رمز ترک گناه چیست؟
کافیه بدونی خدا میبینه امام زمان میبینه مادرمون حضرت زهرا میبینه😊
@mazhabyun1y
استغفار 08.mp3
6.81M
#استغفار ۸ 📿
استغفار، یه پاک کُن برای ماست!
با این تفاوت، که پاککنهای مادی، در اثر استفادهی زیاد، کوچیک میشن و بعد هم تموم...
اما هر چی از این پاککن استغفار بیشتر توی روز استفاده کنیم،
اُنسمون باهاش بیشتر میشه، و خاصیت تطهیرکنندگی و معطرکنندگیاش قویتر.
@mazhabyun1y
🇮🇷مذهبــیـــون🇮🇷
https://harfeto.timefriend.net/16770767480704 خب وقت صحبته به گوشم🍃
کپی از کانال حلاله؟
+
بله البته دعای شهادت یادتون نره😉
🇮🇷مذهبــیـــون🇮🇷
https://harfeto.timefriend.net/16770767480704 خب وقت صحبته به گوشم🍃
میشه حمایت کنید؟؟؟
+
@hamzad_12
حمایت شه😊
#حمایتی
🇮🇷مذهبــیـــون🇮🇷
https://harfeto.timefriend.net/16770767480704 خب وقت صحبته به گوشم🍃
چرا اون یکی ناشناس گم شد؟
+
گم نشد به وقت رمان بود برداشتیمش😊
🇮🇷مذهبــیـــون🇮🇷
https://harfeto.timefriend.net/16770767480704 خب وقت صحبته به گوشم🍃
اها پس خوبه این یکی هس سوال داشتم اخه
+
درخدمتم😊
🇮🇷مذهبــیـــون🇮🇷
https://harfeto.timefriend.net/16770767480704 خب وقت صحبته به گوشم🍃
چند روزی سستی و کاهلی در نمازم بوجود اومده😔 چیکار کنم چه راه حلی داره؟
+
ببینید تنها وقتی این اتفاق به وجود میاد که گناه شما زیاد شده باشه و اعمال و استغفارتون کم
مثال شما وقتی غذایی مثل کوبیده میبینید دیگه سوپ رو نمیخورید میندازید اونور اینم همینطوره گناهی لذت بخش تر پیدا کردید که تو نماز کاهلی میکنید تنها راه استغفار. و ی چیز دیگه روزی ۲ الی ۳ دیقه با خدا صحبت کنید هرچی دوست دارید بگید وقت بزارید برای خدا😊
🇮🇷مذهبــیـــون🇮🇷
https://harfeto.timefriend.net/16770767480704 خب وقت صحبته به گوشم🍃
حتما ممنون راستی هم کانال خوبی داری هم ادمین خوبی دارید هم خودتون جالبید در ضمن رمانتون هم عالیه
+
سلامت باشید نظر لطف شماست 🍃
امری بود در خدمتم
🇮🇷مذهبــیـــون🇮🇷
https://harfeto.timefriend.net/16770767480704 خب وقت صحبته به گوشم🍃
شما بالاخره پسری یا دختر؟
+
بنده پسرم😊
🇮🇷مذهبــیـــون🇮🇷
https://harfeto.timefriend.net/16770767480704 خب وقت صحبته به گوشم🍃
به گوشم حرف بزنید تا ۱۲
🇮🇷مذهبــیـــون🇮🇷
https://harfeto.timefriend.net/16770767480704 خب وقت صحبته به گوشم🍃
الهم عجل لولیک الفرج
+
الهی آمین 😔❤️
🇮🇷مذهبــیـــون🇮🇷
https://harfeto.timefriend.net/16770767480704 خب وقت صحبته به گوشم🍃
میشه لطفا رمان بزارین؟
+
چشم
🇮🇷مذهبــیـــون🇮🇷
https://harfeto.timefriend.net/16770767480704 خب وقت صحبته به گوشم🍃
برای سلامتی امام زمان (عج) میشه۳صلوات بفرستین؟
+
حتما،
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#رمان شب #بدون_تو_هرگز 14
"عشق تحصیل"😌
🔷 یه بار زینب، شش هفت ماهه بود، علی رفته بود بیرون، داشتم تند تند همه چیز رو تمییز می کردم که تا نیومدنش همه جا برق بزنه😍
🔸 نشستم روی زمین، پشت میز کوچیک چوبیش ...📚
چشمم که به کتاب هاش افتاد، یاد گذشته افتادم 😌
عشق کتاب و دفتر و گچ خوردن های پای تخته ... توی افکار خودم غرق شده بودم که یهو دیدم خم شده بالای سرم ...
حسابی از دیدنش جا خوردم و ترسیدم ... چنان از جا پریدم که محکم سرم خورد توی صورتش !!!
🔸حالش که بهتر شد با خنده گفت ... عجب غرقی شده بودی... نیم ساعت بیشتر بالای سرت ایستاده بودم 😊
منم با دل شکسته ... همه داستان رو براش تعریف کردم...
چهره اش رفت توی هم ... همین طور که زینب توی بغلش بود و داشت باهاش بازی می کرد ... یه نیم نگاهی بهم انداخت ...
🔸 چرا زودتر نگفتی؟ ... من فکر می کردم خودت درس رو ول کردی ...🙄 یهو حالتش جدی شد ... سکوت عمیقی کرد ...
- می خوای بازم درس بخونی؟ ☺️
🔸 از خوشحالی گریه ام گرفته بود ... باورم نمی شد ... یه لحظه به خودم اومدم ...
- اما من بچه دارم ؛ زینب رو چی کارش کنم؟🙄
- نگران زینب نباش، اگه بخوای کمکت می کنم.👌🏼
🔸ایستاده توی در آشپزخونه، ماتم برد ... چیزهایی رو که می شنیدم باور نمی کردم ... گریه ام گرفته بود ... برگشتم توی آشپزخونه که علی اشکم رو نبینه ...
🔸 علی همون طور با زینب بازی می کرد و صدای خنده های زینب، کل خونه رو برداشته بود .
🔷خودش پیگیر کارهای من شد ... بعد از 3 سال ... پرونده ها رو هم که پدرم سوزونده بود ... کلی دوندگی کرد تا سوابقم رو از ته بایگانی آموزش و پرورش منطقه در آورد.
مدرسه بزرگسالان ثبت نامم کرد ...
💢اما باد، خبرها رو به گوش پدرم رسوند ... هانیه داره برمی گرده مدرسه!!!
ادامه دارد...
🌠 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 15
"من شوهرش هستم "
🔸 ساعت نه و ده شب ... وسط ساعت حکومت نظامی ... یهو سر و کله پدرم پیدا شد!!!
🔺 صورت سرخ با چشم های پف کرده ! از نگاهش خون می بارید ... اومد تو ... تا چشمش بهم افتاد چنان نگاهی بهم کرد که گفتم همین امشب، سرم رو می بره و میزاره کف دست علی!
🔸 بدون اینکه جواب سلام علی رو بده، رو کرد بهش:
- تو چه حقی داشتی بهش اجازه دادی بره مدرسه؟ 😠 به چه حقی اسم هانیه رو مدرسه نوشتی؟ ...
💢 از نعره های پدرم، زینب به شدت ترسید ... زد زیر گریه و محکم لباسم رو چنگ زد ...
بلندترین صدایی که تا اون موقع شنیده بود، صدای افتادن ظرف، توی آشپزخونه از دست من بود ...
✅ علی همیشه بهم سفارش می کرد باهاش آروم و شمرده حرف بزنم ... اما الان نازدونه علی بدجور ترسیده بود...
🔸علی عین همیشه آروم بود ... با همون آرامش، به من و زینب نگاه کرد ... هانیه خانم، لطف می کنی با زینب بری توی اتاق؟ ☺️
🔺 قلبم توی دهنم می زد ... زینب رو برداشتم و رفتم توی اتاق ولی در رو نبستم ... از لای در مراقب بودم مبادا پدرم به علی حمله کنه ...
💢 آماده بودم هر لحظه با زینب از خونه بدوم بیرون و کمک بخوام ... تمام بدنم یخ کرده بود و می لرزید ...
✅ علی همون طور آروم و سر به زیر، رو کرد به پدرم :
- دختر شما متاهله یا مجرد؟ ... و پدرم همون طور خیز برمی داشت و عربده می کشید ...
- این سوال مسخره چیه؟ ... به جای این مزخرفات جواب من رو بده!😤
- می دونید قانونا و شرعا ... اجازه زن فقط دست شوهرشه؟☺️
💢همین که این جمله از دهنش در اومد ... رنگ سرخ پدرم سیاه شد ...
- و من با همین اجازه شرعی و قانونی ... مصلحت زندگی مشترک مون رو سنجیدم و بهش اجازه دادم درس بخونه ... کسب علم هم یکی از فریضه های اسلامه ... ✔️
⭕️ از شدت عصبانیت، رگ پیشونی پدرم می پرید ... چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد ...
