eitaa logo
تأملات (گاه نوشته های محمد دادسرشت)
603 دنبال‌کننده
211 عکس
71 ویدیو
11 فایل
تاملاتی در حوزه دین، فرهنگ و تمدن ... ارتباط با ادمین. dadseresht@
مشاهده در ایتا
دانلود
سنت های الهی مجموعه قوانین تکوینی حاکم بر عالم اند. جهان اجتماعی بدون فهم سنت های تاریخی بی معناست. یکی از مهمترین سنت ها و قوانین اجتماعی سنت تمییز و غربالگری است. جهان از بدو خلقت آدم و تا غایت خویش در یک فرایند غربالگری پیچیده به سر برده و خواهد برد. جداسازی حق از باطل، کفر از اسلام، شرک از توحید، منافق از مسلمان، مسلمان از مومن، مومن سطحي از مومن عمیق، مخلص از غیر مخلص، انقلابی از غیر انقلابی و ... از حلقت آدم تا رحلت نبی خاتم همواره جدال شرک و توحید بوده است اما پس از پیامبر جدال بین اصحاب وی و مسلمان بود. جدالی بین اسلام و ایمان! پس از علی، جدال بین اصحاب او بود تا بدانجا که مردم پایتخت اميرالمؤمنين قاتلان حسین بن علی بودند. همواره غربالگری سهمگین تر و سختگیرانه تر صورت گرفته و خواهد گرفت ... در تمام مراحل تاریخ، انقلاب اسلامی یکی از مهمترین مراحل تاریخ و مصاف جبهه حق و باطل بوده و همواره مراحل این تمییز را پشت سر خواهد گذاشت تا روز ظهور ان شاءالله. @mdadseresht
هدایت شده از محمد دادسرشت
صفحه در روبیکا @dadseresht
فرهنگ در کلیت خود، چیزی جز تحقق ارزش‌ها و هنجارهایی نیست که در جامعه موردتوجه کنشگران قرار می‌گیرد و التزام به آن برای حفظ نظم و همبستگی اجتماعی ضرورت دارد. ارزش و هنجار با یکدیگر نسبت دوسویه و متقابل دارند؛ به‌این‌ترتیب که هر ارزشی به‌واسطۀ چندین هنجار، تحقق می‌یابد و درواقع هنجارهای یک جامعه، تجلی بیرونی ارزش‌های آن جامعه است. در برابر، هنجارها نیز از طریق تجویز و نهی رفتارها بر ارزش‌ها و نگرش‌ها تأثیر می‌گذارند. ارزش‌های اجتماعی از اساسی‌ترین عناصر یک نظام اجتماعی هستند که از طریق کنترل و هدایت آن‌ها می‌توان جامعه را به زوال و یا به تعالی کشاند. ارزش نوعی درجه‌بندی، طبقه‌بندی و امتیازبندی پدیده‌ها از خوب تا بد، یا از مثبت تا منفی که عبارت است از نتيجه غائى هدف و مقاصد کنش اجتماعى. هنجارهای اجتماعی برای زندگی جمعی و نظم اجتماعی الزامی هستند و اگر در شبکه وسیع روابط اجتماعی، هنجارها رعایت نشوند، زندگی اجتماعی مختل و جامعه عملاً فلج می‌شوند. در آن صورت روابط اجتماعی که هدفش بهتر ارضا شدن نیاز است، به‌طور معکوس اثر می‌گذارد و هر جا که انسان وارد شبکه اجتماعی شود، باید انتظار داشته باشد که این روابط درواقع مانع دستیابی او به هدفش خواهد شد. هنجارهای اجتماعی شیوه‌های رفتاری معینی است که در گروه یا جامعه متداول است و فرد در جریان زندگی خود آن را می‌آموزد، به کار می‌بندد و نیز انتظار دارد که دیگر افراد گروه یا جامعه آن را انجام دهند هنجارها به سه بخش عادت‌ها، آداب‌ورسوم و قوانین تقسیم می‌شوند. عادات