@ganjineh_hekmat بچه ها از کانال هایی که واقعا تونست منو به خدا نزدیک کنه میتونم به این کانال اشاره کنم🤗 اگه تو هم دوست داری گناه هات رو ترک کنی و به خدای خودت نزدیک تر بشی و از همه مهمتر دیگه بی دلیل تو ایتا نچرخی پیشنهاد میکنم عضو شی😉 #حمایت

◖‌ 🔗🌱 ◗‍ تبدیل نشو به آدمی که از خودش و علایقش و اعتقاداتش می‌گذره تا ی سری آدما کنارش بمونن! +حواست باشه آدما میرن و میان... 🖤⃟ ‌🕊️⁩@mazhabyun1y

بچه از چند سالگی نماز بخونه؟ #استادقرائتی🎙️ 🖤⃟ ⁦🕊️⁩@mazhabyun1y

🖇🙃:) اگر اراده کنی که خودت را حفظ بکنی ، پروردگار هم ، هنگام ارتکاب گناهان برای ِتو ایجاد مانع میکند ؛ [ آیت الله حق شناس ] #نکات‌مهم‌منبری... 🖤⃟ ⁦🕊️⁩@mazhabyun1y

سایتون مستدام حضرت م‍🌙‍اه...:) 🖤⃟ ⁦🕊️⁩@mazhabyun1y

اَزرفتنِ‌یاران‌نہ . . مآ‌از‌ماندنِ‌خویش‌دلتنگیم....!‌❤️ 🖤⃟ ⁦🕊️⁩@mazhabyun1y

خوبه الانی که دور ِهم جمعیم، یک صلوات بفرستیم برای ظهور ِآقا عج . . صلوات بفرست مسلمون :) 🖤⃟ ⁦🕊️⁩@mazhabyun1y

🥺🖤:) اكنون كه حاج‌ قاسم شهید شده می‌گویم. ایشان به من می‌گفتند كه در اكثر مواقع در دخل و خرج روزهای آخر ماه گرفتار می‌شوم. حتی به فردی هم كه برایشان خرید می‌كرد، می‌گفتند كه دقیق این خریدها را حساب كن كه مبادا من در قیامت معطل یك نان سنگك شوم.!! #حاجی 🖤⃟ ⁦🕊️⁩@mazhabyun1y

#مقام‌معظم‌دلبری🥲♥️ حضرت آقا معمولا همراه خانواده به‌صورت ناشناس میرن برای زیارت امامزاده‌های اطراف تهران ، یه بار در راه برگشت یه امامزاده ای رو وسط بیابون می‌بینن و اصرار میکنن حتما برای زیارت برن. تیم امنیت اول کار مخالفت میکنه ولی پس از پافشاری حضرت آقا ، قبول می‌کنند. وقتی وارد امامزاده میشن یه خانمی رو می‌بینن که با سوز و گداز خاصی داره تقاضای حاجت میکنه . رهبری ، آقای محمدی گلپایگانی رو می‌فرستن حاجت این خانم رو بپرسن . بعد چند لحظه‌ آقای محمدی با خنده بر می‌گردن. حضرت آقا علت رو جویا میشن، ایشون در جواب میگن: حاجت و آرزوی این خانوم دیدن آقای خامنه‌ای است...☺️ منم بهشون گفتم آقای خامنه ای الان پیش شماست !... _نقل قول از آیت الله اعرافی 🖤⃟ ⁦🕊️⁩@mazhabyun1y

💢مسیر حرکت آیة الله بهجت از منزل تا مسجد و همراهی دوستداران ایشان از زبان آیت الله بهجت بشنوید و فیض ببرید ... 🖤⃟ ⁦🕊️⁩@mazhabyun1y

🗓 سه‌شنبه ٢٨ شهریور ماه ١۴٠٢ #اینگونه_بود ... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔸صورتش پر از خاک بود.خیلی از بچه‌ها شهید شده بودند. امید به پیروزی نداشت و این را باید از بقیه مخفی می‌کرد. همه، حواس‌شان به او بود. فرماندۀ لشکر بود. رفت توی سنگر، گوشی را برداشت. *** 🔹هنوز خوابم نبرده بود. به عقربه‌های ساعت خیره شده بودم. تلفن زنگ زد. این وقت شب؟! گوشی را برداشتم. صیاد شیرازی بود. 🔸می‌گفت: «عملیات گره خورده و اگر ادامه بدهیم، به‌ضرر ماست!» 🔹اول با امام قدس‌سره تماس گرفته بود. ایشان فرموده بودند: «تلفن بزنید به آقای بهجت، بگویید دعا کنند.» به آقا گفتیم؛ گفتند: «بگویید دعا کرده‌ام!» *** 🔸با حیرت به‌ میدان نبرد خیره شده بود، باورش نمی‌شد! 🔹دشمن داشت از چیزی فرار می‌کرد... 📚 این بهشت، آن بهشت، ص٣۴ 🖤⃟ ⁦🕊️⁩@mazhabyun1y