قاسم سلیمانی (۲۰ اسفند ۱۳۳۵ – ۱۳ دی ۱۳۹۸) نظامی ایرانی و دومین فرماندهٔ نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. وی در طی جنگ ایران و عراق فرماندهٔ نیروهای سپاه کرمان و از فرماندهان عملیاتهای والفجر هشت، کربلای چهار و پنج بود و چندین بار مجروح شد. سلیمانی پس از جنگ تا سال ۱۳۷۶، فرماندهٔ لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بود و مسئولیت امنیت بخشهای شرقی ایران را بر عهده داشت. او از سال ۱۳۷۶ تا زمان مرگ به عنوان فرمانده در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فعالیت میکرد و در این مقام نقش مهمی در تقویت قدرت نظامی حزبالله لبنان و گروههای مسلح فلسطینی، جنگ افغانستان، جنگ اسرائیل و لبنان، تشکیل گروههای شبهنظامی در عراق پس از سرنگونی صدام حسین، سرکوب اعتراضات مردم سوریه[۱۳] و تغییر روند جنگ داخلی سوریه به نفع بشار اسد، همچنین مقابله با داعش در عراق و سوریه داشتهاست.
ادامه دارد
قاسم سلیمانی در ۲۰ اسفند ۱۳۳۵ در قنات ملک که روستایی کوهستانی با ساختاری طایفهای (طایفه سلیمانی کرمانی) بود، واقع در شهرستان رابر، از توابع کرمان زاده شد.[۶۸][۶۹] او اصالتی لر داشت.[۷۰][۷۱] نام پدرش حسن و نام مادرش فاطمه سلیمانی بود؛ یک خواهر و یک برادر بزرگتر و یک برادر کوچکتر داشت.[۷۲]
سلیمانی از ۱۲ سالگی روستای خود را برای کار در شهر کرمان ترک کرد. در نوجوانی به کار بنایی مشغول بود و در سالهای ابتدای جوانی، از پیمانکاران سازمان آب کرمان بهشمار میآمد.[۷۳][۷۴]
او در سنین جوانی ازدواج کرد و پنج فرزند به نامهای نرجس، حسین، فاطمه، زینب و رضا دارد. یکی از فرزندانش از دنیا رفتهاست.[۷۵][۷۶][۷۳]
زینب، مدیر بنیاد قاسم سلیمانی است و در دانشگاه شهید بهشتی علوم سیاسی خواندهاست. او رابط قاسم سلیمانی و خانواده نیروهای نظامی ایران بود که در جنگ با عراق یا در سالهای اخیر در عراق و سوریه و دیگر کشورهای منطقه کشته شدهاند و بارها همراه او به سوریه، عراق و لبنان نیز سفر کردهاست. زینب مدت کوتاهی پس از کشته شدن پدرش با رضا صفیالدین، فرزند هاشم صفی الدین، نفر دوم حزبالله لبنان ازدواج کرد. زینب از جمله معدود زنانی است که توانسته سخنران پیش از خطبههای نماز جمعه باشد و در جایگاه نماز جمعه تهران نیز سخنرانی کند. او سخنران مراسم تشییع پدرش در دانشگاه تهران بود و دو هفته بعد از کشته شدن پدرش در حالی که اسلحه به دست داشت سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه کرمان بود.[۷۷]
نرجس، عضو شورای اسلامی شهر تهران و ری و تجریش در دوره ششم است.[۷۸] سید ابوذر خضرائی افضلی همسر نرجس سلیمانی است که در زمان شهرداری محمدباقر قالیباف صاحب امتیازی روزنامه تهران امروز را بر عهده داشت.[۷۹]
سلیمانی در سالهای آخر زندگی در شهرک «شهید دقایقی» در محله شیان در کنار پارک جنگلی لویزان در تهران زندگی میکرد.[۸۰] او در ۱۳۸۴ در رشتهٔ فقه و حکمت اسلامی مدرک کارشناسی ارشد خود را گرفت.[۸۱]
قاسم سلیمانی یکی دو سال پیش از انقلاب ۱۳۵۷ از طریق سید رضا کامیاب که در ماه رمضان برای تبلیغ از مشهد به کرمان آمده بود و یکی از گردانندگان اصلی راهپیماییها و اعتصابات کرمان بود، جذب نهضت روحالله خمینی شد.[۸۲] کامیاب بعدها سلیمانی را با سیدعلی خامنهای آشنا کرد و در ۷ مرداد ۱۳۶۰ توسط سازمان مجاهدین خلق ترور شد.[۷۳]
سلیمانی پس از انقلاب ۱۳۵۷ ابتدا در حین ادامه فعالیت در سازمان آب کرمان، به عضویتِ مجموعهای بنام سپاه افتخاری درآمد[۸۳] و سپس با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به این نهاد پیوست. شورای فرماندهی سپاه در کرمان پیش از ۸ خرداد ۱۳۵۸ تشکیل شد و سلیمانی همزمان با کار در سازمان آب، به سپاه پیوست. به گفتهٔ اصغر محمدحسینی حداکثر دوره آموزش آنها ۴۵ روز بودهاست. وی، علیرغم آنکه تا پیش از آن هیچ تجربهٔ نظامی نداشت، به علت عملکرد خوبش به عنوان مربی انتخاب شد. سپس، مدت کوتاهی بعد به همراه جمعی از سپاهیان برای کمک به اداره و حفاظت شهر مهاباد در برابر جدایی طلبان کرد به این شهر فرستاده شد. پس از بازگشت از مهاباد تا شروع جنگ ایران و عراق فرمانده پادگان قدس سپاه کرمان بود.[۸۲]
سلیمانی در ابتدای جنگ ایران و عراق گردانی متشکل از نیروهای رزمی کرمان تشکیل داد که کمی بعد به تیپ زرهی و نهایتاً به لشکر ۴۱ ثارالله تبدیل شد. او از ابتدای تشکیل این لشکر در سال ۱۳۶۱ تا رفتن به نیروی قدس در سال ۱۳۷۶ فرمانده این لشکر بود و در بسیاری از عملیاتهای سپاه در جنگ نقش کلیدی داشت.[۸۴] لشکر ۴۱ ثارالله تحت فرماندهی او متشکل از نیروهای سه استان کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان بود، و به لشکر «خط شکن» معروف بود.[۷۴] این نیروی رزمی در ابتدا یک گردان بود که قبل از عملیات فتحالمبین توسط حسن باقری به سطح تیپ ارتقا پیدا کرد و قاسم سلیمانی توانست وارد جلسات فرماندهان سپاه شود. با این حال تا عملیات رمضان، تیپ وی عمدتاً نقش پشتیبانی را برعهده داشت.[۸۵] سلیمانی از فرماندهان عملیاتهای والفجر هشت، کربلای چهار و کربلای پنج بود.[۸۶] سلیمانی چندین بار در جنگ مجروح شد از جمله در عملیات بستان از ناحیه شکم[۸۷] و در عملیات طریق القدس در اثر انفجار خمپاره از ناحیه دست و شکم مجروح شد.[۸۸]
فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله
با پایان یافتن جنگ ایران و عراق در ۱۳۶۷ ه. ش، لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی سلیمانی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشخاص مسلح و قاچاقچیان مواد مخدر شد، که از مرزهای شرقی کشور هدایت میشدند. قاسم سلیمانی تا هنگام انتصاب به فرماندهی سپاه قدس، این سمت را عهدهدار بود.[۸۳]
به گفتهٔ علی قاسمی، فرمانده سپاه انصار الرضا استان خراسان جنوبی، وی در برقراری امنیت در مرزهای شرقی از تایباد تا زابل و زاهدان کوشید. امنیت را در جاده بیرجند-قائن و بیرجند-زاهدان برقرار کرد. همچنین راه ارتباطی بیرجند به کرمان در کویر سوزان شهداد را از اشرار پاکسازی کرد.[۸۹]
فرماندهی نیروی قدس
قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۶، همزمان با اوجگیری طالبان در افغانستان، به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.[۸۳] او با تجربهای که از سرکوب جنگ داخلی کردستان داشت، گزینهای مناسب بود، چون بنا بود در افغانستانِ عصر طالبان که درگیر جنگهای داخلی بود، وارد عمل شود. از همه مهمتر اینکه سلیمانی در هشت سال جنگ با عراق و نیز مبارزه با باندهای مواد مخدر در مناطق مرزی ایران و افغانستان تا پیش از انتصابش به فرماندهی سپاه قدس، تجربهٔ زیادی اندوخته بود.[۸۳] وی تا پایان عمر در سال ۱۳۹۸ این سمت را عهدهدار بود.[۷۴]
مداخله در کشورهای دیگر
قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده سپاه قدس در امور برخی از کشورهای خاورمیانه، زیر عنوانهایی مانند دفاع از جان مسلمانان، مداخله میکرد؛ ولی از دیدگاه برخی از تحلیلگران، این ادعای وی نیز همانند برخی از ادعاهای دیگرش دروغ بوده و بلکه با دفاع از برخی از حاکمان منطقه، باعث کشتار صدها هزار مسلمان (و غیر مسلمان) شدهاست. دستگاه تبلیغاتی حکومت جمهوری اسلامی مانند دستگاه تبلیغاتی رژیم سوریه (بشار اسد) با تمرکز بر جنایات داعش تلاش میکند تا مخاطبان، جنایات بشار اسد و همپیمانانش (جمهوری اسلامی ایران و نیز روسیه) را فراموش کنند.[۹۰]
تجهیز حزبالله در لبنان و شرکت در جنگ سال ۲۰۰۶
به گفتهٔ سید حسن نصرالله، رهبر گروه حزبالله لبنان، قاسم سلیمانی از زمان انتصاب به فرماندهی سپاه قدس ارتباط نزدیکی با نیروهای حزبالله لبنان داشت. وی علاوه بر مشارکت در تجهیز و طراحی بخش نظامی، در حوزه برنامهریزی سیاسی این حزب نیز مشارکت داشت.[۹۱] خود قاسم سلیمانی در یک مصاحبهٔ تلویزیونی گفته بود که اندکی پس از شروع جنگ اسرائیل با لبنان در سال ۲۰۰۶، وی از ایران به بیروت میرود. پس از یک هفته به ایران بازمیگردد و در جلسهای در مشهد با حضور سید علی خامنهای، سران قوا، اعضای شورایعالی امنیت ملی و برخی فرماندهان نظامی گزارشی از وضعیت جنگ را بیان میکند. سپس بلافاصله به لبنان بازمیگردد تا پیام روحیه بخش رهبر جمهوری اسلامی را به رهبران حزبالله برساند.[۹۲]
جنگ داخلی عراق
مقالهٔ اصلی: مداخله ایران در عراق (۱۳۹۳–تاکنون)
به گفتهٔ بیبیسی نیروی قدس به فرماندهی سلیمانی نقش تأثیرگذاری در روند جنگ عراق داشتهاست. به گفته بیبیسی، سلیمانی از آغاز حضور نیروهای آمریکا در عراق در ۲۰۰۳، برای انجام عملیات علیه نیروهای آمریکایی، به تأسیس و پشتیبانی گروههای شبه نظامی مسلح پرداخت و آنها را پرورش داده و تجهیز کرد که این عملیاتها غالباً همراه با تلفات وسیعی در بین نیروهای امنیتی عراقی و شهروندان عادی همراه بود. این گروههای شبه نظامی، زیر نظر قاسم سلیمانی و با پشتیبانی سپاه قدس به شکل سریع و قارچ گونه رشد کردند و به چالشی جدی برای ثبات دولت عراق تبدیل شدند. در سال ۲۰۱۴، در پی حمله داعش به غرب عراق، قاسم سلیمانی با استفاده از نفوذش بر نخستوزیر وقت عراق نوری المالکی، به سازماندهی این گروهها در قالب حشدالشعبی پرداخت و به آن چتر قانونی بخشید.[۹۳]
اسناد منشتر شده توسط نیویورک تایمز در نوامبر ۲۰۱۹ حاکی از آنست که سیاست قاسم سلیمانی در عراق به گسترش فرقهگرایی و تنش بین عناصر دینی و قومی گردیده و همچنین این اسناد به قتلعام تعداد وسیعی از کشاورزان سنی منطقه جرف الصخر بدست شبه نظامیان شیعی مورد حمایت نیروی قدس و قاسم سلیمانی اشاره میکند.[۹۴]
در ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۰۷، استنلی مککریستال ژنرال آمریکایی مطلع شد محمدعلی جعفری فرمانده سپاه و قاسم سلیمانی از طریق چند خودرو در حال حرکت به مرز ایران و عراق هستند. در عراق آمریکاییها در حال تعقیب آنها بودند. کاروان خودروها وارد ساختمان ناشناختهای در شهر اربیل کردستان عراق شدند که روی آن فقط نوشته بود «کنسولگری»، که نشان میداد افراد داخل ساختمان تحت پوشش دیپلماتیک عملیات انجام میدهند. نظامیان آمریکایی وارد ساختمان شدند و ۵ ایرانی که همگی پاسپورت دیپلماتیک داشتند را دستگیر کردند، اما اثری از محمدعلی جعفری و قاسم سلیمانی نبود. به گفتهٔ مککریستال، هر پنج نفر از اعضای سپاه قدس بودند. ۹ روز بعد از این واقعه، ۹ تا ۱۲ شبه نظامی
به رهبری گروه شبه نظامی شیعهٔ عصائب اهل الحق طی حملهای به مقر فرماندهی نظامیان آمریکا در کربلا که در بین مراکز فرماندهی پلیس عراق واقع است، سوار بر تعدادی خودروی نظامی با گذشتن از چندین لایهٔ امنیتی، به ساختمان اصلی فرماندهی که در آن ۳۰ آمریکایی مستقر بود نفوذ کردند و ۴ نظامی آمریکایی را اسیر گرفتند و از منطقه خارج شدند و به نزدیکی رود فرات رفتند، در نهایت با تعقیب هلیکوپترهای آمریکایی شبه نظامیان فرار کردند و در مجموع پنج نظامی آمریکایی کشته شدند. این عملیات «برجستهترین و پیچیدهترین عملیات در طول چهار سال جنگ» در عراق توصیف شده و افسران آمریکایی و مقامات عراق ادعا کردهاند، ایران در آن نقش داشته و پاسخی به اسارت ۵ ایرانی در اربیل بودهاست. این نخستین بار بود که آمریکاییها مستقیماً به قاسم سلیمانی و نقش او در عراق اشاره کردند.[۳]
در سال ۲۰۰۹، گزارشی افشا شد که ریموند تی. اودیرنو و کریستوفر آر. هیل (بالاترین مقامات آمریکا در بغداد در آن هنگام) در دفتر جلال طالبانی (که از دههها پیش با سلیمانی ارتباط داشتهاست) با قاسم سلیمانی ملاقات کردهاند. هیل و اودیرنو بعداً این خبر را رد کردند.[۹۵]
در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۰، جیمز جفری (سفیر آمریکا در عراق) و لوید آستین (فرمانده ارشد نظامیان آمریکا در عراق)، در بیانیهای تشکیل دولت جدید عراق به رهبری نوری المالکی را تبریک گفتند. به گفتهٔ سران عراقی، هنگام انتشار این بیانیه، آمریکاییها خودشان میدانستند که در واقع سلیمانی آنها را از عراق بیرون کردهاست. حزب ایاد علاوی، سیاستمدار سکولار طرفدار آمریکا، اکثریت اعضای پارلمان را داشت ولی در نهایت به قدرت نرسید چون آمریکا او را به نفع نوری المالکی کنار زد. به گفتهٔ خود علاوی، اگر او نخستوزیر میشد نیازمند حمایت آمریکا بود، اما آمریکا مایل بود عراق را ترک کند، و «عراق را به ایران داد». در نهایت جلال طالبانی و نوری المالکی که هر دو از نزدیکان و کاندیداهای مورد ترجیح سلیمانی بودند، به قدرت رسیدند. رهبر سابق عراق میگوید «ما به آمریکاییها میخندیدیم … سلیمانی کاملاً آنها را ضربهفنی کرد، و آمریکاییها در ظاهر تشکیل دولت جدید را به یکدیگر تبریک میگفتند.»[۳]
گفته شدهاست سلیمانی پیامکی را از طریق جلال طالبانی برای دیوید پترائوس ژنرال آمریکایی و رئیس سازمان سیا فرستادهاست با این محتوا که: «پترائوس عزیز، شما باید بدانید که من سیاستهای ایران در قبال عراق، لبنان، غزه و افغانستان را کنترل میکنم. در واقع سفیری که در بغداد است از اعضای نیروی قدس است. شخصی که قرار است جایگزین او شود هم از اعضای نیروی قدس است.»[۳]
در سال ۲۰۱۱ موفق الربیعی سیاستمدار و وزیر سابق امنیت ملی عراق در مصاحبهای با روزنامه الشرق الاوسط، سلیمانی را «بدون شک قدرتمندترین مرد در عراق» خواندهبود.[۹۶] به گفتهٔ او سپاه قدس به فرماندهی سلیمانی در تمامی زمینههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی و به ویژه در منطقه سبز بغداد (که سفارتخانههای غربی و عربی و ادارات و خانههای مقامات دولتی و اعضای پارلمان عراق در آن قرار دارد) نفوذ دارد.[۹۷][۹۸]
