eitaa logo
🚩 هی هات | جهاندار
1.7هزار دنبال‌کننده
463 عکس
266 ویدیو
15 فایل
موسی به فرعون گفت: خودت را به کدام کوچه می‌زنی! خوب می‌دانی کجا چه‌خبر است... (سوره إسراء، آیه ١٠٢) @hey_hat
مشاهده در ایتا
دانلود
آینه هم پر فریب از آب درآمد آه، رفیقم رقیب از آب درآمد عاشقی‌ام شهره شد میان اهالی بس که به کوی تو سیب از آب درآمد! حوض به فوّاره هم نبست امیدی بسکه فرازش نشیب از آب درآمد شیخ که سجّاده روی آب می‌انداخت عابد مردم فریب از آب درآمد دل به فدای کسی که بر لب دریا تشنه شد و بی شکیب از آب درآمد... شعر نوشتم برای ضامن آهو قافیه‌اش هم غریب از آب درآمد @mehdi_jahandar
و سيد بن طاوس در لهوف آورده که چون دوسال از ولادت حضرت سيد الشهدا عليه‏ السلام برفت، خيرالمرسلين را سفری پيش افتاد، و چون از حجره ی مقدسه بيرون آمد در برزنی ايستاده همی گريست و استرجاع همی فرمود؛ ياران سبب باز جستند. فرمود اينک جبرئيل از زمينی بقرب فرات که کربلايش همی گويند مرا اخبار داد که فرزندم حسين را در آنجا شهيد کنند. دگرباره گفتند يا رسول الله نام قاتل او بگوی؟ فرمود مردی که يزيدش همی نامند و گوئی که من هم اکنون فرزند خويش را بر خاک افتاده و بخون آغشته همی بينم که بدان حالت در ضريحش نهند، و از آن سفر که معاودت فرمود هم بدان گونه محزون باز گشت، و به منبر برشد، مردمان را خطبه کرد، وموعظت فرمود چندانکه فراغت يافت دست راست بر سر حسن و دست چپ بر سر حسين نهاده سر بر آسمان برداشته گفت: بار خدايا جبرئيل امين مرا بدين گونه خبر داد که اين فرزند مرا بی يار و ياور بناحق بکشند... مردمان را از اين کلمات تاب نمانده آوازها به گريه برداشتند رسول فرمود: "أتبکونَه و لاتنصُرونه" مگر امروز همي گرئيد و باز که فردا بی کس و تنها ماند ياری اش نکنيد؟ بارخدايا تو او را ياور باش. اين بگفت و با چهره ی دگرگونه بازگشت. (قمقام زخّار) @mehdi_jahandar
: به رغم مدّعیانی که منع عشق کنند جمال چهره‌ی تو حجّت موجّه ماست @mehdi_jahandar
رفته است افق های نگاهت به اباالفضل زهرای علی پشت و پناهت به اباالفضل زیبایی ات از وصف خط و خال مبرّاست اما چه کنم چشم سیاهت به اباالفضل غوّاص کسی اینهمه لب تشنه ندیده است افتاده سر و کار سپاهت به اباالفضل جانباز و جوانمرد و وفاکیش و علمدار یک آدم و اینقدر شباهت به اباالفضل؟! ای منصب سقّایی این قافله با تو خیل شهدایند گواهت... به اباالفضل شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز هر که دل بردن او دید و در انکار من است @mehdi_jahandar
کتاب انتشارات شهرستان ادب https://eitaa.com/mehdi_jahandar
کانال اشعار مهدی جهاندار در پیام‌رسان‌ بله ble.im/mehdi_jahandar
تقدیم به آستان رفیع امّ المؤمنین حضرت خدیجـه‌ی کبری سلام الله علیها نه حوّا نه هاجر نه سارا خدا به همسر هیچ پیغمبری هر روز مباهات نکرده است ای بی کرانه زن ! بیشتر از هر کسی همسری کردی تا حبیب خدا غریب نماند بیشتر از هر دارنده ای بخشیدی تا سفره‌ی بت گران برچیده شود بیشتر از هر زنی شیر زنی کردی تا دختران حوّا زنده به گور نشوند بیشتر از هر مادری مادری نمودی تا مادر مادران جهان را تربیت کنی مادر امّ ابیها بودن کار کمی نیست ای جبرئیل ! به در خانه‌ی پسر عبد الله که رسیدی کلون زنانه را