قاعده‌مندی‌های رفتارهای اجتماعی که فقط در پی تکرار به وجود آمده‌اند. انسان‌ها در هنگام پیروی از این هنجارها، عموماً به علت پیروی خود وقوف ندارند. آداب‌ورسوم یا آداب عامیانه معیارها و رسوم جامعه‌ای خاص است، و بیانگر روش‌های مورد انتظار یا الزامی اندیشیدن، احساس کردن و رفتار کردن تحت شرایطی خاص است. اجرای آن‌ها عمدتاً از راه‌های غیررسمی صورت می‌گیرد. آداب‌ورسوم در مقابل عادات اجتماعی از این طریق محدود می‌شوند که مردم مدت بیشتری به آن‌ها عمل می‌کنند و معمولاً در مورد رفتارشان استدلال‌هایی –نه الزاماً متقاعدکننده- دارند. سومین بخش هنجارها قوانین، مقررات و قراردادهای اجتماعی است. قوانین بر اساس آگاهی قبلی و به‌صورت منطقی و هدفمند برای تأمین خواسته‌ها و اهداف و منافع جامعه تدوین می‏شود و برای ضمانت اجرای آن‌ها مجازات‌هایی نیز تعیین می‌گردد. عوامل متعددی به ناهنجاری منجر می‌شود. عواملی همچون: عدم آگاهی از هنجارها، تغییر ناگهانی هنجار، محدودیت امکان ارضای نیاز، تضاد با نیاز، نبود شرایط اجتماعی هنجار و عدم کنترل و نظارت صحیح است. در این میان آنچه بیش از همه کلیدی است، کنترل و نظارت اجتماعی است که بسیاری از عوامل را درون خود جای داده و یا موجب کنترل اثرگذاری این عوامل است. نظارت اجتماعی نیرویی است که فرد را تشویق می‌کند تا به شیوه‌ای مبتنی بر فرهنگ و پذیرفته رفتار کند. این نظارت از طریق هنجارهای اجتماعی عمل می‌کند که رفتاری را که معمولاً در موقعیت خاص اجتماعی از فرد انتظار دارند یا از او خواسته می‌شود مشخص کنند. هنجارها ممکن است رفتاری را توصیه یا منع کنند؛ و ممکن است شامل همه افراد جامعه یا فقط طبقه‌ای خاص بشوند. هنجارها روی‌هم‌رفته آنچه را نظام هنجارهای جامعه خوانده می‌شود تشکیل می‌دهند. کنترل اجتماعی رسمی، دربردارنده اقدامات سازمان‌یافته و مدونی است که منابع اقتدار آن‌ها را در مسیر جلوگیری، اصلاح و یا مقابله با رفتار انحرافی در جامعه عهده‌دار می‌شوند. نظارت اجتماعی رسمی ممکن است با استفاده از زندان، جریمه، التزام، آزادی مشروط و حتی در برخی از جوامع، با محکومیت به مرگ انجام پذیرد. نکته مهم این این نوع از نظارت و کنترل هزینه های هنجارشکنی و هزینه های جرم است. بازدارندگی که این هزینه های تولید می کنند خود، مهمترین ظرفیت کنترل است. هنگامی که هزینه های هنجار شکنی و جرم در جامعه ای کم یا غیرمتناسب باشد، نه تنها کارکرد خود را به عنوان کنترلگری از دست می دهد بلکه اصل هنجار زیر سوال رفته و ازرش های اجتماعی مورد مناقشه قرار می گیرد. بر همین اساس حفظ ارزش های اجتماعی با حفظ هنجارهای اجتماعی از طریق نظارت و کنترل اجتماعی است. آنچه بر عهده دولت به عنوان راهبر یک جامعه است، ایجاد هزینه های بالا در موضوع هنجار شکنی است. بخش دوم نظارت اجتماعی نظارت های غیررسمی است. نظارت ها و کنترل‌های غیررسمی، گونه‌ای از سازوکارهای کنترل اجتماعی است که در گستره جامعه، از سوی هر یک از اعضا و در محیط‌های متفاوت خانواده، مدرسه، محل کار، اماکن مذهبی و ... صورت می‌گیرد. ضمانت اجرایی این کنترل تشویق‌ها و مجازات و مجوزهای مثبت و یا منفی همچون لبخند یا سر تکان دادن به نشانه رضایت، نمایانگر تائید شخص دیگر برای آن چیزی است که مثلاً از زبان ما جاری‌شده است. نگاه تند یا دست دادن
خشک و سرد نمایانگر آن است که شخص نمی‌خواهد ارتباط نزدیکی برقرار کند. ایجاد چنین حالتی در افراد جامعه، حاصل اقناع نسبت به ارزش ها و هنجارهای اجتماعی است. نکته مهم بعدی در این موضوع همراهی و همگامی هر دو الگوی نظارت است. نظارت های رسمی و غیررسمی اگر با هم همسان حرکت نکنند و یا به تنافی برسند هنجارشکنی با رویه مردمی و اجتماعی تبدیل به هنجار خواهد شد. به عنوان مثال در مسئله حجاب اولا ما با سو اقناع، کنترل غیررسمی را از دست دادیم. ثانیا هزینه های هنجار شکنی در موضوع حجاب را نه به میزان صحیح و نه اقناع آن پرداخته نشده است. ثالثا نظارت رسمی به صورت گزینشی عمل کرده است. مثلا اگر بی حجابی جرم و هنجارشکنی است، پس چرا سلبیریتی ها بر روی فرش قرمز جشنواره فیلم فجر انقلاب اسلامی به هنجارشکنی می پردازند و هیچ ارگان رسمی به مخالفت نمی پردازد؟ بلکه با هزینه های رسمی دولتی انجام شده است. بر همین اساس ما به سه مرحله اقناع مخاطب، ایجاد هزینه های بالای جرم و اقناع و اطلاع رسانی به احاد جامعه و برخورد غیرگزینشی با هنجارشکنی مواجهیم. @mdadseresht
من درباره‌ى علوم انسانى گلایه‌اى از مجموعه‌هاى دانشگاهى کردم -بارها، این اواخر هم همین جور- ماعلوم انسانى‌مان بر مبادى و مبانى متعارض با مبانى قرآنى و اسلامى بنا شده است. علوم انسانى غرب مبتنى بر جهان‌بینى دیگرى است؛ مبتنى بر فهم دیگرى از عالم آفرینش است و غالباً مبتنى بر نگاه مادى است. خوب، این نگاه، نگاه غلطى است؛ این مبنا،مبناى غلطى است. این علوم انسانى را ما به صورت ترجمه‌اى، بدون اینکه هیچ‌گونه فکرتحقیقىِ اسلامى را اجازه بدهیم در آن راه پیدا کند، می‌آوریم تو دانشگاه‌هاى خودمان و در بخش‌هاى مختلف این‌ها را تعلیم میدهیم؛ در حالى که ریشه و پایه و اساس علوم انسانى را در قرآن باید پیدا کرد. یکى از بخش‌هاى مهم پژوهش قرآنى این است. باید درزمینه‌هاى گوناگون به نکات و دقائق قرآن توجه کرد و مبانى علوم انسانى را در قرآن کریم جستجو کرد و پیدا کرد. این یک کار بسیار اساسى و مهمى است. اگر این شد، آن‌وقت متفکرین و پژوهندگان و صاحبنظران در علوم مختلف انسانى میتوانند بر این پایه و براین اساس بناهاى رفیعى را بنا کنند. البته آن وقت میتوانند از پیشرفت‌هاى دیگران، غربى‌ها و کسانى که در علوم انسانى پیشرفت داشتند، استفاده هم بکنند، لکن مبنا بایدمبناى قرآنى باشد. (بیانات در دیدار جمعى از بانوان قرآن‌پژوه کشور ۲۸/۷/۱۳۸۸)