به خاطر اینه که اصلا حوصله ندارم قیافم فقط در یه حالته.
الان جا داره بگم در خنثی ترین حالت زندگیمم
از نوک انگشتام به بالا هی داره سرد میشه..
جوری دارم یخ میزنم که حس میکنم قلبم داره خونو به رگا نمیرسونه.
″میم.ب″
فک کنم دارم برمیگردم به اون دوران که دلم میخواست پسر باشم این بده.
ولی فکرشو میکنم جوری که هر روز بچگیم بیست بار آرزو میکردم پسر باشم تا الان باید میشدم