دیگران معلّمِ تو هستند نه شاگردان و دوستان و همکاران و فامیلهای تو! اینها آمدهاند تکّههای ناخالصِ وجودِ تو را جدا کنند و صفاتِ خدایی را در تو ایجاد کنند:
یکی آمده تا تحمّلش کنی ، تحمّلت زیاد شود .
یکی آمده دست میگذارد روی ضعفهایت ، تا درستِشان کنی .
یکی آمده برایش کار درست کنی ، رزّاقیّت پیدا کنی .
یکی آمده به تو فحش بدهد ، صبّار شَوی
یکی آمده به تو ضربهای بزند ، و تو ببخشی و غفور شوی .
یکی آمده گناهش را به تو بگوید ، ستّاریّتِ تو امتحان شود و محکم گردد ..
و تو ببین اینها برایت چه دارد
البتّه عمل کردن به آن بغایت سخت است!...
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#داستان_آموزنده
🔆امام ، شرابخوار و لوطى را نمى پذيرد
🥀شخصى از اهالى كوفه به نام ابوالفضل محمّد حسينى حكايت كند:
در سال 258، نيمه ماه شعبان به قصد زيارت امام حسين عليه السلام عازم كربلا شدم .
🥀و چون ولادت مسعود حضرت مهدى - موعود - عليه السلام در بين شيعيان منتشر شده بود و هركس به نوعى علاقه مند ديدار آن مولود عزيز بود، مادر من كه نيز از علاقمندان اهل بيت عليهم السلام بود گفت : چون به زيارت حضرت اباعبداللّه الحسين عليه السلام رفتى از خداوند طلب كن تا خدمتگذارى امام حسن عسكرى عليه السلام را روزىِ تو گرداند، همان طورى كه پدرت مدّتى توفيق خدمتگذارى حضرت را داشت .
🥀پس هنگامى كه به كربلا رسيدم و براى زيارت امام حسين عليه السلام وارد حرم مطهّر شدم و زيارت آن حضرت را انجام دادم ، او را در پيشگاه خداوند متعال واسطه قرار دادم تا به آرزويم - يعنى ؛ به خدمت گزارى مولايم امام حسن عسكرى عليه السلام برسم - و چون نزديك سحر شد و بسيار خسته بودم در گوشه اى استراحت كردم .
🥀ناگهان متوجّه شدم ، كه شخصى بالاى سرم ، مرا صدا زد و اظهار داشت : اى ابوالفضل ! مولايت حضرت ابومحمّد، امام حسن عليه السلام مى فرمايد: دعايت مستجاب شد، حركت كن و به سوى ما بيا تا به آرزو و خواسته خود برسى .
🥀عرضه داشتم : من الا ن در موقعيّتى نيستم كه بتوانم به سامراء بيايم و خدمت مولايم برسم ، بايد برگردم كوفه و خودم را جهت خدمت در منزل حضرت ، آماده كنم .
پاسخ داد: من پيام مولايم را رساندم و تو آنچه مايل بودى انجام بده .
🥀بعد از آن به كوفه بازگشتم و مادرم را در جريان قرار دادم ، مادرم با شنيدن اين خبر شادمان شد و پس از حمد و ثناى الهى ، گفت : اى پسرم ! دعايت مستجاب شد، ديگر جاى ماندن و نشستن نيست ، سريع حركت كن تا به مقصد برسى .
🥀به همين جهت خود را آماده كردم و به همراه شخصى زرگر معروف به علىّ ذهبى روانه بغداد شدم و چون من جوانى بى تجربه بودم ، مادرم سفارش مرا به آن زرگر كرد.
هنگامى كه وارد شهر بغداد شديم ، من به منزل عمويم كه ساكن بغداد بود، رفتم و در آن هنگام مراسم جشن نصارى بود.
🥀عمويم مرا با خود به مجلس جشن نصارى برد، همين كه وارد مراسم و جشن آن ها شديم ، سفره غذا پهن كردند و ما نيز از غذاى ايشان خورديم ، سپس شراب آوردند و بين افراد تقسيم كردند و براى من هم آوردند، ليكن من قبول نكردم .
🥀ولى به زور مرا مجبور كردند تا نوشيدم ، بعد از گذشت لحظاتى تعدادى نوجوان خوش سيما وارد مجلس شدند و مردم با آن ها مشغول عمل زشت لواط گشتند و من هم چون شراب خورده بودم و مست بودم ، شيطان بر من وسوسه كرد تا آن كه من نيز همانند ديگران مرتكب اين گناه بزرگ گشتم و بعد از آن چند روزى را در بغداد ماندم .
