جهت ارتباط با ادمین روی لینک زیر بزنید@Doostgharin
سؤالات و نظرات خود را با ما در میان بگذارید👆
رسانه الهی
حُسنِ یوسف: #ابوحلما💔 قسمت بیست و دوم: امتحان پایین آمد. صورتش را به صورت پسرش نزدیک کرد. نفس به نف
#ابوحلما💔
قسمت بیست و سوم: جنایت
صداهای اطراف هنوز برایش مبهم بودند نور مهتابی بالای سرش چشم هایش را وادار به بسته شدن کرد. زیرلب اسم عباس را چندباری به زبان آورد در همان لحظه گذر سایه ای را از کنارش احساس کرد. با فرورفتن سوزن داغی در بازویش، ابروهای کم پشتش را درهم کشید. حرکت مایع غلیظ و خنکی با درد در رگ هایش شروع شد. به زحمت چشم باز کرد. می خواست چیزی بگوید که صدای جیغی شنید و بعد دیگر نتوانست سنگینی سرش را کنترل کند فقط آن لحظه صدای تپش های قلبش در گوشش می پیچید که آرام و آرام تر می شد. آهسته چیزی گفت و بیهوش شد.
(سی دقیقه بعد_ایستگاه پرستاری)
+وقتی بالای سر بیمار رسیدید وضعیتش چطور بود؟
-مطمئنم هوشیار بود، آقای دکتر من هول شدم الان باید به پلیس هم جواب بدم؟
+فعلا نجات بیمار از هرچیزی مهم تره، من میرم باز بهش سر بزنم شماهم ازش غافل نشید به هیچ وجه!
-چشم...آقای دکتر اون پسرشه حالا من چی بگم؟
+بذار خودم باهاش صحبت میکنم
محمد با گام هایی بلند به طرف دکتر آمد و بلافاصله پرسید:
×چی شده آقای دکتر؟ حال بابام چطوره؟ این دو دقیقه ای که رفتم نماز بخونم و بیام چیشد؟
+آروم باش پسرم رنگت پریده یه سرم قندی مینویسم....
×آقاااااای دکتر منو ول کن بگو بابام چطوره؟
+فعلا وضعیتش ثابته
×یعنی خطر رفع شده؟
+هم آره هم نه، ببینید به پدر شما یه شوک دارویی وارد شده... ساده تر بخوام بگم...
×یعنی یه نفر میخواسته...
+دقیقا این یه سوء قصد به جون پدر شما بوده! که خوشبختانه ناموفق بود.
ناگاه خانم سر پرستار با قدم های مردد جوری که بخواهد دلجویی کند گفت:
-آقای رسولی یه چیزی رو باید بهتون بگم...
×بله؟
-پدرتون...وقتی من رسیدم اون مردی که به دست پدرتون داشت تزریق میکرد به طرفم پرید و هول شدم...
×میدونم که شما مسئول شیفت هستید ولی من از شما شکایتی ندارم
-نه منظورم این نبود...راستش مطمئن نیستم درست شنیده باشم ولی پدرتون یه کلمه رو آهسته گفت...
×چی؟؟؟
پرستار نگاهی به چشمان مصمم دکتر انداخت و بعد با صدایی آمیخته به ترس و تردید رو به محمد، ادامه داد: "شبیخون!"
×شبیخون؟!
-بله این چیزی بود که من تو اون لحظه از زبون پدرتون شنیدم
❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀
به قلم؛ سین.کاف.غفاری
@Rasanehelahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️بچهها اینجوری بیایمان میشن!!!
🔺 پدر،مادر حواستون باشه
🎵استاد پناهیان
#رسانه_الهی 🕌 @Rasanehelahi
#انگیزشی
روزی می رسه ،اونهایی که باورت نداشتن😳
حسرت با تو بودن را می کشند😊
خیلی ها شون هم به اینکه با تو آشنا هستند،افتخار میکنند😍
پس ،با تمام قدرت ،پیش به سوی موفقیت✌️
اما 👍 با توکل به خدای مهربان❤️
#رسانه_الهی 🕌 @Rasanehelahi
:
⛔️چرا خدا با وضع قانون حجاب بین زن و مرد تبعیض قائل شده🤔
🖼عکسا رو باز کن و ورق بزن‼️
منتظر نظراتتون هستیم😊
#حرف_حساب (شنبه ها)
#رسانه_الهی 🕌 @Rasanehelahi
جهت ارتباط با ادمین روی لینک زیر بزنید@Doostgharin
سؤالات و نظرات خود را با ما در میان بگذارید👆