eitaa logo
آرما مدیا
4.7هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
29 فایل
"واحدفیلم،مستندوآموزش سوادرسانه مصاف ایرانیان"
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️این عکس در سال 2007 برنده جایزه پولیتزرشد. 🔻زن فلسطینی در مقابل نیروی امنیتی اسرائیل به تنهایی ایستاده و مانع آنها شده است تا گارد اسرائیل آنهارا از منطقه مسکونیشان بیرون کند. 💢این عکس در دل خود چندین رمان و سریال را روایت می کند که باید کسی از بیرون آن را برای مخاطبان دقیق روایت کند ✅آرما(آرمان ناتمام) @Media_arma
💢میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در رژیم صهیونیستی ✅آرما(آرمان ناتمام) @media_arma
⭕️هوش مصنوعی جدید دیزنی و قابلیت کاوش در محتوای فایل های ویدیوئی مسئولین کمپانی اعلام کرده اند که در اقدامی خارق العاده و با کمک هوش مصنوعی، گونه جدیدی از موتورهای جستجو را ارائه خواهند کرد که کاربران بتواند با جستجو در فرادیتا (metadata)، صحنه های مربوط به موضوعی خاص را در فایلهای ویدیوئی بیابند. این پروژه که از آن به نام ژنوم محتوائی (Content Genome) یاد می شود در ابتدا قرار است در حیطه انیمیشن های دیزنی ارائه شود و به عنوان مثال برای یافتن صحنه های انفجار در سریالی جنگ ستارگان دیگر لازم به نگاه کردن کل انیمیشن و صرف ساعتها وقت برای یافتن صحنه های مورد نظر نیست. لینک منبع ✅آرما(آرمان ناتمام) @media_arma
⭕️نه به سانسور 💢همچنان درگیر کات‎های دستوری؛ امیدوارم به پخش برسیم. تهیه‌کننده چند قدم تا CCU» این جملاتی بود که در صفحه شخصی امیرشیبان خاقانی تدوینگر سریال «آقازاده» منتشر شد و در صفحات فیلمبردار، صدابردار و سینا مهراد و پردیس پورعابدینی بازیگران اصلی سریال نیز بازنشر شد.  اکانت رسمی سریال «آقازاده» در توئیتر در پاسخ به سوال یکی از مخاطبانش درباره این موضوع نوشته است: «امروز که با تاخیر به پخش رسیدیم ولی اتفاقا بچه‌های آقازاده هم متعجبند و باور نمی‌کنند حرف‌هایی درباره نماز، ایمان و معنویت و ارادت به امام رضا(ع) حذف بشه.» ✅آرما(آرمان ناتمام) @Media_arma
💢گونه بندی اخبار جعلی و گمراه كننده در رسانه هاي اجتماعي و ميزان تاثير آنها در جامعه ✅آرما(آرمان ناتمام) @Media_arma
🌐 فیلتر کردن اپلیکیشن "تیک تاک" توسط آمریکا نقطه عطفی است در تاریخ اینترنت 🔴 در سال 2020 پردانلودترین اپلیکیشن در تمام جهان TikTok بوده است. این اپلیکیشن برای ساختن کلیپ های داب اسمش و رقص استفاده می شود که توانسته است بیشتر از فیسبوک، بیشتر از واتس اپ، بیشتر از اینستاگرام، و بیشتر از هر اپلیکیشن دیگر در جهان مشتری داشته باشد. ولی نکته مهم چیست؟ نکته مهم این است که بر خلاف دیگر اپلیکیشن های غول در جهان، TikTok یک اپلیکیشن آمریکایی نیست. به عبارت دیگر، برای اولین بار در تاریخ، صدر جدول غول های اینترنت دست یک شرکت آمریکایی نیست، بلکه به دست یک شرکت چینی رسیده است. 🔴 راه حل آمریکا در این رقابت چه بوده است؟ فیلتر کردن تیک تاک! در گذشته، هر گاه یک کشور دسترسی به یک اپلیکیشن را قطع و فیلتر کرده است، آمریکا با محکوم کردن این حرکت علیه آن کشور بیانیه داده است. فیلتر کردن فیسبوک، توییتر، تلگرام و امثالهم در ایران و چین و روسیه همیشه اهرم فشار بوده است. اینکه شما مجبورید با استفاده از فیلتر شکن و وی پی ان این متن را در تلگرام مطالعه می کنید که در ایران فیلتر است، از نظر آمریکا سندی است بر دیکتاتور بودن دولت ایران. 