⚜یه آموزش آوردم کاربردی😉 بـرا وقتایی که یه موسیقی میشنوی ولی نمیتونی پیداش کنی. ✅ خیـلی راحـت موسی‍ـقی رو از تـو گوشـی پخـش میـکنی و اسم اون اثر نشون میده 🤩 نـرم افزار آنلاک shazam رو از سایت فارسروید دانلود کن و لذت ببر😊 #shazam #پیدا_کردن_آهنگ #آموزش_پیشرفت_اشتغال 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue

ببین اینو هیچوقت یادت نره تو بہ نفعشون ڪه نباشی یواش یواش ازت دور میشن #آره‌خلاصھ

سَلام بَر آنان که از ما دورند اما در قلبمان ساکنند ..🌱

پیشِ پایِ بهار خانه دارد تکانده میشود ، و تمام سوراخ سمبه های دِلم ... خوش به حالِ روزگار ...!

یه چادر نمازِ نخی و خنک با گلهای ریزِ آبی و عطری که ازش میپره ، با یه تسبیح فیروزه ای رنگِ قدیمی که هزار بار از دونه ی اول شروع شده و رسیده به دونه ی نود و نهم ...! که خدا بزرگ تر است ... منزه است .. و مهربان ! 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue

🔴 داستان ضرب المثل شتر دیدی ندیدی مردی در صحرا شترش را گم کرد، او در جستجوی شترش بود تا به پسرک باهوشی رسید. از پسرک سراغ شترش را گرفت. پسر چند سوال از مرد پرسید. از او پرسید آیا یک چشم شتر کور بود؟ آیا یک طرف بار شتر ترشی بود و طرف دیگر شیرینی؟ مرد پاسخ داد بله. مرد که یقین پیدا کرد پسرک شترش را دیده است، از او پرسید شتر من کجاست؟ اما پسرک پاسخ داد من شتری ندیدم. مرد به شدت عصبانی شد و با خودش فکر کرد احتمالا این پسر شتر مرا دیده و بلایی سرش آورده است. پسرک را به نزد قاضی برد و ماجرا را برای قاضی تعریف کرد. قاضی هم که مثل مرد تصور می‌کرد، پسر شتر را دیده است، به او گفت: بدون اینکه شتر را دیده باشی، مشخصاتش را درست می‌گویی. چطور چنین چیزی ممکن است؟ پسرک در پاسخ گفت: در مسیر ردپای شتری را دیدم که علف‌های یک طرف جاده را خورده بود، در حالی که علف‌های طرف دیگر سرسبز بودند. پس فهمیدم که احتمالا یکی از چشم‌های شتر کور است. در یک طرف ردپا‌ها مگس و طرف دیگر پشه جمع شده بود. از آنجایی که مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی، حدس زدم یک طرف بار شتر شیرینی و طرف دیگر ترشی بوده است. قاضی که از هوش و ذکاوت پسرک خوشش آمده بود، حرف او را باور کرد و به او گفت تو پسر باهوشی هستی و من بی گناهی تو را باور می‌کنم؛ اما از این به بعد شتر دیدی، ندیدی! 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue

مامان بیدارم میکنه! گیج منگ سرِ جام میشینم، حتی یادم نمیاد کِی چشمم گرم و چه وقتی پلک هام سنگین شد! پنجره هنوز بازه و هوا همچنان خنکه بیرون پر شده از صدای دو سه تا کلاغ و آهنگ پسرک آوازه خوان و موتور و ماشین و... خنده ام میگیره از ساعت سفیدِ روی دیوار که پشت چشمی برام نازک کرده تا بدونم دو سه ساعتی اینجا خوابم برده! دستامو توی هم قلاب میکنم و میبرم بالای سرم کش و قوسی به تنم میدم و انگار خستگیِ این چند روز دود میشه میره هوا مامان استکان چای رو میذاره کنارم و همینطور که برمیگرده آشپزخونه میگه: حتی یه رج هم نبافتی! 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue

#ایده #تهدیگ نون لواش رو ۱۰ در ۱۰برش بزنید رول کنید لبه هاشو یه کم خیس کنید تا بهم بچسبه.یه سانت یه سانت برش بزنید ته قابلمه رو روغن بریزید رولهارو کف قابلمه کنار هم قرار بدین تا پر بشه کمی زعفران اطرافش بریزید برنج ابکش شده وبزارین تا دم بکشه ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ 🔹️رسانه طلوع https://eitaa.com/media_toloue