فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا با همه عظمتش میگه:😍
انا جَلیسٌ مَن جالَسَنی :
من همنشین کسی هستم که با من بنشینه💖
انگار خدا داره دنبال یه رفیق ناب میگرده💖💖💖💖💖
یا رَفیقَ مَن لا رَفیقَ لَهُ❤️❤️
انتخاب با توست :
دوستی با خدا
یا....
#رسانه_الهی🕌 @Rasanehelahi
رسانه الهی
🌾T:H🌾: ابوحلما💔 قسمت سی و هفتم: بونژوغ موسیو حلما دستی به کمرش کشید و گفت: صدای هم همه و سوت ممتد
ابوحلما💔
قسمت سی و هشتم: طعم عشق
محمد کلید انداخت و در را باز کرد و گفت: سلام! بابا زنگ زد گفت که...
نگاهش در سالن چرخید اما حلما را ندید. صدایش را به شعر بلند کرد:
زیباترین رویای من حلما کجایی؟
مجنونِ تو بی طاقت است از این جدایی
حلما درِ قابلمه را در دستش گرفته بود به صدای شوهرش گوش میکرد. محمد هر دو اتاق را نگاه انداخت و همسرش را ندید بازهم زبان به شعر گشود:
از بندِ دنیا می رهم با دیدنِ تو
من عاشقِ عشقت شدم با این رهایی
این را که خواند، حلما را در آشپزخانه بالای ظرف غذا دید که چشم هایش را بسته بود و لبخند می زد. شیطنتش گل کرد خنده ریزی زد و گفت: اِ غذات سوخت که بانو!
حلما با نگرانی چشمانش را باز کرد و باعجله غذا را هم زد اما بعد از لحظه ای دستگیره را به طرف شوهرش پرتاب کرد و گفت:خاموشش کرده بودم بدجنس.
محمد آمد جلو و به خورشت ناخنکی زد و پرسید: دخترای گل بابا چطورن؟
حلما دست محمد را از قابلمه بیرون کشید و با عصبانیت پرسید:مگه دستاتو شستی؟
بعد در قابلمه را گذاشت و درحالی که دیس برنج را می آورد گفت: سارا خانم و زینب خانم خوبن...
محمد بشقاب ها را روی میز چید و گفت: پس زینب و سارا امروز دخترای خوبی بودن یادم باشه جایزه بخرم براشون
حلما دیس برنج را دست محمد داد و گفت: برا مامانشون بخری انگار واسه خودشون خریدی...راستی محمد...
محمد به طرفش برگشت. سایه مژه های بلند و صافش در چشم های خمارش افتادند. همانطور که محو صورت حلما بود، لحن حلما تغییر کرد و با خنده گفت: سارا و زینب
محمد نفس راحتی کشید و سری تکان داد. همینکه حلما برگشت تا خورشت بکشد. محمد آرام یک تکه کوچک یخ از لیوان برداشت و انداخت پشت گردن حلما. حلما جیغ کوتاهی کشید و همینکه برگشت، محمد دوید طرف اتاق بچه ها و در را بست.
حلما دنبالش رفت و گفت : بیا بیرون محمد
محمد خنده مردانه ای کرد و گفت: اگه بچه هامون وساطتت کنن چی؟
همان موقع تلفن محمد زنگ خورد. همینکه محمد در اتاق را باز کرد دید تلفنش دست حلماست. حلما لبخندی زد و گوشی را طرف محمد گرفت و گفت: نوشتی نفسم، نفست داره زنگ میزنه
محمد دستهایش را به نشانه تسلیم بالا برد. حلما موبایلش را قطع کرد و آن را در جیب پیرهنش گذاشت. بعد موبایل محمد را دستش داد و گفت: میخواستم بیای بیرون، کاریت ندارم بیا ناهار بخوریم.
محمد موبایل حلما را از جیبش برداشت و کنار موبایل خودش جلوی آیینه گذاشت و گفت: امواجش برا بچه ها ضررداره!
محمد و حلما که دور میز نشستند. محمد با احتیاط قاشق خورشت را در دهانش گذاشت. حلما خندید و گفت: نترس فلفل توش نریختم.
محمد زیرچشمی نگاهی به حلما انداخت و گفت: خب چه خبر امروز چطور بود؟بابا گفت که دیگه نمی خواد بری.
