💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ❀✿ #رمان_قبله_من #قسمت_یازدهم #بخش_اول ❀✿ دوروز خودم را با آب میوه های طبیعے خفھ ڪردم تا
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
❀✿
#رمان_قبله_من
#قسمت_یازدهم
#بخش_دوم
❀✿
برایم بوق مےزند و من هم باهیجان دست تکان می دهم. چقدر این استاد باحال و دوست داشتنے است. لبم را جمع و زمزمه مےڪنم: خیلے جنتلمنے محمد!!
میدانم امروز یڪ فرصت عالے است برای گذراندن چند ساعت بیشتر ڪنار مردی ڪھ ازهرلحاظ برایم جذاب است.
❀✿
دل در دلم نیست. بھ ساعت خیره شده ام و ثانیھ هارا میشمارم. پای چپم را تندتند تڪان مے دهم و ڪمے از موهایم را مدام مے جوم. چرا زنگ نمے خورد؟ هوفے مےڪنم ، موهایم را زیر مقنعھ مرتب وبرای بار اخر خودم را درآینھ ی ڪوچڪم برانداز میکنم. سرم را زیر میز میبرم و ازلحظات اخر برای زدن یڪ رژ لب صورتے مایع استفاده میڪنم.همان لحظھ زنگ مے خورد. ڪولھ پشتے ام را برمیدارم و از ڪلاس بیرون مے دوم. حس میڪنم جای دویدن ، درحال پروازم. یعنے قرار است ڪجا برویم؟! راهرو را پشت سر مےگذارم و باتنھ زدن بھ دانش آموزان خودم رااز مدرسھ بھ بیرون پرت مےڪنم. یڪے ازسال دومی ها داد مے زند:هوی چتھ!
برایش نوڪ زبانم را بیرون مے آورم و وارد خیابان مے شوم. بھ طرف همانجایے ڪھ صبح پیاده شدم ، حرڪت مےڪنم. سر ڪوچه منتظر مے ایستم. روی پنجھ ی پا بلند مے شوم تا بتوانم مدرسھ را ببینم. حتما الان مے آید. یڪدفعھ دستے روی شانھ ام قرار مےگیرد. نفسم بند مےآید و قلبم مےایستد. دست را ڪنار مے زنم و بھ پشت سر نگاه مےڪنم.
بادیدن لبخند نیمہ محمدمهدے نفسم را پرصدا بیرون مے دهم و دستم را روے قلبم مے گذارم. دستهایش را بالا مے گیرد و میگوید: من تسلیمم! چیہ اینقدر ترسیدے؟!
_ من..فڪ...فڪر ڪردم ڪہ...
_ ببخشید! نمیخواستم بترسے! تو ڪوچہ پارڪ ڪردم قبل ازینڪہ تو بیاے!
_ نہ آخہ...آخہ...شما...
تند تند نفس مے ڪشم. باورم نمے شود! دستش را روے شانہ ام گذاشت!
طورے ڪہ انگار ذهنم را مے خواند، لبخند معنا دارے مے زند و میگوید: دستمو گذاشتم رو بند ڪولہ ات، خودم حواسم هست دختر جون!
آب دهانم را قورت مے دهم و لب هایم را ڪج و ڪولہ مے ڪنم. اما نمیتوانم لبخند بزنم!
براے آنڪہ آرام شوم خودم را توجیه میڪنم: رو حساب استادے دست گذاشت! چیزے نشده ڪہ!
نفسهایم ریتم منظم بہ خود مے گیرد. سوار ماشین مے شوم. نگاه نگرانش را مے دوزد، بہ دستم ڪہ روے سینه ام مانده.
_ هنوزم تند میزنہ؟! یعنے اینقدر ترسیدے؟!
دستم را برمیدارم و بارندے جواب مے دهم: نہ! خوبہ! همینجورے دستم اینجا بود!
_ آها!
_ خب... قراره ڪجا درسارو بهم بگید؟!
_ گرسنت نیست؟
_ یڪم!
❀✿
💟 نویسنــــــده:
#میم_سادات_هاشمی
❀✿
👈 ڪپے تنها با ذڪر #نام_نویسنده مورد رضایت است👉
❀✿
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ❀✿ #رمان_قبله_من #قسمت_یازدهم #بخش_دوم ❀✿ برایم بوق مےزند و من هم باهیجان دست تکان می دهم
ناصر:
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
❀✿
#رمان_قبله_من
#قسمت_یازدهم
#بخش_سوم
❀✿
_تا برسیم حسابے گرسنت میشہ!
نمیدانم ڪجا مے خواهد برود! ولے هرچہ باشد حتما فقط براے درس هاے عقب مانده و یڪ گپ معمولے است! بازهم خودم را توجیہ میڪنم: یہ ناهار با استاده! همین!
سرعت ماشین ڪم مے شود و در ادامہ مقابل یڪ آپارتمان مے ایستد. پنجره را پایین مے دهم و بہ طبقاتش زل میزنم. "چرا اینجا اومدیم؟!" بہ سمتش رو میگردانم و با تعجب مے پرسم: استاد؟! اینجا ڪجاست؟!
میخندد
_ مگہ گشنت نبود دخترخوب؟!
گنگ جواب مے دهم: چرا! ولے...مگہ....
ڪیف سامسونتش را برمیدارد و میگوید: پیاده شو!
شانہ بالا میندازم و پیاده مے شوم. سریع با قدمهاے بلند بہ طرفم مے آید و شانہ بہ شانہ ام مے ایستد. ڪمے خودم را ڪنار مے ڪشم و مے پرسم: دقیقا ڪجا ناهار مے خوریم؟!
نیشش راباز میڪند
_ خونہ ے من!
برق از سرم مے پرد! "چے میگہ؟!"
پناهے_ همسرم چند روزے رفتہ! خونہ تنهام، گفتم ناهار رو باشاگرد ڪوچولوم بخورم!
حال بدے ڪل وجودم را میگیرد. اما باز با این حال تہ دلم میگوید: قبول ڪن! یہ ناهاره!
بعدشم راحت میتونہ بهت درس بده. بعدم اگر یہ تعارف زد برت میگردونہ خونہ!
مے پرانم: لطف دارید واقعا! ناهار بہ دست پخت شما؟!
_ نہ دیگہ شرمنده...یڪم حاضریہ! و بلند مے خندد.
جلو مے رود و در را برایم باز مے ڪند. همانطور ڪہ بہ طرف راه پلہ مےرویم، بدون فڪر و ڪودڪانه مے گویم: چقد خوبہ ناهار پیش شما!
ازبالاے عینڪ نگاه ڪوتاه و عمیقے بہ چشمانم و مسیرش را بہ سمت آسانسور ڪج میڪند. چیزے نگفتنش باعث مے شود ڪہ بدجنسے بپرسم: همسرتون ڪجا رفتن؟!
از سوالم جا مے خورد و من من میڪند
_ رفتہ خونہ مادرش. یڪم حال و هواش عوض شہ...
_ مگہ ڪجان؟
_ لواسون!
آسانسور بہ همڪف مے رسد. با آرامش در را برایم باز میڪند و داخلش مے رویم. باز مے گویم: خب چرا شما نرفتید؟
_ چون یڪے مثل تورو باید درس بدم!
دوست دارم بہ او بفهمانم ڪہ از جدا شدنش باخبرم!! لبم را بہ دندان مے گیرم. چشمانم را ریز میڪنم و باصداےآهستہ مے پرسم: ناراحت نمیشہ من بیام خونتون؟
قیافہ اش درهم مے شود
_ نہ! نمیشہ!
آسانسور در طبقہ ے پنجم مے ایستد. پیش از اینڪہ در را باز ڪند.تصمیمم را میگیرم و با همان صداے آرام و مرموز ادامہ میدهم: ناراحت نمیشن یا....کلا دیگہ بهشون ربط نداره؟!
در را رها میڪند و سریع بہ سمتم برمیگردد
_ یعنے چے؟
ڪمے مے ترسم ولے با ڪمے ادا و حرڪت ابرو میگویم: آخہ خبر رسیده دیگہ نیستن!!
مات و مبهوت نگاهم میڪند...
❀✿
💟 نویسنــــــده:
#میم_سادات_هاشمی
❀✿
👈 ڪپے تنها با ذڪر #نام_نویسنده مورد رضایت است👉
❀✿
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
ناصر: ✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ❀✿ #رمان_قبله_من #قسمت_یازدهم #بخش_سوم ❀✿ _تا برسیم حسابے گرسنت میشہ! نمیدانم ڪجا م
ناصر:
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
❀✿
#رمان_قبله_من
#قسمت_دوازدهم
#بخش_اول
❀✿
یڪ قدم بہ سمتم مے آید و چشمانش را ریز میڪند
_ ازڪجا خبررسیده؟؟ عقب میروم و بہ آینه ے آسانسور مے چسبم...حرفم را میخورم و جوابے نمے دهم. شاید زیاده روے ڪرده ام! عصبے نگاهش را بہ لبهایم میدوزد
_ محیا پرسیدم ڪے خبر آورده؟؟!
باصدایے ضعیف جواب مے دهم: یڪے از بچہ ها شنیدہ بود!...بدون قصد!
تہ صدایم مے لرزد. ڪمے از صورتم فاصلہ میگیرد و میگوید: بہ ڪیا گفت؟!
سریع جواب میدهم: فقط بہ من!
_ خوبہ!!
ازآسانسور بیرون مے رود و ادامہ مے دهد: البتہ اصلا خبر خوبے نبود!توام خیلے بد بہ روم آوردے دخترجون!
عذرخواهے مے ڪنم و پشت سرش مے روم. ڪمے ڪلافہ بہ نظر مے رسد، دوباره عذرخواهے میڪنم ڪہ بہ طرفم برمیگردد و میگوید: دیگہ معذرت خواهے نکن! من فقط...فقط دوست نداشتم ڪسے باخبر بشہ...حالا ڪہ شدے! مهم نیس!چون خودشم مهم نبود!
جمله ے آخرش را سرد و بے روح مے گوید و مقابل یڪ در چوبے مے ایستد. ڪلید را درقفل میندازد و در را باز میڪند. عطر گرم و مطبوعے از داخل بہ صورتم مے خورد. لبخند یخے مےزند و جلوتر از من بدون تعارف وارد مے شود. حتم دارم در دنیایے دیگر سیر میڪند،حرف من شوڪ بدے برایش بود. پیش از ورود ڪمے مڪث میڪنم. نفس عمیق مے ڪشم تا تپش هاے نامنظم قلبم را ڪنترل ڪنم. با دودلے ڪتونے هایم را در مے آورم و درجا ڪفشے سفید و ڪوچڪ ڪنار در مے گذارم.
پذیرایے نہ چندان بزرگ ڪہ مسقیم بہ آشپزخانہ ختم مے شود. چیدمانے ساده اما شیڪ. ڪولہ ام را روے مبل راحتے زرشڪے رنگ مے گذارم و بہ دنبالش مے روم. بلند مے گوید: ببخشید تعارف نزدم!بہ خونم خوش اومدے. شانہ بالا میندازم
_ نہ! اشکالے نداره!
بہ طرف اتاق بزرگے مے رود ڪہ در ضلع جنوب شرقے و بعداز اتاق نشیمن واقع شده.
باسراشاره مے ڪند ڪہ مے توانم بہ اتاق بروم. اما نیرویے از پشت لباسم را چنگ مے زند. بے اختیار سرجایم مے ایستم
_ نہ! منتظر میمونم!
وپشتم را بہ دراتاق خواب میڪنم. در را مے بندد و بعداز چند دقیقہ با یڪ تے شرت سبز فسفرے و شلوار ڪتان ڪرم بیرون مے آید.
❀✿
💟 نویسنــــــده:
#میم_سادات_هاشمی
❀✿
👈 ڪپے تنها با ذڪر #نام_نویسنده مورد رضایت است👉
❀✿
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
May 11
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🕊🌹🕊
بهر طرف نظر کنم اثر ز روی ماه توست
گر این جهان بپاشده به خاطر صفای توست...
ببین که پر شده جهان ز ظلم و جور ای عزیز
بگو کدام لحظهها ظهور روی ماه توست
العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✨صبحت بخیر نور چشمانم✨
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
تو آن گل خوشبو هستے
ڪہ عطر دل نوازت،
هستے را پر مےڪند..
و بہ مشام ما،تنها،
رایحہ اے از تو رسیده!
لحظہ لحظہ ام مالامال
از عشق توست..
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
سلام صبحت بخیر عمرم✋♥️
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
بانو!❣🌿🕊
☜چادر تو ✨
عَلـَم این جبهه ی جنگ نرم است✨
↫علمدار حیا ✨
☜مبادا دشمن چادر از سرت بردارد🌿
↫گردان فاطمے باید
☜با چادرش بوی یاس را در شهر پخش کند...🌿🕊
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
#شعر_امام_زمان_عج 💚
از تو يک عمر شنيديم و نديديم تو را
به وصالت نرسيديم و نديديم تو را
روزي ما فقرا شربت وصل تو نبود
زهر هجر تو چشيديم و نديديم تو را
شايد ايام کهن سالي ما جلوه کني
در جواني که دويديم و نديديم تو را
چه قدَر چلّه نشستيم و عزادار شديم
چه قدَر شمع خريديم و نديديم تو را
گاهي اندازه ي يک پرده فقط فاصله بود
پرده را نيز کشيديم و نديديم تو را
سعي کرديم شبي خواب ببينيم تو را
سحر از خواب پريديم و نديديم تو را
مدتي در پي تو رند و نظر باز شديم
همه را غير تو ديديم و نديديم تو را
فکر کرديم که مشکل سر دلبستگي است
از همه جز تو بريديم و نديديم تو را
لا اقل کاش دم خيمه ي تو جان بدهيم
تا بگوييم : رسيديم و نديديم تو را
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
📱 #کلیپ ؛ #استوری
👤 استاد #رائفی_پور
💥 از فتنههای #آخرالزمان نترسید
و از خدا بخواهید که در امان بمانید...
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🌹امام مهدی (عج):
من دعاگوی هر مومنی هستم که مصیبت جد شهیدم را یاد کند و پس از آن برای تعجیل فرج و تایید من دعا کند.
📗 مکیالالمکارم، ج۱، ص۳۳۳
🌺🌹🌺🌹🌺🌹
💚 #امام_صادق_علیه_السلام
هرکس صد مرتبه "سبحان الله" بگوید
در آن روز ، برترینِ مردم است، مگر آن
که کسی دیگر نیز هم اندازه او بگوید
📗المحاسن ج۱ص۱۰۷
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌹
اگر بخواهی آسیب نبینی وآسیب نرسانی
حجاب مادرم زهرا (س) رو همیشه بر سر داشته باش
وبه خودت افتخار کن که بهترینی خواهر من ...!
چرا که جامعه ای را حفظ میکنی
#حجابمنافتخارمن
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌹
مولای غریبم
ما چشم براهان بیقرار
دیرگاهی است که همچون زورقی شکسته
اسیر امواج پُرتلاطم اندوهیم ...
عمری است که
حسرت داشتن یک ساحل امن
و یک جان پناهی آرام
بر دوشِ دلهایمان سنگینی میکند ...
... و تنها تویی که می توانی
این امواج بلاخیز را فرو بنشانی و زنگار
اندوه را از قلبهایمان بزدایی ...
▪️تعجیل در ظهور #امام_زمان صلوات
▫️اللهم عجل لولیک الفرج
🌺🌹🌺🌹🌺🌹
💌 #یه_سلام_دوباره
براے کسایے که
قلبشون کبوتر #حــــرمه 🕊
کسایے که
دلشون با اسم امام مهربون آروم مےگیره 💚💜
🔆 امروز هم،
عاشقانه و با شوق،
زمزمه کن صلوات خاصه امام رضا (ع) رو:☺️
اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا
المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ
عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري
الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً
مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل
ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🍀
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
جان آقام (عج)
بخوان دعای فرج رادعااثردارد
دعاکبوترعشق است وبال وپردارد
🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
❤️برای سلامتی آقا❤️
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
💖دعای فرج💖
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
°•🌱
± پشت در این خانه
زانو زده ام آقا 💔🥀
#مداحی 🎧
#امامرضا 🖤
#حسینحقیقی 🎤
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
💖✨مهربانان
🌸✨به آخرین آدینه ی
💖✨تابستان خوش آمدین
🌸✨ان شاءالله
💖✨یه نگاه خـدا
🌸✨یه دست مهربان
💖✨یه دعای خیـر
🌸✨مسیر امـروزتون
💖✨را همـوار کنـه
🌸✨تا خوشبختی مثل پیچک
💖✨بپیچه به زندگیتـون🌹
💠
💠💠💠💠
🌸🍃🍃🌸
#سلام_امام_زمانم ♥️
#مولای_من🌼✨🍃
در آشوب فتنه و بلا
عدهای تو را گم میکنند
و عدهای تو را پیدا میکنند ...✨🌼🍃
ما را از عاشقان یابنده خود قرار بده!!
سلام آرامش زندگی...
سلام مهربانترین پدر....
شکر خدا که شما را دارم....✨🌼🍃
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
•|♥️
نوشته بود:
خدایا، بابت همه چیزهایی که به
صلاح مون نبود و نشد، شکرت
حتی اگه براش گریه کردیم
حتی اگه غُر زدیم
حتی اگه ازت شاکی شدیم 💚
#خدایا_شکرت
•|♥️
🌱
هیچ رنجی تا ابد ماندنی نبوده و نخواهد بود!
مسئله از آنجایی شروع میشود که،آدمیزاد در درگیری کوتاه مدت با رنج باور میکند که قرار است تا ابد ادامه دار باشد!
واین باور ابدی بودن رنج ؛ یکجا او را از پای درمیآورد.
تفکرِ ، ابدی بودن رنج های فعلی زندگی خود را کنار بگذارید تا زندگی روی خوش خود را به شما نشان دهد.
به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم میگذرد
به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🔴 امام زمان را دیدهام...
این جمله ای است که وقتی حضرت ظهور بفرمایند بعضی از مردم میگویند: که من ایشان را قبلا دیده بودم..!
🌕 امام صادق علیهالسلام فرمودند:
إِنَّ فِي صَاحِبِ هَذَا اَلْأمْرِ سُنَناً مِنَ اَلْأنْبِيَاءِ عَلَيهِم السّلاَمُ وَ أمَّا سُنَّتُهُ مِنْ يُوسفَ فَالسِّتْرُ يَجعَلُ اللَّهُ بَيْنهُ وَ بَينَ الْخَلق حِجَاباً يَرَوْنهُ وَ لاَ يَعْرِفُونهُ
در صاحب این امر(امام مهدی عجل الله فرجه)، سنتهایی است از پیامبران... و اما سنتی از یوسف علیه السلام که به پرده و پوشش است که خداوند میان او و مردم حجابی قرار داده است که او را میبینند ولی نمیشناسند.
📗کمال الدين، ج۲، ص۳۵۰
✅ امام زمانمان ما را میبیند و میشناسند؛ ولی ما او را میبینیم و نمیشناسیم؛ مانند حضرت یوسف که برادرانش با او معامله میکردند و سخن میگفتند اما او را نمیشناختند. «فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ» یوسف/۵۸؛ یوسف برادرها را شناخت اما برادرها او را نشناختند؛ (تا اینکه خودش خودش را معرفی نمود.)
🦋🦋🦋🦋🦋🦋
آموخته ام که نمی شود
ذات خراب آدم ها را تغییر داد
رفتار خودم را تغییر می دهم
کسی که ذاتش خراب است
خوب بودن و بد بودن برایش مهم نیست
تنها دنبال نفع خودش. هست
••••
استادپناهیانمیگفت:🌱
در هر زمینه ای که دیدید هوای نفستون کوتاه نمیاد
وازشما گناه میخواد، راهش اینه که بترسونیدش ....
💕💖💕💖
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🍁خدایا در اولین روز
🍂فصل پاییز و
🍁شروع ماه مهر توشه
🍂دوستانم را پرکن از
🍁30روز شادی
🍂30روز آرامش
🍁30روز موفقیت
🍂30روز سلامتی و
🍁30روز پراز خیرو برکت❤️
🌼🍃
🌸آدینه تون به شادی
💕از خدای مهربان براتون
🌸پاکی، گرمی
💕دوستی، صداقت
🌸آرامش، صمیمیت
💕وسعت و برکت
🌸گذشت و بخشش
💕دانایی و عشق آرزومندم
🌸جمعه تون زیبا و شاد
💕درکنار دوستان و عزیزانتون
🌸تقدیم با بهترین آرزوها
🌼🍃
پاييز 🍁🍂
فصلی ست 🍁🍂
كه يادمان میدهد 🍁🍂
تغيير هم میتواند زيبا باشد...🍁🍂
پاییزتون زیبا 🍁🍂
🌼🍃
🌷شهریور و تابستان ۱۴۰۱
🌼به پایان رسیـد
🌷خـدایـا
🌼برای دوستانم
🌷پایان فصـل
🌼پایان ناراحتی
🌷پایان مشکلات
🌼پایان مریضی
🌷پایان بی پولی
🌼و پایان تمام گرفتاری ها باشه
🍃🌼
به اولین روزاز فصل پاییز
خوش آمدین
ان شاءالله🍃🌷
ماه جدید براتون
خوش یمن باشه
پرازخبرهای خوب🍃🌷
پرازاتفاق های شیرین
پرازخیروبرکت و
پرازنگاه خداباشه🍃🌷
🌼🍃
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
كلى نوستالژى باحال توش هست گفتم شما هم حالشو ببريد😍
🌼🍃
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
" بهترین آهنگ زندگی من
تپش قلب توست
و قشنگ ترین روزم
روز زمینی شدنت."
