#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت هشتادم
✳️ اماننامه برای لشکریان جمل
🔻[ فردی را ماموریت دادم بین دو لشکر بایستد و خطاب به لشکر بصره با صدای بلند پیغام مرا برساند: ]
ای جماعت قریش! از خدا بترسید و خویش را به کشتن ندهید؛ زیرا من میدانم که شما هرچند در برابر من قیام کردهاید، گمان نمیکردید کار به اینجا کشیده شود. پس شما را به خدا قسم میدهم که خود را در معرض خطر قرار ندهید که شمشیر را با کسی تعارف نیست. اکنون اگر دوست دارید بازگردید، میتوانید برگردید تا ما تکلیف خود را با این قوم مشخص کنیم و اگر دوست دارید به من بپیوندید که همه شما در امان خدا خواهید بود.
✳️ من ابوالحسن هستم
[ قبل از صدور دستور حمله، خطبهای در میان سپاهیانم ایراد کردم و به آنها گفتم: ]
🔻ای مردم! من به سراغ این جماعت رفتم و آنها را نصیحت کرده و به راه حق دعوتشان کردم، برایشان دلیل آوردم و حجت را بر آنها تمام کردم؛ اما آنها مرا به جنگ فرا خواندند و پیام دادند که خود را آماده شمشیرهای تیز و نیزههای بلند آنان کنم! مادرشان عزادارشان باد! مرا از جنگ میترسانند و به ضربت شمشیر تهدید میکنند. گویی از سابقه من در میدانهای جنگ بیخبرند. بهتر است آنها برای دیگری رجز بخوانند و قدرتنمایی کنند.
🔻من همان ابوالحسن هستم که بارها در صفهایشان رخنه کردهام و جمعیتشان را متفرق ساختهام و اکنون نیز با همان قوت قلب به ملاقات دشمنم میشتابم. البته به وعدههای پروردگارم امیدها دارم که وعده یاری و تایید و پیروزی داده است. من به حقانیت این وعدهها یقین دارم و در کار خود اندک شبههای ندارم!
🔻در ادامه در مورد اعمال سران ناکثین؛ طلحه و زبیر، برای آنها روشنگری کردم تا بدانند که با چه کسانی مقابله میکنند. و گفتم: اگر آنان تسلیم نشوند و به لجاحت خویش ادامه دهند، با شمشیر برّان پاسخ آنها را خواهم داد، که برای درمان باطل و یاری حق کافی است...
🔻[ و در پایان دستهای خود را به سوی آسمان برداشتم و دعا کردم: ]
پروردگارا، چشمها سوی تو دوخته شده، دستها به پیشگاه تو گشوده است، دلها به سوی تو پر میزنند و با اعمال به تو تقرب میجویند:
"رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ؛
پرورگارا! میان ما و قوم ما به حق داوری کن، که تو بهترین داورانی! "
📚منابع:
۱. الجمل، ص۳۶۵
۲. کافی، ج۵، ص۵۳
۳. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۰۹
۴. نهج البلاغه، خطبه ۲۲
۵. قرآن کریم، سوره اعراف، آیه ۸۹
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
📜 #خطبه216 : از سخنرانیهای امام (علیه السلام) در صحرای صفين
{قسمت اول}
1⃣ حقوق اجتماعی
🔻پس از ستايش پروردگار، خداوند سبحان برای من بر شما به جهت سرپرستی حكومت حقی قرار داده و برای شما همانند حق من، حقی تعيين فرموده است. پس حق گسترده تر از آن است كه وصفش كنند، ولی به هنگام عمل تنگنایی بی مانند دارد. حق اگر به سود كسی اجراء شود، ناگزير به زيان او نيز روزی به كار رود و چون به زيان كسی اجرا شود روزی به سود او جريان خواهد داشت. اگر بنا باشد حق به سود كسی اجرا شود و زيانی نداشته باشد، اين مخصوص خدای سبحان است نه ديگر آفريده ها، به خاطر قدرت الهی بر بندگان و عدالت او بر تمام موجوداتی كه فرمانش بر آنها جاری است. لكن خداوند حق خود را بر بندگان، اطاعت خويش قرار داده و پاداش آن را دوچندان كرده است، از روی بخشندگی و گشايشی كه خواسته به بندگان عطا فرمايد.
2⃣ حقوق متقابل رهبری و مردم
🔻پس خدای سبحان برخی از حقوق خود را برای بعضی از مردم واجب كرد و آن حقوق را در برابر هم گذاشت كه برخی از حقوق برخی ديگر را واجب گرداند و حقّی بر كسی واجب نمی شود مگر همانند آن را انجام دهد. و در ميان حقوق الهی بزرگترين حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است ؛ حقّ واجبی كه خدای سبحان بر هر دو گروه لازم شمرد و آن را عامل پايداری پيوند ملت و رهبر و عزّت دين قرار داد.
