eitaa logo
آموزش مداحی ماتم الحسین علیه السلام
373 دنبال‌کننده
291 عکس
346 ویدیو
50 فایل
@Mhmalekifard ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
از فطرس ملک به همه پرشکسته‌ها حَیِّ عَلی کرامت گهواره‌ی حسین
_ولادت با گفتن یک بار «حسین جان» گُنَهم ریخت قبل از رمضان، سوم شعبان گُنَهم ریخت
مرحوم نازم به شهر یثرب و آب و هوایش به به ، به خاك مشك خیز و جانفزایش شهرى كه نامش شهره آفاق گشته خاكى كه دلها مى زند پر در هوایش شهرى كه با آغوش باز و سرفرازى شد بوسه گاه پاى ختم الانبیایش در اینچنین شهرى كه خاك پاك آن را روح الامین بر دیده كرده توتیایش آمد بدنیا آنكه تا روز قیامت قد قامت ما هست باقى از بقایش آمد بدنیا آنكه حق در عالم زر خشنود شد از گفتن قالوا بلایش آمد بدنیا آنكه با مادر سخن گفت قبل از ولادت از قیام كربلایش آمد بدنیا آنكه ختم الانبیا گفت او از من است و من از او جانم فدایش آمد بدنیا سینه چاك سنگر عشق خون خدائى كه خدا شد خون بهایش آدم به جنت مى زند از عشق او دم سیلاب خون از دیده مى ریزد برایش سعى صفا و مروه مى گردد فراموش از لذت جان پرور سعى صفایش گفته است ختم المرسلین فلك نجاتش بهر هدایت خوانده مصباح الهدایش هیهات من الذله اش سر خط عزت پیغام حق الدوله اش شرط ولایش در خط تسلیم و رضا بود و نبودش مرضى ذات حق بود جلب رضایش ارزد به كل ماسوا یك تار مویش خوانم سواى ما سوا در ماسوایش گردد قیامت قائم از شور قیامش بهر شفاعت كردن روز جزایش از خون او شد مزرع دین ابیارى باشد به جا خوانى اگر خون خدایش از نهضت او كاخ ذلت زیرو رو شد وز همت او یافت قرآن محتوایش افلاكیان دردى كشان چشم مستش لاهوتیان جان بر كف جام بلایش ناسوتیان سوداگر بازار گرمش عاشوریان روزى خور خوان عطایش آمد حسینى كز شكوه انقلابش هستى بود پاینده در زیر لوایش آمد حسینى تا به ناى بینوایآن برگ و نوا بخشد نواى نینوایش آمد حسینى تا زند "ژولیده" از دل صبح و مساء پر در هواى كربلایش ژولیده نیشابورى
الا مـلائکة الله! انس  و جـان! تبریک! تمام خلق زمین! اهل آسمان تبریک! پیمبـران  خـدا!  عیدتـان  مبـارک  بـاد ولی امر خدا! صاحب‌الزمـان!  تبریک! ولادت  پسر   فاطمـه   امام  حسین به ذات  پاک  خداوند  لامکان  تبریک! خبر دهید به عالم که عید، عید خداست ادب کنیـد  کـه  میـلاد  سیـدالشهداست **** خدا به حضرت زهرا پسر عطا کرده بگو به عالـم خلقت  پـدر  عطا کرده برای  عفو   گنهکارها   به   پیغمبر قوی‌تـرین سنـد معتبـر  عطـا  کرده شکفته  لالۀ   لبخند   بر  لب  احمد خدا به نخل امیدش  ثمر  عطا  کرده جمال غیب خداوند دیده شد  امشب فروغ نامتنهاهـی دمیـده شد امشب **** زند رسول خـدا بوسه  بر لب  و  دهنش نه بر لب و دهنش بلکه عضوعضو تنش درود_ نـور ، بــه  نـور  جمــال   زیبـایش سـلام_ روح ، بـه   آیـات   مصحف   بدنش به جای جامه، دَرَد قلب خویش را، یوسف اگر  بـه  مصر  برد  بـاد،  بـوی   پیرهنش مسیح،   تشنۀ  لب‌های  روح‌پرور اوست تمـام  جـان   محمّد    درون  پیکر  اوست **** تمام عـالم خلقت، یـم کـرامت  اوست بقـای مکتب توحیـد، در امامت اوست مـرا ز روز قیــامت  کسـی  نترســاند! قیامتی که خدا گفته عکس قامت اوست به شیعیـان علـی  می‌خورم  قسم  صدبار که درس شیعه همان درس استقامت اوست اگرچه گریـۀ ما در شب شهادت  اوست شب شهادت او هم، شب ولادت اوست **** بهشت حــور ز  نـور  وی  آفریــده  شده جمال حق همه در  این جمال، دیده شده ز دشت کرب‌وبلا تـا به  شام، بر  سر  نی کلام وحـی ز  لب‌هـای  او  شنیـده  شده حسین  شـد  بـه  تمـام  ستمگـران  پیروز چه باک اگر که سرش از قفا بریده  شده؟ سرش به نوک سنان جلوه‌گر شود هر روز شهیـد  راه  خــدا  زنده‌تـر  شــود  هر  روز  **** حسین تا صف محشر، چراغ ایمان است حسین در تـن توحید ، تـا ابـد جان  است رسول گفت: حسین از من و من از اویم حسین، کیست؟ محمّد؛ حسین، قرآن است برای  حفظ  شـرف  در  تمـام  نهضت‌هــا حسین اسـوۀ امـت حسین ، میزان است حسین، مشعـل سـوزان عالم‌افروز است حسین کیست؟ امام همیشه پیروز است **** هنوز در جگـر شیعـه زخـم‌ پیکـر  اوست هنوز رهبـر مـا بـر سـر سنان، سر اوست اگرچـه آب به  لب‌هـای  خشک او نرسید همیشه آبروی خون، ز خون حنجر اوست هنـوز خـون علی‌ اکبـرش  بـه  تن  جوشد هنوز خنده به لب‌های خشک اصغر اوست (هنوز آبـروی دین  ز  خون  حنجر  اوست هنوز خنده به گل‌ زخم‌های  پیکر  اوست) هنوز  سینـۀ  آزادگان مدینـۀ  اوست هنوز سنگر ما عرشۀ سفینۀ اوست حسین، خون خداوند و خونبهاش خداست حسین، قبلـۀ جان‌هـا  و  کعبـۀ  دل‌هاست به پـورِ هنـدِ جگرخـواره کی  شود  تسلیم کسی که جانِ رسول است و زادۀ زهراست؟ اگــرچــه  نیسـت   همــانند   روز  او  روزی به یـاد اوست که هـر روز، روز عاشوراست به  هرکجا   نگری   مشعل  هدایت  اوست تمـام   ملک  خـدا   مرکـز   ولایـت    اوست **** همیشه زنـده و  جاوید ، نـام  عاشوراست همیشه شیعه شعارش پیـام عاشوراست بـه  آبـروی   تمــام   پیمبــران   سـوگند! که شیعـه آبـرویش از قیام عاشوراست تمـام خلـق جهـان!  بشنویـد،  بشناسید که شیعه پیـرو خـط  امــام  عاشوراست هماره تا سخن از بلبل و گل است و بهار حسین نیـز  امـامت  کنـد  به  لیل  و  نهار **** حسین بر سر نـی مـاه عالم‌افروز است حسین بــا  بــدن  پاره‌پاره  پیـروز  است حسین  بــاب   نجـات   همـه   گنهکـاران حسین بر همـه عالم  بصیرت‌ آموز  است حسین خـون سیاه سپاه  شب  را  ریخت حسین تا صف محشر  حقیقت  روز  است زمین چـو کرب‌وبـلا و زمـان محرم اوست خموش، آتش دوزخ به اشک "میثم" اوست
ز گلزار نبی و بوستان حیدر و زهرا گلی بشکفت با بوی خوش و با چهره زیبا شنیدستی که با یک گل نمی‌گردد بهار؟ اما گلستان گشته از این گل، همه دنیا و ما فیها
... اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاِءمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ، اَلسَّلامُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّه وَبَرَکاتُهُ وَمَغْفِرَتُهُ وَرِضْوَانُهُ وَعَلی رُوحِک وَبَدَنِک أَشْهَدُ وَاُشْهِدُ اللّه أنَّک مَضَیتَ عَلَی مَامَضَی بِهِ الْبَدْرِیونَ وَالُْمجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّه الْمُناصِحُونَ لَهُ فِی جِهَادِ أعْدَائِهِ الْمُبَالِغُونَ فِی نُصْرَةِ أوْلِیائهِ الذَّابُّونَ عَنْ أحِبَّائِهِ فَجزَاک اللّه أفْضَلَ الْجَزَاءِ وَأکثَرَ الْجَزَاءِ وَاَوْفَرَ الْجَزَاءِ وَأوْفَی جَزَاءِ أحَدٍ مِمَّنْ وَفَی بِبَیعَتِهِ وَاسْتَجَابَ لَهُ دَعْوَتَهُ وَأطَاعَ وُلاةَ أمْرِهِ أشْهَدُ أنَّک قَدْ بَالَغْتَ فِی النّصِیحَةِ وَأعْطَیتَ غَایةَ الَْمجْهُودِ فَبَعَثَک اللّه فِی الشُّهَداءِ وَجَعَلَ رُوحَک مَعَ أَروَاحِ السُّعَدَاءِ وَأعْطَاک مِنْ جِنَانِهِ أفسَحَهَا مَنْزِلاً وَأفْضَلَهَا غُرَفاً وَرَفَعَ ذِکرَک فِی عِلِّیینَ وَحَشَرَک مَعَ النَّبِیینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِک رَفِیقاً أشْهَدُ أنّک لَمْ تَهِنْ ولَمْ تَنْکلْ وَأنَّک مَضَیتَ عَلَی بَصِیرَةٍ مِنْ أمْرِک مُقْتَدِیاً بِالصّالِحِینَ وَمُتَّبِعاً لِلنَّبِیینَ فَجَمَعَ اللّه بَینَنَا وَبَینَک وَبَینَ رَسُولِهِ وأولِیائِهِ فِی مَنَازِلِ الُمخْبِتِینَ فَاِنّهُ أرْحَمَُ الرّاحِمِینَ.
آقای مجتهدی گفتند: حضرت ولی عصر (ارواحنافداه) می‌فرمایند: هر كس با این دو بیت شعر متوسل به عمویم قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس (علیه‌السلام) بشود حتما حاجتش برآورده خواهد شد... و سپس شروع به خواندن بیت اول كردند و در فاصله بین بیت اول و دوم حدود نیم ساعت با شدت تمام می‌گریستند، آنگاه بیت دوم را خواندند یادم ز وفای اشجع الناس آید وزچشم ترم سوده الماس آید آید به جهان اگر حسین دگری هیهات برادری چو عباس آید... نوشته شده از کتاب ذکر های شگفت عارفان ۱
🔹رحِمَ الله عَمّیَ العَباس🔹 ای نبی‌طلعت، ای علی‌مرآت وی حسن‌خصلت، ای حسین‌صفات ملكوتی‌جمال هستی و هست، در جبین تو جلوۀ مَلَكات مادرت فاطمه‌ست، اُمّ بنین خواهرت زینب است، خیر بنات عشق از جلوۀ تو شد مبهوت عقل از آفرینشت شد مات من و وصف کمال تو؟ حاشا من و شرح جلال تو؟ هیهات بر تو ای حُسن دلفریب، درود بر تو ای ماهِ هاشمی، صلوات هر که چون تو غریق بحر خداست می‌شود ناخدای فُلک نجات هیچ‌کس روسپید عشق نشد چون تو در امتحان صبر و ثبات تو چه شب‌ها به روز آوردی در مناجات قاضی الحاجات ای علمدارِ دشت سعی و صفا دعوتم کن به وادی عرفات به من از خرمن عنایت خویش خوشه‌ای هدیه کن به رسم زکات به سویت آمدم ز روی نیاز به بَرَت آمدم به بوی برات کربلا را ندیده‌ام اما موج اشک من است شطّ فرات منِ بی‌مایۀ سخن‌نشناس تو بگو با بضاعت مزجات، چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس» :: ای فدایی به راه دین، عباس شاهد مکتب یقین، عباس هست آیینۀ دل و جانت روشن از نور «یا و سین»، عباس وَه چه زیبا کشید نقش تو را قلم صورت‌آفرین، عباس به جمالت حسین می‌نگریست با دو چشم خدای‌بین، عباس تو ابوفاضلی و اُمّ بنین فخر دارد به آن و این، عباس جز تو در مذهب وفاداری کیست سردار راستین، عباس؟ داشتی در قیام عاشورا ید بیضا در آستین، عباس مثل ماه شب چهاردهم جلوه‌های تو دلنشین، عباس طوق مهر تو دلنواز، ولی تیغ قهر تو آتشین، عباس غیرت و همت تو می‌بخشد خاتم عشق را نگین، عباس پرچم عشق را به دست تو داد رهبر عادل و امین، عباس تو علمدارِ «فَضَّلَ اللّهی» در سپاه مجاهدین، عباس کیستم من؟ ز خرمن فیضت در همه حال خوشه‌چین، عباس کمترین نقش‌بند مدح توام در مدیح تو بیش از این، عباس، چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس».. :: به جمال تو ای حبیب خدا دل جدا عاشق است و دیده جدا شیرمرد جهادی و جاری‌ست در رگ و ریشۀ تو خون خدا سعی خورشیدی‌ات مُبَدَّل کرد ظلمت کفر را به نور هُدی تو و با ظلم آشتی؟ هرگز تو و بر ظالم اعتنا؟ اَبَدا از تب و تاب تو به وادی عشق شجر طور آمده به صدا.. جان پاک تو شد فدای کسی که «لَهُ رُوح العالَمین فِدا» چون تو در راه انقلاب حسین دِیْن خود را کسی نکرد اَدا در صف رستخیز رشک بَرَند به شکوه و جلال تو شهدا خنده بر لب، منادیان بهشت عاشقان تو را، دهند ندا که بیایید ای خداجویان در پناه سلالۀ سُعَدا گر شوم خاک درگهت آن روز در مقام تو ای حبیب خدا چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس» :: چشم از آن لحظه‌ای که وا کردی در دل از راه دیده جا کردی به «یَدُ الله فَوقَ اَیدیهِم» که تو تسخیر قلب‌ها کردی سر نهادی بر آستان رضا پشت تسلیم را دو تا کردی هدف تو ثبوت «اِلا» بود بعد از آنی که نفی «لا» کردی تو به امضای خون خود، به حسین دل سپردی و اقتدا کردی خاک پای مقدس او را سرمۀ چشم و توتیا کردی ترک سر در طریق حق گفتی بذل جان در ره خدا کردی کربلا دشت شور و عشق نبود کربلا را تو کربلا کردی چون نسیم سحر به همت عشق گره از کار خلق وا کردی دل بیگانه از ولایت را با نگاه خود آشنا کردی ای که بر گِردِ خیمۀ خورشید سعی در مروه و صفا کردی ای که آزادگان عالم را آگه از سرّ نینوا کردی ای که با جذبۀ محبت خویش خانه در روح و جان ما کردی در شگفتم به پاس این همه لطف که تو ای مهر دلربا کردی، چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس» :: دل و جانی خدای‌جو داری قبلۀ عشق پیش رو داری ای محبت‌شعارِ مهرآیین سیرت و صورت نکو داری تو همانی که چشم در همه حال به عنایات و فضل هو داری فیض‌ها برده‌ای تو از سه امام یعنی از وحی، رنگ و بو داری مُعتَصِم گشته‌ای به «حَبلُ‌الله» صحبت از «لا تَفَرَّقُوا» داری به عطشناکی فرات قسم مِی وحدت سبو سبو داری شده‌ای محو شاهد ازلی جز شهادت چه آرزو داری؟ گر دو دستت جدا شود از تن سر پیکار با عدو داری گر امید تو ناامید شود زمزمه «اِن قَطَعتُموا» داری نشوی تا شهید، وا نشود، عقده‌هایی که در گلو داری گرچه زهرا نبود مادر تو به‌خدا رنگ و بوی او داری ما که شرمنده‌ایم، بهر ظهور تو دعا کن که آبرو داری ساقیا! گرچه موجی از دل‌ها بسته بر هر شکنج مو داری با چنین جلوه و جلال و جمال که تو خورشیدِ ماه‌رو داری، چه بگویم كه گفت خیرالناس: «رَحِمَ الله عَمّیَ العَباس»..
🔹ای حرمت قبلۀ حاجات ما🔹 ای حرمت قبلۀ حاجات ما یاد تو تسبیح و مناجات ما تاج شهیدان همه عالمی دست علی، ماه بنی هاشمی ماه کجا، روی دل‌آرای تو؟ سرو کجا، قامت رعنای تو؟... هم‌قدم قافله سالار عشق ساقی عشاق و علمدار عشق سرور و سالار سپاه حسین داده سر و دست به راه حسین عَمّ امام و اَخ و اِبن امام حضرت عباس علیه‌السلام ای علم کفر، نگون ساخته پرچم اسلام، برافراخته مکتب تو مکتب عشق و وفاست درس الفبای تو صدق و صفاست مکتب جان‌بازی و سربازی است بی‌سری آنگاه سرافرازی است شمع شده، آب شده سوخته روح ادب را ادب آموخته آب فرات از ادب توست، مات موج زند اشک به چشم فرات یاد حسین و لب عطشان او وان لب خشکیدۀ طفلان او... مشک پر از آب حیاتت به دوش طفل حقیقت ز کفت آبنوش درگه والای تو در نشأتین هست در رحمت و باب حسین هر که به دردی و غمی شد دچار گوید اگر یک صد و سی و سه بار ای علم افراشته در عالمین اکشف یا کاشف کرب الحسین از کرم و لطف جوابش دهی تشنه اگر آمده آبش دهی... پنج امامی که تو را دیده‌اند دست علمگیر تو بوسیده‌اند... مطلع شعبان همایون اثر بر ادب توست دلیلی دگر سوم این ماه چو نور امید شعشعۀ صبح حسینی دمید چارم این مه که پر از عطر و بوست نوبت میلاد علمدار اوست شد به هم آمیخته از مشرقین نور ابوالفضل و شعاع حسین وقت ولادت قدمی پشت سر وقت شهادت قدمی پیشتر ای به فدای سر و جان و تنت وین ادب آمدن و رفتنت مدح تو این بس که شه ملک جان شاه شهیدان و امام زمان گفت به تو گوهر والانژاد جان برادر به فدای تو باد...
مادر عباس! حیدر بهر حیدر زاده‌ای مرتضی شیرخدا، تو شیر حیدر زاده‌ای بهر ثارالله، ثارالله دیگر زاده‌ای یا علیِّ دیگر از بهر پیمبر زاده‌ای آسمانِ عصمتی، قرص قمر آورده‌ای بـر علی‌بن‌ابیطالـب پســر آورده‌ای آفتاب و ماه را در مشرق رویش ببین ذوالفقار حیدری در تیغ ابرویش ببین بازوی خیبر‌‌گشا پیدا به بازویش ببین صد قیامت را عیان در قد دلجویش ببین روحش از گهواره تا کرب و بلا پر می‌زند چشم‌هـایش حرف با ساقی کوثر می‌زند ساقی کوثر، علی، این ساقی کرب و بلاست نرگس چشمش خدایی، عاشق تیربلاست این نه یک نوزاد کوچک این نهنگ بحر لاست عضوعضو جسم از جان بهترش را این صلاست کرامت گاه‌گاهی کن به ما کـم نمـی‌آید ز چشمـانت نگاهـی کن به ما فاطمه ام‌البنین چون لاله می‌بوید تو را چشم حیدر با گلاب اشک می‌شوید تو را حضرت زهرا به روز حشر می‌جوید تو را یوسف زهرا «بنفسی انت» می‌گوید تو را کاش در محشر که «ثارالله» سلطانی کند تو علمداری کنی «میثم» ثناخوانی کند