بزن که به کسی جز دختر خُوَیلد اجازه‌ی گشودن در را نداده اند ای نقش نگین خاتم رسولان ! مگر در دنیا چه سختی ها بر تو رفت که خدا تو را به خانه ای بلورین در بهشت بشارت می دهد بی رنج و نا آرامی چرا بهشت مشتاق دیدار تو نباشد که تو وقتی مسلمان شدی که همه کافر بودند ای دلبر دل لولاک ! چه کردی که در نصرت دین خدا هم ردیف ذوالفقار علی شدی هنگامی که خاکستر از سر اشرف کائنات می زدودی یا خون از پیشانی اش چه نوحه ای می خواندی که ملائک با تو می گریستند خاتون عرب ! از حجاز تا روم از شام تا یمن از مصر تا ایران تمام ثروتت را سوار هشتاد هزار شتر کردی تا عشقت را به محمد به گوش عالمیان برسانی ای مادر دوم علی ! مگر حسین ایثار را از تو آموخته است ؟ ای چادرت سجاده‌ی زهرا ! مگر زینب صبوری را از تو به ارث برده است ؟ راستی راز شباهت حسن به تو چه بود ؟ ای یگانه زن ! ای بی کرانه زن ! معنی انتظار را کسی از تو بهتر نمی داند وقتی که آب و جارو کرده باشی خانه را و چشم به دامنه‌ی کوه دوخته باشی تا حبیبت تا عزیز دلت سرشار از وحی بیاید و تو را در آغوش بگیرد و تو لبّیک گویش باشی این بار هم کسی در راه است خوف از طعنه و کینه‌ی حسودان مکن از تنهایی نترس ساره را صدا بزن همسر ابراهیم آسیه را اگرچه زن فرعون کلثوم را خواهر موسی مریم را مادر مسیح این بار گوهرت این بار کوثرت این بار دخترت در راه است @mehdi_jahandar
جز، از حسن اینقدر کرامت که شنیده است این قدر کرامت که شنیده است و که دیده است احمد روش و فاطمه رفتار و علی خو روی مَلک از وصف رخش رنگ پریده است اولاد علی اکرمُ مِن کلّ کریمند نسبت به حسن اقربُ مِن حبل وَرید است گفتم رگ گردن، غزلم کرب و بلا شد أحلی عسل ِ کیست که شمشیر کشیده است صلح حسن اسلام خروش است نه سازش اسلام یزید است که در خویش خزیده است رفتند که آیین علی زنده بماند مردان خدا، غرقه به خون، بی سر و بی دست با قصد تماشای ضریحی که نداری "از خون جوانان حرم لاله دمیده است" با صلح اگر کشته شدی کشته ی عشقی بی عشق، کسی کرب و بلا را نچشیده است در پاسخ یَابن الحسن نیمه شب کیست کافاق در آفاق، سپیده است و سپیده است sapp.ir/mehdi_jahandar eitaa.com/mehdi_jahandar ble.im/mehdi_jahandar
کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ دلی هی بگویم بعَلی ٍ بعلی بعلی مطلعُ الفجرشب قدر، سلام تو خوش است اُدخلوها بسلام ٍ ابدیّ ٍ ازلی اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس تا الستانه و مستانه بگوییم بلی همه قدقامتیان را به تماشا بنشان تا مؤذن بدهد مژده‌ی خیر العملی ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث خوشترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی ای شب قدر کجایی که علی را کشتند قدرنشناس ترین امّت لات و هبلی باعث کرب و بلا نیز همانان بودند نهروان- کینه‌ی صفین به دلان جملی! کسی آنسوی حسینیّه نشسته است هنوز همه رفتند شب قدر تمام است ولی، باز قرآن به سرش دارد و هی می گوید بحسین بن علی ٍ بحسین بن علی از sapp.ir/mehdi_jahandar eitaa.com/mehdi_jahandar ble.im/mehdi_jahandar
به سر حسین سوگند، به مشک آب سوگند شب قدر، روز قدس است به انقلاب سوگند... @mehdi_jahandar
باید سوال کرد دقیقاً که چیستیم گر روز قدس مشت گره کرده نیستیم شمر زمانه در دل میدان مشخص است در این نبرد، خوب ببینیم کیستیم در عمرمان دقیقه دقیقه حساب نیست آن لحظه ها که با مدد از عشق زیستیم ما ابرهای صاعقه باریم پس چرا در تنگنای قافیه تنها گریستیم ما پرچمیم دست علمدار و حاضریم، حتی اگر که دست فدا شد بایستیم ما در خط مقدم عشقیم عاشقیم ما عاشق مبارزه با صهیونیستیم @mehdi_jajandar
باید سؤال کرد دقیقاً که چیستیم گر روز قدس، مشت گره کرده نیستیم در گیر و دار فلسفه‌ی هست و نیستیم آنگونه‌ای که هست، به خود ننگریستیم یا تاجرانه فکر صدیم و دویستیم! "باید سؤال کرد دقیقاً که چیستیم گر روز قدس، مشت گره کرده نیستیم" اینک زمانه‌ای است که شیطان مشخص است کافر مشخص است و مسلمان مشخص است میزان اگر حسین شد ایمان مشخص است "شمر زمانه در دل میدان مشخص است در این نبرد، خوب ببینیم کیستیم" عشق است آنکه در دل او اضطراب نیست در محضرش سؤال کسی بی‌جواب نیست شکر خدا که اهل حساب و کتاب نیست "در عمرمان دقیقه دقیقه حساب نیست آن لحظه‌ها که بی‌مدد از عشق زیستیم" تا عشق هست، خواهش هر بولهوس چرا؟ دست طلب به هر کس و هر هیچ کس چرا؟ تا بال هست قافیه‌ای چون قفس چرا؟ "ما ابرهای صاعقه باریم، پس چرا در تنگنای قافیه تنها گریستیم" ما کلّ أرضْ کرب‌وبلا را معاصریم مرغ مهاجریم، نماز مسافریم عبّاس اگر نماز بخواند مکبّریم "ما پرچمیم دست علمدار و حاضریم، حتی اگر که دست فدا شد بایستیم" چشم انتظار، لحظه‌شمار دقایقیم با داغ زنده‌ایم که ما آن شقایقیم گر نیستیم اهل شهادت، منافقیم "ما در خط مقدّم عشقیم، عاشقیم ما عاشق مبارزه با صهیونیستیم" @mehdi_jahandar
🔹 سرباز بی‌پلاک از خستگی هلاکم و تنها از طعنه چاک‌چاکم و تنها غمگین و بی‌قرارم وغمگین تنها و بیمناکم و تنها زخمی، اسیر دشمن خونی سرباز بی‌پلاکم و تنها در خمره‌‌های سرکه‌فروشان انگور مستِ تاکم و تنها نادوستان چه باهم و بسیار یاران با وفا، کم و تنها! یوسف تویی عزیز تویی، من نه مریمم نه پاکم و تنها بر دامنت بگیر سرم را حالا که روی خاکم و تن‌ها... @mehdi_jahandar
عشق سوزان است بسم الله رحمان الرحيم هرکه خواهان است بسم الله رحمان الرحيم دل اگر تاريک اگر خاموش، بسم الله نور گر چراغان است بسم الله رحمان الرحيم نامه‌ای را هدهد آورده‌است، آغازش تويی از سليمان است بسم الله رحمان الرحيم سوره‌ی وَاليل من، برخيز و وَالفجری بخوان دل شبستان است بسم الله رحمان الرحيم گيسويت را باز کن إنّا فتحنايی بگو دل پريشان است بسم الله رحمان الرحيم ای لبانت مُحيی‌الأموات، لبخندی بزن مردن آسان است بسم الله رحمان الرحيم ميزبان عشق است و وای از عشق، غوغا مي کند هر که مهمان است بسم الله رحمان الرحيم @mehdi_jahandar
روسیّه: پر از بگوبخندند امروز سوریّه: دلیر و سربلندند امروز اما افسوس از عربستان و یمن اخبار نگفت چند چندند امروز @mehdi_jahandar
رودی که سر مصاف دارد نیل است تیری که نشسته در کمین سجّیل است تا دنیا دنیاست نخواهد خوابید خونی که به گردن بنی قابیل است @mehdi_jahandar
بچشان کاسه‌ی زهری به تلنگر ساقی که هم از توبره خوردیم و هم آخور ساقی! از چه در کوچه‌ی میخانه دکان واکرده است شیخ طرّار ریاکار رباخور ساقی! کر و کوری که مکرّر دم از انکار تو زد بده جامی که بیفتد به تکرّر ساقی آجر خانه‌اش از مرمر سرخ است و دریغ خادم میکده نانش شده آجر ساقی روی هم چیدن مستانه فروریختنی است واگذارش که نشیند به تکاثر ساقی @mehdi_jahandar
▪️جهان قرآنی شعر مهدی جهاندار▪️ مهدی جهاندار شاعری نام آشناست که کتاب او با نام "عشق سوزان است" ، بعد از انتظار طولانی مدت اهالی شعر امسال روانه بازار کتاب شد و با شعر "فتنه شاید" نام او بیشتر بر سر زبانها افتاد. در این نوشتار کوتاه به یکی از برجسته ترین ویژگی های شعر جهاندار که "قرآنی بودن" آن است میپردازیم. بسامد بالای آیات قرآن کریم در شعر جهاندار نشانه ی انس او با کلام الله است. کسانی که با او مصاحبت داشته اند دیده اند که تسلط او بر آیات قرآن تا چه اندازه زیاد است. آیات قرآن با سه کاربرد ، در شعر جهاندار حضور دارد: 1-او گاهی عین الفاظ آیه ای را در شعر می آورد .آیه ای که آهنگ کلمات آن را با وزن شعرش یکی یافته است و متن آیه را بعنوان یک مصرع قرار داده: "یا مریم ما کان ابوک امرءَ سوءِ" این آبروی کیست فدا کرده ای امروز چنان که در بسیاری موارد جمله ای از قرآن را در اثناء کلام آورده است: از آستانی که "کلبهم باسط ذراعیه بالوصید"م نمی روم هست و نیستم را به استخوانی نمی فروشم و: از "انما یرید" صدای کرم رسید افلاک را ز قصه ی لولاک دم رسید به باور نگارنده هرچند این کاربرد در شعر او پر تکرار است ؛ و گرچه علامت تسلط او بر قرآن و در حد خود فضیلتی است، اما در همه ی موارد خوب از آب در نیامده است. چنان که در بیت بالا تناسبی میان آیه" انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت" که ناظر به عصمت آل الله است با "صدای کرم" نیست. و در بیت: ناله ی قرآن ز روی نیزه بر آمد گفت که خواهر "مع الرسول سبیلا" آیه ی "یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا" غیر از آن که بطور ناقص تقطیع شده و در ساختار جمله ننشسته است ، مستند تاریخی هم ندارد. البته این کاربرد گاهی نیز ابیاتی درخشان می آفریند.مثل این تک بیت: "لبالمرصاد" یعنی گرگ های خیمه شب بازی کماکان در کمین گاهند صیادان شیرازی (که بین آیه "ان ربک لبالمرصاد" که ناظر به این است که خداوند در کمین دشمنان است با عملیات "مرصاد" که در سال 67 در نبرد با منافقین انجام شده است و شهید صیاد شیرازی فرماندهی آن را برعهده داشته ، تناسبی دلنشین برقرار شده است.) 2- گاهی او معنایی قرآنی را در شعر آورده یا به تناسب قرآنیِ پنهانی اشاره کرده است؛ بدون اینکه الفاظ کلام الله در آن بکار رفته باشد. مانند: نا خدا ما را در این کشتی تمسخر می کنند یا بگو طوفان بیاید یا بگو طوفان کنم و: آیات شاد سوره ی رحمان به غم رسید "در یک طلوع گرم دو دریا به هم رسید" (که تعبیر به "آیات شاد" می تواند به این دلیل باشد که سوره الرحمن به عروس قرآن مشهور است) و این بیت که نقطه التقاء کاربرد اول و دوم است: بای بسم الله مجراها و مرساهای من وقت طوفان است بسم الله الرحمن الرحیم 3-آوردن جمله ای شبیه به آیات قرآن سومین کاربرد قرآنی جهاندار است. مثل: گفت که بی تو چگونه خطبه بخوانم گفت سنلقی علیک قولَ ثقیلا که آیه ی قرآن چنین است:"سنلقی علیک قولا ثقیلا" و به ضرورت وزن تنوین کلمه ی "قول"حذف شده است.(گفتنی است که به جهت اشکال نحوی که به جمله وارد است و اسم نکره یا باید تنوین بگیرد و یا مضاف باشد و در مصرع مذکور چنین نیست ،این جمله از جهت ادبیات عرب هم غلط است.) این اشکال به ابیات دیگری هم وارد است. مثل این بیت: از کوچه گذشتی و نگاهم به تو افتاد لرزید دلم زُلزل زلزالَ شهیدا. و البته در بعضی مصاریع ، عبارتی عربی در کنار آیه ای آمده که هم شباهتی به آیات ندارد و هم از نظر ادبیات عرب اشتباه است.مثل جمله ی " و من الناس شهید" در این بیت: تا جهان مست غرور است شهیدان هستند "و تری الناس سکاری" و من الناس شهید که شاعر خواسته بگوید " مردم مست اند و شهید هم از مردم است" و برای افاده ی این معنا باید می گفت والشهید من الناس ؛ اما به ضرورت قافیه ، گفته است:والناس شهید. که این معنا را دارد:"مردم شهید اند". اگر قرار باشد این سه کاربرد را ارزشگذاری کنیم کدام کاربرد ارزشمندتر است؟ بنظر می رسد کاربرد اول هرچند دربردارنده الفاظ آیات و نشانه جریان داشتن آیات در ذهن و دل شاعر است ، اما هرگز به اندازه ی کاربرد دوم-حضور معنای قرآن در شعر- و تلمیح به آیات قرآن دلچسب نیست و حظ هنری که مخاطب از کاربرد دوم می برد بسیار بیشتر از کاربرد اول است. کاربرد سوم - استفاده از جملاتی شبیه به آیات - نیز با توجه به اینکه هم حسن کاربرد اول -استفاده از عین آیات- را ندارد و هم نقایصی که بیان شد را دارد، در رتبه آخر قرار می گیرد. شاعر قرآنی ما وقتی کاربرد دوم را در شعرش بیش از پیش پر رنگ و کاربرد اول و دوم را با هم تلفیق می کند ابیاتی چنین ماندگار می سراید: نامه ای را هدهد آورده است آغازش تویی از سلیمان است بسم الله الرحمن الرحیم سید علیرضا شفیعی - بهمن ۹۶ @shafiepoems
جایزه شعر بزرگسال از میان 10 نامزد خود: ١-ساکن چو آب و روان چون رود؛ تقی پور نامداریان ٢-دلنخواهی؛ محمد حسین انصاری نژاد ٣-لیلی آذر؛ اعظم سعادتمند ٤-سیاه مست سایه تاک؛ مرتضی امیری اسفندقه ٥-عشق سوزان است؛ مهدی جهاندار ٦-تحیر؛ سید حمید رضا برقعی ٧-اسفار آفتابگردان؛ عباس باقری ٨-به رنگ درنگ؛ محمد مرادی ٩-مرز ما عشق است؛ سید محمد مهدی شفیعی 10 -سفرنامه با صاد؛ سید مهدی موسوی به کتاب رسید @mehdi_jahandar
بر گرده ی خود مثل علی نان و رطب داشت صادق همه صبح است چه در خلوت شب داشت شب تیره و تار و ظلمات است، پر از ظلم صد سال پر از ظلمت جهلی که عرب داشت می رفت که خاموش شود مشعل توحید اسلام ِ وَ أکملتُ لکُم رو به عقب داشت برخاست کسی مکّی و کوفی به فدایش آوازه چنان داشت که تا شام و حلب داشت در محضر او این همه شاگرد عجب نیست بر تیغ علی این همه زنگار عجب داشت! چون جابر حیّان کسی اسرار ندانست جز آن که به درگاه تو زانوی ادب داشت هفتاد و دو تا یارت اگر بود چه می شد تیغ تو و پستوی نهانخانه سبب داشت از صبح بپرسید که صادق به چه معناست با عشق بگویید که یارم چه لقب داشت @mehdi_jahandar
🔹گوهرشاد🔹 حرم را ناله ی بیگاه گوهرشاد می گیرد چه شد کاشی که رو از ماه گوهرشاد می گیرد چرا خون می زند فوّاره از حوض میان صحن چرا اینقدر دل در راه گوهرشاد می گیرد گواهی می دهد این داغ را ایوان مقصوره جهان را قصّه ی کوتاه گوهرشاد می گیرد کبوتر هم اگر بودند این جرم بزرگی بود و حقّ عشق را خونخواه گوهرشاد می گیرد کسی دیدم نشان راه جمهوری و آزادی سراغ از خادم درگاه گوهرشاد می گیرد... @mehdi_jahandar