🌸🌸🌸🌸🌸
با انگیزه بودن
هیـــــچ
هزینه اے بࢪایتان نداࢪد
اما
مےتواند
همه چیز
ࢪا بࢪای شمافࢪاهم کند
#انگیزشی
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌸🌸🌸🌸🌸
Tahdir joze9.mp3
4.11M
#جزء_نهم🌺🌺🌺🌺
#تحدیر
#تندخوانی
🍃🌺خوشبختي یعني بہ نیابت از امام زمانمون هر روز قرآڹ بخونيم😍😍😍😍
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
4_5954117869728957946.mp3
9.14M
#باران_رحمت6
قلبهایی که مثل خدا، اهل رحمتند؛
به دلخوشی هایِ بزرگ، می اندیشند...
به معشوقه ای بزرگ❤️
و دغدغه های کوچک هرگز آنها را به رقابت، حسادت، و هیجان وا نمیدارد...❌❌❌
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
10.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
🌷🌷🌷🌷
🌸 #احکام_یک_دقیقه_ای_4
🌸 #احکام به زبان ساده
🌸 وقت نمازهای یومیه
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
رسانه الهی
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #ادامه_قسمت_چهل_و_نهم آروم دستم رو تو دستای آرمان گذاشتم و باهاش به سمت
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_پنجاهم
با مرور اون روز تنها چیز عجیب اصرار عمو به این رابطه بود. شاید باید یکم برم جلوتر . درست یک ماه بعد. روزی که......
با دیدن اسم آرمان رو گوشی، بستنی رو از دهنم بیرون میکشم و رو به ترلان میگم: اوه. آرمانه .
ترلان؛ خب جواب بده دیگه. زود باش.
دکمه قرمز رو به سبز میرسونم و جواب میدم_ جونم؟
آرمان: سلام عشقم. خوبی؟
_ میسی نفشم. توخوفی؟
آرمان: توخوب باشی منم خوبم جیگر . تانیا من من....
_ تو چی آرمانم؟
آرمان: من دارم برمیگردم ترکیه .
تنها چیزی که شنیدم صدای افتادن گوشی روی زمین بود و ترلان که مدام میپرسید: تانی چی شد؟
واقعا داشت میرفت کسی که منو عاشق خودش کرده بود ، یا شایدم عشق نبود ولی .......
تا یه هفته کارم شده بود اشک و گریه. به یاد آرمانی که برای رفتنش فقط زنگ زد از عمو خداحافظی کرد. آرمانی که بعدها فهمیدم زن داشته و ظاهرا من اسباب بازی بودم برای هوس بازی های مردونه ش.
یک ماه از رفتن آرمان میگذشت. من فقط شاهد حرص خوردنای عمو بودم .طعنه هاش که واقعا دل میسوزوند و اولین بار بود که ازش میشنیدم و دلیل این همه حرص خوردنش رو درک نمیکردم.
با اومدن آرمان پرونده دوستیم با سیما و دلارام بسته شد و با رفتنش با ترلان؛ که فهمیدم ادامه دوستیش با من فقط به خاطر نزدیکی به آرمان بوده و با رفتن آرمان همه طعنه و تیکه هاش رو انداخت و رفت.
و من تنها ترسم از این بود که بابا اینا بویی از قضیه ببرن. چون در کنار همه آزادی هایی که داشتم این مورد تو خونه کاملا ممنوع بود و عمو این اطمینان رو بهم داده بود که قرار نیست کسی چیزی بفهمه.
به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi