eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
23.4هزار عکس
27.5هزار ویدیو
133 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean @جهت تبلیغات با قبول ....
مشاهده در ایتا
دانلود
_هفت سال تو این چهار دیواری به خاطر من تنها و غمگین زندگی کردی؟اگه به خاطر من با ارمیا دعوات نمیشد اون اتفاق پیش نمی اومد که هفت سال از زندگی عاشقانه ای که داشتی محروم بشی.منو ببخش که وجودم اینقدرباعث آزارت شد....منو ببخش خواهرم https://eitaa.com/matalbamozande1399
🍃🌺🍃🌺 خشت چهار صد وهشت _هادیه جان! لجبازیو میذاری کنار، شنیدی که دکتر چی گفت؟ گفت باید استراحت کنی، پس هی ندو برو باغ برای من ژست باغبونی بگیر. _وای ارمیا دکتر گفت استراحت، نه که کلا حرکت نکنم. ارمیا ماشین رااز پارک در آوردو حرکت داد _میدونم، نگفتم حرکت نکن که ، تو زیادی پر جنب و جوشی عزیزم،یکم مراعات کن پسر بابایی که اومد هرچه قدر خواستین دوتایی منو حرص بدین. خنده ی ریزی کرد و با عشوه گفت _از خداتم باشه خانم به این خوبی و سرزندگی داشته باشی. ارمیا نگاهی سراسر از عشق و محبت به او انداخت و با دست آزادش دستش را گرفت و در حالی که حواسش به رانندگی بودبا شیطنت گفت _اونکه بعععله،حتی فکرشم نمیتونم کنم یه روز منو حرص ندی.اصلا عادت کردم روزی چند وعده حرص بخورم. _باشه ارمیا خان، اگه یه روز حسرت همین کارامو نخوردی. _تسلیم عزیزم ،تسلیم....شما هر چی دلت خواست ورجه وورجه کن،اصلانم مراعت نکن یه فندقم همراته _راستی!نفهمیدی عموت چی شد؟ ارمیا که انگار از آمدن اسم عمویش بیژن، به یاد کاری که او با زندگی اش کرده بود عصبی شده باشد با خشمی که در کلامش مشهود بود جواب داد _نه....امیدوارم هیچ وقت دیگه نبینمش _از مهسا نپرسیدی دلیل اینکه عموت تشویقش کرده اون کار زشت و انجام بده چیه؟ _هادیه جان....یه بار گفتم خوشم نمیاد دیگه این موضوع رو یادآوری کنی.وقتی فکر میکنم به خاطر کار کثیف اونا هفت سال از زندگی با تو عقب افتادم میخام سرمو بکوبم دیوار....امیدوارم هردوشون برن به جهنم. _باشه عزیزم، دیگه دراین باره حرف نمیزنم‌. منم از فکر این موضوع که تو این هفت سال چقدر عذاب کشیدم خیلی ناراحت میشم،پدر خدا بیامرزت یه چیزی از عموت میدونست که همش تاکید میکرد ازش دور بمونی. ژست شادی گرفت و دستهایش را به هم زد و ادامه داد _پس پیش به سوی فراموشی خاطرات بد، از این لحظه به بعد من و تورو جز مرگ کسی نمیتونه از هم جدا کنه. پنجره ی کنارش را باز کرد و با توجه به اینکه اطرافشان خلوت بود فریاد زد _خییییلی دوست دارم ارمیااااا....اصلا عاشقتم پسررررر ارمیا هم در جوابش با خنده بلند جواب داد _منم خیلی دوست دارم هادیهههه.....اصلا دیونتم دختررررر 《پایان فصل دوم》 🌿🌺🌿 خشت چهارصد و نه چشم های خیسش را از قاب عکس بزرگ روبه رویش برداشت.باورش نمیشدبعد از سالهاهویت مجهولش راپیدا کرده بود. دست خودش نبود که قلبش سنگین میزد و از حجم غم لبریز بود. دفتر خاطرات را دوباره با دستهای لرزانش گشود.حالا دست خط خواهرش را تار میدید. _من کجا اومدم؟....روزندگی کی خوش خرم زندگی کردم؟خواهرم....خواهر عزیزم.پس عشق افسانه ای که نوشتی چی شد؟چرا الان تو خاک سرد و تاریکی؟چرا اینجا غریب و تنها دفن شدی؟ صدایش به هق هق تبدیل شدو با زانو به زمین افتاد.دستش را به قلب ناکوک شده اش چنگ زدودوباره نگاهش به عکس بزرگ روبه رویش افتاد. انگار خودش بود.با شکمی بر آمده.بالبخندی پراز امید به زندگی و دستان ارمیا که سخاوتمندانه اورا درآغوش گرفته بود و از عمق وجود لبخند میزد. ندیده بود....تا به حال لبخند ارمیا را این گونه خالص و صادق ندیده بود.انگار تصویر با تمام توانش عشق میان آنها را فریاد میزد. خوانده بود..... درسطر سطردست نویس مهربانش عشق را خوانده بود.او کجا و عشق عمیق و جاگیر شده ی هادیه در قلب ارمیا کجا! 🌿🌺🌿 خشت چهارصد و ده حالا میفهمیدچرا از دل و جان هادی را دوست داشت.او پاره ی تن خواهرش بود.خواهری که باتمام توانش از او مراقبت کرده بودو همه چیز را به جان خریده بود تا او آسیب نبیند.حتما تا آخر پایان عمر کوتاهش ، همچنان نگران سرنوشت او بوده است. با هر خطی که خوانده بود فریاد زده بود و عمق عشق هادیه را به خودش احساس کرده بود.با هر سختی و مشقت راه ورود به طبقه ی سوم را پیدا کرده بودو حالا در برابر قاب عکس بزرگی از دو عزیزش که عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند زانو زده بود. حالا درک میکرد بعضی اوقات ارمیاکجا غیبش میزد.گاهی که به مزار این ناشناس غریب می آمد آنرا تمیز و آراسته با گل های نرگس میدید. حتما ارمیا می آمده و عشق مدفون در خاکش را ملاقات میکرده است.چرا از او پنهان کرده بود؟ حتما سیمای عشق از دست رفته اش را در او میدیدو با یاد او با او زندگی میکرد.با این فکر قلبش فشرده و نفسش بالا نمیآمد.چرا این سوال ها وپاسخ هایی که ذهنش میداد اینقدر آزار دهنده بود؟همه چیز دانه به دانه برایش مانند معمایی در حال حل شدن بود.حالا علت تنفر اولیه ی ارمیا را به خودش میفهمید. اورا مقصر میدانست.مقصر هفت سال دوری از همسر محبوبش.نگاهش را در سالن بی اتاق چرخاند.همان طور که نوشته بود اتاقی در آن وجود نداشت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️گرمای هوا در کاشان منجر به انفجار تلفن همراه در داخل خودرو شد 🔹با توجه به بالابودن شیشه‌ها دمای داخل خودرو به چندبرابر دمای بیرون می رسد و این نوع حوادث ایجاد می‌شود. 🔹آتش‌نشانی هشدار داده با توجه به گرمای هوا، هرگز مواد قابل اشتعال مانند مایعات قابل اشتعال ، انواع اسپری، فندک، موبایل ، پاوربانک و حتی عینک و بطری آب و ازاین دست موارد را در خودرو نگهداری نشود و یا در صورت پارک خودرو آنها را از ماشین خارج کنید. 🌸💦🌸💦🌸💦 https://eitaa.com/matalbamozande1399
شب ها در خانه خدا را بکوب! و دلت را به او بسپار تنها جایی است که " ساعت کاری " ندارد و ورود برای عموم آزاد است..🌷 شبتون گرم از نگاه خدا 🌸💦🌸💦🌸💦 https://eitaa.com/matalbamozande1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز ۲۰ محرم شهادت بی بی شریفه دخترامام حسن مجتبی علیه السلام هست باخواندن دورکعت نمازویک یس و۱۰۰صلوات روحشوشادکنیدوحوائجتون را بخواهید اللهم عجل لولیک الفرج بانویی که هیچ بیماری را دست خالی برنمیگرداند 😭😭 بانو سیده شریفه کیست؟؟ بنت الحسن علیه السلام بانویی ست که کمتر از ایشان در مجالس عزای اباعبدالله علیه السلام یاد میشود.. بانو شریفه سلام الله علیها دختر امام حسن علیه السلام و خواهر حضرت قاسم و حضرت عبدالله بن حسن است 🏴 مسیر طولانی و پرپیچ و خم جاده های خاکی و آسفالت را میان نخلستان ها و از روی انشعاب های «فرات» تا رسیدن آستان مقدّس مزارش طی می کنیم. از ابتدای کوچه و بازاری که به مرقد مطهّرش منتهی می شود، فضای خالی ای روی دیوارها پیدا نمی شود که روی آن بنر، پلاکارد یا پارچه ای که روی آن، از حضرتش تقدیر و تشکر شده، نصب نباشد. آوازه و شهرتش هنوز به کشورهای مجاور نرسیده است. کمتر زائری غیر از عراقی در حرمش دیده می شود؛ ولی در اینجا به *طبیب آل الله* شهرت دارد. هیچ بیمار و گرفتاری نیست که مراجعه به آستانش کند و دست خالی و ناامید برگردد. ❓کافی است از یک عراقی بپرسید سیده شریفه کیست؟! ◀️ از آنجایی که دختر کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی (علیه السلام ) است و داغ و مصیبت و سختی های زیادی در زندگی، خصوصاً در راه «کربلا» تا «کوفه» و از  «کوفه» در مسیر «شام» دیده است، طاقت ندارد هیچ بیمار و گرفتار و درمانده ای را ببیند و با آبرویی که پیش حق تعالی دارد، بلافاصله بیماریش را شفا می دهد. اگر برایش نقّاره خانه درست کنند، باید شبانه روز برای معجزاتش نقاره ها به صدا درآیند. سیده شریفه دختر امام حسن مجتبی (علیه السلام) است؛ بانوی جلیل القدری که همراه اسرای کربلا بعد از واقعه عاشورا از کربلا به کوفه آورده شد و در مسیر کوفه به شام، در نزدیکی شهر *حِلِّه* در فاصله 30 کیلومتری از کربلا، از شدّت مصائب و سختی هایی که دید، از ادامه سفر با اسرا بازماند و به شهادت رسید و در میان نخلستان های اطراف شهر آرمید. نحوه ی شهادت این بانوی بزرگوار : 😭😭😭 در نقل قول آمده که هنگام جابجایی زنان و کودکان اهل بیت پیامبر، از کوفه به شام، این بانو که در اثر آزار و اذیت های سپاه ملعون یزید و ابن مرجانه لعنت اللّه و سختیهای اسارت بیمار شده بودند، در مسیر از روی ناقه ی شتر بر زمین میوفتند و بعد از ساعاتی حضرت ام کلثوم و حضرت زینب سلام الله علیها متوجه میشوند که بانو شریفه در کاروان نیستند 😭😭😭 هنگامی که به جستجوی بانو شریفه می‌روند، این خانم را در مسیر، روی خاک داغ بیابان پیدا میکنند 😭😭😭😭 طبق نقل قول راوی گفته میشود این بانو زیر دست و پای شتران به شهادت رسیدند 😭😭😭😭 آجرک اللّه يا بقية اللّه 😭😭😭 🏴🔰هدیه به قلب داغدار چهارده معصوم علیهم السلام؛وبه اذن ا...تعجیل در امر ظهور امام عصرمان عج الله و شهدا و اسرای کرب وبلا ۵صلوات هدیه بفرمائید اللّهم عجّل لولیک الفرج بحق الحسين علیه السلام 😭😭😭 التماس دعا ی فرج 🌸💦🌸💦🌸💦 https://eitaa.com/matalbamozande1399
8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*اشتباه مرگباری که هر روز همه ما تکرار میکنیم و از آن بیخبر هستیم! زمان نوشیدن آب طی روز و شب، رابطه مستقیم با سکته دارد! اگر میخواهید خدای ناکرده سکته نکنید، حتما صحبتهای این پزشک ایرانی را گوش کنید و جدی بگیرید!👆🏻👆🏻🤝🥰🌹* 🌸💦🌸💦🌸💦 https://eitaa.com/matalbamozande1399
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💕خـدای عـزیز و مـهربان مهربانیت همانند امواج دریا پی در پی ساحل وجودم را در بر می‌گیرد و به دستِ قدرت تو، تمام تیرهای بلا شکسته میشود ...! تو هر زمان با من و در کنار من بوده ایی من در "گهواره ی" محبتت چه آسوده آرام گرفته‌ام ...! شبتون آرام و در پناه خالق مهربان🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸💦🌸💦🌸💦 https://eitaa.com/matalbamozande1399
🍃روزگارقدیم‌عجب‌صفایی‌داشت! ▣⃢ کی میگه گذشته ها گذشته⁉️.. https://eitaa.com/matalbamozande1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا