✅ گلایه امام زمان (عج) به آیت الله مدنی در مورد عمل ساده ای که شیعیان انجام نمیدهند
🔸آیت الله مجتهدی: یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیتالله مدنی، دیدم که ایشان شدیدا دارند گریه میکنند و شانه هایشان از شدت گریه تکان میخورد؛ رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتادید؟
ایشان فرمودند: یک لحظه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را دیدم که پشت سر من اشاره نموده و فرمودند:
آقای مدنی نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز، سریع میروند دنبال کار خودشان و هیچ کدام برای فرج من دعا نمیکنند، انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است!
و من از گلایه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به گریه افتادم.
بیایید از امروز با امام زمانمون عهد ببندیم که بعد از نمازهامون برای فرجش دعا کنیم تا رضایت امام زمانمون رو به دست بیاریم و ان شاءالله هر چه زودتر فرج منتقم خون آل الله برسه.
⭕️کانال بهترین عکسهای مذهبی
@mazhabi_image
🔰اگر فضیلت زیارت امام حسین(ع) را می دانستید از اشتیاق، جان میدادید!
🔸امام باقر (ع) فرمود: اگر مردم میدانستند که چه ثوابی در زیارت امام حسین (ع) است جان میدادند و از حسرت زیارت امام حسین(ع) قالب تهی میکردند.
🔻کتاب معتبر کامل الزیارت، ص۱۴۲
⭕️کانال بهترین عکسهای مذهبی
@mazhabi_image
ثواب عجیب کمک مالی به دیگران برای سفر کربلای معلی!
وارث: ♦ هشام بن سالم: از امام صادق(ع) پرسیدم:
کسی که خودش به واسطۀ بیماری یا مشکلی نتواند به زیارت امام حسین(ع) برود و در عوض شخصی دیگر را روانه کند(هزینههایش را بدهد)، چه اجری دارد؟
♦ امام صادق(ع) فرمودند:
به ازای هر درهمى که خرج کند، خداوند همانند کوه اُحد برایش حسنه مینویسدچندین برابر آنچه هزینه کرده را در همین دنیا به او برمیگرداند!بلاهایى را که فرود آمده تا به او برسد، از او میگردانَد و از وى دور میکند و مالش حفظ میشود
📚کامل الزیارت، ص129
⭕️کانال بهترین عکسهای مذهبی
@mazhabi_image
#حاج آقا باید برقصه!!!😳😅
چند سال قبل اتوبوسی از دانشجویان دختر یکی از دانشگاههای بزرگ کشور آمده بودند جنوب.
چشمتان روز بد نبیند…
آنقدر سانتال مانتال و عجیب و غریب بودند که هیچ کدام از راویان، تحمل نیم ساعت نشستن در آن اتوبوس را نداشتند.
وضع ظاهرشان فوقالعاده خراب بود.
آرایش آنچنانی، مانتوی تنگ و روسری هم که دیگر روسری نبود، شال گردن شده بود.
اخلاقشان را هم که نپرس… حتی اجازه یک کلمه حرف زدن به راوی را نمیدادند، فقط میخندیدند و مسخره میکردند و آوازهای آنچنانی بود که...
از هر دری خواستم وارد شوم، نشد که نشد؛ یعنی نگذاشتند که بشود...
دیدم فایدهای ندارد!
گوش این جماعت اناث، بدهکار خاطره و روایت نیست که نیست...
باید از راه دیگری وارد میشدم… ناگهان فکری به ذهنم رسید… اما…
سخت بود و فقط از شهدا برمیآمد...
سپردم به خودشان و شروع کردم.
گفتم: بیایید با هم شرط ببندیم!
خندیدند و گفتند: اِاِاِ …
حاج آقا و شرط!!!
شما هم آره حاج آقا؟؟؟
گفتم: آره!!!
گفتند: حالا چه شرطی؟
گفتم: من شما را به یکی از مناطق جنگی میبرم و معجزهای نشانتان میدهم، اگر به معجزه بودنش اطمینان پیدا کردید، قول بدهید راهتان را تغییر دهید و به دستورات اسلام عمل کنید.
گفتند: اگر نتوانستی معجزه کنی، چه؟
گفتم: هرچه شما بگویید.
گفتند: با همین چفیهای که به گردنت انداختهای، میایی وسط اتوبوس و شروع میکنی به رقصیدن!!!
اول انگار دچار برقگرفتگی شده باشم، شوکه شدم، اما چند لحظه بعد یاد اعتقادم به شهدا افتادم و دوباره کار را به آنها سپردم و قبول کردم
دوباره همهشون زدند زیر خنده که چه شود!!!
حاج آقا با چفیه بیاد وسط این همه دختر و...
در طول مسیر هم از
جلف بازیهای این جماعت حرص میخوردم و هم نگران بودم که نکند شهدا حرفم را زمین بیندازند؟
نکند مجبور شوم…!
دائم در ذکر و توسل بودم و از شهدا کمک میخواستم...
میدانستم در اثر یک حادثه، یادمان شهدای طلائیه سوخته و قبرهای آنها بیحفاظ است…
از طرفی میدانستم آنها اگر بخواهند، قیامت هم برپا میکنند، چه رسد به معجزه!!!
به طلائیه که رسیدیم، همهشان را جمع کردم و راه افتادیم …
اما آنها که دستبردار نبودند! حتی یک لحظه هم از شوخیهای جلف و سبک و خواندن اشعار مبتذل و خندههای بلند دست برنمیداشتند و دائم هم مرا مسخره میکردند.
کنار قبور مطهر شهدای طلائیه که رسیدیم، یک نفر از بین جمعیت گفت:
پس کو این معجزه حاج آقا!
ما که اینجا جز خاک و چند تا سنگ قبر چیز دیگهای نمیبینیم!
به دنبال حرف او بقیه هم شروع کردند: حاج آقا باید برقصه...
برای آخرین بار دل سپردم.
یا اباالفضل گفتم و از یکی از بچهها خواستم یک لیوان آب بدهد.
آب را روی قبور مطهر پاشیدم و...
تمام فضای طلائیه پر از شمیم مطهر و معطر بهشت شد…
عطری که هیچ جای دنیا مثل آن پیدا نمیشود!
همه اون دخترای بیحجاب و قرتی، مست شده بودند از شمیم عطری که طلائیه را پر کرده بود.
طلائیه آن روز بوی بهشت میداد...
همهشان روی خاک افتادند و غرق اشک شدند!
سر روی قبرها گذاشته بودند و مثل مادرهای فرزند از دست داده ضجه میزدند …
شهدا خودی نشان داده بودند و دست همهشان را گرفته بودند. چشمهاشان رنگ خون گرفته بود و صدای محزونشان به سختی شنیده میشد.
هرچه کردم نتوانستم آنها را از روی قبرها بلند کنم.
قصد کرده بودند آنجا بمانند.
بالاخره با کلی اصرار و التماس آنها را از بهشتیترین خاک دنیا بلند کردم...
به اتوبوس که رسیدیم، خواستم بگویم: من به قولم عمل کردم، حالا نوبت شماست، که دیدم روسریها کاملا سر را پوشاندهاند و چفیهها روی گردنشان خودنمایی میکند.
هنوز بیقرار بودند…
چند دقیقهای گذشت…
همه دور هم جمع شده بودند و مشورت میکردند...
پرسیدم: به کجا رسیدید؟
چیزی نگفتند.
سال بعد که برای رفتن به اردو با من تماس گرفتند، فهمیدم دانشگاه را رها کردهاند و به جامعهالزهرای (حوزه علمیه) رفتهاند …
آری آنان سر قولشان به شهدا مانده بودند...