🔴 ولی حالا که TikTok گوی سبقت را از آمریکایی ها ربوده است و حدود 100 میلیون کاربر آمریکایی از آن استفاده می کنند، قضیه فرق کرده است. در گذشته آمریکا با فشار آوردن به تیک تاک آن را مجبور کرده که همه سِرورهایش را از کشور چین خارج کند. آنها را مجاب کرده که مدیران چینی خودشان را عوض کنند و مدیران آمریکایی انتصاب کنند. آنها را مجبور کرده که رابطه خود را با دولت چین به حداقل برسانند. و حتی با وجود انجام همه این کارها توسط تیک تاک، آمریکا باز هم نتوانست آن را تحمل کند! 🔴 امروز رئیس جمهور ایالات متحده جلوی دوربین ها ایستاد و گفت که دستور فیلتر کردن این اپلیکیشن را در آمریکا داده است. به چه جرم؟ به جرم اینکه مبادا کاربران آمریکایی به صورت گسترده از یک اپلیکیشن چینی استفاده کنند. عجب طنز تلخی. فیلتر و سانسور وقتی به دست مخالفان آمریکا باشد محکوم است، ولی وقتی به دست خود آمریکا باشد جایز و مطلوب! بازی تا وقتی خوب است که آن ها جلو باشند، و به محض اینکه عقب بیافتند، بازی را به هم میزنند. ✅آرما(آرمان ناتمام) @Media_arma
⭕️اعتماد دیجیتال در فضای واقعی ✍️بخش اول 👤ریچل باتسمن می گوید: اعتراف می‌کنم که اخیراً در طول اقامتم در هتل دیزنی سووان در فلوریدا، بعد از حمام، چندین حوله را استفاده کردم و با بی‌مبالاتی آن‌ها را روی زمین رها کردم. این کار را قبلاً هم بارها انجام داده بودم و کاری هم نبود که برایم اهمیتی داشته باشد: هتل را ترک می‌کنم و کیست که متوجه‌ ‌شود؟ اما از در که خارج شدم، چیزی به ذهنم خطور کرد: امکان نداشت هنگام اقامت در یکی از اقامتگاه‌های ایربی‌ان‌بی۱، چنین کاری انجام دهم. آنجا رفتار متفاوتی از خود نشان می‌دهم، چرا که سایت ایربی‌ان‌بی از نوعی سیستم تأیید اعتبار استفاده می‌کند، و در این سیستم، نه‌تنها من میزبانان را ارزیابی می‌کنم، بلکه آن‌ها هم من را ارزیابی می‌کنند. اعتمادْ در جایی نزدیک، در میانِ تصورات دو کاربر ایجاد می‌شود. 💢اشاره به این مثال، نشان می‌دهد چگونه اعتمادِ آنلاین، که ابزارهای دیجیتال آن را تسهیل کرده‌اند، می‌تواند رفتار ما را در«دنیای واقعی» تغییر دهد. به‌راحتی می‌توان دریافت حوله‌ای که با بی‌مبالاتی روی زمین انداختم، می‌توانست در آینده توانایی مرا برای معامله در ایربی‌ان‌بی تحت تأثیر قرار دهد. آنچه این مثال به تصویر می‌کشد، تغییر پارادایم است. دنیای جدیدی از اعتماد در حال ظهور است: دنیایی که در آن اعتماد در دستِ افراد قرار دارد، نه در شکم‌های بزرگ نهاد‌ها. 🔺از انقلاب صنعتی تاکنون، اعتمادِ نهادی -اعتماد به رابطۀ بین افراد و شرکت‌ها یا سازمان‌ها– مرسوم بوده است. ما به نهادهای مالی، دانشگاه‌ها، شرکت‌های رسانه‌ای و دیگر شرکت‌های بزرگ اعتماد کرده‌ایم که قواعد را وضع خواهند کرد و توافقاتی را اجرایی خواهند کرد که ما را مصون نگه می‌دارد و کالاها و خدمات را ‌قابل‌اعتماد‌ می‌کند. ادامه دارد ✅آرما(آرمان ناتمام) @Media_arma
⭕️اعتماد دیجیتال در فضای واقعی ✍️بخش دوم 💢این ساختار اعتماد، با خطا، رسوایی، یا ناکارآمدی مطلق، به اعتماد بسیاری از ما خدشه وارد آورده است و در نتیجه رو به زوال است. از سال ۱۹۷۳ تاکنون، گالوپ۲ سالانه این سؤال را در نظرسنجی‌هایش پرسیده: «قصد دارم فهرستی از نهاد‌های جامعۀ آمریکا را برایتان بخوانم. لطفاً بگویید شما، خود شما، به هر یک از آن‌ها چقدر اطمینان دارید: بسیار زیاد، زیاد، کم، یا بسیار کم؟» در پیمایش ژوئن ۲۰۱۵، این پرسش نشان داد که اطمینان عمومی به تمامی نهاد‌های اصلی، به جز ارتش و کسب‌و‌کارهای کوچک، به پایین‌ترین سطح خود سقوط کرده است. 🔺اما از‌میان‌رفتن تدریجی اعتمادِ نهادی تنها بدین دلیل نیست که ساختار و اندازۀ نظام‌های نهادی و اعتبار رهبران این نهاد‌ها را به چالش می‌کشیم؛ بلکه بدین دلیل است که اعتماد نهادی برای عصر دیجیتال طراحی نشده است. به ویژگی‌های «اعتماد نهادی» فکر کنید: بزرگ، سلسله‌مراتبی، متمرکز، محافظت‌شده، استاندارد‌شده. اگر شما گلدمن ساکس۳، ای‌تی‌اند‌تی۴، یا پی‌فایزر۵ هستید، این ویژگی‌ها لازم است؛ اما اگر شبکه یا شرکت بازارمحور مانند ایربی‌ان‌بی، لیفت۶، یا اِتسی۷ هستید، این ویژگی‌ها معنایی ندارند. دی.