپارتام دارد که چاقی ، سرگیجه و مشکلات زیستی به وجود می آوردند!
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
بازی ”سنگ، کاغذ، قیچی” یک فدراسیون بینالمللی دارد و از سال 2002 مسابقات سالانه بین المللی با جایزه 50،000 دلاری برگزار میکند!
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
″سرجیو موتساننگ″ دونده آفریقای جنوبی در اواسط ماراتن 1999 در یک دستشویی جایش را با برادر 2 قلویش عوض کرد این مسئله وقتی کشف شد که درعکسها ساعت او روی دست راست و ساعت برادرش روی دست چپ انداخته شده بود!
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
در کشور ویتنام ، یک نوع از مرغها و خروسها وجود دارند که پاهای قطور و سنگینی معادل 3 تا 4 کیلو دارند ، پاهای این خروسها در ویتنام به عنوان غذای گرانقیمت به فروش میرسد!🐔
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
خطوط بدن ببرها مثل اثر انگشت انسان برای هرکدام منحصر بفرد است!
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
کهکشان راه شیری طعم عصاره نیشکر میدهد!
گازهای مرکز راه شیری حاوی «فرمات اتیل » است.این ماده شیمیایی در نیشکر و تمشک نیز یافت میشود!😲
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
دانشمندان آلمان کشف کردهاند ، میتوان کره بادام زمینی را به الماس تبدیل کرد!😧
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
در زمان دايناسورها زمان شبانه روز حدوداً 23 ساعت بوده است!
196 سال پيش زمان شبانه روز دقيقا 24 ساعت شد ، در هر قرن گردش زمين به اندازه 1/4 ميلیثانيه كندتر میشود !
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
در یکی از روستاهای نپال تقریبا تمام سکنه آن، کلیههای خود را برای خرید خانه به قاچاقچیان اعضای بدن انسان فروختهاند!
تقریبا تمام ساکنان این منطقه در نپال که به «دره کلیه» معروف شده به دلیل اینکه پس از زمین لرزه، خانههایشان تخریب شده و سرپناهی نداشتهاند ، ترغیب شدهاند که یکی از کلیههای خود را به قاچاقچیان بفروشند تا بتوانند با پول آن خانهای خریداری کنند.
البته بعضی از ساکنان روستا هم می گویند، قاچاقچیها آنها را گول زدهاند و گفتهاند، کلیهشان دوباره درمی آید!
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
در نیویورک به قدری رستوران وجود دارد که می توانید به مدت 54 سال بیرون شام بخورید، بدون اینکه یک بار هم در رستوران تکراری شام خورده باشید.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
صبورترین مرد جهان!
پیرمردی که حیوان خانگیاش لاکپشت است به صبورترین مرد جهان مشهور شده است.🐢
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
خوابیدن در تابوت و دعا کردن برای خلاصی از شر و بدشانسی و شروعی دوباره در سال جدید در معبد "نونتابوری" در حومه شهر بانکوک تایلند!
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
یخ داغ هم وجود دارد!😳
در فاصله ۳۳ سال نوری از ما ، سیاره فراخورشیدی قرار دارد ، این سیاره منحصر به فرد یکی از آفریدههای متناقض کائنات است. یخ سرد است و گرما نابود کننده آن ، اما در این سیاره عجیب ما این دو را با هم داریم ! دمای این سیاره ۴۳۲ درجه سانتیگراد بوده اما با این وجود سطح آن پوشیده از یخ است! دلیل این پدیده عجیب این است که این سیاره گرانش بسیار بالایی دارد ، و چگالی یخی که آنجا وجود دارد بسیار بیشتر از چگالی یخی است که ما میشناسیمhttps://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
در کره شمالی افرادی که در 17 دسامبر و 8 ژولای بدنیا آمدهاند حق گرفتن جشن تولد حتى در خانهشان را نیز ندارند چرا كه کیم ایل سونگ و کیم جونگ ایل ، دو رهبر اين كشور در اين دو روز مردهاند !
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزوهاپیله هایی💖
دردل هستندکه باامید چون
پروانه اےبال گشوده🦋
وبه سوےخدااوج میگیرند
امیدوارم پروانه ی🦋
آرزوهاتون در آخرین
آدینه دی ماه برزیباترین
گُلهاےاجابت بنشیند🙏
✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾
کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید:🦋💖🦋
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
محبوبم! جهانم آشفته است؛ جهانم میزان نیست.
جهانم پر از اضطراب است ..
لحظات چموشاند؛ تنها هنگامی که به شما میرسم، روبهروی توام و به تو سلام میکنم،
آن زمان جهان به تعادل میرسد.
جواب بدهی یا نه، تو جهان مرا متعادل میکنی ...💫🤍
شبتون بخیر رفقا✨
حال دلتون خوب😍
مراقب خودتون ودلخوشیهای زندگیتون باشید😊💓
✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾
کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید:🦋💖🦋
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d