♡💖♡💖♡💖♡💖♡💖♡
💗✨آخرین شنبه فروردین ماهتون
🌸✨عالی و پراز موفقیت
🌸✨امیـدوارم
🌸✨شـروع هفتـه تون
🌸✨با بهتـرین لحظه ها
🌸✨و موفقیتها گره بخوره
🌸✨و سرشـاراز خیر و برکت
🌸✨و لبـریـز از آرامش باشه
🌸✨و تا انتهـای هفتـه
🌸✨حال دلتون خوب خوب باشه
💗✨روزتون زیبـا و طاعاتتون قبول
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"صبحی" که آغازش تویی،
سرشار نور است
همراه، تو گویی که روزم
پرغرور است...
دستان تو گرم است
و از جنس محبت
دور از تو، اما آسمانم
سوت و کور است...
سلامصبحتونزیباَ ☕️🍃
✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾
AUD-20220303-WA0024.mp3
5.8M
بگو خدایا شکرت 👆👆😍😍
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
4_5829983913191149258.mp3
12.06M
نه من آنم که برنجم 🍃
نه تو آنی که برانی
🤲🏻الهی
مناجات خواجه عبدالله انصاری
#راغب
🎶الهیhttps://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
1570_29119.mp3
951.3K
🌺 یه حال خوب
👈کارخوبه خدا درست کنه سلطان محمود خرکیه
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌍🌺🍃
🌺
❇️ تقویم نجومی
🗓شنبه
🔹۲۶ فروردین/حمل۱۴۰۲
🔹۲۴ رمضان۱۴۴۴
🔹۱۵ آوریل۲۰۲۳
🌍🔭👀
💠مناسبتهای دینی
🔺بدعت نماز تراویح در اسلام
🔥به درک واصل شدن ابولهب
🌍🔭👀
🌓امروز قمر در برج دلو است.
✔️روز مناسبی برای امور زیر است:
امور زراعی و کشاورزی
غرس اشجار
ختنه و نام گذاری کودک
تعمیر خانه
کندن چاه و کانال
🌍🔭👀
👶زایمان
⛔️مناسب نیست.
🚘مسافرت
⛔️در صورت ضرورت، همراه صدقه باشد.
🌍🔭👀
👩❤️👨انعقاد نطفه
🔹امشب (شب یکشنبه)
✔️خوب و برای صحت بدن سودمند است.
💇💇♂اصلاح سر و صورت
✔️باعث اصلاح امور میشود.
🩸حجامت، فصد زالو انداختن
✔️ باعث دفع صفرا میشود.
💅ناخن گرفتن
⛔️روز مناسبی نیست، موجب بیماری در انگشتان دست میگردد.
👚👕بریدن پارچه
⛔️روز خوبی نیست.
آنلباس تا زمانی که بر تن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.
این حکم شامل خرید لباس نمیشود.
🌍🔭👀
😴تعبیر خواب
رویایی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از آیه۲۵سوره مبارکه "فرقان" است.
﷽ یوم تشقق السماء بالغمام
خواب بیننده را خصومتی یا گفتگویی ناشایست پیش آید، صدقه دهد تا رفع گردد. ان شاءالله
مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
🌍🔭👀
📿وقت استخاره
از طلوع آفتاب تا ساعت۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶عصر
📿ذکر روز شنبه
یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح
۱۰۶۰مرتبه «یا غنی» که موجب غنی و بینیاز
☀️ ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به
💞#حضرت_رسول_اکرم صلیاللهعلیهوآله
🎁 سفارش شده تا اعمال نیک و خیر در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌍🔭👀
📚 مدت زمان اعتبار این تقویم
از اذان صبح آغاز و اذان صبح روز بعد پایان مییابد.
🌺
🌍🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حس_ناب
#انگیزشی
از خدا برات خدا رو میخوام😍
تا بی نیاز ترین باشی!💯
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#ذکرهای_گره_گشا 🌱 #سخنان_ناب 🌸
🔷برکات بی نظیر ذکر یونسیه
🌸 لا اِلهَ اِلّا اَنتَ سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظالمین🌸
امام صادق(ع) فرمودند:عجب دارم از کسی که غم زده است چطور این دعا را نمی خواند: لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین🌸
چرا که خداوند به دنبال آن می فرماید: فاستبجنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین؛ ما او را پـاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این چنین مؤمنان را نجات می دهیم💯
در میان بهترین ذکرها، ذکر یونسیه را به عنوان گره گشایی شگفت آور می شناسند، ذکری که با ختم آن به روش صحیح میتوان حاجت روا شدن را تجربه کرد🤲🌱🌸
برای تقویت نفس و قلب و مکاشفات، بسیارخوب است و برای رفع حجب و نورانیت مؤثر است و استجابت دعا و نجات مؤمنین، از طرف خدا شامل گوینده آن می شود.
💜حداقل ۴۰۰ مرتبه در روز
💜یا در حالت سجده آنقدر تکرار میکنید تا نفس کم بیارین.
با تمرکز و مداوم بخوانید تا اثرات شگفت انگیز این ذکر را ببینید 👌🌱👌
1_3093585990(1).mp3
5.47M
تو خدای منی😍
یار باوفای منی
من برای توام وتو برای منی
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افطار بیست و چهارم
الهى
در این لحظات نزدیک افطار✨
سلامتی ،نصیب خانواده هایمان✨
دلخوشی ،نصیب خانه هایمان✨
وآرامش را نصیب دلهایمان گردان✨
طاعات وعباداتتون قبول درگاه حق🙏🏻
✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید:🦋💖🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙شب های ماه رمضان
💫آسمان اجابت چقدر زیباست
🌙دوست من بیا
💫شاخه های آرزویت را بتکان
🌙الهی شیرینی کامت
💫مرا آرام جــــان باشد
🌙حالتون قشنگ ودلتون آرام
💫و شبتون سرشار از آرامش
✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید:🦋💖🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
با آرزوی فردایی بهتر برای شما ❤️
شب خوش 🌌
.https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
ساعتی بعد آرش توی اتاق خونه ی بایرام
درحالی که سرش روی شونه علی بود به هوش اومد
بی بی سکینه گفت :بهتری پسرجون
آرش که هنوز گیج بود نگاهی به اطرافش کرد
علی و بی بی سکینه در کنارش نشسته بودند
کمی اونطرف تر زن و مرد میانسالی ایستاده بودند
و با نگرانی به آرش نگاه میکردند
با چشم باز کردن آرش زن گفت
بهتر شدید؟
چشمان آرش به سمت صدا برگشت و با زن چشم در چشم شد
چشمانی به شدت روشن ولی اینبار نترسید
زن چهره ی دلنشین و آرامی داشت
آرش با تکان دادن سر جواب مثبت داد
زن لبخندی زدو با پارچ آب از اتاق به سمت آشپزخانه رفت
مرد هم کمی آن طرف تر از بی بی سکینه نشست
مرد ساکت و کم حرف به نظر می رسید
با چشمانی روشن که وقتی توشون دقیق میشدی
سربی رنگ بودند
بی بی سکینه گفت چه خبر بایرام خان ؟
نا پیدایی نمیای سمت خونه ی ما
بایرام:گفت دعا گوییم خاله درگیر همین چندتا گوسفند یم دیگه
شرمنده اتفاقا امروز به سارا و بهار می گفتم خیلی وقته خاله رو ندیدم
هنوز می خواستیم بعد ظهر بیایم طرف شما
در ذهن آرش تکرار شد بهار!!
علی لبخندی زد وآروم دم گوش آرش زمزمه کرد پس اسمش بهاره
دخترک چشم یخی که حال رفیق مارو بی حال کرده
بی بی لبخندی زدو گفت انگار قسمت بود ما بیایم
سارا با یک سینی چای وارد شد گفت خیلی خوش آمدید
خوشحالمون کردی بی بی؟
آقایون رو معرفی نمی کنید؟
_ای وای ببخشید مشغول صحبت شدیم به کلی یادم رفت
این دوتا شاخ شمشاد از فامیلای حسینقلی خدا بیامرزند
آقا آرش و علی آقا
تا بی بی سکینه گفت :از فامیلای حسینقلی
گل از گل بایرام و سارا شکفت
بایرام گفت راست میگی خاله و پاشد و رفت با آرش و علی رو بوسی و خوش و بش کرد و
گفت خیلی خوش آمدید جوونا کلبه ی ما رو منور کردید
و بعد روبه بی بی سکینه گفت چرا زودتر نگفتی خاله؟ تا گوسفند قربونی کنم جلو پاشون!
سارا هم در حالی که اشک تو چشماش جمع شده بود
گفت می بینی بی بی تا اسم حسینقلی خان میاد چقد ذوق میکنه
و بعد رو به علی و آرش گفت خیلی خوش آمدید پسرا
آرش و علی که از این همه خوشحالی و ذوق بایرام و سارا غافلگیر شدن فقط تونستند تشکر کنند
سارا گفت :هی میخام بگم این پسرم چقد شبیه حسینقلی خان ه
مگه نه بایرام ؟
بایرام گفت آره خداییش خیلی شبیه
الهی که هر چی حسینقلی خان رو خاکه شما رو عمر باشه
پسرم
اگه توی همه ی آبادی های این اطراف یک مرد باشه اون حسینقلی خان خدابیامرز بود
_راستی چیکاره حسینقلی خان میشن بی بی؟
+فامیل دورن انگار، منم درست نمیدونم هنوز
حالا بعد بیشتر آشنا میشیم
الانم غرض از مزاحمت این بود که این پسرم انگار دختر شما بهار جان رو دیده ودلش لرزیده
من آوردمش که اگر شما اجازه بدید جوونا از نزدیک باهم آشنا بشن تا ببینیم خدا چی میخاد
زن و مرد نگاهی به هم انداختند و بعد بایرام گفت:
والا بی بی اختیار ماهم دست شماست
ولی خودتون میدونید که بهار قبلا چندتا خواستگار داشته و خودتون سرانجامش رو بهتر از ما می دونید
چون خودتون هم از اول تا اخر ش بودید
و دیدید که این مردم چجوری ایمانشون رو سر یه مشت حرف بی پایه و اساس وتهمت های ناروا فروختند
و چجوری با زندگی و احساس دخترم بازی کردند
بغض گلوی بایرام رو گرفت و نتونست حرفشو ادامه بده
سارا به بایرام که سرشو پایین انداخته بود نگاهی کرد و رو به بی بی گفت:
بعد خواستگاری آخری بهار خیلی اذیت شد خودتون دید که چجوری تب کرد وتا دم مرگ رفت و برگشت
هم از لحاظ جسمی و هم روانی داغون شد بچم!
برای همین هم خودش و هم ما تصمیم گرفتیم که دیگه هیچ خواستگاری رو قبول نکنیم
بی بی سری به تاسف تکان داد گفت :خدا از سر تقصیرات این مردم بگذره می دونم همه چیز رو می دونم
ولی این دفعه فرق میکنه این جوونا همه چیز رو میدونند
بایرام با تعجب گفت همه چی رو؟
+بله همه چی رو از سیر تا پیاز!!
سارا رو به آرش گفت :پسرم تو همه ی حرفایی که در باره ما و دخترمون میگن رو شنیدی و بازهم میخایش؟
آرش که انگار کلن در دنیای دیگری بود فقط با اشاره سر جواب مثبت داد
بی بی گفت : حالا خواستگاری یک چیزه و خاستن یه چیز دیگه
اول بزارید این دوتا جوون از نزدیک هم رو ببینند
و باهم حرف بزنند تا بعد!!
سارا با نگاهی تایید بایرام رو گرفت و گفت البته
فقط باید با بهار هم حرف بزنم
+پس برو مادر برو بهش بگو
سارا پاشد و از اتاق بیرون رفت
دل تو دل آرش نبود هنوز درست و حسابی حالش جا نیومده بود
بی بی سکینه هم خیلی زود رفته بود سر اصل مطلب
در ذهن آرش غوغایی بود
همه ی این حرف و صحنه ها براش مثل یک فیلم بود
هر چی سعی میکرد تمرکز کنه نمی تونست
نگاهی به علی انداخت
علی که حال پریشان و مستأصل دوستش رو دید دستش رو فشرد و لبخندی زد تا بهش قوت قلب بده
بعد چند دقیقه سارا به اتاق برگشت همه نگاه ها به سمت سارا رفت
سارا با شرمندگی رو به بی بی کرد و گفت بهار میگه نمی خاد....
انگار آب سرد روی آرش ریختند.....
بی بی گفت:چی رو نمیخواد مادر
سارا خانم گفت میگه نمیخاد ازدواج کنه
و بعد در حالی که با گوشه روسری اشک چشماش رو پاک میکرد گفت :
گفتم که اینقدر اذیت شده که کلن قید همه چیز رو زده
بی بی سکینه گفت : غصه نخور مادر درست میشه
و بعد عصا شو برداشت و گفت خودم باهاش بزنم
و بعد خودش رو به سختی از زمین کند وبه سمت در رفت
با بیرون رفتن بی بی سکوت سنگینی در اتاق حکم فرما شد
بایرام برای اینکه سنگینی فضا رو کم کنه پرسید
نگفتین پسرم شما چیکاره حسینقلی خان میشین؟
آرش که تو حال خودش نبود ولی علی جواب داد
یه جورایی فامیل حسن خان داداش حسینقلی خان می شیم
آرش اینار با تعجب به علی نگاه کرد ولی چیزی نگفت
سارا گفت ،همون برادرش که از اینجا رفته؟
_بله
+ مردم اینجا پشت سر ش حرفایی میزنند
_به قول خودتون مردم اینجا حرف زیاد می زنند
توی همین حرفا بودند که بی بی سکینه وارد اتاق شد و بعد پشت سرش بهار اومد
با اومدن بهار ، آرش دستپاچه خودش رو جم و جور کرد
چشمای آرش رو در ورودی قفل شده بود
بی بی سکینه جلو امد سر جاش نشست بهار هم با آرامی کنار مادر رو دوزانو نشست
بی بی گفت آرش پسر م من به سختی بهار جان رو راضی کردم که بیاد و توی این مجلس خواستگاری بشینه
ولی راضی کردنش که تو مثل دیگران نیستی و نمیخای یک بار دیگه اذیت هایی که قبلا تجربه کرده رو بهش تحمیل کنی با خودته
آرش خواست چیزی بگه ولی صداش در گلو حبس شده بود
چند بار حرفایی که تو ذهنش سر میخورد رو با خودش تکرار کرد که چیزی بگه ولی نتونست
علی گفت :الان حال دوستم مساعد نیست اگر اجازه بدین
اگر سوالی دارید من جواب بدم
بی بی سکینه گفت ؛اگه حالت خوب نیست بریم خونه و فردا دوباره بر گردیم.
چند دقیقه بعد بی بی سکینه و پسرا از اهالی خانه بایرام خدا حافظی کردن و به طرف خونه بی بی راه افتادن
اون شب هم به سختی برای پسرا بخصوص آرش به صبح رسید
صبح روز بعد حال آرش کمی بهتر شده بود
در این میان ده هم این خبر پیچیده بود که دو باره برای
چشم یخی خواستگار اومده
و باز هم داستان سرایی اهالی شروع شده بود
طرفای بعد از ظهر دوباره علی و آرش به همراه بی بی سکینه
عازم خونه بایرام بودند که کسی به شدت بر در خونه ی بی بی کوبید
پیرزن در حالی که عصا زنان به سمت در میرفت گفت
کیه ؟چه خبرته؟ اومدم
بعد از دقیقه بی بی به حیاط برگشت وگفت بیاین پسرای حسنقلی یه خبر دارم براتون
آرش و علی به طرف بی بی رفتند آرش گفت چه خبری بی بی؟
_الان یکی از اهالی پشت در بود و گفت انگار یکی از پسرای حسنقلی فوت شده
و قبل مرگ وصیت کرده که به زادگاهش بیارنش و پهلوی قبر پدرش خاکش کنند
و تا یکی دوساعت دیگه هم میارنش روستا.
♥️
یکشنبه👈 27 فروردین / حمل 1402
👈25 رمضان 1444👈 16 آوریل 2023
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
⭐️احکام دینی و اسلامی.
⛔️صدقه صبحگاهی رفع اثر نحوست میکند.
👼مناسب زایمان و نوزاد عالم و دانشمند و نجیب ومبارک شود.
📛مسافرت:سفر همراه صدقه باشد.
🔭 احکام نجوم.
🌓امروز قمر در برج حوت است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است:
✳️آغاز تعلیم و تعلم و امور آموزشی.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️آغاز معالجه و درمان.
✳️دعوت کردن از دیگران.
✳️و بذر افشانی و کاشت نیک است.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،خوب است.
💉🌡حجامت.
خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری، موجب صفای خاطر است.
💑مباشرت:
مباشرت امشب : فرزند حافظ قران شود.
😴😴تعبیر خواب:
خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 26 سوره مبارکه "شعراء" است.
قال ربکم و رب آبائکم الاولین...
و چنین استفاده میشود که فرد بسیار خوب و عاقلی در مقام نصیحت و موعظه آن شخص درآید تا خواب بیننده به جواب سوال برسد و بر خصم خود غالب گردد و شاد شود.ان شاالله. و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز:
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
🌟 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌼🍃🌼🍃🌼
اینجا مجازیست و راحتترین کار، حرف زدن!
اینجا مجازی ست و راحتترین کار، ادعا کردن و دوست داشتن!
اینجا مجازیست و آدمهای بسیاری تو را دوست خواهند داشت و آدمهای بسیاری به حرفهای تو گوش خواهند سپرد و آدمهای بسیاری با تو احساس همدردی خواهند داشت و آدمهای بسیاری تو را تحسین خواهند کرد و آدمهای بسیاری به تو حق خواهند داد، اما کافیست سری بچرخانی و ببینی چقدر تنهایی!!!
اینجا مجازیست و مبادا بدون همراهیِ والدِ منطقی و باتجربهی درونت در آن غرق شوی، مبادا کودک ساده و خوشباور درونت را در هزارتوی آن رها کنی.
اینجا مجازیست، مبادا حقیقی دل ببازی و حقیقی اعتماد کنی و حقیقی بشکنی! باید از کنار خیلی چیزها و آدمها بدون دقت، عبور کرد.
اینجا مجازیست، سایهی اغراقآمیزی از حقیقت. به قدر نیاز از آن بهره بگیر اما برای دیدن واقعیت، سرت را بلند کن. که گاهی سایهها از چیزی که در واقعیت وجود دارد، جامعتر و بزرگتر بهنظر میرسند. تو در این فضا، با سایهی آدمها مواجهی، با کلیتهای اغراقآمیزی خالی از جزئیات. با آدمهای غریبهای که گاهی بزرگتر از چیزی که هستند به نظر میرسند.
#نرگس_صرافیان_طوفان
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d