🌹با سلام
*این هم یک قرآن کامل، همراه با صدا و تصویر هدیه ای قابل، برای شما دوستان ...*
http://www.parsquran.com/book/
*برای این مجموعه زحمات زیادی کشیده شده*
*لطفا جهت همه گیری این هدیه گرانبها و استفاده هر چه بیشتر از آن، تا می توانید باز نشر دهید.*👌🏻🌹
ــــــــــــــــــــــــــــ❀🌹قران🌹❀ـــــــــــــــــــــــــــــ
*التماس دعا...*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠تا حالا با حضرت زهرا (س) حرف زدی؟!
🔰 تا حالا حضرت زهرا باهات حرف زده ؟!
☑️میدونی شهید عبدالحسین برونسی کیه و حضرت زهرا(س) شب عملیات چی بهش گفت ؟!؟!
وقتی لشکر زمینگیر شده بود برونسی توسل میکند ومیگوید : یاحضرت زهرا اینجا دیگه کار گره خورده ومسؤلیت این بچه ها با منه....
💠حضرت آقا هم فرمودند من حل مشکلات کشور را هرسال در فاطمیه ازحضرت زهرا میگیرم
اکنون نیز کار کشور گره خورده و مسؤلیت این امت هم با آقاست
و قطعاً آقا از حضرت میخواهند و قطعاً در این فاطمیه گره مشکلات کشور باز خواهد شد و قفلها وکلیدهای استکباری خواهند شکست انشاالله
@howzehenghelabi
این کلیپ دیدنی رو از دست نده
دعا و توسل به حضرت صدیقه فراموش نشود
🌴💎🏴💎🌴
حاج اقا عالی
#سورهواقعه
هرکه در شب جمعه سوره «واقِعَه» را بخواند، خدا او را دوستش بدارد و او را محبوب تمام مردم کند و در دنیا دچار بدحالی و تنگدستی نشود و آفتی از آفات دنیا به او نرسد و از دوستان حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) باشد و این سوره مخصوص امیرالمؤمنین(علیهالسلام)
•┈┈••❀•🍃🇮🇷🍃•❀••┈┈•
╭─┅═ঊ﷽ঈ═┅─╮
📡 @tebotaghzea
╰─┅═ঊঈ ঊঈ═┅─╯
عنی؟* گفتیم: صاحبخانه غش کرده.
*گفت: کس دیگری نیست؟*
یاد آن افتادیم که دو تا دخترها هم میتوانند به آقا بگویند بفرمایید. گفتیم
آقا شما بفرمایید داخل.
گفت: *«من بدون اذن صاحبخانه به داخل نمیآیم.»*
معنی و مفهوم حفاظت، خودش را اینجا از دست نمیدهد. *مهمتر از حفاظت این است.*
*بدون اذن وارد خانه کسی نمیشود.* رهبر نظام است باشد، ارمنی است باشد، ضدحفاظتترین شکل ممکن این است که مقام معظم رهبری توی خیابان اصلی توی چهارراه، با لباس روحانیت با آن عظمت رهبری خودشان بایستند، همة مردم هم ایشان را ببینند و ایشان بدون اذن وارد خانه کسی نشوند.
من دویدم رفتم توی آشپزخانه. به یکی از این دخترها گفتم آقا دم در است بیایید تعارف کنید بیایند داخل.
لباس مناسبی تنشان نبود. گفتند: پس ما لباسمان را عوض کنیم.
به آقا گفتیم: که رفتهاند لباس مناسب بپوشند، شما بفرمایید داخل.
*گفتند: نه میایستم تا بیایند.*
چند دقیقهای دم در ایستادند. ما هم سعی کردیم بچههایی که قد بلند دارند را بیاوریم، مثل نردبان دور ایشان بچینیم که ایشان پیدا نباشد. راه دیگری نداشتیم. چند دقیقه معطل شدیم. چون دانشجو بودند لباس دانشجویی مناسب داشتند.
یكی از دخترها، دوید و آقا را دعوت کرد و آقا رفتند داخل اتاق. این خانم پیش آقا رفت و خوشآمد گفت. بعد گفت كه مادرمان توی این اتاق است، الآن خدمت میرسیم.
رفتند بیرون. *آقا من را صدا کرد گفت اینها پدر ندارند؟*
گفتم: نمیدانم. چون صبح نپرسیده بودم.
*گفت بزرگتر ندارند؟ برادر ندارند؟*
رفتیم آن اتاق پشتی. گفتم: ببخشید، پدرتان؟
گفتند، مرده.
گفتیم، برادر؟
گفتند، یکی داشتیم شهید شده.