سلیمانی خود در نشست مقدماتی «کنفرانس جوانان و بیداری اسلامی» گفت: «ایران در جنوب لبنان و عراق نیز حضور دارد. در واقع این مناطق به نوعی تحت تأثیر عملکرد و تفکر جمهوری اسلامی ایران هستند.» اما تعدادی از نمایندگان پارلمان عراق در بیانیهای سخنان سلیمانی را محکوم کرده و وی را دچار توهم خواندند.[۹۹]
پس از یورش پیکارجویان دولت اسلامی عراق و شام (داعش) در ژوئن ۲۰۱۴ (خرداد ۱۳۹۳) به شمال عراق و تصرف برخی از شهرهای این کشور از جمله موصل و تکریت و از هم پاشیدن ارتش عراق و ناتوانی نیروهای مسلح این کشور در نبرد با داعش و پس از جدی شدن خطر تصرف بغداد (پایتخت عراق) توسط این گروه، روزنامه ساندی تایمز انگلیس، والاستریت ژورنال و نیویورک تایمز مدعی شدند ایران فرماندهی ارتش از هم فروپاشیده عراق را برعهده گرفته تا با نیروهای گروه تروریستی داعش مقابله کند. قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران، عملیات دفاع از بغداد پایتخت عراق را در مقابل حملات نیروهای گروه تروریستی داعش، فرماندهی میکرد. یک منبع عراقی مدعی شد: سلیمانی با ۶۷ مشاور ارشد خود به عراق سفر کرد و فرماندهی عملیاتها را برعهده گرفت و بر استقرار نیروهای عراقی و برنامهریزی برای عملیات، نظارت داشتهاست.[۱۰۰][۱۰۱][۱۰۲][۱۰۳][۱۰۴] سید حسن نصرالله بعداً اعلام کرد که قاسم سلیمانی از وی خواستهاست تا ۱۲۰ نفر از فرماندهان میدانی حزبالله را برای جنگ با داعش در عراق، در اسرع وقت در اختیار وی قرار دهد.[۱۰۵]
اعتراضات ۲۰۱۹ عراق
برای آگاهی بیشتر تظاهرات ۲۰۱۹–۲۰۱۸ عراق، اعتراضات ۲۰۲۰–۲۰۱۹ عراق، و آتشزدن کنسولگری ایران در نجف را ببینید.
در جریان اعتراضات پاییز ۲۰۱۹، اعتراض راهپیماییکنندگان به ضعف استقلال عراق در منطقه و
کرد که به کشته شدن بیش از یک هزار و ۵۰۰ معترض و بازداشت بیش از هفت هزار تن دیگر از آنها منتهی شد»[۱۶۶]
ز در کابین خلبان مینشیند و خلبان با دادن رشوه به مأموران عراقی از کشف و ضبط «بار ممنوع» جلوگیری میکند. این درحالی است که استفاده از هواپیمای مسافربری برای مقاصد نظامی یکی از مصادیق استفاده از «سپر انسانی» است که طبق کنوانسیون ژنو «جنایت جنگی» محسوب میشود.[۱۲۳][۱۲۴]
اعتراف به نقش سلیمانی و سپاه در رویارویی با اعتراضات سوریه
دو رسانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با انتشار گزارشی دربارهٔ فعالیتهای نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پس از سالها تأیید کردند که نیروی قدس به فرماندهی قاسم سلیمانی از زمان آغاز اعتراضات مردم سوریه در اوایل سال ۲۰۱۱، در سرکوب این اعتراضات، نقش داشتهاست و به پلیس این کشور، دربارهٔ چگونگی سرکوب اعتراضات و اقدامات اطلاعاتی و امنیتی بر ضد معترضان، آموزش داده و به آنها جنگافزار و تجهیزات سرکوب دادهاست.[۱۲۵] به گفته ایندیپندنت فارسی، قاسم سلیمانی در پی اعتراضات سراسری مردم سوریه، بشار اسد را متقاعد کرد که تسلیم خواستههای مردم سوریه نشود.[۱۲۶]
در افغانستان
قاسم سلیمانی لشکر فاطمیون را به منظور دفاع از حکومت اسد تأسیس کرد. به نوشته ایسنا این لشکر در بازپسگیری شهر قصیر نقش داشت.[۱۲۷][۱۲۸] لشکر فاطمیون یک نیروی شبه نظامی وابسته به سپاه قدس و متشکل از شیعیان افغانستان است، این لشکر متشکل از «داوطلبان» افغانستانی است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آنها را برای اعزام به سوریه و جنگیدن در کنار نیروهای بشار اسد علیه مخالفانش بسیج کردهاست.[۱۲۹]
مقابله با داعش
دفاع از بغداد و باز پسگیری مناطق تحت تصرف داعش
در کردستان عراق
در تابستان ۱۳۹۳، به دنبال هک شدن ایمیل نمایندهٔ اقلیم کردستان عراق در ایران، مکاتباتی افشا شد که این مقام باسابقهٔ کرد در تهران را مقابل پرسش رسانهها قرار داد. در این مکاتبات، به یک مقام ایرانی بیش از بقیه اشاره شده بود: قاسم سلیمانی. این نخستین بار بود که یک مقام ارشد حکومت اقلیم کردستان عراق با صراحت و با جزئیات به نقش تعیینکنندهٔ فرماندهی میپرداخت که سالها پیش رسانههای عراق به او لقب «ژنرال بیسایه» داده بودند. در بسیاری از این نامهها از شخص سومی با اسم اختصاری «حاجی» یاد میشود؛ فردی که آقای دباغ در برنامهٔ اخیر تلویزیونیِ خود، او را اینگونه معرفی کرد: «طبیعتاً وقتی اسم سپاه قدس میآید، در رأس آن نام قاسم سلیمانی نیز تداعی میشود؛ او شخصِ اول خاورمیانه است.»[۱۳۰] امیرعلی حجازی، سرپرست واحد هوافضای سپاه پاسداران، مهرماه ۱۳۹۳ طی گفتگویی تأیید کرد که سلیمانی و ۷۰ نفر از سربازان او به جنگجویان کُرد عراقی کمک کردند و مانع پیشروی داعش شدند.[۱۳۱]
به نوشتهٔ خبرگزاری مهر به نقل از رسانههای اقلیم کردستان عراق، در مردادماه ۱۳۹۳، سلیمانی نسبت به حملهٔ داعش به اربیل هشدار میدهد. به دنبال یورش داعش در ۱۶ مرداد ۱۳۹۵، بارزانی از آمریکا و ترکیه تقاضای کمک میکند. دو روز بعد، جنگندههای آمریکایی در اربیل به پرواز درمیآیند. این در حالی است که ۴۸ ساعت قبل از پیوستن جنگندههای آمریکایی به عملیات دفاع از اربیل، یگانی از نیروهای ویژه به فرماندهی سلیمانی و بنا به درخواست شخص بارزانی در کنار پیشمرگان کُرد در حال نبرد با داعش بودند. به دنبال دفع خطر داعش، مسعود بارزانی شخصاً یک نامهٔ تشکر برای ریاستجمهوری ایران با این مضمون فرستاد که ایران بار دیگر در سختترین شرایط به دفاع از اقلیم کردستان عراق برخاستهاست.[۱۳۲]
اعلام پایان خلافت داعش
در روز پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۶ قاسم سلیمانی طی سخنرانی در مراسم چهلمین روز کشته شدن مرتضی حسینپور شلمانی با یادآوری پیامش به مناسبت کشته شدن محسن حججی و وعده انتقام در آن، بیان داشت که «کمتر از سه ماه دیگر اعلام پایان داعش و حکومت داعشی در این کره خاکی خواهد بود.[۱۳۳][۱۳۴]» دو ماه بعد و در پایان آبان ۹۶ سلیمانی در پیامی به سید علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران با اشاره به «اتمام عملیات آزادسازی بو کمال» از پایان داعش خبر داد و آن را به عنوان یک «پیروزی بسیار بزرگ و سرنوشتساز» به خامنهای تبریک گفت.[۱۳۵][۱۳۶][۱۳۷] سلیمانی در این پیام با «آمریکایی ـ صهیونیستی» خواندن داعش، خسارتهای ناشی از عملیات این گروه در عراق و سوریه را ۵۰۰ میلیارد دلار برآورد کرد و «طراحی و اجرای» آنها را به «رهبران و سازمانهای مرتبط با آمریکا» نسبت داد.[۱۳۵] سید علی خامنهای نیز با ارسال نامهای به سلیمانی ضمن تبریک به وی گفت که «شما با متلاشی ساختن توده سرطانی و مهلک داعش نه فقط به کشورهای منطقه و به جهان اسلام بلکه به همه ملتها و به بشریت خدمتی بزرگ کردید.[۱۳۸][۱۳۹]» همچنین همزمان با پیام سلیمانی به خامنهای، حسن روحانی رئیسجمهور پایان داعش را به «رهبر جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران، نیروی قدس و بهویژه قاسم سلیمانی» تبریک گفت.[۱۳۵][۱۴۰]
به گفته علی افشاری نقش قاسم سلیمانی