- لابد بعدش هم می خوای بفرستیش دانشگاه؟😠
ادامه دارد...
شبتون فاطمی🌃
عشقتون حســـــــ♥️ـــینے
دمتون مادرے😇
نفستون حیدرے✨
آࢪزوتون هم حࢪم اࢪباب ان شاءالله💫
یا عݪی مدد...✋🏻
وضو و نماز اول وقت
یادتون نࢪه🤞🏻••
#التماسدعا📿♡➣
حلال کنیداگه خستتون کردیم🤲🏻🥺
『🌥✨』
°
°
🌿| السلامعلیڪیارسولالله
🌿| السلامعلیڪیاامیـرالمؤمنین
🌿| السلامعلیڪیافاطمهالزهـرا
🌿| السلامعلیڪیاحسـنِبنعلے
🌿| السلامعلیڪیاحسـینِبنعلے
🌿| السلامعلیڪیاعلےبنالحسین
🌿| السلامعلیڪیامحمدبنعلے
🌿| السلامعلیڪیاجعـفربنمحمـد
🌿| السلامعلیڪیاموسےبنجعـفر
🌿| السلامعلیڪیاعلےبنموسیالرضاالمرتضے
🌿| السلامعلیڪیامحمدبنعلےِالجـواد
🌿| السلامعلیڪیاعلےبنمحمـدالهادی
🌿| السلامعلیڪیاحسنبنعلیِالعسـڪری
🌿| السلامعلیڪیابقیهالله،یاصـاحبالزمان
🌿| السلامعلیڪیازینبڪبری
🌿| السلامعلیڪیاابوالفضلالعبـاس
🌿| السلامعلیڪیافاطمهالمعصومه
''السلامعلیڪمورحمهاللهِوبرڪاته''
#روزتونبیگناه 🙂
#روزمونروباسلامبهائمهشروعڪنیم ✋🏻
°
°
🕊͜͡☁️
🕊͜͡☁️¦⇠ #بنت_المهدے
∞| ♡ʝσiŋ✿↷
『 @mazhabyun1y
نام: راهکارهای عملی یاد حضرت بقیة الله الاعظم
نویسنده: حسن محمودی
توضیح: غفلت و روزمرگی، زندگی انسان ها را احاطه کرده است. دلدادگی به معشوق های آنی و فانی، دل ها را اسیر خویش ساخته، خدا و توجّه به آن، غریب ترین چیزی است که انسان به دنبالش بگردد. غرب در اوهام ترقی و پیشرفت، معنویت را قربانی کرده و مسلمانان هم، به ظاهرِ غرب فریفته شده هر روز در فکر الگوگیری غلط از غرب افتاده اند. ادامه این راه، چیزی نیست جز رفتن در منجلاب فساد و غفلت از مسائل معنوی و انسانی.
خداوند متعال که همیشه انسان ها را به ذکر و یاد خویش دعوت نموده است و در میان مخلوقاتش، بنده ای را قرار داده که دائماً به ذکر او مشغول است، هدفش دوری انسان ها از غفلت و بیراهه روی بوده است.
یاد خدا، آرامش دل هاست و انسان ها همه به دنبال آرامش هستند، امّا راه را کج رفته اند و خویش را با معبودهای ساختگی، تسکین موقت داده اند
بخشی از کتاب راهکارهای عملی یاد حضرت بقیة الله الاعظم:
امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هم همین گونه هستند، اگر ایشان را یاد کنیم، ایشان هم ما را یاد خواهند کرد. این بنده نوازی و بزرگواری ایشان را می رساند، وقتی بشنویم بزرگی ما را یاد کرده، خوشحال می شویم و چه بزرگی، آقاتر و بزرگوارتر از یوسف فاطمه.
آیت الله عبدالقائم شوشتری که مدتی امام جمعه شاهین شهر اصفهان بود، می گفت که در مسجد مقدّس جمکران، نماز امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) و نماز تحیّت را خواندم، بعد در حیاط مسجد، زیر آسمان دو رکعت نماز استغاثه به صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) را خواندم و بعد از نماز دعای «سلام الله الکامل التام …» را زمزمه کردم و همواره یاد مولای عزیزم بودم. به منزل آمدم و استراحت کردم، در عالم رؤیا روی پلی کنار حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) حضرت بقیه الله الاعظم ـ روحی فداه ـ را مشاهده کردم، حضرت رو به من کردند و با انگشت به سینه من زدند و فرمودند: «یادم کردی یادت کردم».