🥀سپس عازم سامراء شدم و هنگام ورود به شهر سامراء داخل دجله رفتم و بعد از آن كه خود را شستشو دادم ، لباس هاى پاكيزه پوشيدم و روانه منزل امام حسن عسكرى عليه السلام شدم .
🥀همين كه نزديك منزل آن حضرت رسيدم ، وارد مسجدى شدم كه جلوى منزل حضرت بود و مشغول خواندن نماز گشتم .
🥀پس از مدّتى كوتاه ، همان كسى كه در كربلا آمد و پيام حضرت را آورد، دوباره نزد من آمد و من به احترام او ايستادم ، او دست خود را بر سينه من نهاد و مرا به عقب راند و اظهار داشت : بگير.
🥀و مقدارى دينار به سوى من پرتاب نمود و گفت : مولا و سرورم فرمود: تو ديگر حقّ ورود بر آن حضرت را ندارى ، چون كه مرتكب خوردن شراب و گناهى خطرناك شدى ، از هر كجا آمده اى برگرد.
🥀و من با حالت گريه و اندوه برگشتم و چون به منزل آمدم ، جريان را براى مادرم تعريف كردم و بسيار از كردار زشت خود در بغداد شرمنده شدم ، لباس خشن موئى پوشيدم و پاهاى خود را با زنجير بستم و خود را در گوشه اى انداختم ...
📚هداية الكبرى حضينى : ص 331
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🦋🍃🦋🍃🦋🍃🦋🍃🦋
#داستان_آموزنده
🔆افتخار خدمت با حفظ اسرار
✨مرحوم كلينى رضوان اللّه عليه در كتاب شريف كافى آورده است :
⚡️يكى از اصحابِ حديث - به نام ضوء بن علىّ عجلى به نقل از شخصى كه از اهالى فارس بود حكايت كند:
⚡️پس از آن كه به قصد خدمت گزارى خاندان عصمت و رسالت عليهم السلام وارد شهر سامراء شدم ، به منزل امام حسن عسكرى عليه السلام آمدم و در خدمت آن بزرگوار بودم تا آن كه روزى مرا خواست و فرمود: براى چه از ديار خويش به اين جا آمده اى ؟
⚡️در جواب حضرت ، عرضه داشتم : عشق و علاقه خدمت گزارى در محضر مقدّس شما، مرا بدين جا آورده است .
⚡️امام عليه السلام فرمود: پس بايد دربان من بشوى و افرادى كه در رفت و آمد هستند، مواظب باشى .
⚡️بعد از آن داخل منزل در كنار ديگر غلامان و پيش خدمتان بودم و همكارى مى كردم و چنانچه چيزى لازم داشتند، از بازار خريدارى مى كردم تا به مرحله اى رسيدم كه بدون اجازه رفت و آمد داشتم و در مجالس آن حضرت نيز حاضر مى شدم .
⚡️روزى بر آن حضرت وارد شدم و ناگهان حركت مخصوص و صدائى غيرعادى را شنيدم و تعجّب كرده ، خواستم جلو بروم تا از نزديك بفهم كه چه خبر است .
⚡️ناگاه امام عليه السلام با صداى بلند، به من فرمود: همان جا بِايست و جلوتر نَيا؛ و من نيز همان جا ايستادم و ديگر نتوانستم نه جلو بروم و نه به عقب برگردم .
⚡️پس از گذشت لحظاتى ، كنيزى از نزد حضرت بيرون آمد، در حالى كه چيزى را در پارچه اى پيچيده و همراه خود داشت ، بعد از آن امام حسن عسكرى عليه السلام مرا صدا نمود و فرمود: وارد شو.
⚡️وقتى بر آن حضرت وارد شدم ، كنيز را دستور داد كه تو هم برگرد و بيا، چون كنيز برگشت و وارد اتاق شد، حضرت فرمود: آنچه در پارچه پيچيده اى باز كن و نشان بده .
هنگامى كه پارچه را گشود، متوجّه شدم كه كودكى زيبا و نورانى با قيافه اى گندمگون در آن مستور بود.
⚡️سپس امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود: اين نوزاد بعد از من ، امام و پيشواى شماها است و به كنيز دستور داد: او را بپوشان و بِبَر.
راوى گويد: من ديگر آن نوزاد مبارك را نديدم تا پس از آن كه امام حسن عسكرى عليه السلام از دنيا رفت .
📚اصول كافى : ج 1، ص 329، ح 6.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁
#داستان_آموزنده
🔆پرخوابی
⚡️از حضرت باقر علیه السلام روایت شده : موسی به حضرت حق عرضه داشت : به کدام یک از بندگانت دشمنی بیشتر می ورزی ؟
⚡️فرمود : کسی که در شب مانند مردار در بستر افتاده و روز را به بطالت و بیهوده کاری می گذراند
📚میزان الحکمه : 13 / 6550 ، النوم ، حدیث 20917
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌿🌺﷽🌿🌺
💚پادشاهی با هزاران خادم و نوکر و ملک بزرگی که از غرب تا شرقش ماهها راه بود ، در اوج پادشاهی خود از روی اسب افتاد و بیهوش شد ...
همه نگرانش بودند ... اطباء گفتند ، پادشاه حافظه اش را از دست داده اما ، هر لحظه ممکن است با یک اتفاقی تمام حافظه را بدست بیاورد ... زن و بچه را نشانش میدهند ، نمیشناسد ، سرزمین را نشان میدهند ... نمیشناسد ...
🤍روزی صبح بلند میشود و بدون خادم به بازار میرود و چون راه کاخ را یادش نبود ... حیران میماند ...
گرسنه میشود ، تشنه میشود ... لباسهایش را میفروشد .. چند روزی غذا میخرد و آخر از سر ناچاری به گدایی میوفتد ... از هر کس و ناکسی گدایی میکند و شاید هیچ وقت یادش نیاید که او یک پادشاه بوده است!
این یک داستان عرفانی بود ... .
🤍ما همه پادشاهیم ،
💚طبق آیه : انی جاعل فی الارض خلیفه
💌. ما همه چیز را میدانستیم
طبق آیه : و علم ادم الاسماء کلها ...
و آیه : اخذ ربک من بنی ادم... الست بربکم ، قالوا بلی
💚ما در خلقت این دنیامون از پادشاهی به بدبختی و اسفل سافلین رسیدیم طبق آیه : لقد خلقناه فی احسن تقویم ، ثم رددناه اسفل سافلین!
💌 اگر خدا را فراموش کنیم هیج وقت یادمان نمیآید که پادشاه بودیم و در گدایی میمیریم
طبق آیه : لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ!
💚اگر تلاش کنیم با تلنگری ، اشاره ای ، اتفاقی میتوانیم یاد بیاوریم که پادشاه بودیم و هم در این دنیا و هم در تمام عوالم پادشاه و خلیفه باشیم، طبق تمام روایاتی که میگوید:
💌 من عرف نفسه فقد عرف ربه ... یعنی هرکسی یادش بیاید کی بوده ، همه چیز یادش میآید... خدا را ، عهد را ... نماینده خدا در زمین بودن را...
💗و ارامش تنها همین لحظه شناخت و یاداوریست که وجود انسان را در برمیگیرد
#آرامش_با_قرآن
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💠دستگیری از بنده خدا💠
🌸از جبهه برميگشتم. وقتي رسيدم ميدان خراسان ديگر هيچ پولي همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم. اما مشغول فكر؛ الان برسم خانه همسرم و بچه هايم از من پول ميخواهند.تازه اجاره خانه را چه كنم؟ سـراغ کی بروم؟ به چه کسي رو بيندازم؟
خواستم بروم خانه برادرم، اما او هم وضع خوبي نداشت. سر چهارراه عارف ايستاده بودم. با خودم گفتم: فقط بايد خدا کمک کند. من اصلا نميدانم چه كنم!
🌸در همين فكر بودم که يكدفعه ديدم ابراهيم سوار بر موتور به سمت من آمد. خيلي خوشحال شدم. تا من را ديد از موتور پياده شد، مرا در آغوش کشيد. چند دقيقه اي صحبت كرديم. وقتي ميخواســت برود اشاره کرد: حقوق گرفتي؟ گفتم: نه، هنوز نگرفتم، ولي مهم نيست. دست کرد توي جيب و يک دسته اسکناس درآورد. گفتم: به جون آقا ابرام نميگيرم، خودت احتياج داري. گفت: اين قرض الحسنه است. هر وقت حقوق گرفتي پس ميدي. بعد هم پول را داخل جيبم گذاشت و سوار شد و رفت.