🌻🌻🌻🌻
⭕️کانال بهترین عکسهای مذهبی
@mazhabi_image
💢خفیف و خوار نمودن #نماز به چه معناست؟
#شهید_مطهری
✅یکی از گناهان، #استخفاف نماز یعنی سبک شمردن نماز است. نماز نخواندن یک گناه بزرگ است، و #نماز خواندن اما نماز را خفیف شمردن، استخفاف کردن، بیاهمیت تلقی کردن #گناه دیگری است.
✅یعنی چه نماز را #سبک میشمارد؟ یعنی وقت و فرصت دارد، مىتواند نماز خوبى با #آرامش بخواند ولى نمىخواند. نماز ظهر و عصر را تا نزديک غروب نمىخواند، نزديک #غروب كه شد يک وضوى سريعى مىگيرد و بعد با عجله يک نمازى مىخواند و فوراً مهرش را مىگذارد آن طرف؛ نمازى كه نه مقدمه دارد نه مؤخره، نه #آرامش دارد و نه حضور قلب. طورى عمل مىكند كه #خوب ديگر اين هم يک كارى است و بايد نمازمان را هم بخوانيم. اين، خفيفه شمردن نماز است.
✅اينجور نماز خواندن خيلى #فرق دارد با آن نمازى كه انسان به استقبالش مىرود؛ اول ظهر كه مىشود با آرامش كامل مىرود #وضو مىگيرد، وضویی با آداب. بعد مىآيد در مصلّاى خود اذان و اقامه مىگويد و با خيال #راحت و فراغ خاطر نماز مىخواند.
«السّلام عليكم» را كه گفت فوراً در نمىرود؛ مدتى بعد از نمازْ با آرامش قلب تعقيب مىخواند و ذكر خدا مىگويد. اين علامت اين است كه نماز در اين خانه #احترام دارد.
📚 آزادی معنوی، ص۸۶-۸۵
⭕️کانال بهترین عکسهای مذهبی
@mazhabi_image
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»↬🌷❃
#فرازے_از_وصیت_نامہ
مگر میتوان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم. نعمت #ولایت_فقیه، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی نعمت جانشین خلف آن، علی زمانمان که ادامهدهنده همان راه و کاروان انقلاب را چه مدبرانه و زیبا از همه گردنهها و کمینها عبور میدهد اما نه، باید بیش از این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان لبیک بگوییم.از همه آشنایان و دوستان میخواهم در صورت امکان یک روز برایم نماز و روزه به جای آورند؛اگر انشاءالله در آن عالم دیگر باز هم در کنار شما عزیزان باشم، جبران کنم!
#شهید_حاج_حسین_همدانی
#سالروز_شهادت🌷
⭕️کانال بهترین عکسهای مذهبی
@mazhabi_image
#آمرزش_گناهان
💢آفتابی که به زائر حسین میتابد، مانند هیزم گناهاناش را میسوزاند.
امام صادق(ع): زائرِ حسین(ع) وقتى به قصد #زيارت از خانهاش خارج شد، سايهاش بر چيزى نمیافتد مگر اینکه آن چيز برايش دعا میکند. و هنگامى كه #آفتاب بر سرش بتابد، گناهانش را میسوزاند همانطور كه آتش #هيزم را میسوزاند.
📚کامل الزیارت ، ص۲۷۹
⭕️کانال بهترین عکسهای مذهبی
@mazhabi_image
شیخ صدوق روایت کرده از ابن عباس از
حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که آن حضرت فرمود:
شک کننده در فضل علی بن ابیطالب علیه السلام در روز قیامت در حالی از قبر خود برانگیخته می شود که در گردن او حلقه ای از آتش باشد
و در آن حلقه سیصد شعبه وجود دارد
که بر هر شعبه ای از آن شیطانی وجود دارد که در روی او آب دهن می افکند.
📚بحارالانوار، ج ۷، ص۱۱ ۲
🍃🌸🌸🍃🌸🌸🍃
⭕️کانال بهترین عکسهای مذهبی
@mazhabi_image