eitaa logo
آموزش مداحی ماتم الحسین علیه السلام
374 دنبال‌کننده
291 عکس
346 ویدیو
50 فایل
@Mhmalekifard ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
آن شب مدینه عطر پر جبرئیل داشت در سر امین وحی، هوای خلیل داشت بر لب مدام، زمزمۀ یا جلیل داشت صبر جمیل، وه که چه اجری جزیل داشت موسی به طور قرب خداوند بار یافت تشریف مکرمت ز عنایات یار یافت در هر دلی فروغ حضور مدینه بود در هر سری نشانۀ شور مدینه بود خورشید بردمیده ز طور مدینه بود کآفاق مستفیض ز نور مدینه بود ماه فلک ز شوق دل اخترشمار شد آیینۀ جمال خدا آشکار شد.. ای بوده با زبور و صُحُف آشنایی‌ات تورات را امید به معجزنمایی‌ات شد جاثلیق محو فروغ خدایی‌ات جالوت مات شعشعۀ ایلیایی‌ات عمرانِ صابی است کمال تو را گواه نسطاصِ رومی است جلال تو را گواه عارف اگر ز شعشعۀ «هو» تو را شناخت سالک ز قدر و منزلت او تو را شناخت بی‌دل به خلق و خوی خداجو تو را شناخت من بندۀ کسی که چو آهو تو را شناخت پیچد چون نوای تو در بندبندمان یا ثامن‌الائمه! رها کن ز بندمان خورشید، با جمال جمیلت جمیل نیست بر درگه جلال تو گردون جلیل نیست جایی که هم‌رکاب تو غیر از خلیل نیست دیگر مجال پر زدن جبرئیل نیست وقتی به محضر تو شرفیاب می‌شوم از شرم شعله می‌کشم و آب می‌شوم کوثر، پیاله‌ای ز شراب طهور توست طور شهود پرتو فاش ظهور توست سینای‌ جلوه، آیۀ نور حضور توست خورشید هم از آینه‌داران نور توست چشمم که محو حسن ملیح تو می‌شود اشکم دخیل‌بند ضریح تو می‌شود.. آن زائرم که آمده با دست خالی‌ام رحمی به دل‌شکستگی و خسته‌حالی‌ام بال و پری ببخش به بی‌دست و بالی‌ام کز شاعران حضرت مولی‌الموالی‌ام.. مپسند بار خواهش ما را به ذمّه‌ات سوگند می‌دهم به جوادالائمه‌ات..
اوّل سخن به نام خداوند ذوالکرام نام خداست چون همه جا بهترین کلام وآن‌گه ز روی صدق و ارادت دهم سلام بر آستان قدس رضا، هشتمین امام امروز در حضور کریمش نشسته‌ایم هر یک به نیّتی به حریمش نشسته‌ایم این روضه کز شکفتن دل‌هاست باغ دل روشن ز ذرّه ذرّۀ خاکش چراغ دل ای دل ز دست داده، که گیری سراغ دل! اینجاست آن که هست خریدار داغ دل اینجا مدال مُقبلی مُقبلان دهند داروی زخم سینۀ صاحب‌دلان دهند.. امشب بهشت محو تماشای مشهد است قندیل‌های نور به هر جای مشهد است هستی تمام، چشم به سیمای مشهد است قلب پیمبران به تمنای مشهد است مشهد که جلوه‌گاه جمال محمد است آرام‌گاه عالِمِ آل محمد است فردا سپیده با دم جبریل می‌دمد محشر نگشته، صور سرافیل می‌دمد از مشهد الرضا، گل تهلیل می‌دمد خورشید بر قبیلۀ هابیل می‌دمد تا کور، چشم دودۀ قابیلیان شود رازی دگر، ز خلقت عالم، عیان شود.. امشب مدینه عرش معلای دیگر است آن شهر وحی، طور تجلای دیگر است تورات نور، در کف موسای دیگر است موسای عشق را ید و بیضای دیگر است امشب مدینه وآن همه آیات روشنش بوی رسول می‌دهد و پارۀ تنش یاد مدینه بر دل و بر جان صفا دهد خاک مدینه، دیدۀ دل را جلا دهد این شهر، عطر سامره و کربلا دهد وین لاله‌زار بوی حسین و رضا دهد گاه نزول موکب اجلال احمد است یا عید جشن عالِمِ آل محمد است.. قدوسیان تجلی توحید بنگرید نوری که هر وصی و نبی دید بنگرید در طور جلوه‌ای که درخشید بنگرید در دامن ستاره به خورشید بنگرید خورشید آسمان ولایت رضا رسید در لاله‌زار نجمه، گل اِنّما دمید این وارث یگانۀ موسی‌بن‌جعفر است فرزند نازدانۀ موسی‌بن‌جعفر است در هر صفت، نشانۀ موسی‌بن‌جعفر است این آفتاب خانۀ موسی‌بن‌جعفر است روح نبی، روان علی، بر جهان امام امر جهان و اهل جهان در کفش تمام آیینۀ خداست جمال صبیح او یوسف در آرزوی نگاه ملیح او فرموده است حضرت صادق مدیح او پیغمبران نشسته به پای ضریح او تا افکند نگاه عنایت به سویشان تا پر کند ز کوثر رحمت سبویشان این ماه را که شمس ضحی آفریده‌اند نورآفرین آینه‌ها آفریده‌اند باب‌المراد خلق خدا آفریده‌اند او را برای کشور ما آفریده‌اند ایران که پایگاه ولایت به عالَم است در سایه‌سار پرچم او سبز و خُرّم است نام رضا صفای دل اولیا بُوَد دست رضا هر آینه دست خدا بُوَد تنها نه سایه‌اش به سر مُلک ما بُوَد عالَم به زیر پرچم سبز رضا بُوَد این یک حقیقت است و کسی درک می‌کند کاین روضه را به اشک روان ترک می‌کند.. مهری که ماه، سِیر کند در پناه او ماهی که مهر موج زند در نگاه او «وَالشمسُ وَالقمر» خبر از روی ماه او «واللّیل» سایه‌پرور خال سیاه او او هشتمین امام و دهم عصمت خداست نامش علی، سلالۀ موسی، لقب رضاست سبز است پرچمت که دلیل هدایت است زرد است گنبدت که به خورشید، غیرت است سرخ است خاتمت که نشان شهادت است در هر نگاه مهر تو صدها کرامت است خورشید هر سحر که ز مشرق کند طلوع با بوسه‌ها به گنبد تو می‌کند خشوع.. ای جلوه‌گاه رأفت و ای قبله‌گاه راز سایند قدسیان به حریمت سر نیاز بر ملت مجاهد و ایران سرفراز پیوسته باد پرچم سبزت در اهتزاز تا می‌وزد به پرچم سبز شما، نسیم داریم امید بر کرمت، اَیُّها الکریم.. در این حرم، فروغ خدا دیده می‌شود در لحظه لحظه معجزه‌ها دیده می‌شود نور اجابت از همه‌جا دیده می‌شود آیات لطف و فیض رضا دیده می‌شود از فرش تا به عرش، تجلای رحمت است در انعکاس آینه‌ها نور رأفت است.. ای آفریده ذات تو را حق، برای خیر هم خیرخواه خلقی و هم ره‌نمای خیر هم ابتدای خیری و هم انتهای خیر دارد «مؤید» از تو امید دعای خیر تا التفات بر پدر و مادرش کنی در آستان خویش مقرّب‌ترش کنی
صبح است و در بزم چمن، هر گل تبسمّ می‌کند باغ از طراوت، حُسن یوسف را تجسّم می‌کند موج نشاط و عشق چون دریا تلاطم می‌کند از شرق عصمت جلوه‌ها خورشید هشتم می‌کند در حیرت درگاه او، دل دست و پا گم می‌کند باشد که بر دیدار او شیدا شود دل بیش از این روزی که عالم‌گیر شد اشراق فیض عام او آن روز آغوش پدر شد بستر آرام او آرامش جان یافت از تسبیح صبح و شام او برداشت با آب فرات از روز اول کام او دل برد از «موسی» ولی، نام «علی» شد نام او «فالله خیرٌ حافظا» بر این وجود نازنین… این اصل مصباح الهدی، مشکات علم و نور شد از اشتیاق وصل او موسی کلیم طور شد چون موکب اجلال او وارد به نیشابور شد نزدیک شد آیات حق، آثار باطل دور شد از خطبۀ شیرین او سرها همه پرشور شد برخاست غوغایی به پا از آن حدیث دلنشین ای بت‌شکن‌تر از خلیل! ای یار موسای کلیم ای سینه‌ات طور سنین، ای صاحب قلب سلیم ای جاری از پیشانی‌ات نور صراط المستقیم حکم ولایتعهدی‌ات محکوم «المُلک عقیم» صبرت شگفت‌انگیزتر از آیت کهف و رقیم ای یوسف زهرا که شد صبر تو ایّوب‌آفرین آن کس که خیزد آفتاب از آستان او تویی در آفرینش نکتۀ باریک‌تر از مو تویی عشّاق را دلبر تویی، آفاق را دلجو تویی در هر زمان آیینه دارِ «لَیسَ الّا هو» تویی هم حجت هشتم به حق، هم ضامن آهو تویی دریای فیض رحمتی، چون رحمة للعالمین این پنجۀ مشکل‌گشا رفع گرفتاری کند از خواب غفلت خلق را دعوت به بیداری کند درماندگان را یاوری، مظلوم را یاری کند دل در طواف کویش احساس سبکباری کند من گرچه بد کردم، ولی او آبروداری کند بر سفرۀ احسان او شرمنده است این کمترین تا صحبت از این پارۀ جان پیمبر می‌شود دنیای ما با عشق او دنیای دیگر می‌شود خاک خراسان چون بهشت، از او معطّر می‌شود خورشید در این بارگاه از ذره کمتر می‌شود وقتی طواف حضرتش با حج برابر می‌شود «قُل هذه جنّاتُ عَدنٍ فَادخُلُوهَا خالدین»… گاهی قدم در وادی صبر و توکل می‌زنم خارم ولی دست طلب بر دامن گُل می‌زنم گاهی دم از هجران روی مُصلِح کُل می‌زنم چون ذره بر دامان او دست توسّل می‌زنم در عین مهجوری دم از صبر و تحمّل می‌زنم اما ندارم طاقت صبر و تحمّل بیش از این
در تب عاشقی شبی دیگر می برم چشم روشنی دیگر باز کن در که شعر آوردم بیت هایی نگفتنی دیگر به رسول خدا خبر بدهید آمده پاره ی تنی دیگر مادر یک امام شد نجمه باب حاجات شد زنی دیگر ماه ذی القعده اش خدا بخشید عرش خود را به دامنی دیگر آی بیچارگان کجا ماندید که بنا گشته مأمنی دیگر پر دلشوره ام امام رضا در صف حشر بامنی دیگر از دل نور نور آمده است باز موسی به طور آمده است هرچه که شبهه ها فراوان شد پرسش سخت با تو آسان شد عاقبت هم به دست بدخواهت قله ی علم تو نمایان شد هرکه با علم تو جدل کرده آخر از کرده اش پشیمان شد کافری در مناظره با تو خوب با یک نظر مسلمان شد با نگاه تو مرد سلمانی فیض مِنّا گرفت و سلمان شد و خدا مدح خاندانت را آنقدر گفت و گفت قرآن شد خواست مأمون که پادشاه شود تویی اما کسی که سلطان شد عرش در شأن بارگاهت بود افتخارش نصیب ایران شد عالم آل احمدی آقا به خراسان خوش آمدی آقا با همه عاشقان یک دله ات ما دویدیم پشت قافله ات نسل در نسل ما همه هستند بند در بند اسیر سلسله ات از نشابور رد شدی و هنوز در دل سنگ هاست ولوله ات هر کجای جهان اگر باشم از دلم دور نیست فاصله ات گاه هم ما گناهکاران را یاد کن در قنوت نافله ات از تو تنها عبا نمی خواهم که بهشت است کمترین صله ات وقت اذن دخول می مانم و برای تو شعر می خوانم در کنارت کلام یادم رفت بار دیگر دعام یادم رفت بیت دوم مرا ببخش آقا هول بودم سلام یادم رفت آمدم پیش تو که درمانی دردهایم تمام یادم رفت نه فقط درد من خودم را هم بین آن ازدحام یادم رفت در حریمت به سجده افتادم در نمازم قیام یادم رفت خیره بودم به نور گنبد تو گردش صبح و شام یادم رفت تو به قولت وفا کن آخر کار من که عهدم مدام یادم رفت کار قبر و قیامتم با توست قول دادی شفاعتم با توست خوش به حال کبوتران حرم همگی جلد آسمان حرم پیش از این گفته بودم از لذت گم شدن میان حرم قسمت می دهم به جان جواد قسمت می دهم به جان حرم خاک ما گوشه ای ز سفره ی توست ما فقط خورده ایم نان حرم کشورم امنیت اگر دارد آرمیده است در امان حرم سر همسایگی تو مشهد شده شهر مدافعان حرم داغ خوش غیرتان افغان است برده تا آسمان فغان حرم نام داران بی نشانی که جانشان شد فدای جان حرم دور لیلا چقدر مجنون است نامشان تیپ فاطمیون است 👇👇👇👇👇
هدایت شده از javedan.ir
🔴 توصیه حضرت آیت الله جاودان به جهت سلامتی و رفع بلا از ریاست محترم جمهور و تیم همراه در سانحه اخیر: + قرائت دعای امّن یجیب + به همراه صدقه به تکرار 📱 @javedan_ir 🌐 www.javedan.ir
