°•|میم.چمران|•°
📍سخنِ جالب از متفکر اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای رهبانیت قائل به فرار از منطقه گناه است؛ اما اسلام
📌سخنِ زیبا برای ورود به منطقه گناه👆
🌱#دانشگاه
°•|میم.چمران|•°
📍ادامه روز چهارم(طلائیه) ساعت ۱۴:۴۵ ظهر به مقصد یادمان طلائیه حرکت کردیم در مسیر پالایشگاه های نفت ع
امروز چهارم تیرماه سالروز شهادت علی هاشمی فرمانده قرارگاه سری نصرت ست...از او کم گفته اند.
⛔️اینجا حقیقت طور دیگری دیده میشود
✅@matinchamran
پاسخ👆 در نامه میرزا جواد ملکی تبریزی به شیخ محمدحسین غروی اصفهانی(کمپانی) آمده ست...
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran
📍نظر شورای نگهبان در مورد طرح شفافیت قوای سه گانه
⛔️اینجا حقیقت طور دیگری دیده میشود
✅@matinchamran
📍کاری که وعده هایِ بی عمل با اعتماد مردم و سرمایه اجتماعی میکند...نتیجه نظرسنجی را ببینید👆
قرار بود رئیس مجلس اسامی نمایندگانِ کم کار را منتشر کند!
{مجلس انقلابی یازدهم}
⛔️اینجا حقیقت طور دیگری دیده میشود
✅@matinchamran
📌حرف پایانیِ شب
*آیت الله سیدعلی قاضی به شاگردانِ خود تاکید کرده بود که "حدیث عنوان بصری" را بنویسند، در جیب هایشان بگذارند، هفته ای چند بار آنرا بخوانند و سعی کنند به محتوای آن تا میتوانند عمل کنند...
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran
🌿جالب ست بدانید دو ائمه از پیشوایانِ معصوم به مقام "مرتضی" و اوجِ رضا رسیده اند:
1⃣امیرالمومنین علی(ع)
2⃣علی بن موسی الرضا(ع)
*اولیاء و بزرگان برای خودسازی و رسیدن به کمالاتِ معنوی هر چند کم در جوار این دو ائمه ساکن میشدند؛ آیت الله سیدعلی قاضی غالب در نجف اما مدت کوتاهی در مشهد مستقر بوده اند.
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran
°•|میم.چمران|•°
♡﷽♡ 🌳📚#رُمان_داستانی_مزد_خون🍩☕️ ✍به قلم سیده زهرا بهادر🍃 📌قسمتِ بیست وسوم نگاهم به شماره افتاد
♡﷽♡
🌳📚#رُمان_داستانی_مزد_خون🍩☕️
✍به قلم سیده زهرا بهادر🍃
📌قسمتِ بیست وچهارم
با آرامش گفت: نگران نباش تماس گرفتم گفتم کاری پیش اومده قرار شد عصر با یه سری از بچه های دیگه که از جاهای مختلف میان برم جلسه...
گفتم: راستی شیخ منصور شما اصلا قم چکار میکنی؟! انتقالی گرفتی؟!
زد زیر خنده و گفت: نه بابا ما از این توفیق ها نداریم که ساکن قم بشیم! البته توی فکرش هستم، ولی خوب بالاخره یکسری افراد هم باید باشن که توی شهرستانها کار کنن!
ابروهام رو دادم بالا و گفتم: عجب پس قم سَنَنَه اخوی( چکار میکنی؟!)
خندش بیشتر شد و با لحن خاصی گفت:
چنان که میدانید این نوع مسافرتها هم سیاحت است و هم زیارت، هم فال است و هم تماشا ! به قول گفتنی «زیارت حضرت معصومه(س) و دیدن یار»...
اخم هام کمی رفت توی هم که گفت: حالا یار ما ممکنه یار جمکرانی باشه اخوی فکر بد نکنیا...
و ادامه داد: البته شوخی میکنم ما کجا و یار جمکرانی، حقیقتا برای همین جلساتمون اومدم...
اخم هام باز شد و گفتم: اگه کاربردیه و از طرف حوزه است منم بیام؟!😊
گفت: کاربردی که حتما هست! اما نچ داداش از طرف حوزه نیست بلکه در راستای اهدافم در حوزه هست!
ولی شما که روی چشم ما جا داری...
بالاخره ما همهمون باید بدرد بخوریم! باید برای اسلام یه کاری کنیم...
گفتم: بعله اخوی اومدیم حوزه برای همین دیگه!
دردی دوا کنیم و موثر باشیم...
مگه غیر از اینجایی هستیم جای دیگه هم هست....
نفس عمیقی کشید گفت: جای دیگه که هست!!! ولی شنیدن کی بود مانند دیدن!
باید بیای ببینی! اصلا ببینم میتونی با این وضعيت خانمت عصر بیای با هم بریم؟!
من که خیالم از بابت فاطمه راحت شده بود، خیلی قاطع گفتم: آره مشکلی نیست اینجا که بخشی خانمم بستریه من رو راه نمیدن، عملا میتونم صبح تا صبح وسیله ای، چیزی براشون بیارم، دیگه کاری ندارم...
با همون شدت دوباره زد به شونم و گفت: پس یه هفته صفا کنیم باهم...
دستم رو گذاشتم روی شونم و گفتم: منصور، خدا وکیلی اگه صفا کردنتون این شکلیه من بی خیال بشم چون با این وضعیت بعد از یه هفته جنازه ام رو باید تحویل خانمم بدن که!!!
گردنش رو کج کرد و گفت: نگران نباش با ما بهت بد نمیگذره آقا مرتضی میگم خوب حالا با اینحساب اینجا کاری نداری دیگه! بیا بریم چرخی بزنیم توی شهر، من باید یکسری وسیله بخرم برای شهرستان ...
سری تکون دادم و گفتم: باشه بریم...
هم زمان به این حواسم بود که باید به مهدی زنگ بزنم و تشکر کنم ولی نمی خواستم جلوی شیخ منصور زنگ بزنم، آخه با خودم فکر میکردم شاید خوب نبودن رابطشون با هم، بخاطر مسائل شخصی باشه نه مسئله ی دیگه!
ترجیح دادم توی یه فرصت مناسب تماس بگیرم...
سوار ماشین منصور شدیم و راه افتادیم...
چند متری بیشتر نرفته بودیم که ضبط ماشین رو روشن کرد...
صدای روضه حال دلم رو بهتر کرد و حس خوبی بهم داد...
توی دلم از آقا تشکر کردم که نگذاشت شرمندهی خانمم بشم...
شیخ منصور متوجه شد حالم منقلب شده ...
بدون اینکه نگاهم کنه گفت: من هر چی دارم از امام حسین(س) دارم....کل زندگیمو مدیونشم...
بعد هم ساکت شد....
برای من هم غیر از این نبود...
اصلا زندگی بدون حسین(س) برای من معنی نداشت...
داشتن این حس مشترک حس خوبی بود که افکار پریشان من رو کمی سر و سامان بده، که اونطوری هم راجع به شیخ منصور فکر میکردم نبود!
تا رسیدن به مغازه ی مد نظر منصور ساکت بود و صدای روضه ی ضبط که حال و هوای من رو کلا به ماه محرم برد...
با دیدن مغازه ای که منصور جلوش ایستاد و گفت: رسیدیم مقصد اخوی پیاده شو ،کمی متعجب شدم....
ادامه دارد....
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran
🍃📚این داستان: سیدحسن مسقطی و سیدعلی قاضی
بخشی از کتابِ {#کهکشان_نیستی}
قسمتِ سوم
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran
🍃📚این داستان: سیدحسن مسقطی و سیدعلی قاضی2⃣
بخشی از کتابِ {#کهکشان_نیستی}
قسمتِ سوم
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran
🍃📚این داستان: سیدحسن مسقطی و سیدعلی قاضی3⃣
بخشی از کتابِ {#کهکشان_نیستی}
قسمتِ سوم
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran
🍃📚این داستان: سیدحسن مسقطی و سیدعلی قاضی4⃣
بخشی از کتابِ {#کهکشان_نیستی}
قسمتِ سوم
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran
🍃📚این داستان: سیدحسن مسقطی و سیدعلی قاضی5⃣
بخشی از کتابِ {#کهکشان_نیستی}
قسمتِ سوم
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran
°•|میم.چمران|•°
🍃📚این داستان: سیدحسن مسقطی و سیدعلی قاضی5⃣ بخشی از کتابِ {#کهکشان_نیستی} قسمتِ سوم 🪴کارخانه تولیدِ
📌راستش این داستان را که خواندم یادِ ماجرایِ
آب کشیدن کوزه ای که حاج آقا مصطفی نوشیده بود به خاطر فلسفه گفتن امام خمینی(ره) افتادم...
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran
🍃📚این داستان: مظلومیت و غربت سید علی قاضی
بخشی از کتابِ {#کهکشان_نیستی}
قسمتِ چهارم
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran
🍃📚این داستان: مظلومیت و غربتِ سید علی قاضی2⃣
بخشی از کتابِ {#کهکشان_نیستی}
قسمتِ چهارم
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran
🍃📚این داستان: مظلومیت و غربتِ سید علی قاضی3⃣
بخشی از کتابِ {#کهکشان_نیستی}
قسمتِ چهارم
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran
🍃📚این داستان: مظلومیت و غربتِ سید علی قاضی4⃣
بخشی از کتابِ {#کهکشان_نیستی}
قسمتِ چهارم
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran
🍃📚این داستان: مظلومیت و غربتِ سید علی قاضی5⃣
بخشی از کتابِ {#کهکشان_نیستی}
قسمتِ چهارم
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran
🍃📚این داستان: مظلومیت و غربتِ سید علی قاضی6⃣
بخشی از کتابِ {#کهکشان_نیستی}
قسمتِ چهارم
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran
🍃📚این داستان: مظلومیت و غربتِ سید علی قاضی7⃣
بخشی از کتابِ {#کهکشان_نیستی}
قسمتِ چهارم
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran
🍃📚این داستان: مظلومیت و غربتِ سید علی قاضی8⃣
بخشی از کتابِ {#کهکشان_نیستی}
قسمتِ چهارم
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran
🍃📚این داستان: مظلومیت و غربتِ سید علی قاضی9⃣
بخشی از کتابِ {#کهکشان_نیستی}
قسمتِ چهارم
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran
🍃📚این داستان: مظلومیت و غربتِ سید علی قاضی🔟
بخشی از کتابِ {#کهکشان_نیستی}
قسمتِ چهارم
🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران
✅@matinchamran