eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
25.5هزار ویدیو
126 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 📚داستان کوتاه یک‌ داستان یک ‌پند بیست سال پیش بود از تهران می‌آمدم... سوار اتوبوس شدم تا به شهرستان بیایم. ده‌‌هزار تومان پول همراه داشتم... اتوبوس در یک غذاخوری بین‌راهی برای صرف شام توقف کرد. به یک مغازه ساندویچی که کنار غذاخوری بود رفتم، یک ساندویچ کالباس سفارش دادم. در آخرهای لقمه بودم که دست در جیب کردم تا مبلغ ۲۰۰ تومان پول ساندویچ را پرداخت کنم. دست در جیب پیراهن کردم پول نبود، ترس عجیبی مرا برداشت. دست در جیب سمت راست کردم؛ خالی بود! شهامت دست در جیب چپ کردن را نداشتم؛ چون اگر پول‌هایم در آن جیب هم نبود، نه پول ساندویچ را داشتم و نه پول رفتن به خانه از ترمینال. وقتی دستم خالی از آخرین جیبم برگشت، عرق عجیبی پیشانی مرا گرفت. مغازه ساندویچی شلوغ بود، جوانی بود و هزار غرور، نمی‌توانستم به فروشنده نزدیک شده و در گوشش بگویم که پولی ندارم. لقمه را آرام آرام می‌خوردم چون اگر تمام می‌شد، باید پول را می‌دادم. می‌خواستم دیر تمام شود تا فکری به حال و آبروی خودم کرده باشم. آرام در چهره چند نفری که ساندویچ می‌خوردند نگاه کردم تا از کسی کمک بگیرم ولی تیپ و قیافه و کیف سامسونت در دستم بعید می‌دانستم کسی باور کند واقعاً بی‌پولم.! با شرم نزد مرد جوانی رفتم، کارت دانشجویی‌ام را نشان دادم و آرام سرم را به نزد گوشش بردم و گفتم پول‌هایم گم شده است، در راه خدا ۲۰۰ تومان کمک کن. مرد جوان تبسمی کرد و گفت: سامسونت‌ات را بفروش اگر نداری. خنجری بر قلبم زد. سرم را نتوانستم بالا بیاورم ترسیده بودم چند نفر موضوع را بدانند. مجبور شدم پشت یخچال رفته و با صدای آرام و لرزان به فروشنده گفتم: من ساندویچ خوردم ولی پولی ندارم، ساعت‌ام را باز کردم که ۴ هزار تومان قیمت داشت به او بدهم. مرد جوان دست مرا گرفت و گویی دزد پیدا کرده بود، با صدای بلند گفت: «من این مغازه شاگرد هستم باید پیش صاحب مغازه برویم.» عصبانی شدم و گفتم: «مرد حسابی من کجا می‌توانم فرار کنم؟ تا وقتی که این اتوبوس هست من چطور می‌توانم فرار کنم در وسط بیایان؟؟» با او رفتیم، مردی جوان در داخل رستوران دور بخاری نشسته بود که چند نفر کنارش بودند. مرد ساندویچی گفت: «بیا برویم تو.» گفتم: «من بیرون هستم منتظرم برو نتیجه را بگو.» مرد ساندویچی رفت و با صاحب مغازه بیرون آمد. گفت: «اشکالی ندارد برو گذرت افتاد پول ما را می‌دهی.» گفتم: «نه!گذر من شاید اینجا نیفتد اگر چنین بمیرم مدیون مرده‌ام، یا ساعت را بگیر یا به من ۲۰۰ تومان را ببخش یا از صدقه حساب کن، که شهرم رسیدم ۲۰۰ به نیابت از شما صدقه می‌دهم.» مرد جوان گفت: «بخشیدم» آن روز یاد گرفتم که هرگز نیاز کسی را از ظاهرش تشخیص ندهم و به قول الله‌تعالی، نیازمند واقعی چنان است که انسان نادان او را از نادانی ثروتمند می‌پندارد. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
مامان هیچ وقت لباس عروس نپوشیده بود حتی روز عروسیش! یعنی عمه کوچیکم نذاشته بود که بپوشه گفته بود ما مادرمون مریضه جا واسه این تشریفات نداریم فعلا و با این بهونه الکی،یه عمر حسرت رخت سفید پوشیدنو گذاشته بود به دل مادر تازه عروس من! بچه تر که بودم موقع بافتن موهام از اون موقع ها میگفت که حتی نذاشته بودن بره آرایشگاه و براش مشاطه گر آورده بودن خونه... دست میکشید تو موهام و میگفت چقدر دلش میخواسته روز عروسیش موهاشو شینیون کنه و تاج عروس بزاره ،اما مشاطه گر پیر و اختصاصی خانواده پدری بلد نبوده و کلی با اتوی موی قدیمی کف سرشو سوزونده بوده تا موهای موجدارش و فرتر کنه! یه وقتایی که به شوخی میگفتم مامان بزاراز نو برا تو و بابا یه عروسی مفصل بگیریم که لباس عروس و شینیون و تاج عروس و آرایشگاه و کلی مهمون و بزن و بکوب داشته باشه می خندید و میگفت: دیگه خیلی دیره! میگفت: تو زندگی آدما یه حسرتهای کوچیکی هستن که هیچ وقت از یاد نمیرن هیچ وقت آتیششون توی دل آدم خاموش نمیشه،دردشون فراموش نمیشه،تا ابد حسرت میمونن... می گفت: درسته الان یه جوون ۱۸ ساله نیستم که برا یه لباس عروس اونقدر ذوق و شوق داشته باشم و برام مهم باشه اما بعد این همه سال بار حسرت اون یه روز رو دوش دلمه هنوز! می گفت : بعضی حسرتها شاید خیلی کوچیک و سطحی به نظر بیان،اما اندازه یه اقیانوس عمیقن ، غرق میکنن آدمو! راستش و بخوای این روزا بیشتر فکر میکنم به مامان و حسرتاش، به عمه کوچیکم و کاراش، به من، به تو، به حسرتهای کوچیکی که تا ابد رو دلمون میمونن به حسرتهای کوچیکی که خیلی بزرگن... مثل جانم شنیدن از لبات... مثل ترکیب اسمم با صدات... مثلِِ... مثلِ گرفتن دستات! https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
‏فیلم از طرف ن'دشتی
افرادغریبه رو هيچوقت به داخل خونه راه ندین،فیلم راببینید https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درود برغیرت دینی این گزارشگر درد و بلاش بخوره تو سر هر چی دشمن اهلبیته
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
سلام شادی روح شهیدکافی صلوات بفرست. خیلی جالب کلیپ ببینیدوبشنوید https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
دقت کردین چقدر پیر شدیم : هم پراید ۸ میلیونی دیدیم هم ۱۸۰ میلیونی هم دلار سیصد تومانی هم سی هزار تومانی هم سکه ۷۰ هزار تومانی هم ۱۱ میلیون تومانی هم نون ۵ تومنی دیدیم هم نون ۳۰۰۰ تومانی هم وینستون ۱۰۰ تومنی دیدیم هم ۳۰هزار تومنی این تورم و اصحاب کهف تو سیصد سال خواب ندیدن که ما تو کمتر از اونا دیدیم خدایی فیلم ما جذاب تر میشه از اصحاب کهف اونا خوابیدن و نفهمیدن سیصد سال چی شد ما لحظه لحظه های این تورم و استرس و لمس کردیم چقدر پیر شدیم https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
✨﷽✨ 🌼 امام زمان عج فرمودند:بلند شو و مسجد را از این حالت دربیاور ✍ سال هزار و سیصد و چهل و هفت، سحرگاه شب نیمه شعبان، مسجد جمکران ، قدرت الله در مسجد مشغول راز و نیاز بود، آن سالها مسجد اصلا وضعیت مناسبی نداشت ،مسجدی کوچک در حاشیه ی بیابان های قم، بدون هیچ امکانات، عده انگشت شماری در مسجد بودند، ساعت از نیمه های شب گذشته بود ، خادم مسجد همه را بیرون کرد، به آقای لطیفی گفت میخواهم دربِ مسجد را ببندم، بفرمایید، خواهش کرد از خادم، "اجازه بده امشب را تا صبح اینجا بمانم ، دعایت میکنم ، این هم شیرینی تو"، مقداری پول به خادم داد تا اجازه بدهد در مسجد بماند، همه رفته بودند، او ماند و مسجد، ساعت حدود سه نیمه شب در حال دعا و نیایش بود، سنگینی دستی را روی شانه اش احساس کرد، "بلند شو و مسجد را از این حالت دربیاور، شبستانی بساز و آبرومندش کن، عنایت خداوند با شماست و ما نیز کمک میکنیم" آقایش بود، نقشه ای به او داد و فرمودند:"این نقشه را بعدا از شما میگیریم"یک طرف نقشه طرح فعلی مسجد بود و طرف دیگر اسما مبارکه ی الهی آفتاب طلوع کرده بود، هنوز حیرت زده بود ، قبل از این هم دیده بود مولایش را اما باز هم قلبش تند تند میزد، فکر و ذکرش شد ساخت مسجد جمکران ، کلنگ مسجد را زدند، معماری را طبق همان نقشه ای که حضرت آقا داده بودند طراحی کردند، برای ساخت و ساز مسجد چک شخصی خودش را هم میداد، گاهی حسابش را نمیتوانست پر کند، میگفت روز وصول چک شخص ناشناسی مبلغ چک را به حسابش میریخت و چک پاس میشد، آقا بود که کمکش میکرد، قبلا قولش را داده بود که کمک میکنیم ، این خانواده سرشان برود قولشان نمیرود ، مثل حسین بن علی جدش، سرش رفت ، قولش نه... باید چاه عمیق حفر میکردند برای تامین آب مسجد،با یک شرکت حفاری قرارداد بستند، محل چاه را تعیین کردند، شب جمعه ای در مسجد مشغول نماز بود، بعد از نماز آیت الله سید حسین قاضی آمد کنارش نشست، احوالپرسی کرد:"دو نفر از طرف آقا بیرون منتظرتان هستند ، دستوری از حضرت آورده اند، آمد بیرون،آن دو بزرگوار را دید،" آقا فرمودند: این نقطه برای حفر چاه مناسب نیست،و در آینده داخل مسجد قرار میگیرد. پرسید پس کجا چاه را حفر کنیم ؟با دست نقطه حفر چاه را نشان دادند، آنطرف،آنجا ▫️شرکت حفاری زیر بار نمیرفت ، آقای لطیفی نمیخواست بگوید چه کسی سفارش کرده ، خیلی کلنجار رفتند، گفت "هزینه چاه با من اگر آب نیامد ضررش را شخصا میدهم" ،چک بیعانه را داد ، چاه را کندند، همانجایی که آقای لطیفی گفت، کارشناسان حفاری دهانشان باز مانده بود ، به آقای لطیفی اصرار کردند که بگوید نقطه یابی کار کیست؟ گفت: صاحب مسجد، مولایمان حجه بن الحسن ارواحنافداه نام مبارک حضرت را که برده بود زانوهایشان لرزید کارشناسان ،اشکشان جاری شد، باقی مبلغ حفر چاه را بخشیدند... دلم برای کسی می تپد بیا ای دوست بیا که من به تو بیش از همیشه محتاجم 📙 برداشتی آزاد از تشرفات قدرت الله لطیفی https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸داستان‌ سوره ممتحنه🌸 آیا معنی ممتحنه را می دانید⁉️ ممتحنه دختری بنام ام کلثوم دختر عقبه ابن أبي معیط. پدر ام کلثوم بسیار شرور بود او بر سر پیامبر در حالی که در مکه نماز می خواند شکمبه می ریخت او همان شخصی بود که پیراهنش را دور گردن پیامبر پیچید و پیامبر در حال نماز بی هوش شد او پیامبر و مسلمانان را در اوج دشمنی آزار می داد با وجود گمراهی عقبة ابن ابی معیط، خداوند بزرگ از نسل او مسلمان و یکتاپرست بوجود آورد و تنها دخترش ام کلثوم به رسالت پیامبر ص ایمان آورده بود و به شدت با فرهنگ، متدین، اهل علم و با جمال و مودب به آداب انسانی بود ایمان وجود ام کلثوم را فرا گرفته بود ولی او آن را از پدرش پنهان می کرد زیرا می دانست که او را بی شک خواهد کشت. تا اینکه زمان مهاجرت پیامبر از مکه به مدینه فرا رسید و ام کلثوم بسیار دوست داشت تا همراه پیامبر به مدینه مهاجرت کند ولی او نگران برخورد سخت پدر و برادرانش بود او صبر کرد تا اینکه در جنگ بدر پدرش عقبه بن ابی معیط بر کفر کشته شد و او در خانه پدر درحالی که 17 سال بیشتر نداشت باقی ماند او بسیار زیبا بود و بزرگان و ثروتمندان جوان مکه به خواستگاری او می رفتند و او به بهانه غم از دست دادن پدر آن خواستگارها را جواب رد می داد در حالی که او مسلمان و ایمانش را پنهان می کرد و میان صدها کافر و مشرک عبادت خدا می کرد او صبر کرد و امیدش مهاجرت به سوی پیامبر و شهر مدینه بود ناگهان اتفاقی افتاد و محاسبات ام کلثوم برای مهاجرت به مدینه را به کلی بهم ریخت، در این مدت صلح حدیبیه پیش آمد و یکی