اون نخودا تو کارتنای بچگیمونو یادتونه که طرف میومد با چنگال بخوره بعد شوت میشد میرفت زیر کابینتی چیزی؟ و طرفم اصرار داشت حتما بخوره اون یه دونه رو و تا آخر دنیا دنبالش میرفت خودش یکی از دلایل خراب اعصابی الان ماس لنتی چیبود موضوع نصف کارتنا ام همون یه نخود بود

تهران برام خیلی غریبه شده..

میشه برام دعا کنید؟ خیلی زیاد

من میام راجب مشکل خودم با خانوادم حرف بزنم بعد نیم ساعت میبینی اونا دارن راجب مشکلات خودشون حرف میزنن مشکل منم به چپشون گرفتن کلا همینقدر زیبا

دارم به این ایمان میارم که اگه دیگه سردرد نگیرم به طور قطع مرگم رسیده

حس عجیبیه وقتی توی عمق ناراحتی خودت از خوشحالی بقیه خوشحالی :>

کل روز خوبه همه چی یهو یه عکس یه فیلم یه حرف یه پیام قدیمی توی چتای گذشته حالتو زیر و رو میکنه و با ناراحتی میخوابی ادمی همینه

حتی چیزایی که بهشون نیازمندم رو هم فراموش میکنم شاید خیلی خوبه شایدم خیلی بد..

زندگی یه لحظه وایسا نفس بگیرم جدی دیگه قدرت امید دادن به خودمو ندارم

یکیم نداریم اینو برامون بخونه واقعا که

خیلی بیشتر لطفا

-درد ها همه قابل تحمل میشوند زمانی که بدانی همه چیز موقتی ست-