گفتیم، بزرگتری، کسی؟
گفتند، *عموی ما در خانة بغلی مینشیند.*
فکر کردیم بهترین کار این است که عمو را بیاوریم بیرون. حالا چه کلکی بزنیم عمو را از خانه بیرون بیاوریم؟ با این هیبت و این تیپ و قدوقواره، همه دو متر درازی و لباسها، شکل، تیپ و اسلحه. هرچه هم بخواهی بگویی من کسی نیستم، قیافهات تابلو است.
در بغلی را زدیم. یک آقایی آمد دم در سلام کردم. گفتم، ببخشید! امر خیری بود خدمت رسیدیم.
*این بندة خدا نگاه کرد، یک مسلمان بسیجی، خانة یک ارمنی آمده، چه امر خیری؟*
خودش تعجب کرد. رفت لباس پوشید آمد دم در. محترمانه باهاش پیچیدیم توی خانة برادر خودش. داخل خانه که شدیم، نگهبان او را بازرسی کرد. نگاه کرد، پیش خودش گفت، برای امر خیر مگر آدم را بازرسی میکنند؟
بعد از بازرسی قضیه را بهش گفتیم. گفتیم: *رهبر نظام آمده اینجا، اینها چون بزرگتری نداشتند، خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید.*
او را داخل كه بردیم و *آقا را که دید، مُرد.* یک جنازه را یدک کردیم و بردیم نشاندیم روی صندلی کنار آقا. اینها به خودی خود زبانشان با ما فرق میکند.
سلام علیک هم که میخواهند بکنند کلی مکافات دارند. با مکافاتی بالاخره با آقا سلام و احوالپرسی کرد و درنهایت یک همدمی را برای آقا مهیا کردیم.
*«حضرت آقا چایی و شیرینیشان را خورد»*
رفتیم توی این اتاق بالای سر مادر و با التماس دعا، مادر را هم راه انداختیم.
آمدند رفتند بالا، لباس مناسب پوشیدند و آمدند پایین. وقتی وارد اتاق شد، آقا تعارفشان کردند در کنار خودشان، کنار همان عمویی که نشسته بود. بعد هم گفتند: *مادر! ما آمدهایم که حرف شما را بشنویم؛ چون شما دچار مشکل شده بودید، دوستان عموی بچهها را آوردند.*
دخترها آمدند نشستند. *آقا اولین سؤالشان این بود که شغل دخترها چیست؟*
گفتند: دانشجو هستند.
آقا خیلی تحسینشان کرد و با اینها كلی صحبت کردند، توی این حالت، این دختر سؤال کرد که آقا آب، شربت، چیزی برای خوردن بیاورم؟
*اینها همهاش درس است.* من خودم نمیدانستم که بگویم بیاورد یا نیاورد؟ آقا میخورد یا نمیخورد؟ نمیدانستم. رفتم کنار آقا، از آقا سؤال کردم، گفتم: آقا
اینها میگویند که خوردنی چیزی بیاوریم؟ چایی چیزی بیاوریم؟
آقا گفتند: *ما مهمانشان هستیم. از مهمان میپرسند چیزی بیاورند یا نیاورند؟*
*خُب اگر چیزی بیاورند ما میخوریم.*
بعد خود آقا گفتند: بله دخترم! اگر زحمت بکشید چایی یا آبمیوه بیاورید، من هم چایی، هم آبمیوة شما را میخورم.
اینها رفتند چایی، آبمیوه و شیرینی آوردند. خود میوه را هم آوردند. خُب توی خانة مسلمانها اینطوری است. یک نفر چند تا میوه پوست میکند میدهد دست آقا، آقا هم دعا میکند. همانجا به پدر شهید، مادر شهید، پسر شهید و یا همسر شهید آن خوراکی را تقسیم میکنیم، همه یک قسمتی از این میوه میخورند که آقا به آن دعا کرده. توی ارمنیها هم همین کار را باید میکردیم؟ واقعاً نمیدانستیم.
*چایی آوردند، آقا خورد، آبمیوه آوردند، آقا خورد، شیرینی آوردند، آقا خورد.*
آقا حدود چهل دقیقه توی خانه ارمنیها نشستند و با اینها صحبت کردند. مثل بقیة
جاها آقا فرمود
🔺امشب فقط برای این جنس از مظلومیت اسلام و امیرالمؤمنین (ع) گریه کنیم!
عظّم الله أجورکم
#سکولاریسم
🌐 @jahanepasakorona
7.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتما ببینید
مداحی زیبای هندی
در وصف خانم حضرت زهرا سلام الله علیها
🔰 بزرگترین کانال هواداران #سردار_سعید_محمد
🆔http://eitaa.com/joinchat/1486618634C04b9977c14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴زن جانش را فدا میکند برای اینکه #حکومت به نااهل نرسد،
حتی نمیگوید که باردار است و فعلا مصلحت نیست.
▪️ ماجرای هجوم به خانه حضرت #فاطمه_زهرا سلام الله علیها و حوادث پس از آن، از زبان #امام_خامنه_ای
@howzehenghelabi