📡
💠 چیدن سفره هفت سین 💠
⚪️ #سفره_ هفت_سین
⚪️ #نوروز
❓ آیا پهن کردن و چیدن سفره ی هفت سین در نوروز جزء خرافات شمرده می شود و حرام است یا خیر؟
✅ پاسخ:
➖ فی نفسه اشکال ندارد هر چند اینگونه امورجنبه مذهبی ندارد.
◀️ سایت آیت آیت الله خامنه ای – احکام مناسبتی- leader.ir
#پرسش_پاسخ_احکام
#رسانه_الهی🕌
رسانه الهی
🔥 #رمان_فرار_از_جهنم 👣🔥 #قسمت_پانزدهم در برابر گذشته با مشت زدم توی صورتش ... . آره. هم زبر
🔥 #رمان_فرار_از_جهنم 👣🔥
#قسمت_شانزدهم
سال نحس
یه مهمونی کوچیک ترتیب داد ... بساط مواد و شراب و ... .
گفت: وقتی می رفتی بچه بودی، حالا دیگه مرد شدی ... حال کن، امشب شب توئه ... .
حس می کردم دارم خیانت می کنم ... به کی؟ نمی دونستم ... مهمونی شون که پا گرفت با یه بطری آبجو رفتم توی حیاط پشتی ... دیگه آدم اون فضاها نبودم ...
یکی از اون دخترها دنبالم اومد ... یه مرد جوون، این موقع شب، تنها ... اینو گفت و با خنده خاصی اومد طرفم ... دختر جذابی بود اما یه لحظه یاد مادرم افتادم ... خودم رو کشیدم کنار و گفتم: من پولی ندارم بهت بدم ... .
کی حرف پول زد؟ ... امشب مهمون یکی دیگه ای ...
دوباره اومد سمتم ... برای چند لحظه بدجور دلم لرزید ... هلش دادم عقب و گفتم: پس برو سراغ همون ... و از مهمونی زدم بیرون ... .
تا صبح توی خیابون ها راه می رفتم ... هنوز با خودم کنار نیومده بودم ... وقتی برگشتم، ویل بهم تیکه انداخت ... تو بعد از 9 سال برگشتی که زندگی کنی، حال کنی ... ولی ول می کنی میری. نکنه از اون مدلشی و ... .
حوصله اش رو نداشتم ... عشق و حال، مال خودت ... من واسه کار اینجام ... پولم رو که گرفتم فکر می کنم باهاش چه کار کنم ... .
با حالت خاصی سر تکون داد و زد روی شونه ام ... و دوباره کار من اونجا شروع شد ... .
با شروع کار، دوباره کابوس ها و فشارهای قدیم برگشت ... زود عصبی می شدم و کنترلم رو از دست می دادم ... شراب و سیگار ... کم کم بساط مواد هم دوباره باز شد ... حالا دیگه یه اسلحه هم همیشه سر کمرم بود ... هر چی جلوتر میومدم خراب تر می شد ... ترس، وحشت، اضطراب ... زیاد با بقیه قاطی نمی شدم ... توی درگیری ها شرکت نمی کردم اما روز به روز بیشتر غرق می شدم ... کل 365 روز یک سال ... سال نحس ...
#ادامه_دارد...
نویسنده: #شهید_مدافع_حرم_طاهاایمانی
#رسانه_الهی 🕌