رسد ندای تفاخر ز خاک بر افلاک چنان که ماه ز حسرت کند گریبان چاک ستارگان همه امشب برید سجده به خاک به احترام عزیز دل شه لولاک جهان تمام بهشت است، از جحیم چه باک شد از صحیفه ی اعمال نام دوزخ پاک یم شرف ز صدف دُرِّ ناب آورده که نجمه در دل شب آفتاب آورده سپهر مجد و کرامت! قمر مبارک باد کلیم طور ولایت! شجر مبارک باد شب امید! نسیم سحر مبارک باد بهشت آل محمّد! ثمر مبارک باد عروس فاطمه نور بصر مبارک باد امام موسی کاظم پسر مبارک باد میان سینه و دست تو یک جهان جان است ببوس صورت او را که کلّ قرآن است الا که آینه ی کبریاست این مولود برید سجده که روی خداست این مولود تمام آینه ی مصطفاست این مولود حقیقت علی مرتضاست این مولود امام سلسله ی انبیاست این مولود گل بهشت محمّد، رضاست این مولود به نجمه و به گل سرخ دامنش صلوات به سیّد رسل و پاره ی تنش صلوات رضا که شامل ما لطف بی نهایت اوست رضا که ارض و سما بنده ی هدایت اوست رضا که عین رضای خدا رضایت اوست رضا که کشور ما در کف حمایت اوست رضا که تالی وحی خدا روایت اوست رضا که کلّ ولایت همان ولایت اوست رضا که از کرمش شیعه آبرومند است رضا که زائر او زائر خداوند است بگو که سنگ حوادث از آسمان بارد بگو که سیل بلا رو به این دیار آرد بگو به فتنه گری خصم، لحظه بشمارد به حقِّ حق که به جز خویش را نیازارد شکست خورده ی بیدادگر چه پندارد بگو که کشور ما ثامن الحجج دارد بگو که پادشه کشور قضا اینجاست بگو که مملکت حضرت رضا اینجاست مزار بضعه ی پاک پیمبر است اینجا فروغ دیده ی زهرای اطهر است اینجا بهشت قرب خداوند اکبر است اینجا چه ازدحام عجیبی است محشر است اینجا قسم به کعبه که از کعبه بهتر است اینجا حریم زاده ی موسی ابن جعفر است اینجا اگر چه خاک خراسان دیار غربت اوست شفای چشم وطن از غبار تربت اوست کبوتر تو به مرغ بهشت ناز کند به چار صحن تو هفت آسمان نماز کند بهشت با حرمت روز و شب نیاز کند به شوق زائرت آغوش خویش باز کند کرم به دامن تو دست خود دراز کند مرا گدایی کوی تو سرفراز کند تو که پناه به کویت دهی دو عالم را قبول کن به غلامی خویش «میثم» را دو شعر از استاد سازگار
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی که جز ولای توأم نیست هیچ دست‌آویز ✍جناب
خدا مرا به فراق تو مبتلا نكند من و جدایی از این آستان خدا نكند
تو در جنگل‌های ورزقان، در نقطه صفر مرزی چه کار می‌کنی مرد؟! صندلی نهاد ریاست جمهوری خار داشت که پشت آن ننشستی تا این شب عیدی، پیام تبریک برای این و آن ارسال کنی؟ می‌خواستی مثلا بگویی مردمی هستی؟ خب سوار تویوتا لندکروز ضدگلوله می‌شدی و چند نفر آدم را پیدا می‌کردی و از بین‌شان ردی می‌شدی و صدای شاتر دوربین‌ها و تمام. به جهنم که پیرمرد روستای دیزج ملک از زمان رضاخان تا الان، یک فرماندار را از هم نزدیک ندیده. به جهنم که روستای کهنه‌لو به ورزقان یک جاده درست و حسابی ندارد. به جهنم که روستای کیغول یه درمانگاه ندارد و همین ماه پیش یک زن جوان، قبل از اینکه به زایشگاه شهرستان برسد، بچه‌اش سقط شد. اقلا یک جای نزدیک با دسترسی هموار می‌رفتی سید! عد رفتی سراغ نقطه‌ای که کل مملکت بسیج شده‌اند برای پیدا کردنت؟ انصافت را شکر. می‌گویند آن‌جا باران گرفته. زیر باران دعا مستجاب است. دعا کن برای خودت دعا کن برای ما؛ پیرمرد روستای کهنه‌لو را که یادت نرفته؟ همان که هنوز یک فرماندار را هم از نزدیک ندیده؟ دعا کن سید! شب عید است...
6.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر انقلاب: ایران، ایران امام رضاست همه گفتند محال است ولی دل خوشم من به محالات رضا