eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
23.4هزار عکس
27.5هزار ویدیو
133 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean @جهت تبلیغات با قبول ....
مشاهده در ایتا
دانلود
✅دستورالعمل شیخ رجبعلی خیاط برای رسیدن به محضر امام زمان (عج) 🌷جناب شیخ برای رسیدن به توفیق دیدار با امام زمان (عج) بر سه امر «‌اختصاص قلب به خدا»، «دعا برای تعجیل فرج و کار برای امام زمان(عج)» و «انس با قرآن و قرائت آیه ٨٠ سوره اسراء شبی ١٠٠ مرتبه تا چهل شب» تأکید می‌کرد. 🌷جناب شیخ بر تلاوت قرآن، به ویژه تلاوت سوره صافات در صبح و تلاوت سوره حشر در شب تأکید می‌کرد. 🌷رجبعلی خیاط برای تشرّف به محضر حضرت ولی عصر (عج) و قرائت آیه «ربّ ادخلنی مدخل صدق واخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطانًا نصیراً» را تا ۴٠ شب، شبی ١٠٠ مرتبه توصیه می‌کرد. http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
📚 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d مداد : متاسفم پاك کن : چرا ؟ تو هیچ کار اشتباهی نکردی مداد : متاسفم چون به خاطر من اذیت می شوی هر وقت که من اشتباه می کنم ، تو همیشه آماده ای آن را پاک کنی. ولی وقتی اشتباهاتم را پاک می کنی بخشی از وجودت را از دست می دهی و هر بار کوچک و کوچکتر می شوی . پاك کن :اما برای من مهم نیست ! من ساخته شده ام تاهر وقت تو اشتباه کردی به تو کمک کنم با این که می دانم روزی تمام خواهم شد و دیگری جای من را خواهد گرفت .ت من رضایت دارم !پس لطفا ناراحتی را کنار بگذار.. گفتگو بین مداد و پاك کن برایم الهام بخش بود. والدین ، همچو پاك کن و فرزندان مانند مداد هستند. آنها همیشه درکنار فرزندان هستند و اشتباهات آنها را پاک می کنند. اگر چه فرزندان جایگزین (همسر ) می یابند ولی والدین از آنچه برای فرزندانشان کرده اند شادمانند. در تمام طول زندگيم مداد بوده ام و والدین من مانند پاك کن ، هر روز کوچک و کوچکتر می شوند. اين مرا پر از درد می کند چون می دانم که یک روز انها من را ترک خواهند کرد و خرده های پاك کن تنها چیزی خواهد بود که به خاطرم بیاورد روزی چه کسانی را داشتم... مسجد مهاجرین خورین ─┅═ http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 🖋☕️❅ೋ═┅─
❌اعتراض به خداوند ممنوع❌ ✍ ️فرض کنید http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 👈 ساعت ۱۰ صبح ⏰ دکتر به همراه پرستار 👩⚕👨⚕ وارد اتاق بیمار میشه... 🛏 چند تا تخت کنار هم، داخل اتاق هست. دکتر میگه:👇 ✔️ به این چلو کباب بدید با کره.. ✔️ به تخت کناری غذا ندید.. ✔️ به این یکی سوپ بدید.. ✔️ به این یکی کته‌ی بدونِ نمک بدید.. ✔️ و... مریضا همه یه جور به دکتر نگاه میکنند.. حتی به کسی هم که میگه غذا ندید، اون خودش میفهمه که امروز عملِ جراحی داره و نباید غذا بخوره.. چون میدونه که دکتر خیر و صلاحش رو میخواد، و به همین خاطر اعتراضی نمیکنه👌 ⁉️حالا اگر بلند شه و داد بزنه که چرا به اون مریض چلوکباب میدن و به من هیچی نمیدن؟😳 👈 دکتر میفهمه این شخص روانی است. ✨✨✨✨✨ ❌☝️ ما هم نباید تو کار خدا اعتراض کنیم.🔚 نباید بگیم خدایا! ⛔️ چرا به فلانی مال و ثروت دادی، ولی به من ندادی⁉️ ⛔️ چرا به فلانی خونه‌ی دو هزار متری دادی، ولی به من ندادی⁉️ ⛔️ چرا فلانی قدش بلنده، من قدّم کوتاهه⁉️ ⛔️ چرا فلانی قیافه‌اش قشنگ‌تر از منه⁉️ ⛔️ چرا فلانی... ولی من...⁉️ ☝️ خدا از حال بنده‌هاش بهتر خبر داره، پس بهتر میدونه که چطوری رزق و روزی رو بینشون تقسیم کنه. به کدوم بنده چه چیزهای رو بده، و به کدوم بنده چه چیزهایی رو نده:↶ إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ وَ یَقْدِرُ، إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیرًا بَصِیرًا 📖 سوره اسراء، آیه ۳۰ 💢 به یقین، پروردگارِ تو، رزق و روزی را برای هر کس بخواهد، گشاده یا تنگ میکند. 💢 او نسبت به بندگانش، آگاه و بیناست. 👈 پس به خدا اعتماد کنیم.😌 ✅ همونطور که مریض میفهمه و به دکتر اعتراض نمیکنه، ما هم نباید به خدا اعتراض کنیم،☝️ 😊 بلکه یقین داشته باشیم که خدا خیر و صلاحِ ما رو میخواد، 🙏 پس هر چی به ما میده باید راضی باشیم و خدا رو شکر کنیم. ⛔️ http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
(باطل، کفِ روی آب)❌ http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 🌸🌸قرآن در آیه ۱۷ سوره رعد، دو تا مثال برای حق و باطل میزنه. میگه: 👈 وقتی باران می‌باره و سیلاب روی زمین جاری میشه، یه کفی روی آب جمع میشه. یا وقتی فلزات رو ذوب میکنید، یه کفی روی اونها جمع میشه. 🌸👇قرآن میگه: 🌐💠⚜⚜💠🌐 🕋 "مِثْلُهُ کَذٰلِکَ یَضْرِبُ اَللّٰهُ اَلْحَقَّ وَ اَلْبٰاطِلَ" 👈 مثال حق و باطل هم همینطوره. باطل مثل این کفِ روی آب، یا کفِ رویِ فلزاتِ ذوب شده است. بعد میگه: 🕋 "فَأَمَّا اَلزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفٰاءً وَ أَمّٰا مٰا یَنْفَعُ اَلنّٰاسَ فَیَمْکُثُ فِی اَلْأَرْضِ" 👈 اون کف از بین میره، امّا اونچه که برای مردم مفیده، در زمین باقی می‌مونه. 🔔🔔 یادمان باشد. باطل گرچه خیلی چشم نماست، امّا کف روی آب است. چون: ❌ رفتنی است. ❌ در سایه حقّ جلوه می‌کند. ❌ روی حقّ را می‌پوشاند. ❌ جلوه دارد ولی ارزش ندارد. نه تشنه ای را سیراب می‌کند، و نه گیاهی از آن می‌روید. ❌ با آرام شدن شرایط محو می‌شود. ❌ بالانشین و پر سر و صدا، امّا توخالی و بی محتوی است. http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
آيا خمس واجب است يا مستحب و چرا خمس و زكات مي دهيم؟👌👌 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d از جمله واجبات الهي بر بندگان دادن خمس است كه خداوند متعال ـ جل جلاله ـ آن را براي حضرت رسولص و اولاد آن بزرگوار قرار داده در عوض زكات را بر ايشان حرام كرده و به سبب اين اختصاص آن بزرگواران را گرامي داشته و هر كسي يك درهم يا كمتر از آن را منع كند و به صاحبانش نرساند از ظالمين به آنها محسوب و در زمرة غاصبين حقوق آل محمد ص مندرج و محشور خواهد بود و كسي كه وجوب آن را انكار كند و ندادن آن را حلال شمرد از رتبه اسلام خارج و چون انكار ضروري دين نموده كافر است. از ابوبصير منقول است كه گفت: به حضرت امام محمد باقر ع عرض كردم كه آسانترين چيزي كه بنده را مستحق دخول در آتش جهنم كند چيست؟ فرمود: كسي كه درهمي از مال يتيم بخورد و يتيم ما مي باشيم. و از حضرت صادقع منقول است كه بدرستي كه خداوندي كه به جز او خدايي نيست چون بر ما صدقه را حرام كرده خمس را براي ما فرو فرستاد پس صدقه بر ما حرام و خمس براي ما فريضه است و گرامي داشتن ما حلال است. قرآن كريم نيز كه به عنوان بزرگترين سند زنده الهي در بين بشر به امانت گذاشته شده است و به عنوان يكي از ادله چهارگانه اي است كه هر مجتهدي آن را سرسلسله ادله استنباط حكم شرعي خود به حساب مي آورد، مسأله خمس را واجب دانسته است در سوره انفال آيه 41 مي خوانيم: بدانيد آنچه را بدست مي آوريد خمس آن مال خدا و رسول و خويشان او و يتيمان و فقيران و درراه ماندگان است اگر به خدا ايمان داريد... با توجه به اين آيه خمس به 6 سهم تقسيم مي شود، سه سهم آن (سهم خدا، سهم پيامبر و ذوي القربي(خويشان)) از آن امام زمان ع است كه در اين زمان بايد به مجتهد جامع الشرايط يا مصرفي كه او اجازه دهد برسانند. و سه سهم ديگر كه به آن سهم سادات مي گويند بايد با اجازه مجتهد جامع الشرايط به سيد فقير يا سيد يتيم يا سيدي كه در سفرمانده باشد داده شود. (2) سؤال كرده ايد چرا خمس مي دهيم؟ آيا خمس مزد رسالت پيامبر است؟ آيا پرداخت خمس موجب تقويت امتياز طبقاتي نيست؟ و سوالهاي ديگر در اين مورد ... در جواب بايد گفت: اگر خمس مزد رسالت است كه به سادات داده مي شود بايد به همه سادات و ذراري پيغمبر داده شود و حال آن كه چنين نيستفقط به فقراي سادات داده مي شود و همان فقرا هم اگر از احتياجات آنان زيادتر باشد بايد مازاد آن را به بيت المال مسلمانان تحويل دهند كه در راه مصالح عمومي مصرف گردد، همچنان كه اگر احتياجات فقراي سادات از ميزان خمس زيادتر باشد بايد از بيت المال كمبود آن را تأمين كرد. و اما از جهت امتياز طبقاتي بايد گفت هيچ گونه امتيازي وجود ندارد؛ زيرا فقراي غير سيد از زكات استفاده ميكنند و فقراي سيد از خمس، يعني بانك هاي پرداخت كننده دوتا است و در اين زمينه حتي به فقراي سادات سختگيري هم شده است كه به فقراي غير سيد مي توان بيشتر از مخارج يك سال هم داد بلكه مي توان آن ها را غني كرد ولي به فقراي سيد بيش از خرج يك سال داده نمي شود و اگر داده شود خود آنها موظفند برگردانند و شايد اين سخت گيري براي اين باشد كه بعضي گمان نكنند قانون اسلام طرفداري از سادات را كرده است. تنها چيزي كه هست براي آن كه فرزندان پيغمبر خدا از يك نوع احترام معنوي برخوردار باشند نيازمنديهاي آنان فقط بانكش جدا شده است. بديهي است كه اين احترام معنوي يك نوع احترام نسبت به شخص پيامبر اكرم ص است. (3) در مورد پرداخت زكات نيز عرض مي كنيم: با توجه به اينكه اسلام به صورت يك مكتب صرفاً اخلاقي و يا فلسفي و اعتقادي ظهور نكرد، بلكه به عنوان يك آيين جامع كه تمام نيازمنديهاي مادي و معنوي در آن پيش بيني شده پا به عرصه ظهور گذاشت و نيز با توجه به اين كه اسلام توجه خاصي به حمايت از محرومان و مبارزه با فاصله طبقاتي دارد روشن مي شود كه نقش بيت المال و زكات كه يكي از منابع درآمد بيت المال است از مهم ترين نقشها است. و نيز براي حفظ موجوديت خود در برابر هجوم دشمن، نياز به سربازان مجاهدي دارد كه هزينه آنها از طرف حكومت پرداخته ميشود. همچنين كارمندان حكومت اسلامي، دادرسان و قضات و نيز وسايل تبليغاتي و مراكز ديني هر كدام نيازمند به صرف هزينه اي است كه بدون يك پشتوانه مالي منظم و مطمئن سامان نمي پذيرد. به همين دليل در اسلام مسأله زكات كه در حقيقت يك نوع ماليات بردرآمد و توليد و ماليات بر ثروت راكد محسوب ميشود از اهميت خاصي برخوردار است تا آن جا كه در رديف مهم ترين عبادات قرار گرفته و در بسياري از موارد همراه با نماز ذكر شده و حتي شرط قبولي نماز شمرده شده است. حتي در روايات اسلامي مي خوانيم كه اگر حكومت اسلامي از شخصي يا اشخاصي مطالبه زكات كند و آنها در برابر حكومت ايستادگي كنند و سرباز زنندمرتد محسوب مي شوند و در صورتي كه اندرزها در مورد آنها سود ندهد توسل به نيروي انتظامي در مقابل آنها جايز است. http://eitaa
.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
داستان نماز اول وقت بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم. پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجاحضور داشت. چند دقیقه بعداز ورود ما اذان مغرب گفتند. آقای پیرکراواتی، باشنیدن اذان، درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد وسجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نمازشد.!! برای من جالب بود که یک پیرمردشیک وصورت تراشیده کراواتی اینطورمقید به نماز اول وقت باشد. بعد ازاینکه همه نمازشان راخواندند، من ازاو دلیل نمازخواندن اول وقتش راپرسیدم! و اوهم قضیه نماز و مرحوم شیخ و رضاشاه را برایم تعریف کرد... درجوانی مدتی ازطرف سردار سپه (رضاشاه) مسئول اجرای طرح تونل کندوان درجاده چالوس بودم. ازطرفی پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هرلحظه منتظرمرگ بچه ام بودم.!! روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا(ع) بشویم... آنموقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادربچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم... رسیدیم مشهدو بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله وگریه میکرد... گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه بچه را گرفت وگریه کنان داخل ضریح آقارفت پیرمردی توجه ام رابه خودش جلب کرد که رو زمین نشسته بود وسفره کوچکی که مقداری انجیر ونبات خرد شده درآن دیده میشد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند وهرکسی مشکلش را به پیرمرد میگفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش میگذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکرمیکرد ومیرفت.! به خودم گفتم ماعجب مردم احمق وساده ای داریم پیرمرد چطورهمه رادل خوش کرده آنهم با انجیر و تکه ای نبات..!! حواسم ازخانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پیرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری باهم شرطی بگذاریم؟ گفتم:چه شرطی وبرای چی؟ شیخ گفت :قول بده در ازاء سلامتی و شفای پسرت یکسال نمازهای یومیه راسر وقت اذان بخوانی.! متعجب شدم که او قضیه مرا ازکجا میدانست!؟ کمی فکرکردم دیدم اگرراست بگوید ارزشش را دارد... خلاصه گفتم :باشه قبوله و بااینکه تا آنزمان نماز نخوانده بودم واصلا قبول نداشتم گفتم:باشه.! همینکه گفتم قبوله آقا، دیدم سروصدای مردم بلند شد ودر ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید ومردم هم بدنبالش چون شفاء گرفته وخوب شده بود.!! منهم ازآن موقع طبق قول وقرارم بامرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سروقت میخوانم.! اما روزی محل اجرای تونل کندوان مشغول کار بودیم که گفتند سردارسپه جهت بازدید درراهه و ترس واضطراب عجیبی همه جارا گرفت چرا که شوخی نبود رضاشاه خیلی جدی وقاطع برخورد میکرد.! درحال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهرشد مردد بودم بروم نمازم را بخوانم یا صبرکنم بعداز بازدیدشاه نمازم را بخوانم. چون به خودم قول داده بودم وبه آن پایبند بودم اول وضو گرفتم وایستادم به نماز.. رکعت سوم نمازم سایه رضاشاه را کنارم دیدم و خیلی ترسیده بودم..!! اگرعصبانی میشد یا عمل منو توهین تلقی میکرد کارم تمام بود... نمازم که تمام شد بلندشدم دیدم درست پشت سرم ایستاده، لذا عذرخواهی کردم وگفتم : قربان درخدمتگذاری حاضرم شرمنده ام اگروقت شما تلف شد و... رضاشاه هم پرسید :مهندس همیشه نماز اول وقت میخوانی!؟ گفتم : قربان ازوقتی پسرم شفا گرفت نماز میخوانم چون درحرم امام رضا(ع)شرط کردم رضاشاه نگاهی به همراهانش کرد وبا چوب تعلیمی محکم به یکی زد وگفت: مردیکه پدرسوخته، کسیکه بچه مریضشو امام رضا شفابده، ونماز اول وقت بخوانه دزد و عوضی نمیشه.! اونیکه دزده تو پدرسوخته هستی نه این مرد.! بعدها متوجه شدم،آن شخص زیرآب منو زده بود و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند اما نمازخواندن من، نظرش راعوض کرده بود و جانم را خریده بود.!! ازآن تاریخ دیگرهرجا که باشم اول وقت نمازم را میخوانم و به روح مرحوم"حسنعلی نخودکی" فاتحه و درود میفرستم.... * خاطره مهندس گرایلی سازنده تونل کندوان http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
ناصر: 🔴تمسخر معاویه و جواب دندان شکن امام حسن علیه السلام! http://eitaa.com/joinchat/600047640Cfbe6e50510 ✅نقل ﺷﺪﻩ که ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺮ ﻓﺮﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ ﺧﻄﺒﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪند و ﭼﺸﻤﻬﺎ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﻭ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺳﺮﺍﭘﺎ ﮔﻮﺵ ﻭ ﻣﺤﻮ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﻣﺎﻡ علیه السلام بودند ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﻼمشان ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪ ... ♨ﻣﻌﺎﻭﯾﮥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﯼ ﻭ ﻋﻈﻤﺖ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ، ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﮐﺮﺩ ﻭﮔﻔﺖ: 🔹ﯾﺎ ﺍﺑﺎﻣﺤﻤﺪ! ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯿﻔﺮﻣﺎﯾﺪ: "ﻻ ﺭﻃﺐ ﻭ ﻻ ﻳﺎﺑﺲ ﺍﻻ ﻓﻲ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﺒﻴﻦ" (ﻫﻴﭻ ﺗﺮ ﻭ ﺧﺸﻜﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺑﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻭﺍﺿﺢ ﺍﺳﺖ) 💥خوب پس ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺁﻣﺪﻩ ...ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺩﻋﺎ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺤﺘﻮﯾﺎﺕ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺎﺧﺒﺮﯾﺪ ..! 🔹ﭘﺲ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯽﺑﮕﻮﯾﯽ که: ﯾﮑﺪﻓﻌﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺭﯾﺶ ﺑﺮﺩ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺳﺘﻬﺰﺍﺀ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﮔﻔﺖ: ⚡️ﺭﺍﺑﻄﮥ ﺭﯾﺶ ﻣﻦ ﻭ ﺭﯾﺶ ﺗﻮ ﮐﺠﺎﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﺁﻣﺪﻩ ؟! ﺍﺷﺮﺍﻑ ﺣﺎﺿﺮ ﻫﻤﻪ ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ .. ⚡️(ﺭﯾﺶ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ علیه السلام ﭘﺮﭘﺸﺖ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺭﯾﺶ ﻣﻌﺎﻭﯾﻪ ﮐﻢ ﻭ ﮐﻮﺳﻪ ﻭﺍﺭ ) 🌺ﺍﻣﺎﻡ حسن ﻣﺠﺘﺒﯽ علیه السلام ﻓﺮﻣﻮﺩند: ﻣﮕﺮ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﯼ: 🍀ﺯﻣﯿﻦ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﮔﯿﺎﻫﺶ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ( ﺧﻮﺏ ﻭ ﭘﺮ ) ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ ﺍﻣّﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﺒﯿﺚ ﺷﻮﺭﻩ ﺯﺍﺭ، ﺟﺰ ﮔﯿﺎﻩ ﮐﻢ ﻭ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ ...( ﺳﻮﺭﻩ ﺍﻋﺮﺍﻑ، ﺁﯾﻪ ۵۸) ✨ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺯﺩﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﺧﻨﺪﻩ ... ♨️ﻋﻤﺮﻋﺎﺹ ﻣﻠﻌﻮﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﻏﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻭﯾﻪ ﮔﻔﺖ : ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺩﺭﻧﯿﻔﺖ ﮐﻪ ﺯﺑﺎﻧﺸﺎﻥ ﺷﻤﺸﯿﺮ اﺳﺖ ﻭ ﻋﻠﻤﺸﺎﻥ ﮐﺎﻣﻞ ... 