eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
26.8هزار ویدیو
129 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 پادشاهی دو غلام خرید یکی زیبا ودیگری زشت. برای امتحان غلامان، ابتدا غلام زیبا را به گرمابه می فرستد و با غلام دیگر صحبت میکند. و به او می گوید این غلام زیبا رو از تو بدی ها میگوید تو را نامرد و دروغگو می نامد، نظر تو چیست؟ غلام زشت میگوید رفیق من آدم راستگو و درستکار است تا بحال از او چیزی ندیده و نشنیده ام و از خوبی های او تعریف میکند که خودبین نیست، مهربان است و... شاه میگوید بس کن آنقدر با زیرکی او را ستایش نکن. غلام بر حرفهای خودش پافشاری کرد. غلام زیبا رو از گرمابه بازگشت وشاه با او مشغول صحبت شد وگفت :ای کاش آن صفات ومعایب که رفیقت گفت در تو وجود نداشت. حال غلام متغیر شد وپرسید او چه می گوید؟شاه گفت ترا آدمی دو رو و ریاکار میداند. غلام خشمگین شد و دشنام وناسزا به غلام زشت گفت، تا آنجا که شاه تحمل نکرد و دست بر دهان او گذاشت و گفت بس است.من با این امتحان هردو شما را شناختم درست است که تو زیبا رو هستی ولی روح تو پلید و متعفن است از این به بعد او سرپرست تو خواهد بود . https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃 راه نجات از شیطان هنگامی كه شیطان به خداوند گفت... من از چهار طرف جلو، پشت، راست و چپ انسان را گرفتار و گمراه می‏كنم... اعراف آیه 17 فرشتگان پرسیدند... شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است پس چگونه انسان نجات می ‏یابد... خداوند فرمود راه بالا و پایین باز است... راه بالا نیایش و راه پایین سجده و بر خاک افتادن است بنابراین كسی كه دستی به سوی خدا بلند كند یا سری بر آستان او بساید می ‏تواند شیطان را طرد كند... https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 🎀 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
کوه باش ! که سیلاب اگر تمام دشت را در جسارتش بلعید ؛ تو استوار ، سرت را به سمت آسمان گرفته باشی ، که زمین و زمانه اگر لرزید ؛ تو محکم و پا برجا ایستاده باشی . تا آدم‌ها زمان بیقراری‌ شان و برای غرق نشدن ؛ یا بخواهند شبیه تو باشند ، یا به امنیتت پناه بیاورند ... در جهانی که تمام موجوداتش برای ضعیف بودنشان دلیل می‌تراشند و برای قوی نبودنشان بهانه دارند ؛ تو قوی بمان ، و همان جوانه‌ی جسوری باش که از زیر پوست زمستان می‌شکفد و ثابت می‌کند "با یک گل هم بهار می‌شود" ! https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸مسیرت که درست باشد ؛ نه از بی مهریِ آدم ها دلت می گیرد ، نه با طعنه ها و کنایه ها ، نا امید می شوی ! 🌸آدم ها ، خصلتشان است ؛ از تماشایِ سقوط ، لذتِ بیشتری می برند تا پرواز ! 🌸نا امید نباش ! سقوط ، سرنوشتِ پرنده هایِ ضعیف و بی دست و پاست ، 🌸عقاب ها ، فقط اوج می گیرند ! https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
😍یک ﺯن و شوهر ، ﺳﻲ ﺍﻣﻴﻦ ﺳﺎﻟﮕﺮﺩ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﺸﻦ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ٣٠ ﺳﺎﻝ ﺣﺘﯽ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻭ ﻣﺸﺎﺟﺮﻩﺍﻱ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﻫﺎﯼ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺤﻠﯽ ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺭﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﻨﻨﺪ. ﺳﺮﺩﺑﯿﺮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﻣﯿﮕﻪ: ﺁﻗﺎ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﻧﯽ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻤﮑﻨﻪ؟ ﻣﺮﺩ ﻣﯿﮕﻪ: ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻩ ﻋﺴﻞ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺭﻭﺳﺘﺎﻱ ﺧﻮﺵ ﺁﺏ ﻭ ﻫﻮﺍ . ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺳﺐ ﺳﻮﺍﺭﯼ ، ﺩﻭ ﺗﺎ ﺍﺳﺐ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﯾﻢ. ﺍﺳﺒﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺧﻮﺏ و آرام ﺑﻮﺩ. ﻭﻟﯽ ﺍﺳﺐ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺳﺮﮐﺶ ﺑﻮﺩ. ﺳﺮ ﺭﺍﻫﻤﻮﻥ ﺍسبی که همسرم سوار شده بود ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺮﯾﺪ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺯﯾﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺟﻤﻊ ﻭ ﺟﻮﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺍﺳﺐ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : "ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻟﺖ ﺑﻮﺩ" ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﻪ ﺍﺳﺐ ﮐﺮﺩ ﻭﮔﻔﺖ : "ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻣﺖ ﺑﻮﺩ!" ﻭ ﺑﻌﺪ ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺳﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﺐ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ؛ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺗﻔﻨﮕﺸﻮ ﺍﺯ کیفش ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺷﻠﯿﮏ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﻭﻥ ﺍﺳﺐ ﺭﻭ ﮐﺸﺖ. من ﺳﺮ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺩﺍﺩ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﯼ ﺭﻭﺍﻧﯽ؟ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﺷﺪﯼ؟ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺯﺩ ﺑﻪ ﺷﻮﻧﻪ ﺍﻡ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻟﺖ ﺑﻮﺩ... ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ لحظه ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﭘﺎﯾﻪ ﺭﯾﺰﯼ شد!😂😂 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌷🌷🌷 نخلی را که زیاد خوشه بدهد تنبیهش میکنند کشاورزان جنوب و نخل دار ها عادت خوبی دارند.نخلی را كه زیاد خوشه بدهد را عزیز، نمی دارند،تنبیهش میكنند.زخمش می زنند خوشه هایش را با بیرحمی تمام می برند. شاید بگویید: آخی طفلكی ها گناه دارند، بله سخت است اما باور كنید این كار لطف به درخت است با خوشه های زیاد نخل مجبوراست انرژی اش را بین مثلا ده خوشه، تقسیم كند و محصول خرمایی است با كیفیت متوسط و یا حتی ضعیف. اما نخلدار پنج خوشه را فدای پنج خوشه قوی تر می كند و با قطع نصف خوشه ها انرژی و شیره درخت صرف پنج خوشه قوی تر میشود. حاصلش هم خرمایی میشود با كیفیت بالاتر و قیمت بیشتر. ما انسانها هم كاش همینطور باشیم. آدمهای اضافی و كارهای اضافی را كنار بگذاریم و شیره روح مان را، صرف آنهایی بكنیم كه ماندنی اند. و باعث انبساط خاطر ما میشوند آدمهاى منفى كه باعث ازار ما هستند، حسودان و بخیلان و ٱونهایی كه مسبب رنج و ناراحتى ما هستند،عصاره وجودمان را مصرف می كنند و ضعیفمان میكنند. مراقب نخل وجودتان باشید و خوشه های اضافی را با قاطعیت تمام قطع كنید. هم خودمان تناور تر میشویم هم محصول مان شیرین تر و گوارا تر خواهد شد❤️. https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
#قسمت_صد_و_هفتم_دالان_بهشت 🌹 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d امیر درست انتخاب کرده
🌹 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d باز همان طور خندان گفت: خاك بر سرت، وقتی اول دنیا خونه ت باشه، آخرش این جا، دیگه معلومه زندگی چی می شه. آخه بی چاره، تو چرا این قدر دنیات کوچیکه؟ می ترسی دنیات رو بزرگ کنی از پس جمع و جورکردنش بر نیاي؟! وقتی سکوتم را دید، اضافه کرد: یعنی هنوز اینو نفهمیدي که اونچه قراره پیش بیاد، پیش میآد، چه تو خودتو قایم کنی چه سر توبالا بگیري و نگاه کنی؟ آخه تا کی می خواي کله ات رو بکنی زیر برف؟ خجالت نمی کشی از شنیدن یک اسم و ربطش دادن به یک واقعیت، این جوري می شی؟ تو باید اینو قبول کنی که این قضیه، چه تو بفهمی و با خبر بشی و چه نه، اگر تا حالا اتفاق نیفتاده باشه به هر حال بعد از این اتفاق می افته. پس مثل بچه ها رفتار نکن، با خودت رو راست باش. اون که مسلماً تارك دنیا نشده، همان طور که تو نمی تونی بشی.. حتی نمی توانسم بشنوم، چه برسد به این که فکر کنم، براي همین به هر بدبختی که بود دهان نرگس را بستم که برایم از واقعیتی که نمی خواستم به آن فکر کنم، نگوید. ولی بعد از آن روز همیشه بافکر به آینده، حرف هاي آن روز نرگس توي گوشم می پیچید که – مسلماً اون تارك دنیا نشده - و من هراسان رو برمی گرداندم تا فراموش کنم. زمان به خاطر دل من متوقف نمی شد، میگذشت سریع هم می گذشت و آینده دوستانم یک به یک مشخص می شد. اول از همه مریم با برادر یکی از همکلاسی هایش که پسري به نام ناصر بود، ازدواج کرد. ناصر که فارغ التحصیل رشته حقوق بود، برخلاف مریم، فوق العاده سر و زبان دار و با پشتکارو خوش فکر بود. به پیشنهاد ناصر بود که من و مریم تصمیم گرفتیم مهد کودك دایر کنیم و یکسال بعد از تمام شدن درسمان، با فعالیت و تلاش ناصر و مریم و سرمایه اي که من از سهم خودم گذاشتم، در تلاش باز کردن مهد کودك بودیم. ثریا ماه هاي آخر حاملگی اش را می گذراند و زمزمه هایی از به قول نرگس با نوا شدن مهندس پارسا بود. آزیتا بالاخره در برابر اصرارهاي مهندس پارسا نرم شده بود و مقدمات نامزدیشان فراهم می شد که سر و کله یک خواستگار سمج هم براي من پیدا شد و بعد از چند سال زمزمه هاي مادر باشدتی چند برابر دوباره شروع شد. دیگر بهانه اي در کار نبود. درسم هم تمام شده بود و من دلیلی قابل قبول براي سر باز زدن از ازدواج نداشتم. ‌‌‌خواستگارم یکی از دوستان امیر و جواد بود که در عین حال رئیس شرکتی بود که جواد در آن کار می کرد. اسمش شاهین ارجمند بود. سی و یکی دو سال داشت و از خانواده اي سرشناس و پولداربود. البته نصف بیش تر ثروت خودش باد آورده بود که از تقسیم ارثی که پدرش با وجود زنده بودن بین پنج پسرش تقسیم کرده بود، به او رسیده بود. جواد در عین این که از خلق و خوي او داد سخن می داد از مشکل پسندي اش در انتخاب همسر هم می گفت تا من از این که انتخابم کرده، ذوق کنم. در حالی که هر قدر به جاي من، مادر ذوق می کرد، من دلم می خواست کله جواد را بکنم. این دیگرغریبه یا از بچه هاي دانشگاه نبود که بتوان با همدستی نرگس دست به سرش کرد. وقتی می گفتم نمی خواهم شوهر کنم، مادر بر آشفته می شد و کار از بگو مگو به گریه و زاري و بی قراري مادرمی کشید و آخر سر هم براي اولین بار بعد از رفتن محمد، امیر با من کلنجار رفت. اصرار آن ها براي این که او باید براي خواستگاري بیاید، براي من غیر قابل قبول و براي آن ها غیرقابل مخالفت بود. بالاخره هم مادر با گریه و زاري و التماس پیش برد. بیچاره مادرم، با چه وحشتی از این که سنم دارد بالا می رود و ازدواجم دیر می شود، حرف می زد. مادرم در روز خواستگاري، مخصوصاً براي این که مجابم کند، از نرگس هم خواسته بود که بیاید. نرگس توي آشپزخانه قایم شده بود که از لاي در آقاي ارجمند را که به قول مامان خیلی برازنده بودببیند و نظر مادر را تایید کند. من خودم قبلاً یکی دو بار خانه امیر دیده بودمش. خلاصه، جناب آقاي ارجمند با سري افراخته و اعتماد به نفسی کامل وارد شد. رفتار و نگاهش به من طوري بود انگار همه چیز تمام شده است و همین بیشتر کفرم را در می آورد. مادرش از خودش بدتر بود، فکر می کرد تنها مسئله مهم، نظر اوست. با نگاهی خریدارانه در حالی که مدام دست هایش را که پر از انگشترهاي گنده بود، تکان می داد و سخنرانی می کرد و مرا برانداز می کرد. سبد گلی که آورده بودند، آن قدر بزرگ بود که حتی زورم نمی رسید جابجایش کنم. چهره مادر و امیر و ثریا – که مثل توپ، قلقلی و چاق شده بود – روي باز و گرم نشان می دادند، من لجم بیش تر می شد و سردي رفتار و اخم هایم هم بیش تر. بعد از چند دقیقه که نشسته بودم، پا شدم و رفتم توي آشپز خانه پیش نرگس. نرگس با خنده گفت: قیافه آدم هاي مغبون را به خودت نگیر، از سر تو هم زیاده. شاید حق با او بود. https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 📚نویسنده: نازی صفوی ⛔ کپی با ذکر نام نویسنده بلامانع است
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
خواص بی نظیر زردچوبه، که تاحالا نشنیدین🤔
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌻 اگه با مشکل یا گرفتاری یا حادثه ای روبرو شدی،هیچ وقت نگو: خدایا،چرا من؟ 🌻 هیچکس بی درد و گرفتاری و مشکل نیست این جزئی از زندگی است.. مهم عکس العمل تو و قوی بودن تو هست تمام مشکلات تموم میشن ، تو قوی آفریده شده ای.. 🌸 خدا برای هرچیزی اندازه ای قرار داده،این کلام خداست... 🌻 شاید چیزی که خواستی نشد شاید صبرت سر اومده باشه اما بازهم صبر کن بازهم تلاش کن و امیدوار باش به رحمتش 🌻 تمام نشدنی هایت را به خدا بسپار که اگر او بخواهد تمام نشدنی های دنیا شدنی خواهند شد 🌸 وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا 🔹 ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺟﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﮔﻤﺎﻥ ﻧﻤﻰ ﺑﺮﺩ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ، ﻭ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻨﺪ ، ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻛﺎﻓﻲ ﺍﺳﺖ ، [ ﻭ ]ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ] ﻣﻰ ﺭﺳﺎﻧﺪ ; ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﻱ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ . 📖 سوره طلاق آیه https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
✍ از فیلم تا واقعیت از پنتاگون تا تل آویو... 🌐این روزها هر خبری را میخوانی تیتر اولش بیماری کروناست. چقدر وحشت کرده ایم از این بیماری. حتی نامش در محافل باعث شده از جمع خود آن محافل دورشویم. ⚠️سال ۲۰۱۱ فیلم "شیوع" حتما ببینید چقدر دقیق منشا آن ویروس کشور چین نشان داده میشود. جالتر اینجاست که در آن فیلم منشا ویروس را هم خفاش نشان میدهند. ای کاش مسئولین چین همان موقع میدانستند ۱۰ سال بعد چه در انتظارشان است؟ 🚫ای کاش مسئولین کشور چین میدانستند دشمنانشان میتواند هر ۱۰ سال یک بار تهدیدشان کند آنهم در حد جهانی ولی صد حیف دیگر اقتصادشان از امریکا فاصله ها گرفت. ❌صد حیف که آمریکا توانست بایک تیر دونشان بزند. یکی اقتصاد چین را تحت الشعاع قرارداد و دیگری طرح معامله قرن را. 📛چه بیماری ها که جهان درگیرش نشد .ابولا، ایدز، حالا هم کرونا... 🔺️نمیدانم چرا در اسرائیل گزارشی از هیچ یک از این ویروس ها داده نمیشود. نکند پاد زهرش را پنهان کرده اند؟! 🔻مواظب ویروس های نفوذی اسرائیلی باشید. نگران کرونا نباشید چند روز دیگر پادزهرش را با هزاران قیمت به بازار خواهند فروخت. این است قدرت دست های پنهان... 👤 عبدالله جعفری https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
✍گفت : سی سال است که استغفار می کنم از گناه یک شکر گفتن. 🔸️ گفتند : چرا؟ 🔹️گفت : روزی مرا خبر دادند که بازار بغداد سوخت ، اما دکان تو در آن بازار ، سالم ماند و از آتش ، گزندی ندید. همان دم گفتم: الحمدلله. ناگاه به خود آمدم و خجلت بردم ، از شرم آن که خود را بهتر از برادرانم در بازار بغداد ، شمردم و مصیبت آنان را در نظر نگرفتم. این الحمدلله در آن وقت ، یعنی مرا با سود و زیان برادران دینی ام ، کاری نیست. همین که مال من از آسیب آتش ، در امان مانده است ، کافی است! پس بر آن شکر بی جا ، سی سال طلب مغفرت می کنم! 📗 ✍ عطار نیشابوری https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d