‌ان.‌اِیِ «اعتماد همتا به همتا»۸ را ویژگی‌هایی غیر از ویژگی‌های ذکرشده شکل می‌‌دهد: کوچک، پایین به بالا، تمرکززدایی‌شده، روان و شخصی. نتیجۀ این تغییر فقط ظهور الگو‌های جدیدی از کسب‌وکارهای اختلال‌آفرین نیست. افزون بر این، این تغییر، روند شکل‌گیری، از دست‌رفتن و بازیابی اعتماد -به برند‌ها، به رهبران و به کلیت نظام‌ها- را وارونه کرده است. 💢ما در حال ابداع نوعی از اعتماد هستیم که می‌تواند چرخ کسب‌و‌کار را با سرعت بیشتری به حرکت در‌آورد و روابط فردبه‌فرد را در عصر شبکه‌های توزیع و بازار مشارکتی تسهیل کند؛ نوعی از اعتماد که با تکیه بر ایده‌های جدید انسجام اجتماعی۹ را دگرگون می‌کند. ایده‌هایی که باعث می‌شود‌ خانه‌تان را به کسی که نمی‌شناسید، اجاره‌ دهید، در پلتفرم‌های اجتماعی، به آدم‌هایی که نمی‌شناسید پول قرض بدهید، سوار ماشین غریبه‌‌ها‌ شوید، ریسک‌پذیر تلقی‌شوید و کسب‌وکار‌های چندمیلیارد دلاری بنا کنید. 🔺قدرت و نیرو محرکۀ این اعتماد نوظهور را استارتاپ‌ها و برند‌های جاافتاده‌ کنترل می‌کنند. در ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۵، آمازون، فلکس۱۰ را در سیاتل راه‌اندازی کرد. این سرویسِ تحویل کالا که با تکیه بر جمع‌سپاری۱۱ انجام می‌شود، نه تنها از پیک‌های سنتی بلکه از آدم‌های عادی استفاده می‌کند تا بسته‌ها را به شما تحویل دهد. غول تجارت الکترونیک این تحویل‌دهندگان را استخدام نکرده است. آنها یونیفورم آمازون به تن ندارند و سوار خودرویی با آرم آمازون نیستند. شاید برخی بگویند آمازون با این شیوه صرفاً از نیروی کار ارزان -این افراد را «کارگران اقتصادِ گیگ» می‌نامند- بیشترین بهره‌ را می‌برد تا هزینه‌های پرایم نوو۱۲، سرویس پرطرفدار تحویل یک‌ساعتۀ خودش را کاهش دهد. اما آنچه توجه مرا بیشتر به خود جلب می‌کند، پویایی اعتماد است که آمازون با تکیه بر آن، بسته‌های خود را به دست مشتریان می‌رساند. در مدل حمل‌و‌نقلِ جمعی۱۳، اعتماد دیگر امری خطی نیست که به‌شدت بین آمازون و مشتریانش کنترل شود، در عوض، اعتماد، جایی در شبکه‌ای بین مشتری و راننده، راننده و آمازون، و مشتری و آمازون قرار می‌گیرد.شوید، ریسک‌پذیر تلقی‌شوید و کسب‌وکار‌های چندمیلیارد دلاری بنا کنید. 💢قدرت و نیرو محرکۀ این اعتماد نوظهور را استارتاپ‌ها و برند‌های جاافتاده‌ کنترل می‌کنند. در ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۵، آمازون، فلکس۱۰ را در سیاتل راه‌اندازی کرد. این سرویسِ تحویل کالا که با تکیه بر جمع‌سپاری۱۱ انجام می‌شود، نه تنها از پیک‌های سنتی بلکه از آدم‌های عادی استفاده می‌کند تا بسته‌ها را به شما تحویل دهد. غول تجارت الکترونیک این تحویل‌دهندگان را استخدام نکرده است. آنها یونیفورم آمازون به تن ندارند و سوار خودرویی با آرم آمازون نیستند. شاید برخی بگویند آمازون با این شیوه صرفاً از نیروی کار ارزان -این افراد را «کارگران اقتصادِ گیگ» می‌نامند- بیشترین بهره‌ را می‌برد تا هزینه‌های پرایم نوو۱۲، سرویس پرطرفدار تحویل یک‌ساعتۀ خودش را کاهش دهد. اما آنچه توجه مرا بیشتر به خود جلب می‌کند، پویایی اعتماد است که آمازون با تکیه بر آن، بسته‌های خود را به دست مشتریان می‌رساند. در مدل حمل‌و‌نقلِ جمعی۱۳، اعتماد دیگر امری خطی نیست که به‌شدت بین آمازون و مشتریانش کنترل شود، در عوض، اعتماد، جایی در شبکه‌ای بین مشتری و راننده، راننده و آمازون، و مشتری و آمازون قرار می‌گیرد. لینک بخش اول ✅آرما(آرمان ناتمام) @Media_arma