🔥ﻣﻌﺎﻭﯾﻪ ﺑﺎ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﺧﺮﺍﺏ ﻟﮕﺪﯼ ﺯﺩ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻋﺎﺹ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺠﻠﺲ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻓﺖ..... فوروارد یادت نشه 🌺🔅 📚برﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﺳﻮﺭﻩ ﻧﺤﻞ ﺍﺯ ﺗﺎﻟﯿﻔﺎﺕ ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺿﯿﺎ آبادی 🍃🌹 http://eitaa.com/joinchat/600047640Cfbe6e50510
http://eitaa.com/joinchat/600047640Cfbe6e50510 🌷ما ١٦ نفر بودیم كه اسير شديم. سربازی از عراقی ها توی همان خط به دور از چشم فرمانده اش با کالیبرِ روی تانک، به رگبارمان بست و ١٤ نفر از ما را شهید کرد، ولی من و یکی دیگر از بچه ها به این سعادت دست نیافتیم و در میان آن همه گلوله زنده ماندیم. 🌷بعد از اینکه ما را به پشت خاکریزهای خودشان منتقل کردند، با تعداد زیادی از نیروهای خودی روبرو شدیم. خدا می داند تا زمانی که به بغداد انتقالمان دادند چقدر زجر کشیدیم، بطوریکه هر لحظه به سعادت دوستانمان که به فیض شهادت رسیده بودند، غبطه می خوردیم. 🌷فقط لحظه هايى از شب اول در بغداد بگویم. ما را بصورت ١٠ نفره در جاهایی به اندازه سرویس های wc به زور جا دادند. بطوریکه فقط در حالت ایستاده و عمودی می توانستیم، تحمل آن مکان را داشته باشیم. البته به نوبت تا صبحِ زود، خودمان را که کتابی می کردیم، یک نفر می توانست یک ربع روی پایش بنشیند و سپس جایش را به نفر بعدی بدهد. 🌷آنقدر تشنه و گرسنه مانده بودیم که نمی دانستیم باید چه بکنیم. بعضی از بچه ها که تحمل گرمای طاقت فرسا و عطش بیش از حد این چند روز را نداشتند، مجبور شدند از ادرارى که خودشان قبلاً در قوطی ریخته بودند، استفاده کنند. (شرمنده ام اگر این مطلب غیر قابلِ تحمل را به زبان آوردم.) 🌷روز بعد همگی را در اردوگاهی که در وسط پادگانی قرار داشت جمع کردند حدودا ٢٠٠٠ نفری می شدیم. گفتند: آماده باشید برای آب و نان. نان ها را با گونی آوردند و با نیروهایی از خودشان، شروع به تقسیم آن کردند. نان ها مثل همین نان فانتزی های خودمان بود ولی داخلش بر خلاف نانهای ما پر بود. هنوز نان را تقسیم نکرده بودند که خودروی آتش نشانی برای سیراب کردن ما از راه رسید. کلی خوشحال شدیم .... 🌷اما این شادی لحظه ای بیشتر به طول نیانجامید. چون همان خودرو، آب فشار قویش را در بین جمعیت ما گرفت و ما می بایست به آن طریق آب بخوریم. تمام اردوگاه گل شده بود و نانها همه خمیر شده و از دست بچه ها به زمین ریخته بودند. خودرو که رفت، خمیرهایی که در چاله ها مانده بود و آبی روی آن جمع شده بود، محلی شد برای دراز کشیدن ما و با زبان آبها را مکیدن. راوى: رزمندهِ آزاده احمد يوسفى http://eitaa.com/joinchat/600047640Cfbe6e50510
‼✍ *آنهایی که مثلا حساب رستوران را زودتر از شما پرداخت میکنند یا زود دست به جیب می‌شوند ***دلیلی ندارد که ثروتمند باشند، یا اوضاع مالی خوبی داشته باشند *آنها این کار را میکنند چون به دوستیشان بیشتر از پول اهمیت میدهند.* http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d *آنهایی که همیشه در محیط کار پیش قدم هستند از روی احمقی نیست، * *بلکه متوجه شده اند که بالاخره یکی باید کار را به عهده بگیرد.* *آنهایی که بعد از دعوا زودتر عذرخواهی میکنند،* *الزاما طرف تقصیر کار دعوا نیستند، * *بلکه به احترام طرف مقابل این کار را میکنند.* *آنهایی که مدام برای شما پیامک میفرستند از روی بیکاری نیست,* *به این خاطر است که شما در یاد و قلب آنها جای دارید. * *یک روز ممکن هست بالاجبار برای همیشه از عزیزی جدا شویم. * *دلمان برای خاطرات و گفتگوهایی که با او داشتیم تنگ خواهد شد و آن دلتنگی شاید چند روز، چند ماه یا چندین سال طول بکشد!* *یک روز فرزندمان عکسهای ما را با آن دوست نگاه میکند و میپرسد "این کیه؟" و ما در حالیکه شمعی در دست داریم جواب میدهیم "این همونیه که بهترین لحظه هایم را با او گذرانده ام!!!!* ✅ *دوستان عزیز اینو یادتان باشه * *روزگار "دو چيز با ارزشو" از ما مي گيره : * ❤ *"دوستهاي خوب" *❤ *و * ❤ * "روزهاي خوب" * ❤ *ولي هيچ وقت * *نميتونه "يه چيزو" از ما بگيره ...* 🌸🍃 *"روزهاي خوبي" که با "دوستهاي خوب" *گذشت.......* *الهی زندگیتان پر از این روزهای" خوب باشه ...*سلام، صبح عالی بخیر ✋🏻❤🌹 🌹 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
👌این متن را باید طلا گرفت http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d ✍"خانه پدر و مادر" بعد از خانه خدا، تنها خانه ای است که: روزی ده ها بار می توانی بروی بدون دعوت و هر بار صاحب خانه از دیدنت خوشحال و خوشحال تر می شود. خانه ای که برای رفتن نیازی به دعوت ندارد. خانه ای که حتی خودت می توانی کلید بیندازی و وارد شوی. خانه ای که همیشه چشمانی مهربان به در دوخته تا تورا ببینند. خانه ای که یاد آور آرامش کودکانه توست. خانه ای که حضورت و نگاهت به پدر و مادر عبادت محسوب می شود و گفتگویت با آنها ذکر الهی است خانه ای که اگر نروی دل صاحبخانه میگیرد و غمگین می شود. خانه ای که قهر با آن ، قهر با خداست! خانه ای که دو تا شمع سوخته اند تا روشنی به ما بدهند و تا وقتی سوسو میزنند، شادی و حیات در وجودت جریان دارد. خانه ای که سفره هایش خالص و بی ریاست خانه ای که وقتی خوردنی آوردند اگر نخوری ناراحت و دلشکسته می شوند خانه ای که همه بهترین هایش با خنده و شادمانی تقدیم تو می شود خانه ای که ...... چقدر خانه والدین به خانه خدا شباهت دارد😊 "قدر این خانه ها را بدانیم" "قدر این فرشته های آسمانی را بدانیم" شاید خیلی زودتر از آن که فکر کنیم دیر می شود. تقدیم به همه اونایی که به این خانه عشق میورزند♥️ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
😉 ✍یه خانمی میگفت: فهمیدم شوهرم با یه دختری تو فیس بوک پی ام بازی میکردن، دختره اسم خودشو گذاشته (پروانه طلایی)🙃 پی ام هاشونو چک کردم دیدم به همدیگه حرفهای قشنگ و عاشقانه میزنن و قرار ازدواج گذاشتن.😐 شوهرم تو فیسبوک اسم خودشو گذاشته(پسر دنیا دیده)😏 یه فکری تو سرم زد که ازش انتقام بگیرم ، رفتم تو فیس بوک برای خودم یه پروفایل درست کردم و اسم خودمو گذاشتم(ابو القعقاع)😂 تو پروفایلم کلی متن و فیلم های ترسناک درباره قتل و آتش زدن آدمها و گردن زدن گذاشتم و بعد یه متن برای شوهرم فرستادم نوشتم : این دختر که اسمش پروانه طلایی هست ، زن منه و من از دار و دسته داعش هستم و از تو همه چی میدونم ، اسمش و اسم مادرش و اسم همه خواهر برادراش و کجا ساکنه کجا کار میکنه رو بهش گفتم و بهش گفتم به خدا قسم اگر تو رو دوباره تو فیس بوک ببینم گردنتو در جا میزنم😡😡😡😡 خلاصه روز بعد دیدم صورتش سرخ و زرد شده و از خونه اصلا بیرون نمیرفت ، فیس بوک، واتساپ ، اینستاگرام و بقیه برنامه های چت رو کرد و یه گوشی ساده خرید! هر چند لحظه میره و میاد تو هال خونمون و میگه اذان عصر کی میگن! خدا شاهده هدایتش کردم.😆 میگن شیطان دو ترم برای تمرین پیشش ثبت نام کرده😂 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d