از شروط آن این است که در صورتی که یکی از مشرکان مکه ایمان آورد و به مدینه مهاجرت کرد به مشرکان مکه تحویل داده شود. ام کلثوم شروط صلح حدیبیه را یاد آوری می کرد و می گریست گریه ای تلخ چرا که مهاجرت به مدینه را از دست داده بود چونکه اگر به مدینه و به سوی پیامبر مهاجرت می کرد او را پس می فرستادند. شرایط برای ام کلثوم سخت بود و در خفقان به سر می برد لذا تصمیم گرفت مهاجرت کند حتی اگر او را به مکه بر گردانند. آیا می توانید این ادعا و این اراده بزرگ را تصور کنید؟6 دختری با 17 سال سن و زیبا تنها از مکه به سوی مدینه در شب تاریک و در راهی طولانی و پر از خطر این قابل تصور نیست که بعد از این همه سختی راه و گذراندن خطرات زیاد، پیامبر او را به مکه ارجاع می داد و اگر او را برگرداند عموهایش خواهند فهمید که مسلمان شده است و او را خواهند کشت یا بسیار آزار خواهند داد ولی او مصمم بود تنهای تنها و بدون هیچ همراهی مگر عنایت حق تعالی الله اکبر ، این چه صبری است و چه اراده بزرگی؟! او مهاجرت کرد و به مدینه رسید و به سوی پیامبر شتافت، پیامبر متحیر می شود و مردد که چگونه او را برگرداند، اما ،مردانگی و شرافت و اخلاق از این کار ممانعت می کرد که او را برگرداند ولی پیامبر بر عهدش وفادار است و ناچار به همه شروط صلح مقید میباشد گفتگوهای زیادی در مدینه در گرفت همه اصحاب پیامبر ارجاع او را نپذیرفتند ،در حالی که پیامبر ساکت بود راه چاره را به خدا واگذار کرد ، در شرایطی پر از نگرانی که سابقه نداشت. سپس جبرئیل امین از بالای هفت آسمان در خصوص مشکل ام کلثوم با وحی نازل شد و آیات سوره ممتحنه بر پیامبر وحی می شود ( ای کسانی که ایمان آورده اید اگر زنان مؤمن به سوی شما مهاجرت کردند آنها را امتحان کنید، خداوند به ایمانشان آگاه تر است و اگر آنها را مؤمن یافتید پس آنها را به کفار برنگردانید، نه آنها بر مشرکان حلال هستند و نه مشرکان بر آنها....)آیه 10 از سوره ممتحنه الله اکبر الله اکبر از بالای 7 آسمان امر الهی نازل شد که ام کلثوم به مکه عودت داده نشود و خداوند او را پذیرفت و زنان پیامبر و زنان اصحاب مانند یه فدایی از او استقبال کردند در مدینه بر خلاف میل قریش باقی ماند سپس خداوند بخاطر صبر و ایمانش به او خیر فراوان عطا کرد او با عبدالرحمن ابن عوف که از ثروتمندان شهر مدینه بود ازدواج کرد آری اوست که صبر کرد و ازدواج با اشراف و ثروتمندان مکه را نپذیرفت و بخاطر ازدواج حاضر نشد دینش را بفروشد. پروردگار ما تلافی کرد و او را تنها و بیچاره نکرد و آیاتی از قرآن را در حق او نازل کرد بله داستانی به شدت زیبا شاید آن را نشنیده باشید بنابراین به خداوند اطمینان حاصل کنید خداوند پاداش شما را خواهد داد و شما را عوض می دهد پس همیشه به کار خیر و نیکی همت داشته باشید.و اميدتان به خدای قادر و بصیر باشد....... 🦋‍🦋 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم🦋 🦋🦋 🦋 🦋 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌍🌕 تقویم نجومی اسلامی🌍🌕 ✴️سه شنبه👈16آذر/قوس1400 👈2جمادی الاولی 1443👈7دسامبر2021 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 👨‍👨‍👧‍👦 روز دانشجو. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ امروز روز مبارکی است و برای امور زیر خوب است: ✅ عقد و خواستگاری و ازدواج. ✅ قرارداد نوشتن. ✅ مسافرت. ✅ سلف خریدن. ✅ جابجایی و نقل و انتقال. ✅ امور کشاورزی و زراعی. ✅ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅ تجارت و داد و ستد. ✅ و درختکاری خوب است. 