حلما قاشقش را در ظرف غذا چرخاند و گفت:
+محمد یه چیزی بپرسم؟
-فقط سوال ریاضی نباشه
+نه جدی میخوام یه چیزی بدونم
-خب بپرس
+بابات دیشب تو خونتون بهم گفت که وقتی...وقتی بیهوش بوده برا عمل...بابامو دیده
-آقاسید!
+اوهوم...بعدش بابام به بابات گفته که برای ظهور امام زمان(عج)باید نظام جمهوری اسلامی رو حفظ کنیم...من میدونم که تعدادی از سربازا و فرمانده های مولا ان شاالله از همینجاست ولی منظور بابای شهیدم همین بوده؟ میخوام بدونم درست فهمیدم؟
-حلما جانم...تو درست میگی ولی فقط این دلیلش نیست. ببین الان تو کل دنیا تنها نظام مستقل اسلامی که با هر نوع ظلمی تو دنیا مخالفت و مقابله میکنه و قدرتمنده کیه؟نظام جمهوری اسلامی ایرانه، خب اگه این نمونه کوچیک که به سمت حکومت اسلامی داره حرکت میکنه، هنوز تشکیل حکومت عدالت اسلامی کامل میسر نشده اما ان شاالله با ظهور مولا محقق میشه، ولی اگه این نمونه نظام جمهوری اسلامی ایران از داخل یا از بیرون خدایی ناکرده دچار مشکل بشه توی کل دنیا تفکر ناب اسلامی قیام علیه ظلم و فساد، یه نمونه شکست خورده معرفی میشه و شرط مهم پذیرش جهانی منجی که خدا برای ظهور مولا گذاشته، بدست نمیاد. ما این همه شهید دادیم نسل های پیش از ما انقلاب کردن خون دادن اگه ما از این استقلال و آزادی و نظام دفاع نکنیم اگه نسل ما این نظام اسلامی رو حفظش نکنه به خون مدافعای خاک و دینمون خیانت کردیم.
❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀
به قلم؛ سین.کاف.غفاری
@Rasanehelahi
♨️ درجایی از سفیر فرانسه سوال شد که شما چرا خلاف قانون اساسی تان باحجاب مخالفت میکنید؟ 🧐
پاسخ داد:حجاب یک نوع پوشش نیست 🌱بلکه بیرقی است برای یک مکتب برای یک دین که آن دین مبنایش مخالفت با هوای نفسه ،تمدن غرب مبانیش موافقت با هوای نفسه(اگر بشود نشان دهید که یک دختر یا یک زن می خواهد با هوای نفس خود مخالفت کند. دلش میخواهد با دلم میخواهدهای خودش، مخالفت کند آغاز فروپاشی تمدن غرب است)
کسی که حجاب رعایت میکند نسبت به دوقشر شفقت نشان می دهد✨
🌱،اول نسبت به دخترهای دیگر،که آنها را به چالش نمیکشد وآنها را به رقابت های بی ارزش نمیکشاند.خانمی که اهل رحم وشفقت است وکوچکترین حیا ونجابتی درونش وجود دارد میبیند نزدیک شدن اش به یک خانواده باعث می شود مرد آن خانواده نسبت به خانمش دلسردمیشود زود خودش را جمع میکند.اصلا دین هم اگر در میان نباشد متین تر رفتار میکند.
🌿دومین گروهی که مورد شفقت قرار میدهد مردان است که ذهنشان را درگیر نمیکند.☘
بی حجابی را می توان بی رحمی نسبت به هم جنس موافق و جنس مخالف دانست.🥀
فرانتس فانون میگوید:هرچادری که دور انداخته شود در مملکت های اسلامی،افق جدیدی را که برای استعمار ممنوع بوده در برابر او می گشاید 🥀وپس از دیدن هر چهره ی بی حجابی امیدهای حمله ور شدن استعمار ده برابر میشود.🥀
گزیده ی سخنان استاد پناهیان🌱
منبع:وبلاگ موج سایبری عفاف و حجاب
#حجاب
#رسانه_الهی 🕌 @Rasanehelahi
رایحه خوش زندگی
با لبخند آغاز میشود
و لبخند زیبای زمان
با رایحه دلنشین همراه ست
آغوش تنفس را بگشاییم
چشم های جان را بکار گیریم
و آهنگ آرامش را بنوازیم
شروع کنیم، خوشبختی
جایش همینجاست کنارمان
سلام ظهرتان پر برکت 🌤
#رسانه_الهی🕌 @Rasanehelahi
رسانه الهی
ابوحلما💔 قسمت سی و هشتم: طعم عشق محمد کلید انداخت و در را باز کرد و گفت: سلام! بابا زنگ زد گفت که.
