eitaa logo
مفتاح
9.9هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
4.8هزار ویدیو
192 فایل
مرکز فرهنگی تبلیغی ادیان و -حوزه- مذاهب اسلامی (مفتاح) @Mirparsaei _ارتباط با ما کانال مفتاح تبلیغات ندارد 🚫 سامانه پیامکی 300074114
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️رئیسی: مقاومت به پیام‌های واشنگتن، پاسخی علنی در میدان داد / اتفاقات جمعه شب ، پیروزی دوم بود... 📣آیت الله سید ابراهیم رئیسی در گفت‌وگو با الجزیره: 🔵ناکامی جمعه شب اسرائیل در حمله زمینی به غزه، پیروزی دومی پس از طوفان الاقصی است ⛔️واشنگتن از ما می‌خواهد اقدامی نکنیم اما خودش، حمایتی گسترده از اسرائیل دارد ✅ایالات متحده، پیام‌هایی را به محور مقاومت ارسال کرد اما با پاسخ عملی و علنی در میدان مواجه شد ❌جنایت‌های رژیم صهیونیستی از خطوط قرمز فراتر رفته و این امر چه بسا همه را به تحرک وا دارد •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
▶️ ابوعبیده سخنگوی حماس: به سران عرب می‌گوییم: خدای نکرده از شما نمی‌خواهیم حرکت کنید و لشکرهایتان را حرکت دهید. •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
12.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کارشناس عرب: مدام می‎پرسید ایران کجاست اما نمی‎پرسید پانزده رئیس جمهور عربی کجا هستند؟ نمی پرسید چهار پادشاه، دو امیر و یک سلطان عرب کجا هستند؟ 🔹هر چه سلاح بوده از ایران رسیده اما کشورهای عربی برای فلسطینی ها کفن ارسال می‌کنند، این وجدان، صندلی و قدرت شماست که باید کفن شوند... •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
🔵پست جالب یک کاربر سعودی : اگر ارتش های کشورهای عربی نبودند، مردم به سمت فلسطین می‌رفتند و آن را آزاد می‌کردند. •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
OstadAbedi_palestine_14020729.mp3
6.93M
💥 🔰بیانات استاد احمد عابدی درباره فلسطین و حمله به اسرائیل (طوفان الاقصی) 💠 نقاط قوت و ویژگی های عملیات طوفان الاقصی 🔹 کار اطلاعاتی عظیم توسط حماس 🔹 شگفتی سازی های رزمندگان فلسطینی 🔸 شکست پذیر بودن اسرائیل 🔸 افکار عمومی دنیا علیه صهیونیست ها 🔹 عدم اطاعت پذیری اعراب از آمریکا در خصوص فلسطین 💠 قدس را مسلسل های متکی به ایمان آزاد خواهد کرد. 💠 دشمنان در باطل بودن خود متحدند. 📚بعد از جلسه درس خارج فقه، حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | وجدان دنیا تکان خورد ✳️نماهنگی از حضور مردم آمریکا، اروپا و کشورهای اسلامی در راهپیمایی‌های خیابانی برای حمایت از غزه ✏️ رهبر انقلاب، در دیدار اخیر: دامنه این جنایت به قدری وسیع شد که وجدان عمومی را در دنیا تکان داد. •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️مقاومت یعنی این پسر فلسطینی •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
🔸سفارش تبعیض آمیز!🔸 📝 دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر 🔹بالأخره بعد از کش و قوس های فراوان، در آبان ماه 88، من هم سرباز شدم. پادگان آیت الله خاتمی یزد. بماند که چه ها کشیدم! هر چه بود گذشت. هر روز، نزدیکی های اذان صبح مجالی دست می داد تا چند دقیقه ای تلفنی صحبت کنم. دفتردار پدر که بازنشسته سپاه بود را هر روز خواب آلود به پای تلفن می کشیدم: که مرد حسابی پدرم درآمد، چاره ای کن، ناسلامتی تو سرهنگ سپاهی، من زن و زندگی دارم، مادر بیمار دارم، راهی، رایزنی ای، چیزی. چند روز مرخصی جور کن و .... این درددل های دردمندانه تقریباً هر روز ادامه داشت تا اینکه یک روز صبح، جناب دفتردار خودش گوشی تلفن را برداشت و گفت: علی مژده بده. بی صبرانه گفتم: برایم مرخصی گرفتی؟ گفت: بالاتر! خواب به کلی از سرم پرید، ضربان قلبم بالا رفت، گفتم: بگو ببینم چه کردی؟ گفت: «حاج آقا از مشهد به سمت شیراز می آیند و این بار از راه یزد. در شهر یزد چند سخنرانی دارند؛ از جمله در پادگان شما! وقتی آمد پادگان شما، می توانی همراهشون بیایی شیراز! » یکه خوردم. هم خوشحال شدم و هم متعجب. چه خواهد شد؟ 🔹 آن روز را با لحظه شماری گذراندم. تا ظهر منتظر بودم؛ خبری نشد. هنگام نماز ظهر، در مسجد پادگان اعلام کردند که ساعت پنج سخنرانی ویژه داریم و کلاس ها زودتر تمام می شود؛ حضور همه الزامیست. فرمانده گروهان ها همه را بسیج کنند. چشمانم برق زد، قلبم به تپش افتاد که پدر می آید و من شب را پس از قریب یکی دو ماه، در شیراز خواهم گذراند. ساعت پنج شد. فرمانده گروهان، ما را به خط کرد و به مسجد بزرگ پادگان برد. قریب دو هزار سرباز، مسجد را پر کرده بودند. 🔹 بالأخره پدر آمد. تا او را دیدم، بعض امانم را برید. حدود چهل دقیقه ای صحبت کردند. یادم نیست چه گفتند، فقط آخرین جمله شان این بود که پسر من هم ما بین شماست، چند دقیقه ای او را ببینم و بروم! همه به هم نگاه کردند. فرماندهان و سربازان، همه یکه خورده بودند. دل تو دلم نبود، احساس می کردم کل وجودم همراه ضربان قلبم بالا و پایین می شود. همه ما را به خط کرده به صرف شام بردند. شام یک تخم مرغ آب پز به همراه یک خیار شور لپری قاش نشده و یه کف دست نان بود. شام را گرفتم و نخورده به آسایشگاه آمدم. همچنان منتظر بودم. هیچکدام از هم خدمتی ها و فرمانده ها مرا نمی شناختند. بالأخره فرمانده ی دسته آمد: «14/103 بیا بیرون». آمدم بیرون. گفت: «بازیگوش! فامیلت چیه؟» گفتم: حائری. لبخندی زد و گفت سر و وضعت را مرتب کن و برو دفتر فرمانده پادگان. کارت دارند. 🔹وقتی وارد سالن شدم، میز کنفرانس بزرگی آنجا بود که همه فرماندهان دور میز نشسته بودند. پدر هم همراه سردار میرحسینی فرمانده پادگان نشسته بود. من که لاغر، کچل و سیاه تر شده بودم، با لبخند پدر اشکم درآمد. پدر گفت: علی بابا! چهره ات مردانه شده، بیا پیش من. شام آنها، چلو جوجه بود که به غایت زیبا، سفره آرایی شده بود. پدر به مزاح گفت: خوب بهت می رسندها! از این چیزها که تو خانه هم گیرت نمیاد. با خنده گفتم: شام ما از شام شما چند دوره قبل‌تر بود! گفتند: یعنی چه؟ گفتم: ما تخمش را خوردیم، شما جوجه اش را می خورید. همه خندیدند الا فرمانده گردان. گوشی موبایل پدر را گرفتم و رفتم که به اهل منزل و مادر زنگی بزنم. همچنان فرمانده گردان مرا با چشمانش با نگاهی خشک و سرد دنبال می کرد تا اینکه شام تمام شد. 🔹 پدر، میکروفن جلوی خود را روشن کرد. زیر چشمی نگاهی به من کرد و بعد چشمانش را بست. گویی می خواهد چیزی بگوید که باب میل من نبود. گفت: من از عزیزان و فرماندهان تشکر می کنم که این فرصت را فراهم کردند که من چند ساعتی را در این پادگان بگذرانم. بعد دستی به سرش کشید و گفت: «اینکه پسرم در اختیار شماست، فرصتیست برای ما که به همگان اثبات کنیم در جمهوری اسلامی تبعیض ور افتاده! هر کاری که سخت تر از بقیه امور است را به او بسپارید، هرکاری که دون شأن است را از او مطالبه کنید؛ مثلا وظیفه نظافت تمام دستشویی ها پادگان را به عهده او بگذارید، به او کمتر از سایرین مرخصی بدهید و .... » همه خندیدند و فرمانده گردان هم بلندتر از بقیه! من خشکم زده بود! تمام سلول های بدنم مور مور می شد. متعجب نگاه پدر کردم و در دل گفتم میدانی داری با من چه میکنی ؟!! 🔹 پدر روی موکت نشسته بود و داشت عمامه اش را روی زانویش دوباره می بست. گفت: «علی جان! از من دلگیر نشی ها» هنوز من گیج و منگ بودم. عمامه اش را بر سر گذاشت و آغوشش را گشود و ... دستش را بوسیدم. سرم را که به سینه اش فشرده بود بوسید و رفت. 🔹من ماندم و پست نیمه شب برجک 11 (برجک تنبیهی سربازان) و نظافت دستشویی ها در هر سحرگاه ... !! •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
⁉️ آیا واژه ای برای شرح این دلباختگی ها هست؟! 🌸پاسخ شورانگیز دانش آموز کلاس دومی😢 •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
13.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️روایت رهبر انقلاب از پوستری که از و مشاهده کرده بودند •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan
✳️یکی نه دین داره نه ادعای مسلمونی داره ولی فرق بین ظالم و مظلوم رو میفهمه ❌یکی هم به زبون مسلمونه ولی دستش تودستای ظالمه برای ظلم کردن و خون ریختن. •••••✾•🌿🌺🌺🌿•✾•••• @meftahgolestan