💐🎊تولدت مبارک مهرماهی جان🎊💐
🌼🍃
جمعه تون پرازآرامش
براتون روزی پراز
نشاط،شادی وعشق
آرزومیکنم🍃🌺
امیدوارم لحظات رابه شادی
وآرامش درکنارخانواده
ودوستانتان سپری کنید
آدینه تون بی نظیر 🍃🌸
🌼🍃
سلام به فصل پائیز
سلام به ماه مهر 🍁
سلام به ماه خیروبرکت
سلام به مهرودوستی
سلام به زندگی🌞
سلام به ماه رنگارنگ خدا
سلام به دوستان پرمحبت🍁
روز و روزگارتون زیبا
🍃🌼
🧡خوبِ من
🍂صـبحِ دل انگیزت بخیر
🧡اول مِهر است و پاییزت بخیر
🍂صبحِ زیبا و هوایى دلفریب
🧡بوی پاییز گُل ریـزت بخیر
🍂آرزو دارم شوى غرقِ اُمـیـد
🧡دائما صبح سحرخیزت بخیر
🌼🍃
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚♀️آقا... خانم...رفیق ،
هرکجا که هستی،
هر چند ساله که هستی...
با تمام گرفتاری های تمام نشدنی
که همه مان داریم...
فردا را قدر بدان...
خوشبختی های کوچکت را بشناس
و بفهم و باور کن...
برای بوییدن دامان مادرت
که هنوز داریش...
برای بوسیدن دست پدرت
که هنوز نمیلرزد، هنوز هست...
بهانه کن برای به آغوش
کشیدن یک دوست،
برای تقدیم یک شاخه گل به عزیزانت ...
رفیق خوشبختی ها مانا نیستند...
اما میشود تا هستند زندگیشان کرد
🌼🍃
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚♀️پاییز فصل قدم زدنه. تموم اِلِمان های یک قدم زدن دلچسب رو با خودش داره. هوا نه اون قدر گرمه که آدم با دو دقیقه قدم زدن زیر آفتاب ذوب شه، نه اون قدر سرده که از شدت سرما و لرزش نتونه قدم از قدم برداره و قندیل ببنده. هوا یکجور خوشگلی ابر میشه و بوی خاک و بارون میپیچه توی منافذ تنفسیت و می بردت تو آسمون.
پاییز فصل قدم زدنه. یک نفره و دو نفره هم نداره. شاید بعضیها هنوز یار نداشته باشن، اما دل که دارن. اگه دو نفره نیستی، تنهایی قدم بزن، سه نفره قدم بزن، اصلا نفر دوم می تونه دوستت باشه. ولی هرطور که شده، حتما قدم بزن. زرد و نارنجی برگهارو نگاه کن. بذار صدای خش خششون بره توی گوشِت. بذار بادی که می وزه بخوره به صورتت. صورتترو نوازش کنه. گونه تو ببوسه.
الکی که نیست! آدم سه تا فصل انتظار می کشه تا پاییز بیاد. اون وقت بازم به بهونه دو نفره نبودن، قدم نزنه؟ واسه یک بارم که شده این پاییز با صفاترین خیابون شهرترو قدم بزن. چه سه نفری با رفقا، چه دو نفری با یارت، چه یک نفری با خودت..
🌼🍃
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
توپ پلاستیکی اینجوری
درست میشه 😍
یادقدیما
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d