eitaa logo
آموزش مداحی ماتم الحسین علیه السلام
372 دنبال‌کننده
291 عکس
346 ویدیو
50 فایل
@Mhmalekifard ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
..... از بوستان فاطمه، عطر و شمیم داشت با دوستان فاطمه، لطف عمیم داشت خواندند اهل معرفت او را «نگین ری» با آن‌که نام و شهرت «عبدالعظیم» داشت از شهربند رنج و غم، آزاد می‌شود هر کس که پاس بندگی آن حریم داشت این یاس گلشن «حسن»، این عاشق «حسین» با مهر و عشق و عاطفه عهدی قدیم داشت گل‌واژۀ حدیث از آ‌ن لعل جان‌فزا عطر بهار وحی و صفای نسیم داشت از محضر سه حجّت معصوم فیض برد یعنی که ره به چشمۀ فوز عظیم داشت مثل کبوتران حرم‌خانۀ «رضا» روحی در آستان ولایت مقیم داشت شاگرد پاک‌باختۀ مکتب «جواد» دستی پر از کرامت و طبعی کریم داشت از پرتو هدایت «هادی» اهل بیت راهی به آستان خدای رحیم داشت ایمان خویش را به امامش ارائه کرد با آن‌که جان روشن و قلب سلیم داشت... طور تجلّی سه امام هُمام را او درک کرده بود و مقام کلیم داشت شب تا به صبح شعر «شفق» را مرور کرد مرغ سحر که زمزمۀ «یا کریم» داشت
مرحوم   به دیوار و در این بیت توحید فروغ عترت و قرآن توان دید بود این بارگاه روح پرور حریم یک تن از آل پیمبر در این جا قبر مولایی کریم است مزار حضرت عبدالعظیم است به اولاد حسن، او فخر و زین است که زوارش "کمن زار الحسین" است چو این جا شد چراغ عشق روشن به دل ها این حرم شد پرتو افکن بود این درگه از ابواب رحمت در باغی ست از گل زار جنت که اشک عاشقان، شد جویبارش نمی گردد خزان، هرگز بهارش تو ای زائر به تعظیم شعائر ببوس این درگه پر نور و طاهر بیا این جا به اشک خود وضو کن بیا جان خود این جا شستشو کن بپا خیز و بخوان اذن دخولش اجازت از خداگیر و رسولش به اذن حیدر و زهرای اطهر به اذن یازده معصوم دیگر قدم چون می نهی داخل از این در بگو بسم الله و الله اکبر زند چون حلقه بر این در گدایی به گوش جان او آید ندایی که ای سائل دعایت مستجاب است محب آل عصمت کامیاب است بخواه از رحمت حق آن چه خواهی که بی حد است الطاف الهی "حسان" این جا مطاف مومنین است درِ گل زار جنت در زمین است
کسی که راه به باغ تو، چون نسیم گرفته صراط را ز همین راه مستقیم گرفته تو از عشیرۀ عشقی تو از قبیلۀ قبله که عطر، مرقدت از جنة النّعیم گرفته گدای کوی تو امروزه نیستم من و دانی سرم به خاک درت اُنس از قدیم گرفته همیشه سفرۀ دل باز کرده‌ام به حضورت که فیض باز شدن، غنچه از نسیم گرفته برین بهشت مجسّم قسم که زائر قبرت به کف برات نجات خود از جحیم گرفته همیشه عبد، حقیر است در برابر معبود به جز تو کی سمت عبد باعظیم گرفته؟ ملک غبار ز. قبر تو تا نرُفته نرفته در این مُقام، فلک خویش را مقیم گرفته چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم که هر کبوتر تو ذکر یاکریم گرفته کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر که رنگ و بو حرم تو از آن حریم گرفته  
15.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این تصاویر متعلق به سال ۱۳۷۵ و نوحه‌خوانی حاج احمد دلجو در بازار تهران می باشد شاعر این شعر ماندگار حاج حبیب‌الله موحد می باشد در این شب جمعه این ویدیو را مشاهده کنید و همه نوکران آستان ملک پاسبان حضرت سیدالشهدا و به ویژه این دو عزیز را ،که دیگر در بین ما نیستند، با صلواتی یاد کنید .... جمعه غلامان
اطلاع رسانی جلسه آموزش مداحی ماتم الحسین علیه السلام فردا جمعه از ساعت ۹.۳۰ صبح برگزار میگردد. https://eitaa.com/matam133
بیا که دیده حرام است بی تو دیدارش بیا که دل شده خون درفراق دلدارش بیا که دین چو علی مانده استخوان به گلوی بیاکه رفته حقیقت به دیده‌گان، خارش علی که زادگهش بوده دامن کعبه هنوز میرسد از این جماعت، آزارش به غربت حرم و خانه ی خدا بنگر که نام قاتل زهراست نقش دیوارش حرم غریب وتومظلوم،شیعه‌ات تنها سرشک‌توست که ریزد زچشم خونبارش هنوزکعبه سیه‌پوش‌مادرت‌زهراست هنوزاَشک‌حرم‌می چکدبه رُخسارش بیا و داد علی را از آن خطیب بگیر که بغض آل علی می دمد زگفتارش حرم گریست‌ درآن‌شب‌که جدّ مظلومت زمکّه رفت برون با تمامِ انصارش بیا که بیت به دور سرت طواف آرد بیا که کعبه شود باتو،تازه دیدارش زمهر آل علی دل نمی برد «میثم» اگر بُرند زبان و کشند بردارش
می وزد طرفه نسیمی که دم روحانیست همه جا جلــوه یار و همه جا نورانیـست شب وجد و شب شادی شب مدحت خوانیست هشـــــــتمین روز هــــمایون ربــیع الثّانیســت از محیط عظمت گوهر زهرا آمد البشاره حسن دیگر زهـــرا آمد آمد از برج ولایت قمر یازدهم یا ز دریای امامت گهر یازدهم یا ز سینای نبوّت شجر یازدهم حجّت یازدهــــم دادگـر یازدهــم خرّم این گلشــــن توحـــید و گل یاســـمنش می برد دل ز همه حسن حسن در حسنش کـبریا وجه و نبــی صورت و حـــیدر ســیرت حسنی حسن و حسینی دم و زهرا عصمت یازده مــاه به یک آینـه در یک صــورت عجبا یک پسر و اینهمه مجد و عظمت خاکیان مژده که امروز درخشید به خاک گوهــــر ده یم نور و یــم یک گوهـــر پاک این پسر کیست که پیر خردش خاک در است به خدا از همــه خوبان جهان خــــوب تر است این پسر آینه ی طلعت خیر البشر است بشنوید این پدر حجّت ثانی عشر است صلوات همه بر ماه جمال پدرش پدر و مادر من باد فدای پسـرش عسکر او ملک و حوری و جنّ و بشرند پرتوی از رخ او اختر و شمـــس و قمرند خلق عالم به گدایّی درش مفتخرند همه خوبان جهان منتِظر منتَظــــرند منتظر کیست همان حجّت ثانی عشر است یوسف فاطمه مهــدی خلـــف این پسر است این پسر والی شـــهر قدر و ملک قضاست این پسر عیسی جان با نفس روح فزاست این پسر شافع و فریاد رس روز جزاست این گل باغ علیّ بن جواد بن رضاسـت روی حق حسن نبی بازوی حیدر دارد آنچه خـوبان همـــه دارند فزونتــر دارد اهل معنی ولی ذوالمننش می خوانند اخــتران جمله مه انجمنش می خوانند عارفان واقـــف سّـــر و علـــنش می خوانند پای تا سر همه حسن و حسنش می خوانند ســـر و قــــد، مــاه جـــبیـن، گـلـرخ و شـیـریـن دهــن است حسن است این حسن است این حسن است این حسن است دیده را فیض ملاقات حق از دیدارش مهر افتاده به خـــاک قـــــدم زوّارش همه دم ذکر خدا بر لب گوهــر بارش همه جا سامره با یاد گل رخسارش ملک پهناور هستی به قدومش گلشن دیدۀ حضرت هادی به جمالش روشـــن ای دل اهـــل ولا زائر ســـامـــرّایت کعبۀ خلق جهان روی جهان آرایت حسن و حسن ز پا تا سر و سر تا پایت فــرش از بال مــلایک حـــرم زیبایـــت ای همه خلق جهان سائل لطف و کرمت شود آیا که برم سجـــده به خاک حـــرمت کیستی تو پسر فاطمۀ زهرایی نبوی خلق و علی خوی و حسن سیمایی جلوه ی سیزدهم یازدهم مولایی حسن عسکری و گوهر ده دریایی مکتبت بندگی و دوستی و هم عهدیست پدرت هـــادی و فرزند عزیزت مهــــدیـست من کیم بنده ی آلودۀ دربار توام گنهـــم کرده گرفتار و گرفتار توام با دو دست تهـی خویـش خـــــریدار توام چه کنم تو گل من هستی و من خار توام دوست دارم که به جز دوست خطابم نکنی بــپذیــریّ و بخــــوانیّ و جـــوابم نکـــنی نگهی بر من و بر دیده ی گریانم کن نظری بر دل و بر حال پریشـــانم کن غرق عصیانم، غرق یم غفرانم کن بلکه با خاک درت پاک ز عصیانم کن هر که ام هر چه بدم «میثم» این درگاهم ذاکـــرم ذاکــــر اولاد رســـــول اللّهــــم
روشن شده آیینه ی جان ، با صلوات لبخند زده گل به جهان ، با صلوات در جشن طلوع نور ، می باید گفت تبریک به صاحب الزمان با صلوات شاعر:
زهی آن عبد خدایی که خدایی‌ست جلالش صلوات از طرف خالق سرمد به جمالش حسن بن علی این نجل جواد بن رضا را که درود از علی و فاطمه و احمد و آلش هر که بگرفته به رخ آبرو از خاک در او اشک شوق آمده در چشمۀ چشم آب زلالش هر که شد دور از او، گلشن فردوس، حرامش هر که شد زائر او، وصل خداوند، حلالش هر که بی‌مهرِ وی آرد به جزا طاعتِ سلمان کلِّ طاعت به سر دوش شود کوهِ وبالش او بوَد عسکری و عسکر او خیل ملائک گو بیایند همه دیو صفت‌ها به قتالش گرچه در تحت نظر بود، ولی فاتح دل شد که روی سینه بُوَد مهدی موعود، مدالش... رَف‌رَفِ عقل کجا و پر پرواز عروجش؟ بیم دارم که به یک لحظه بسوزد پر و بالش ز بهشت حرم سامره‌اش هرکه گریزد به خدا دیدن گلزار بهشت است محالش عوض خشم از او لالۀ لبخند ستاند هر که با قهر کند روی به میدان جدالش صلوات علی و فاطمه و خیل امامان به کمال و به جلال و به جمال و به خصالش گو بگردند ملائک همه‌جا ملک خدا را نه توان دید نظیرش، نه توان یافت مثالش از خدا تا ابدالدهر جدا مانده و مانَد هر که از راه محبت نبرد ره به وصالش اوست آن باغ بهاری که خزان دور ز دوْرش اوست آن مهر فروزان که به حق نیست زوالش ناز بر جنّت و فردوس کند در صف محشر گر بوَد در کفن شیعه گیاهی ز نهالش جان نهم در کف ساقی اگر از لطف و عنایت دهدم جام و در آن جام بوَد عکس خیالش قعر دریا و پر کاه خدایا چه بگویم؟ نظم من چون ببرد راه به دریای کمالش؟ مدح او گر زِ خلایق نبوَد می‌سزد آری پسرش مهدی موعود زند دم ز مقالش...
اى آفتاب مهر تو روشنگر وجود در پیشگاه حکم تو ذرات، در سجود اى میر عسکرى لقب، اى فاطمى نسب آن را که نیست مهر تو از زندگى چه سود؟ علمت محیط، بر همه ذرات کائنات فیضت نصیب، بر همه در غیب و در شهود تاریخ تابناک حیاتت، گر اندک است بر دفتر مفاخر اسلامیان فزود عیسى دمى و پرتو رأى منیر تو زنگار کفر از دل نصرانیان زدود این افتخار گشته نصیبت که از شرف در خانۀ تو مصلح کل دیده برگشود اى قبلۀ مراد که در برکة السّباع شیران به پیش پاى تو آرند سر فرود قربان دیده‌اى که به بزم تو فاش دید جاى قدوم عیسى و موسى و شیث و هود قرآن ناطقى تو و قرآن پاک را الحق مفسّرى، ز تو شایسته‌تر نبود دشمن بدین کلام ستاید تو را که نیست در روزگار، چون تو به فضل و کمال و جود شادى به نزد مردم غمدیده نارواست جان‌ها فداى لعل لبت کاین سخن سرود مدح شما، ز عهدۀ مردم برون بود اى خاندان پاک، که یزدانتان ستود از نعمت ولاى شما خاندان وحى منّت نهاد بر همگان، خالق ودود...
عرض حاجت با تو دارم یا امام عسکری ای خدایت داده بر خلق دو عالم برتری ای گدایت را به خیل شهریاران سروری خاک پایت زُهره و خورشید و ماه و مشتری ماه رویت احمدی و تیغ نطقت حیدری عید میلادت مبارک یا امام عسکری ای چراغ تابناک حُسن حیّ ذوالجلال یافته خورشید گردون از تجلاّیت کمال تا ابد ماه ربیع الثّانی‌ات محو جمال ماه حُسنت بی‌قرین و مهر رویت بی‌زوال آفتاب طلعتت را تا ابد روشنگری عید میلادت مبارک یا امام عسکری... دل اگر سینا بود طور تجلایش تویی موسی ار آوای حق بشنید آوایش تویی کیستم من عبد، آن عبدی که مولایش تویی آخرین دُرّ خدا مهدی‌ست دریایش تویی آن‌که بر عیسی کند روز ظهورش سروری عید میلادت مبارک یا امام عسکری خط حسن، خالت حسن، خُلقت حسن، خویت حسن پای تا سر حُسن در حُسن و گل رویت حسن کُنیه‌ات ابن‌الرّضا و نام نیکویت حسن موی و روی و قدّ و خدّ و چشم و ابرویت حسن حُسن‌ها گشتند در بازار حُسنت مشتری عید میلادت مبارک یا امام عسکری... هم تویی آیینۀ حُسن خدای ذوالمنن هم تویی در چارده وجه خدا دوّم حسن هم دهم مولای عالم بر جمالت بوسه زن هم به جسم سامره جان می‌دهی از فیض تن هم به عالم می‌کند فیض تو سایه‌گستری عید میلادت مبارک یا امام عسکری... سامره روشنگر دل کعبۀ جان من است سامره عطر نسیمش روح و ریحان من است سامره ریگ روانش دُرّ غلطان من است سامره دامان سبزش باغ رضوان من است سامره صحن و سرایش کرده از من دلبری عید میلادت مبارک یا امام عسکری... ذرّه بودم محو خورشید جهان‌آرا شدم قطره بودم وصل بر دریا شدم، دریا شدم کز سعادت ذاکر ذرّیۀ زهرا شدم عاشق قبر تو و سرداب سامرّا شدم خوش بود آنجا کنم در وصف مهدی شاعری عید میلادت مبارک یا امام عسکری