مداحی_آنلاین_من_خاک_محضرتم_نوکرتم.mp3
4.38M
🔳 #شهادت_امام_رضا(ع)
🌴من خاک محضرتم نوکرتم
🌴یه عمره دل دادم
🎤 #جواد_مقدم
⏯ #شور
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌹🌹🌹🌹🌹
اگر می خواهید ڪارتان #برڪت پیدا ڪند بہ خانواده #شھدا سر بزنید ، زندگۍ نامہ شھدا را بخوانید سعۍ ڪنید در روحیہ خود #شھادت_طلبۍ را پرورش دهید ..👌
شهید مدافع حرم
#مصطفی_صدرزاده
#شهیدانہ
رسانه الهی 🕌 @mediumeahi
🌹🌹🌹🌹🌹
مداحی_آنلاین_علم_امام_رضا_حجت_السلام_رفیعی.mp3
1.21M
🏴 #شهادت_امام_رضا(ع)
♨️علم امام رضا(ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #رفیعی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
اللهم عجل لولیک الفرج
رسانه الهی 🕌@mediumelahi
خانواده آسمانی ۶.mp3
11.19M
#خانواده_آسمانی🌿'
#قسمت_ششم
💚تمام قصهی فراموشیِ بشر بعد از سفرش به زمین،و محصور شدن او در زندان دنیا؛ که تصور میکند خیلی بزرگ است، فقط محصول این است که؛ ↓
✅ با چشمی که به همه چیز عادت کرده، به همه چیز مینگرد ... و در حقیقت به هیچ چیز فکر نمیکند!
※ اهل تفکر چگونه اند؟
- به چه چیزی فکر میکنند؟
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
#شهید_بهشتی
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
24.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 #شهادت_امام_رضا(ع)
🌴می دونی می خوام کجا برم
🌴می دونی می خوام چیکار کنم
🎤زنده یاد #آغاسی
⏯ #شعرخوانی
👌بسیار دلنشین
اللهم عجل لولیک الفرج
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
رسانه الهی
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ 💟 #رمان_قبله_من #قسمت_هجدهم #بخش_سوم ❀✿ سریع نگاهم را روی لبهایش میڪشم _ عموجواد؟؟ _ بلھ
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
💟
❀✿
#رمان_قبله_من
#قسمت_نوزدهم
#بخش_اول
❀✿
شالم را پشت گوش مے دهم و ڪیفم رااز قسمت بار برمیدارم. سفربا هواپیما عجیب مے چسبد ها!! تا بھ خودت بجنبے و بفهمے ڪجای ابرهایـے بھ مقصد رسیدی. ڪیف را روی شانھ ام میندازم و بھ سمت درب خروجے مے روم ڪھ صدایے ازپشت سر نگاه چندنفررا بھ سمت خودش میکشد: ببخشید خانوم!... خانوم..
حتم دارم ڪھ. آن خانوم من نیستم. بھ سرعت چندقدم دیگر برمیدارم ڪھ ڪسے دستھ ی ڪیفم راازپشت سرمیگیرد.باتعجب مے ایستم و نگاهم مے چرخد تاصاحب دست را ببینم.پسری باقد نسبتا بلند و شش تیغھ ڪھ عطر تلخش درهمان چندلحظه توذوق زد!آب دهانش را قورت مے دهد و میگوید: فڪ ڪنم متوجھ نشدید ڪھ گوشیتون از جیب مانتوتون افتاده! بے اراده دستم سمت جیبم مے رود. پوچ بودنش حرف پسر را تایید مے ڪند. تلفن همراهم را بھ طرفم مے گیرد و من بالبخندگرم و نگاه مستقیم ازاو تشکر میڪنم و تلفنم را در جیب ڪوچک ڪیفم میندازم
دست بھ سینھ منتظر رسیدن چمدان ها مے ایستم.نگاهم تڪ تڪ چمدان هایے ڪھ بھ صف مے رسند را وارسے مے ڪند.
یڪ لحظه همان بوی تلخ در فضای بینے ام مے پیچد.بے سمت راستم نگاه مےکنم و بادیدن لبخند آشنای پسری ڪھ درهواپیما صدایم زد، بی اختیار من هم لبخند مے زنم. دوباره سرم را به طرف چمدانها مے چرخانم ڪھ صدایش تمرڪزم رابهم مے زند: پارسا هستم!... مهران پارسا!
دردلم می گویم خب باش. خوش بحالت.
اماسڪوت تنها عڪس العمل بارز من است!
دوباره میگوید: چھ جالب ڪھ دوباره دیدمتون!
پوزخندی مے زنم و دوباره دردل میخندم
بدون مڪث مے پرسد: میشھ اسم شریفتون رو بدونم؟
یڪ آن بھ خودم مے آیم.بابا راست مےگفت ها. تهران برسے سوارت میشن! بدون قصد جواب میدهم: ایران منش هستم.
_ چھ فامیلے برازنده ای! و اسم ڪوچیڪ؟
ڪلافھ مے شوم و میگویم: مسئلھ ای هست ڪھ این سوالات رو مے پرسید!؟
چشمان مشڪے و موربش برق مے زنند.
_ راستش،خوشحال مے شم باهاتون آشنا شم.شاید افتادن گوشیتون اتفاقے نبوده!!
من به تهران نیامدم برای وقت تلف ڪردن.دوست دارم ڪھ اول ڪاری پرش را طوری بچینم ڪھ دیگر فڪر آشنایی باڪسے بھ مغزش نزند.
_ اوه! چھ جالب! فڪر ڪنم خیلے فیلم میبینید آقای پارسا.
جا مے خورد اما خودش را نمے بازد
_ به فیلم هم مےرسیم.
چقدر پررو!
_ فڪر نڪنم. من باید سریع برم.
_ ڪجا میرید؟! میتونم برسونمتون.ماشینم توی پارکینگھ. البتھ اگر افتخار بدید..
لبخند ڪجی مے زنم و بارندی جواب میدهم: نھ افتخار نمیدم!
اینبار پڪر مے شود و سڪوت مے ڪند. زیرچشمے چهره اش را دقیق ڪنڪاش میڪنم.بدڪ نیست. ازاین بهترزیاد... تصویر محمدمهدی مثل پازل مقابل چشمانم ڪنارهم چیده مے شود.عرق سرد روی تنم مے شیند
❀✿
💟 نویسنــــــده:
#میم_سادات_هاشمی
❀✿
💟 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi