eitaa logo
داستان وکلیپ زیبای زندگی(گلچین کانالها
70 دنبال‌کننده
673 عکس
947 ویدیو
29 فایل
محمد مهدی: این قاسم سلیمانی(متنوع زیبا قابل پخش ) @ayneammar کانال داستان وکلیپ @mazhabb کانال طبی(گلچین درمانها) @Tebbee امام زمان @amammat ارتباط بامدیر (ایتا) @gdcbcvh در واتساب ۵ گروه با ۱۲۰۰ مخاطب ومطالب متنوع (م
مشاهده در ایتا
دانلود
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ استاد رائفی پور 📝 « چرا از اول محرم مشکی میپوشیم؟ » طوووووفان توئیتری 👈 @tofantwitter @tofantwitter...🌸
💢 داستانی عبرت انگیز با عنوان: امام جماعت دزد⁉️⁉️⁉️ ❇️شاید فقط یک قصه تخیلی باشد اما: یکی از دوستان خاطره ای را تعریف می‌کرد که در یکی از کشورهای آفریقای ساحلی شخصی که حافظ قرآن کریم و عالم شریعت بود در یکی از مساجد به امامت مقرر گردید و مردم محل از او استقبال بسیار زیادی کردند و هر خانواده تلاش می‌نمود که امام میهمان خانه‌ی او شود خصوصا در ماه مبارک رمضان، همان بود که یکی از مقتدیان امام را به افطار دعوت نمود. ❇️ امام به دعوت ایشان اجابت نموده به خانه‌اش رفت و میزبان از امام به گرمی استقبال نموده و بی‌نهایت مورد عزت و اکرام قرار داد و امام بعد افطار در حق میزبان و خانواده‌اش دعا نموده، مرخص شد. زمانی که خانم میزبان، نظافت خانه را شروع کرد به یادش آمد که درطاقچه سالن مقداری پول را گذاشته بوده و فورا وارد سالن شد و پول را ندید پس تمام اطراف سالن را جستجو کرد ولی پول را نیافت. ❇️وقتی که شوهرش از تراویح برگشت برایش جریان را گفت و سوال کرد آیا تو پول را از سالن برداشتی؟ شوهر جواب نداد خیر. بعد از فکر زیاد به این نتیجه رسیدند که بغیر از امام هیچ کسی به خانه‌ای شان در این مدت نیامده است و همچنان یک دختر شیرخوار دارند که او از گهواره‌اش نمی تواند پایین بیاید به همین خاطرتنهامتهم همان امام است. آن شخص بسیار عصبانی شده گفت: چطور امکان دارد که امام چنین کاری را انجام دهد، در حالیکه اورا به خانه‌ای خود دعوت کرده‌ام و به احترام ماه مبارک رمضان اورا اکرام و عزت نموده‌ام. او می‌بایست پیشوا و الگو باشد نه دزد. ❇️با وجود خشم و غضب آن قضیه را پنهان کرد و از حیا نتوانست با امام بخاطر پول مواجه شود و موضوع را مطرح کند و لکن از امام دوری می نمود تا مجبور به سلام دادن و سخن گفتن با او نشود. ❇️بعد از گذشت یک سال کامل دوباره ماه مبارک رمضان آمد و مردم به همان شور، شوق، علاقه و اخلاص امام را به خانه‌های شان جهت افطار دعوت کردند و زمانی که نوبت دعوت امام به خانه ی این شخص رسید ؛ قضیه سرقت پول به یادش آمد و همراه خانم خود مشوره کرد که آیا امام را دعوت کند یا خیر؟ از آنجایی که خانم آن شخص یک زن صالح و نیک بود شوهرش را تشویق نمود تا امام را دعوت کند و شاید امام از روی احتیاج آن پول را برداشته باشد به همین خاطر او را باید مورد عفو و بخشش خود قرار داده شاید که خداوند متعال ما را ببخشد. ❇️بعدا امام را به افطاری دعوت نمود و در پایان افطاری امام را مورد خطاب قرارداد و گفت: امام محترم، شاید متوجه شده باشید که در طول یک سال رفتار من در قبال شما تغییر کرده بود؟ امام گفت: بلی ولی من علت انرا جویا نشدم زیرا بسیار زیاد مشغول بودم. آن شخص گفت: امام محترم از شما یک سوال می کنم امید است که جواب واضح بدهید یک سال قبل و در ماه مبارک رمضان خانم من مقداری پول را بالای طاقچه ی سالن گذاشته بود و فراموش کرد که آنرا بردارد و لکن آن پول بعد از رفتن شما از نظر غایب شد و جستجوی بسیاری کردیم ولی نتوانستیم پیدا کنیم حالا بگویید آیا شما آن را برداشته بودید؟ ❇️امام گفت بلی من آن را برداشته بودم. صاحب خانه از این جواب صریح، مبهوت، متعجب و حیران شد ولی امام سخنان خود را ادامه داده گفت: وقتی که از سالن بیرون می‌رفتم دیدم پنجره باز است و باد تندی هم وزید و پول‌ها را پراکنده و پخش کرد به همین خاطر پول‌ها را جمع نمودم و دقت کردم که اگر پول‌ها زیر فرش و یا روی طاقچه بگزارم ممکن است شما آن را پیدا نکنید و نگران شوید. بعدا امام سر خود را اندوهگین تکان داده به گریه افتاد و در ادامه صاحب خانه را خطاب قرار داده گفت: به نظرت من برای چه چیزی اندوهگینم و گریه می‌کنم؟ حاشا که به خاطر تهمت دزدی که به من میزنی گریه نمی‌کنم، اگرچه این تهمت دردناک است و لکن من بخاطر این گریه می‌کنم که ۳۵۵ روز گذشت و هیچ یکی از شما یک صفحه‌ای قرآن کریم را هم نخواندید و اگر قرآن کریم را یک بار باز می‌کردید البته پول را در آن پیدا می‌کردید. بعدا صاحب خانه به عجله قرآن کریم را آورده باز کرد و پول ها کامل در آن بود. 👌👌👌👌تبصره: این است حال برخی مسلمانان که قرآن کریم را در یک سال یکبار هم باز نمی‌کنند ولی خود را مسلمان واقعی می‌دانند😳😳😳 الهی! مارا از این جمله اشخاص غافل و دور از قرآن‌کریم مگردان و قرآن را در بین ما «مهجور» مگردان🤲🏼 ❤️راستی آخرین باری که قرآن خواندید، را به یاد دارید؟!! ـــــــــــــــــــــــــــــــ ❇️ضمنا حتی اگر به نظر شما شواهدی علیه کسی دارید او را بطور قطعی متهم نکنید. شاید حقیقتی درمیان باشد که شما از آن بی خبرید و سوء ظن شما عیبی از شماست نه از طرف مقابل و نفرت و خشم شما از دیگری ناشی از جهل شماست!!! 🔸دکتر فنایی اشکوری ✅ http://eitaa.com/joinchat/2315059211Cdc06065a5f
🔴مکاشفه و صحبت شیخ رجبعلی خیاط با امام حسین علیه السلام... 🖤 @Emamzamaniam313
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 مظلوم تر از امیرالمومنین» 🔺 امیرالمومنین با تمام مظلومیتش می‌گوید امام مهدی تنهاست! دکتر 🆔 @Imam_asheghan ✅ کانال
Clip-Panahian-DindariAsoone-64k.mp3
2.51M
❓چرا آدم‌ها فکر می‌کنن دینداری سخته، ولی خدا گفته دینداری آسونه؟
💢 اگر امروز و تماشای و خیانت و تعصب زادیی به خانه ات آوردی، بدان تو هم در قتل و تجاوز و خشونت شریکی!!! ♨️ این غریزه هر چه ،
Clip-Panahian-DindariAsoone-64k.mp3
2.51M
❓چرا آدم‌ها فکر می‌کنن دینداری سخته، ولی خدا گفته دینداری آسونه؟
4_5855195727700953180.mp3
955.3K
🔸 اهمیت و نحوه کنترل نفس ✔️دو دقیقه کنترل کن، بعدش میفهمی سخت نبوده... 👤 استاد رائفی پور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پاسخ استاد رحیم پور ازغدی به دو سوال مهم ❓ آیا حجاب اسلام، حجاب سختی است؟ ❓ ارزش و کرامت زن در قبل از اسلام چه گونه بود؟
حاج قاسم.mp3
7.59M
🎼حاج قاسم💔 حاج حسین یکتا🎤 سخنی به اندازه یک دنیا روضه🖤
واااااي كه چقدر اين شعر زيباست لطفا كامل بخونين اگه گريه كردي و دلت شكست التماس دعا خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/ بی نهایت خسته و افسرده ام/ تا میان گور رفتم دل گرفت/ قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/ روی من خروارها از خاک بود/ وای، قبر من چه وحشتناک بود! بالش زیر سرم از سنگ بود/ غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/ هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/ سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/ خسته بودم هیچ کس یارم نشد/ زان میان یک تن خریدارم نشد/ نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/ ترس بود و وحشت و دلواپسی/ ناله می کردم ولیکن بی جواب/ تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/ آمدند از راه نزدم دو ملک/ تیره شد در پیش چشمانم فلک/ یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟ دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟ گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/ لرزه بر اندام من افتاده بود/ هر چه کردم سعی تا گویم جواب/ سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/ از سکوتم آن دو گشته خشمگین/ رفت بالا گرزهای آتشین/ قبر من پر گشته بود از نار و دود/ بار دیگر با غضب پرسش نمود: ای گنه کار سیه دل، بسته پر/ نام اربابان خود یک یک ببر/ گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/ گوش گویا نامشان نشنیده بود/ نامهای خوبشان از یاد رفت/ وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/ چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/ بار دیگر بر سرم فریاد کرد: در میان عمر خود کن جستجو/ کارهای نیک و زشتت را بگو/ هر چه می کردم به اعمالم نگاه/ کوله بارم بود مملو از گناه/ کارهای زشت من بسیار بود/ بر زبان آوردنش دشوار بود/ چاره ای جز لب فرو بستن نبود/ گرز آتش بر سرم آمد فرود/ عمق جانم از حرارت آب شد/ روحم از فرط الم بی تاب شد/ چون ملائک نا امید از من شدند/ حرف آخر را چنین با من زدند: عمر خود را ای جوان کردی تباه/ نامه اعمال تو باشد سیاه/ ما که ماموران حق داوریم/ پس تو را سوی جهنم می بریم/ دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/ دست و پایم بسته در زنجیر بود/ نا امید از هرکجا و دل فکار/ می کشیدندم به خِفّت سوی نار/ ناگهان الطاف حق آغاز شد/ از جنان درهای رحمت باز شد/ مردی آمد از تبار آسمان/ دیگران چون نجم و او چون کهکشان/ صورتش خورشید بود و غرق نور/ جام چشمانش پر از خمر طهور/ چشمهایش زندگانی می سرود/ درد را از قلب انسان می زدود/ بر سر خود شال سبزی بسته بود/ بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/ کِی به زیبائی او گل می رسید/ پیش او یوسف خجالت می کشید/ دو ملک سر را به زیر انداختند/ بال خود را فرش راهش ساختند/ غرق حیرت داشتند این زمزمه/ آمده اینجا حسین فاطمه؟! صاحب روز قیامت آمده/ گوئیا بهر شفاعت آمده/ سوی من آمد مرا شرمنده کرد/ مهربانانه به رویم خنده کرد/ گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/ من کجا و دیدن روی حسین (ع)/ گفت: آزادش کنید این بنده را/ خانه آبادش کنید این بنده را/ اینکه این جا این چنین تنها شده/ کام او با تربت من وا شده/ مادرش او را به عشقم زاده است/ گریه کرده بعد شیرش داده است/ خویش را در سوز عشقم آب کرد/ عکس من را بر دل خود قاب کرد/ بارها بر من محبت کرده است/ سینه اش را وقف هیئت کرده است/ سینه چاک آل زهرا بوده است/ چای ریز مجلس ما بوده است/ اسم من راز و نیازش بوده است/ تربتم مهر نمازش بوده است/ پرچم من را به دوشش می کشید/ پا برهنه در عزایم می دوید/ بهر عباسم به تن کرده کفن/ روز تاسوعا شده سقای من/ اقتدا بر خواهرم زینب نمود/ گاه میشد صورتش بهرم کبود/ تا به دنیا بود از من دم زده/ او غذای روضه ام را هم زده/ قلب او از حب ما لبریز بود/ پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/ با ادب در مجلس ما می نشست/ قلب او با روضه ی من می شکست/ حرمت ما را به دنیا پاس داشت/ ارتباطی تنگ با عباس داشت/ اشک او با نام من می شد روان/ گریه در روضه نمی دادش امان/ بارها لعن امیه کرده است/ خویش را نذر رقیه کرده است/ گریه کرده چون برای اکبرم/ با خود او را نزد زهرا (س) می برم/ هرچه باشد او برایم بنده است/ او بسوزد، صاحبش شرمنده است/ در مرامم نیست او تنها شود/ باعث خوشحالی اعدا شود/ گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/ قلب او بوی محبت میدهد/ سختی جان کندن و هول جواب/ بس بود بهرش به عنوان عقاب/ در قیامت عطر و بویش می دهم/ پیش مردم آبرویش می دهم/ آری آری، هرکه پا بست من است/ نامه ی اعمال او دست من است/ فقط به عشق آقا امام حسین وهرچی درتوان داری پخش کن یا علی مدد. @hamyanquran