پس امور مردم اصلاح نمی شود مگر به وسیله کارگزاران صالح و کارگزاران هم نمی توانند امور را اصلاح کنند مگر به شرط استقامت مردم و آنگاه كه مردم حقّ رهبری را ادا كنند و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت يابد و راههای دين پايدار و نشانه های عدالت برقرار و سنّت پيامبر (صلی الله علیه واله وسلم) پايدار گردد. پس روزگار اصلاح شود و مردم در تداوم حكومت اميدوار و دشمن در آرزوهايش مأيوس می شود. اما اگر مردم بر حكومت چيره شوند، يا زمامدار بر رعيّت ستم كند، وحدت كلمه از بين می رود، نشانه های ستم آشكار و نيرنگبازی در دين فراوان می گردد و راه گسترده سنت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) متروك، هواپرستی فراوان، احكام دين تعطيل و بيماريهای دل فراوان گردد، مردم از اينكه حق بزرگی فراموش می شود يا باطل خطرناكی در جامعه رواج می يابد، احساس نگرانی نمی كنند، پس در آن زمان نيكان خوار و بدان قدرتمند می شوند و كيفر الهی بر بندگان بزرگ و دردناك خواهد بود. پس بر شماست كه يكديگر را نصيحت كنيد و نيكو همكاری نماييد.
درست است كه هيچ كس نمی تواند حق اطاعت خداوندی را چنانكه بايد بگذارد؛ هر چند در به دست آوردن رضای خدا حريص باشد و در كار بندگی تلاش فراوان نمايد، لكن بايد به مقدار توان، حقوق الهی را رعايت كند كه يكی از واجبات الهی، يكديگر را به اندازه توان نصيحت كردن و برپا داشتن حق و ياری دادن به يكديگر است. هيچ كس هر چند قدر او در حق بزرگ و ارزش او در دين بيشتر باشد، بی نياز نيست كه او را در انجام حق ياری رسانند و هيچ كس گرچه مردم او را خوار شمارند و در ديده ها بی ارزش باشد، كوچكتر از آن نيست كه كسی را در انجام حق ياری كند يا ديگری به ياری او برخيزد.
(پس يكی از ياران به پا خواست و با سخنی طولانی امام را ستود، حرف شنوایی و اطاعت از امام را اعلام داشت آنگاه امام فرمود:) كسی كه عظمت خدا در جانش بزرگ و منزلت او در قلبش والاست، سزاوار است كه هر چه جز خدا را كوچك شمارد و از او سزاوارتر كسی كه نعمتهای خدا را فراوان در اختيار دارد و بر خان احسان خدا نشسته است، زيرا نعمت خدا بر كسی بسيار نگردد جز آنكه حقوق الهی بر او فراوان باشد.
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
📜 #خطبه216: یکی از سخنرانی های امام در صفین
{قسمت دوم}
3⃣ روابط سالم و متقابل رهبر و مردم
🔻از پست ترين حالات زمامداران در نزد صالحان اين است كه گمان برند آنها دوستدار ستايش باشند و كشورداری آنان بر كبر و خودپسندی استوار باشد. خوش ندارم در خاطر شما بگذرد كه من ستايش را دوست دارم و خواهان شنيدن آن می باشم. سپاس خدا را كه چنين نبودم و اگر ستايش را دوست می داشتم، آن را رها می كردم به خاطر فروتنی در پيشگاه خدای سبحان و بزرگی و بزرگواری كه تنها خدا سزاوار آن است. گاهی مردم ستودن افرادی را برای كار و تلاش روا می دانند. اما من از شما می خواهم كه مرا با سخنان زيبای خود نستاييد، تا نفس خود را به وظایفی كه نسبت به خدا و شما دارم خارج سازم و حقوقی كه مانده است بپردازم و واجباتی كه بر عهده من است و بايد انجام گيرد اداء كنم. پس با من چنانكه با پادشاهان سركش سخن می گويند، حرف نزنيد و چنانكه از آدمهای خشمگين كناره می گيرند دوری نجوييد و با ظاهرسازی با من رفتار نكنيد و گمان مبريد اگر حقّی به من پيشنهاد دهيد بر من گران آيد، يا در پی بزرگ نشان دادن خويشم. زيرا كسی كه شنيدن حق يا عرضه شدن عدالت بر او مشكل باشد، عمل كردن به آن دشوارتر خواهد بود. پس از گفتن حق يا مشورت در عدالت خودداری نكنيد، زيرا خود را برتر از آنكه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمی دانم، مگر آنكه خداوند مرا حفظ فرمايد. پس همانا من و شما بندگان و مملوك پروردگاريم كه جز او پروردگاری نيست. او مالك ما و ما را بر نفس خود اختياری نيست، ما را در آنچه بوديم خارج و بدانچه صلاح ما بود درآورد، به جای گمراهی هدايت و بجای كوری بينایی به ما عطا فرمود.
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت27 4⃣
🔹 بیماری، درد و درمان در نهج البلاغه
🔰 مطلب پایانی در مورد مسأله بیماری و درد به بهانه حکمت ۲۷ مسأله درمان است.
🔻 یکی از مسائلی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم برای پیشگیری و هم برای درمان توصیه فرموده اند، "دعا" است.
🔻نکته عجیب این است که حضرت می فرمایند خیال نکنید انسانی که سالم است و بدنش صحّت دارد، نیازش به دعا از بیمار کمتر است؛ نه اینگونه نیست.
در حکمت ۳۰۲ می فرمایند: « آنکس که به شدت گرفتار درد است نیازش به دعا بیشتر از شخص تندرستی که از بلا در امان است نمی باشد». یعنی آن کسی که در امان است و به خیال خودش الان سالم است، خیال نکند که چون بیمار نیست، دردی ندارد و مشکلی ندارد فعلا احتیاجی به دعا ندارد، برای پیشگیری از درد و مراقبت از این سلامتی و صحّت هم به دعا خیلی نیاز دارد.
🔻نکته دیگر هم در بحث درمان در حکمت ۴۰۰ است. حضرت علی( علیه السلام) بعضی از چیزهایی که در اختیار همه ما هست و می تواند بیماریهای جسمی و روحی را درمان بکند را بیان می کنند، که از این قرار هستند: « بوی خوش درمان و نشاط آور است. عسل درمان کننده و نشاط آور است. سواری بهبودی آور است و نگاه به سبزه زار درمان کننده و نشاط آور است».
🔻با این توضیحات ما به بهانه حکمت ۲۷ کل مسأله بیماری، درد و درمان را عرض کردیم. اما خود حکمت ۲۷ این بود: « إمْشِ بِدَائِكَ مَا مَشَىٰ بِكَ»؛ "تا وقتی که دردت با تو همراهی میکند، با آن راه بیا و با آن بساز".
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت هشتاد و یکم
✳️ پاسخ به چند سوال و شبهه
🔻[ در همان روز جنگ جمل، برای برخی افراد سوالاتی مطرح شده بود که باید پاسخ آنها را میدادم. برای نمونه، مردی آمد و در مقابل من ایستاد و گفت: ای امیرالمومنین، این جماعت تکبیر میگویند و ما هم تکبیر میگوییم؛ آنان لا اله الا الله میگویند و ما هم این کلام را بر زبان جاری میکنیم؛ آنها نماز را برپا میکنند، ما هم نماز میخوانیم! پس برای چه چیزی با آنها می جنگیم؟! به وی پاسخ دادم: ]
🔻طبق این آیه:
" تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَٰكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ؛
بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ خدا با برخی از آنها سخن میگفت و بعضی را درجاتی برتر دادیم و به عیسیبنمریم نشانههای روشن دادیم و او را با روحالقدس تایید کردیم. و اگر خدا میخواست، کسانی که بعد از آنها بودند، پس از آنهمه نشانههای روشن که برای آنها آمد، جنگ و ستیز نمی کردند؛ ولی امتهایی بودند که با هم اختلاف کردند: بعضی ایمان آوردند و بعضی کافر شدند. اگر خدا میخواست، با هم پیکار نمیکردند؛ ولی خداوند آنچه میخواهد، انجام میدهد.
🔻ما همان کسانی هستیم که ایمان آوردهایم و دشمنان ما کسانی هستند که کفر ورزیدند!
[ آن مرد که از این پاسخ به شعف آمده بود، گفت: به خدای کعبه سوگند که این مردم کافر شدهاند! سپس حمله کرد و به فیض شهادت نائل آمد.
مردی نیز برخاست و مطرح کرد: ای امیرالمومنین، آیا فتنهای بزرگتر از این وجود دارد که اصحاب جنگ بدر شمشیر به دست گرفتهاند و با هم میجنگند؟! به وی پاسخ دادم: ]
🔻وای بر تو! چگونه نام این حادثه را فتنه میگذاری، وقتی من امیر لشکر و رهبر آن هستم؟! سوگند به آن خداوندی که محمد صلی الله علیه و آله را به حق مبعوث و او را تکریم کرد، نه خلاف واقع به شما اظهار کردهام و نه به من دروغ گفته شده است؛ نه راه خلافی رفتهام و نه کسی را از راه حق بیرون بردهام؛ تاکنون هیچ گاه نلغزیدهام و کسی را نیز دچار لغزش نکردهام. دلایل روشنی در دست من است که خداوند و رسولش به من عنایت کردهاند و روز قیامت در حالی مرا به محشر فرامیخوانند که هیچ گناهی ندارم و اگر هم گناهی داشتم، با این جنگی که با بیعتشکنان میکنم، بخشیده می شود!
📚منابع:
۱. قرآن کریم، سوره بقره، آیه۲۵۳
۲. تفسیر العیاشی،ج۱، ص۱۳۶
۳. تفسیر القمی، ج۱، ص۸۴
۴. الاحتجاج، ج۱، ص۱۶۹
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh