📌چند نکته پیرامون سعید حنایی(قاتل عنکبوتی): *خونسردیِ محض در هنگام بازجویی و اعترافات *گفته بود پس از اعدام، اعضاء بدنش را به نیازمندان اهدا کنند *پسر ۱۲ ساله او، پدرش را قهرمان فسادستیزی می‌دانست و او را الگوی راه آینده اش عنوان کرده بود *فرمانده وقت انتظامی خراسان بزرگ: این پرونده بسیار پیچیده بود چراکه قاتل تنهای تنها بود به همین دلیل دیر دستگیر شد. سعید حنایی فرد بسیار باهوشی بود. من خودم با او صحبت کردم. از هوش خیلی بالایی برخوردار بود. ⛔️اینجا حقیقت طور دیگری دیده میشود ✅@matinchamran

📍{رمانِ داستانیِ مزد خون} جذاب و چالشی به زودی... ⛔️اینجا حقیقت طور دیگری دیده میشود ✅@matinchamran

📍سيدصولت مرتضوی: "من و معاون اقتصادی رئيس‌جمهور خودمان خواستار خروج از تركيب كميسيون اقتصادی دولت شديم. حضور در كميسيون اقتصادی مستلزم اظهارنظر كارشناسی در خصوص جزئيات تصميمات و لوايح اقتصادی است؛ لازم است اين كميسيون با حضور حداكثری وزرا كه بيشتر در جريان جزئيات امور مرتبط با دستگاههای تحت مديريت خود هستند تشكيل شود" 😐این چه استدلالیه؟ یعنی محسن رضایی به عنوان معاونِ اقتصادیِ رئیس جمهور خودش از کمیسیون اقتصادی دولت کناره گیری کرده ست!!! طنزِ محضه فرض کنید معاونِ امور زنان و خانواده رئیس جمهور باشید؛ اما از کمیسیونی به همین نام کناره گیری کنید! آن کمیسیون باید حول و محورِ شما بچرخد. ثانیاً تخصصِ آقای محسن رضایی اقتصاد ست؛ این چه حرفیه که آقای مرتضوی گفته کمیسیون اقتصادی مستلزم اظهار نظر کارشناسی ست! کارشناس تر از محسن رضایی؟ یه جایِ کار می لنگد... ⛔️اینجا حقیقت طور دیگری دیده میشود ✅@matinchamran

⚠️۷۰۰ روز گذشت... ⛔️اینجا حقیقت طور دیگری دیده میشود ✅@matinchamran

📍دوستِ من؛ اعتماد به نفستو افزایش بده! {شماره یک} 🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران ✅@matinchamran

📍دوستِ من؛ اعتماد به نفستو افزایش بده! {شماره دو} 🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران ✅@matinchamran

📸 گزارش تصویری | دیدار رمضانی جمعی از دانشجویان با رهبر انقلاب اسلامی. ۱۴۰۱/۲/۶ ✍یکی از امتیازاتِ دانشجو بودن این ست که رهبری به طور منظم سالانه با این قشر دیدار میکنند. 🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران ✅@matinchamran

📍سکانسِ پایانی {روز چهارشنبه ۲۵ اسفندماه ۱۴۰۰} ساعت ۸:۵۰ صبح از اردوگاه ثامن الائمه به مقصد معراج شهدای اهواز حرکت کردیم. در مسیر، کوچه و خیابانهایِ شهر اهواز را به دقت نگاه میکردم. این سه روزی که در استان خوزستان حضور داشتیم، باعث شد از شهرهای مختلفی همچون شوش، اهواز، خرمشهر و آبادان به طور اجمالی بازدید کنیم. با یک نگاه اجمالی انسان متوجه میشود متاسفانه شهرهایِ جنوبی از لحاظ شاخص هایِ شهری بسیار ضعیف مدیریت میشوند، به چند مورد آن مختصراً اشاره میکنم: [آسفالت های خیابان ها افتضاحِ محضَ ست. حتی راننده اتوبوس با حالت اعتراض گونه ای میگفت اینها هر روز آسفالت را میکَنند! چراغ هایِ معابر گاهاً سوخته و خاموش بود...جدولها کهنه، شکسته و رنگ نشده بود(در حالی که ما نزدیک عید هستیم و در همین لحظه شهرداری مشهد غالب جداول را رنگ کرده ست) گاهاً نخاله های ساختمانی و زباله ها کنار خیابان رها شده اند!!! فضایِ سبز خیابانها جای خود را به علف هرز داده اند و هیچگونه اصلاح و نظارتی در این حوزه دیده نمیشود! نمادها و یادمانهای دفاع مقدس در سطح شهر بسیار قدیمی و شبه رها شده...با اینکه تا عید نوروز پنج روزی بیش باقی نمانده ست، از هیچ المان نوروزی در سطح شهر استفاده نشده ست] ساعت ۹:۲۰ صبح به معراج شهدا رسیدیم در معراج شهدا نمایشگاه تجسمی نحوه تشخیص پیکر شهدای ایران از اجساد عراقی قرار داده بودند. مهمترین سوالی که همواره در طول سالیان بعد از جنگ و در خلال عملیات تفحص شهدا در اذهان مردم مطرح بوده است، نحوه تشخیص پیکر شهدا از اجساد عراقی بوده است که به تعدادی از آنها در ادامه اشاره میشود: ۱.تفاوت در قمقمه(ایرانی: از نوع پلاستیکی و به رنگ سبز و آرم جمهوری اسلامی و از نوع فلزی از جنس آلومینیوم با ویژگی مشخص درب قمقمه/عراقی: پلاستیکی و فلزی بسیار متفاوت در فرم و شکل با رنگ تیره تر و دارای کیسه نگهداری) ۲.تفاوت در فانسقه(ایرانی: فانسقه سپاه سبز رنگ و فانسقه بسیج و ارتش خاکی رنگ با قفل بندها و سوراخ های تنظیمی متفاوت/عراقی: خاکی رنگ با قفل بندهای خاص خود و جنس مرغوب) ۳.تفاوت در شکل کلاه(ایرانی: گرد با انحنای کم در لبه پایینی همراه با شعار نوشته یا پیشانی بند یا علائم و نوشته های خاص فارسی در داخل کلاه/عراقی: انحنای زیاد در لبه پایینی کلاه پشمی عراقی دارای آویز از سمت گوش) ۴.چفیه(ایرانی: استفاده از چفیه در بین رزمندگان ایرانی در رنگ های مختلف مرسوم بوده/عراقی: مرسوم نبوده) ۵.تفاوت در لباس فرم ۶.تفاوت در نوع پوتین(ایرانی: زیرپوتین با حرف لاتین کلمه "تاف" یا "وین" و "پیروزی" استفاده از زیپ های بغل پوتین و یا پوتین با ساق پارچه ای/عراقی: دارای علامت "صنع فی العراق" یا "رقم" و علامتی به صورت مثلث که با حرف "ج" که نشان دهنده کلمه "جَیش" بزرگ پا و نوک آنها قوسی شکل) ۷.تفاوت در لوازم شخصی رزمندگان ایرانی و عراقی ها *در صورت عدم وجود نشانه مشخص که مواردی از آن در بالا شد؛ از طریق علم ژنتیک اقدام میشود بدین صورت که تکه ای از استخوان پیکر، جدا شده و اطلاعات ژنتیکی موجود در آن استخراج شده و با نمونه خون هایِ خانواده ها مطابقت داده میشود. اگر از این طریق شناسایی محقق نشد به عنوان "شهید گمنام" دفن خواهند شد. پس از زیارت تعدادی از شهدای گمنام و روایتگریِ وداع ساعت ۱۰:۲۰ به مقصد راه آهن اهواز حرکت کردیم. ساعت ۱۰:۴۰ صبح رسیدیم. ساعت ۱۱ قطار اهواز-مشهد حرکت کرد در مسیر برگشت قطارِ کوپه ای ۶ تخته بود و از شهرهای اندیشمک-دورود-اراک-قم-تهران-شاهرود عبور کرد و روز بعد(پنجشنبه) راس ساعت ۱۵ وارد ایستگاه راه آهن مشهد شد. *یه میکروپیشنهاد: مسیر قطار در محدوده رشته کوه زاگرس، مناظر فوق العاده ای دارد؛ حتماً امتحانش کنید پشیمان نمیشوید! *چهار نکته پایانی: 1⃣یکی از بزرگترین ایرادات و ضعفهایِ رسانه هایِ مستقل یا وابسته و همچنین نهادهایِ حکومتی این ست که همواره شهدایِ مشهور مانند شهید چمران، همت، خرازی، باکری را برجسته میکنند و از سایر شهدا غافلند...این باعث میشود شهدایی که حتی در عملیاتها و خط مقدم نقش موثری هم ایفا کرده اند رو به گمنامی بگذارند. در طول سه روزی که در مناطق عملیاتی و یادمانها بودم با دو شخصیت آشنا شدم که متاسفانه بسیار اندک درباره آنها گفته میشود: 🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران ✅@matinchamran

۱.شهید ایرج رستمی ۲.شهید مسعود منفرد نیاکی(ایشان یک وجه تمایز اساسی دارد که پیشنهاد میکنم درباره زندگینامه این شهید تحقیق کنید) 2⃣شاید برای شما در طول سفرنامه خواندن این سوال پیش آمده باشد که چرا به هر یادمانی رفتم از عملیاتِ اجرا شده در آن مفصل توضیح دادم... در طول این سه روز متاسفانه راویها در مناطق عملیاتی تنها به بیان خاطرات بسنده کردند، در حالیکه اولویت اول این ست که از چرایی و چگونگیِ عملیاتها بگویند... در پایان سفر برخی هنوز نمیدانستند چرا طلائیه؟ چه عملیاتهایی در آنجا انجام شد و چگونه اجرا شد؟ همینطور فتح المبین و شلمچه و اروند... 3⃣هم کوپه ای هایم تک بودند(این تک داستانها دارد😉) در رفت چهار نفر بودیم[از دانشکده علوم انسانی و حقوق]؛ در برگشت شش نفر که یکی از این عزیزان از درگز آمده بود. در قطار که بودیم درباره مباحثِ مختلفی صحبت کردیم مانند اصلاح کشور، وضعیت اقتصادی و انتخابات البته پانتومیم هم بازی کردیم که چه پانتومیمی بود😅رفقا خیلی علاقه داشتند نقش یک حیوان را بازی کنم که فیلم بگیرند😏سخت ترین بخش جایی بود که باید نقش یک بازیگر را بازی میکردیم که نشدنی بود. مثلاً صابر ابر یا سروش صحت را چطور بازی کنم که متوجه شوند؟ 4⃣گاهاً در مناطق عملیاتی و یادمانها دیده میشد که یک کاروان در نهایتِ غربت به نحوی که مداح نداشت، همزمان کاروانِ دیگر دارای مداحِ صداوسیمایی و انقلابی بود. از این میتوان گذشت، اما داستان از این هم غلیظ تر بود! طبیعتاً عقبه چنین کاروان هایی، شخصیتهای هستند که میتوانند سلبریتی هایِ مذهبی از جنس راویِ کشوری را دعوت کنند که کردند...این موضوع انسان را آزار میدهد. اما اثبات شده که خدا هر چه غریب تر باشی، خریدارت خواهد شد...شما به فکه، کانال کمیل و طلائیه نگاهی بیندازید...راز و رمز این یادمانها چیست؟ شهدای این مناطق در نهایت مظلومیت و غربت بودند، برای همین ست چنین فضاهایی آنچنان رونق گرفته که باورکردنی نیست...حیف که مبارزه با رانت و تبعیض از جنس مذهبی سخت ترین نوع مبارزه ست... حال شما بگویید اگر حق انتخاب داشتید به کدام یادمان یا منطقه عملیاتی برای خلوت و درددل میرفتید؟ 🪴کارخانه تولیدِ حال خوب|کانالِ میم.چمران ✅@matinchamran #سفر #سفرنامه #شلمچه #طلائیه #شهدا