🌸آن پول خيلي برکت داشت. خيلي از مشکلاتم را حل کرد. تا مدتي مشکلي از لحاظ مالي نداشتم. خيلي دعايــش کردم. آن روز خدا ابراهيم را رساند. مثل هميشه حلال مشكلات شده بود.
ابراهیم دلها
شهید ابراهیم هادی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🌿 ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﻏﯽ ﺍﺳﺖ
🌸🌿 ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﻗﯽ ﺳﺖ
❤️ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺩﻝ ﺑﺎﺵ؛ ﻧﻪ ﺩﻝ ﻣﺸﻐﻮﻝ
🌺🌿 ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻏﺼﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ؛
🌺🌿 ﺍﺯ ﻗﺼﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﯿﺎﻟﯽ ﻣﺎست؛
👈 ﭘﺲ ﺑﺪﺍﻥ ﺍﮔﺮ ”ﻓﺮﻫﺎﺩ” ﺑﺎﺷﯽ
▫️ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ “ﺷﯿﺮﯾﻦ” ﺍﺳﺖ
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖برای حفظ سلامت #کبد چه کنیم؟
🔹نان مناسب برای کبد،نانی است که خمیرش خوب رسیده باشد و نمکش معتدل باشد.
🔸گوشتهای سریع الهضم،با ادویه های گرم مناسب حال کبد اند.
🔹مویز، انجیر،فندق،خوراکی های مناسب کبداند.
🔸نوشیدن آب سرد ناشتا، پس از حمام گرم، پس از ورزش و فعالیت جنسی،منجر به آسیب کبد می شوند.
🔹مصرف مدام غذاهایی چون گوشت،گاو،نان روغنی بدون سبوس،پاچه،...برای کبد مضر اند.
🖊دکتر الهام پارسا (متخصص طب سنتی ایرانی )
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖توصیه برای درمان #خشکی_چشم
🔸افزایش رطوبت منزل با استفاده از دستگاه بخور
🔹استفاده از عینک آفتابی در فضاهای باز به منظور حفاظت از چشمها در برابر نور خورشید
🔸استفاده از عینک به جای لنزهای تماسی
🔹مصرف قطره اشک مصنوعی به منظور افزایش رطوبت چشمها
🔸رعایت نظافت پلکها
🔹مصرف عدس همراه با گلپر
🔸گرفتن پیاز نزدیک چشم و تحریک چشم جهت اشک ریختن
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖خواص کلم بروکسل
طبع کلم بروکسل گرم و خشک است.
برای استحکام و رشد استخوان به خاطر کلسیمی که دارد مفید است.
به سلامت قلب کمک می کند.
احتمال بروز حمله های قلبی، سکته های مغزی، تصلب شرایین و بیماری سرخرگ کرونری را با گشاد کردن عروق کاهش می دهد.
کاهنده فشار خون است.
خاصیت ضد التهابی دارد.
توانایی کاهش سطح گلوگز و افزایش میزان حساسیت به انسولین و جلوگیری از تغییرات ناشی از آسیب عصبی در افراد مبتلا به دیابت را دارد.
به لخته شدن خون (توقف خونریزی) کمک می کند.
در حفظ سلامت چشم و کاهش خطر ابتلا به آب مروارید کمک می کند.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖مولا على عليه السلام:
الدُّنيا لا تَصفو لِشارِبٍ، ولا تَفی لِصاحِبٍ
دنيا براى هيچ نوشنده اى زلال نمى شود و به هيچ يارى وفا نمى كند
📚غررالحكم حدیث 1721
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖درمان کایروپراکتیک شامل چه چیزی میشود؟
درمانهای کایروپرکتیک معمولا شامل دستکاری #ستون_فقرات میشوند. دستکاری ستون فقرات درمانی است که از فشار بر یکی از مفاصل ستون فقرات استفاده میکند. همچنین به آن تنظیم ستون فقرات نیز میگویند. از آن برای بهبود درد و عملکرد استفاده میشود. دستکاری میتواند با دستها یا یک وسیلهی مخصوص انجام شود. نیروی با دقت و کنترل شدهی وارده بر مفصل میتواند از خفیف تا شدید و از آرام تا سریع متغیر باشد. گاهی روی سایر مفاصل بدن نیز کار میشود تا به درمان ستون فقرات کمک کنند.
🖋دکتر محمدرضا ضرغامی (متخصص ستون فقرات، دكتراى كايروپراكتيك )
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d