👶 زایمان خوب و نوزادش خوش قدم و مبارک و شایسته تربیت شود.ان شاءالله 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🚘 مسافرت :خوب و مفید است. 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز تا عصر قمر در برج جدی است و برای امور زیر نیک است: ✳️ از شیر گرفتن کودک. ✳️ تشکیل شرکت و امور شراکتی. ✳️ درو محصولات کشاورزی. ✳️ وام و قرض. ✳️ کندن چاه و کانال. ✳️ عمل جراحی. ✳️ شروع درمان و معالجه. ✳️ امور زراعی و کشاورزی. ✳️ و شکار و صید و دام گذاری نیک است. 👩‍❤️‍👨مباشرت. مباشرت و عروسی شب چهارشنبه "، امشب مباشرت و عروسی مکروه است. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روز از ماه قمری ، باعث حاجت روایی است. 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، خوب نیست.() ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد . 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر ان را تکمیل کنند) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب " چهارشنبه " دیده شود طبق ایه ی 3 سوره مبارکه "آل عمران" است. نزل علیک بالحق مصدقا لما بین یدیه...... و از معنای آن استفاده می شود که سه چیز خوب و پی درپی به خواب بیننده برسد. ان شاءالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد. 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
ما خودمان را گم کرده ایم ما امام زمان (عج) را گم کرده ایم پس چه را پیدا کرده ایم؟.. یک روز نسیم خوش خبر می‌آید بس مژده به هر کوی و گذر می‌آید عطر گل عشق در فضا می‌پیچد می‌آیی و انتظار سر می‌آید... 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 با هر نفس به عشق تو تمديد می‌شوم ... علیه السلام تعجیل در ظهور صلوات اللهم عجل لولیک الفرج 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 جان آقام (عج) بخوان دعای فرج رادعااثردارد دعاکبوترعشق است وبال وپردارد 🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺 اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى ❤️برای سلامتی آقا❤️ بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً 💖دعای فرج💖 بسم الله الرحمن الرحیم اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء ُ وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
♥️ سلامی از دوستان دلتنگتان... سلامی از مشتاقانِ چشم براهتان... سلامی از منتظرانِ تنهایتان... سلامی از دردمندانِ فراقتان... سلامی از فرزندانِ گرفتارتان... سلامی از محبینِ بغض آلودتان... سلام بر شما که خوبترینید،عزیزترینید... سلام برشما که دوستمان دارید... 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 مهدی که عالمی همه مست خدا کند عیسی به صد نیاز به او اقتدا کند تکبیری ز دل کعبه بر ارد ز خویش سیصدوسیزده یار دور خود مصفّا کند شیعه کز جفا ننموده است عاشقی یک گلستان مهر به هر جا بنا کند فتنه ای به جهان خیزد در غیاب وی با عدل خود شب شوری بپا کند خورشید ز کعبه بتابد به هر طریق شوری به جان گوهر اهل ولا کند قبری که گم شده در ازدحام خاک از بهر شیعه حرمی با صفا کند نادم به نیمه شبی به دلی حزین با اشکِ چشم خود که خدا را صدا کند 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 🔆 امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام: 🔺سه خصلت موجب جلب محبّت مى‌شود: خوش‌خويى، ملايمت و فروتنى 📚 غررالحكم، حدیث ۴۶۸۴ 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 پدر مهربانم مهدی جان فرموده‌ايد كه امان اهل زمين هستيد، ای امان زمين و زمان! زندگی‌هامان به هم پيچيده است و گرفتاری‌ها و بیماری‌ها بيشمار ... می‌خواهيم ازتمام سخت‌ها فرار كنيم، و به امن ترين آغوش دنيا بياييم؛ به شما پناه می‌آوريم، ما را دريابيد ... ای برده امان از دل عشاق کجایی اللهم عجل لولیک الفرج https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🔊 📝 «لزوم تشکیل حکومت و تربیت مؤمنین برای ظهور» 👤 استاد 💢 عرصه ظهور عرصه مانور نیست! اصل عملیاته... https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💌 براے کسایے که قلبشون کبوتر 🕊 کسایے که دلشون با اسم امام مهربون آروم مے‌گیره 💚💜 🔆 امروز هم، عاشقانه و با شوق، زمزمه کن صلوات خاصه امام رضا (ع) رو:☺️ اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق‌ الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🍀 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 هرچه‌می‌خواهی‌بکش‌اما‌نکش‌دامن‌زمن ای‌حبیب ای‌آشنا ای‌حضرت یابن‌الحسن هرچه می‌گویی بگو اما نگو دیگر نیــــا منتقـم تعجیل کن با ذکـر یا زهـرا بیــــا💔 🤲 صبحت بخیرتمام زندگی من https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆
خدایا ! ذکرت، نامت سپریست‌ که تمام دردهایمان را پس میزند وتمام نداشته‌هایمان را پایان می‌دهد و تمام داشته‌هایمان را اعتبار می‌بخشد .. پس با نام و ذکرت آغاز میکنیم، روزمان را و باشد که؛ تمامی لحظات یاریمان کنی الهی به امید تو 💚🙏🙏🌹🌹💚 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
‍🌷صبح سه شنبه تون معطر به عطر صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش🌷 🌷اللّهُمَّ 🏵🌷صَلِّ 🏵🏵🌷عَلَی 🏵🏵🏵🌷مُحَمَّدٍ 🏵🏵🏵🏵🌷وَ آلِ 🏵🏵🏵🏵🏵🌷 مُحَمَّدٍ 🏵🏵🏵🏵🌷وَ عَجِّلْ 🏵🏵🏵🌷فَرَجَهُمْ 🏵🏵🌷وَ اَهْلِکْ 🏵🌷اَعْدَائَهُمْ 🌷اَجْمَعِین 💚🙏🙏🌹🌹💚 🌷🌼🌷🌼🌷 🌺🧚‍♀️نیایش صبحگاهی🌷🍃 🌷خدایا!.... 🌼از خیمه‌گاه رحمتت بیرونمان مکن. 🕊از آستان مهرت نومیدمان مساز . 🌷آرزوها و انتظارهایمان را 🕊به حرمان مکشان. 🌼از درگاه خویشت ما را مران. 🌷خدای من!.... 🌼چگونه ناامید باشم، 🕊در حالی که تو امید منی! 🌷چگونه سستی بگیرم، 🕊چگونه خواری پذیرم 🌼که تو تکیه‌گاه منی! 🕊ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش، 🌷آنچنان تجلی کرده‌ای که عظمتت 🕊بر تمامی ما سایه افکنده 🌼نگاه خود را از ما مگیر... "آمیـن...🙏 🌼خدایا 🌷با نام تو آغاز می کنم 🕊شروع هر لحظه را 🌷ای که زیباترین 🌼علت هر آغاز تویی ! 🌷امـروزم را 🕊به تو می سپارم 🌷یارویاورم باش ای مهربانترین 🌼الهی به امیدتو نه خلق تو 💚🙏🙏🌹🌹💚 🌷🌼🌷🌼🌷 🌺🧚‍♀️حرف_خوب 🏵هر چقدر که می‌توانی صبور باش 🌷آرام و صبور... نه اینکه غصه‌ها را رج به رج، ردیف به ردیف، بچینی توی دلت و دم نزنی و غمـباد بگیری و آنـوقت بگویی که صبورم...! 🌷"صبور باش" یعنی: آنقدر فیتیله‌ چراغِ توکلت را بالا بکشی که نور آرامش حضورش 🌺تمام دلت را روشن کند... تمام دلت را به امید فردا که نه، به امنیت همین لحظه به شیرینی همین الان روشنِ روشن کند... بگذار گریه‌هایت که تمام شد، آفتاب مهربانی‌اش بتابد به گوشه گوشه‌ی دل و جانت... آرام بگیر که خدا همیشه به موقع و سر وقت از راه می‌رسد 🌷دلت به لبخند خدا آرام🌷 💚🙏🙏🌹🌹💚 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d