و او به شیوهٔ باران
پر از طراوت تکرار بود
و او به سبک درخت
میان عافیت نور
منتشر میشد
همیشه کودکی باد را
صدا میکرد.
همیشه رشتهی صحبت را
به چفت آب گره میزد...!
متروکه.
:)
هزار سال میان جنگل ستارهها پیِ تو گشتهام
ستارهای نگفت
کزین سَرای بیکسی
کسی صدایت میکند . . ؟
هنوز دیر نیست
هنوز صَبر من
به قامت بلند آرزوست . .
عزیزِ هَمزبان
تو در کدام کهکشان نشستهای ؟ :))