ابوحلما💔
قسمت سی و نهم: یک لیوان درد و دل
سه هفته بعد یک روز صبح حلما داشت دامن کوچک صورتی رنگی را با ذوق تا میزد که صدای زنگ در را شنید. زیر لب یاعلی(ع) گفت. دستش را به گوشه تخت گرفت و به آرامی بلند شد. گوشی آیفون را برداشت و درحالی که دکمه در را میزد گفت: سلام بابا بفرما
فوراً رفت داخل اتاق و یک بلوز جلو باز روی لباسش پوشید. در را باز کرد و با لبخند گفت:
+سلام بابا...چرا زحمت کشیدین بدین من
-سلام دخترم، نه خودم میارم...چطوری؟
+خوبم خدا رو شکر... فقط چون هنوز هرروز حالم بهم میخوره ،خیلی ضعیف و بی جون شدم...
-خب بابا بهشتو که مفتی نذاشت زیرپای شما
حلما سعی داشت نگرانی اش را از این موقع و بی خبر آمدن پدرشوهرش، پنهان کند. دستش را به کمرش گرفت و گفت:
+میرم چایی بیارم
-نه بابا جان بشین خودم الان میرم برای جفتمون دو لیوان چایی تازه دم میریزم ... راستی نوه های گلم چطورن؟
+خوبن، الحمدلله...راستی بابا دیروز با محمد رفتیم براشون لباس و کالسکه خریدیم بذار بیارم ببینید.
حسین دو لیوان چای ریخت و با شکلاتهایی که آورده بود در سینی گذاشت اما مدتی صبر کرد و حلما از اتاق بیرون نیامد. بلاخره حسین بلند شد و جویای احوال عروسش شد: بابا خوبی؟...حلماجان...سادات عروس...عروس سادات....بابایی
حلما سرش را از روی دستش بلند کرد. حسین نفس راحتی کشید و گفت: ترسیدم بابا...خوبی؟
نفس حلما به آه شکست. سری تکان داد و چشمانش لبریز اشک شد. حسین کنار عروسش نشست و پرسید:
-چی شده دخترم؟ بحث تون شده؟
+نه...ببخشید بابا از اینکه یهو اومدین ترسیدم که نکنه برای محمد...
-چی میگی بابا!؟ من اشتباه کردم بی خبر اومدم ولی تو چرا اینقدر فکروخیال میکنی؟
+به خدا منظورم این نبود که عذر خواهی کنین...ولی
-حرفتو بزنن باباجون نذار رو دلت سنگینی کنه
+یادتونه دو هفته پیش محمد سه شب نیومد خونه؟
❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀❤️🥀
به قلم؛ سین.کاف.غفاری
#رسانه_الهی 🕌 @Rasanehelahi
میلاد با سعادت امام اول،علی اعلا، حیدر کرار،همسر زهرای مرضیه س،یار وفادار پیامبر ص، پدر عالم تشیع،امیر المؤمنین علی ع پیشاپیش مبارک باد
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
امید که دستمان بگیرد💖💖💖💖
#رسانه_الهی 🕌 @Rasanehelahi
6.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹دل هر چه نظر به وسعت عالم تافت 🌹
🌹جز نور تو در عرصه ی آفاق نیافت🌹
🌹هنگام نهادن قدم بر سر خاک 🌹
🌹دیوار حرم به احترام تو شکاف🌹
ولادت مرد بی همتا، شاه مردان، حضرت امیرالمومنین علی عالی اعلی (ع) و روز پدر مبارک باد. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷میلاد حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام مولود کعبه
🌷امام شیعیان و مظهر عدالت شجاعت را به شما تبریک عرض می کنم
🌷از خداوند منان طلب می نمایم که ما را جزو شیعیان راستین امیرالمؤمنین علیه السلام قرار دهد
🌷و زیارت امام علی علیه السلام را در دنیا و شفاعتش را در آخرت نصیب همه ی ما بگرداند
🌷ان شاءالله
🌷🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّد
🌷🌷وآل مُحَمَّد
🌷🌷وعجلفرجهم
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
سلام علیکم صبح بخیر التماس دعا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#رسانه_الهی🕌 @Rasanehelahi