بعضی وقتا ابراز تنفر و ابراز علاقه ی من هیچ فرقی با هم ندارن بعد تو میخوای رفتارامو تحلیل کنی؟
وقتی ایتا میمیره تصورم اینه که همه ی اکانتا نشستن تو ایتا بی حرف دارن به هم نگا میکنن
یه سریا ام اون وسط در بی زبانی خودشونو از حرص از پنجره ی ایتا پرت میکنن بیرون
یه سریا ام عادی به فعالیتشون در کانالا و گروها ادامه میدن انگار نه انگار مشکلی هست
سر این مورد آخر خود ایتا ام پشماش ریخته
بعدشم که عادی میشه ملت نفسای حبس شدشونو میدن بیرون خیلی عادی با جمله «خب درست شد» به هم چایی تعارف میکنن
هدایت شده از "مسیحا به دنبال راه نجات"
در واقع من روزای خیلی خوبی تو مدرسه گذروندم و فهمیدم در هرصورت مدرسه باید نابود بشه