eitaa logo
مهمانی ستاره ها
177 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
876 ویدیو
115 فایل
ادمین ( ۱) @Yazahra6753 ادمین(۲) @FatemehGazmeh 🌟سلام ستاره ها🌟 این یه مهمونی خیلی خاصه دخترونه است 💖 می خواهیم با هم خوش بگذرونیم کلی مطلب قشنگ، کار هنری،بازی و مسابقه و...... 🌹🌹🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
10.mp3
7.37M
مشق مشتاقی(۷) 🌸الگوی دادگستر جهان🌸 با صدای : استاد اباذری 👌 @mehmani_setareha
مداحی آنلاین - مادر یعنی فاطمه - سیدرضا نریمانی.mp3
8.07M
🖤مادر یعنی فاطمه یعنی مظهر عشق مادر یعنی فاطمه یعنی آخر عشق🖤 🎤 سید رضا نریمانی ▪️السلام علیک یافاطمه الزهرا(س) ▪️آجرک الله یاصاحب الزمان(عج) @mehmani_setareha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضور با شکوه امت حزب الله در راهپیمایی مجازی ۹ دی 💥شروع راهپیمایی ۸ دی ماه ساعت ۱۴ 💥پایان راهپیمایی و صدور بیانیه ۹ دی ماه ساعت ۲۱ جهت حضور روی لینک زیر کیلیک نمایید. http://yun.ir/9day لطفا به اشتراک بگذارید.
خدایا به خاطر همه‌ی گل‌های نرگسی که در تمام عمرم بو کردم ازت ممنونم.
🌷ترتیل صفحه(۲۱۸) 🌷استادمنشاوی @mehmani_setareha
Page218.mp3
761.2K
🌷ترتیل صفحه(۲۱۸) 🌷استادمنشاوی @mehmani_setareha
▪️کسانی که با بهشت سازگاری ندارند! - منبع؛ مجموعه روانشناسی قلب
راه نجات...🌷 💌
📕 غرور و تکبر ناشی از یک مقام، نباید سبب شود به زیردستان خود ستم کنیم و هرطور که دلمان خواست با آن ها رفتار کنیم. در هر شرایطی باید به ارزش و شرافت انسانی احترام گذاشت و پایمالش نکرد. از سویی دیگر، می توان برخی حرف ها را طنز گونه مطرح کرد تا به کسی هم بر نخورد📕
📕 حکایت های عبید زاکانی📕 داستان4⃣ نام داستان: لک لک زیرک روزی پادشاه شهر خوارزم، یکی از خدمتکارانش را برای انجام کاری صدا زد. خدمتکار هم زود به حضور شاه رفت و گفت:( قبله عالم به سلامت باد! با من کاری داشتید؟!) پادشاه به سخن خدمتکار توجهی نکرد و مشغول انجام کار خودش شد و غلام بیچاره، ساعت ها دست به سینه در مقابل شاه خم شده بود. پس از گذشت چند ساعت، شاه رو به خدمتکار کرد و گفت:( برو! فعلا با تو کاری ندارم!) غلام بیچاره هم که بسیار خشمگین شده بود، نمی توانست حرفی بزند. به همین خاطر، آرام آرام عقب رفت و اتاق را ترک کرد. خلاصه روزها گذشت تا این که روزی پادشاه همان خدمتکار را صدا زد. غلام هم بی درنگ به محضر شاه آمد و دست به سینه ایستاد و گفت:( قبله عالم به سلامت باد! با من کاری داشتید؟!) شاه نگاهی کرد و گفت:( آری. از تو می خواهیم برایمان داستانی تعریف کنی!) غلام که بسیار باهوش و زرنگ بود، کمی فکر کرد و سپس داستان پرندگان و خاصیت هر یک را تعریف کرد. یکی یکی نام پرندگان را می برد و ویژگی هریک را می گفت و در نهایت یک داستان درباره آن پرنده تعریف می کرد. هنگامی که به لک لک رسید، رو به شاه کرد و گفت:( اعلی حضرت میدانند هیچ پرنده ای عاقل تر، داناتر و باهوش تر از لک لک نیست؟!) پادشاه پاسخ داد:( چرا لک لک زیرک است؟) خدمتکار هم پاسخ داد:( به خاطر آن که نه خودش و نه اجداد پدری اش هرگز از آسمان شهر خوارزم پرواز نکردند و نخواهند کرد.) 📕 پایان📕 نتیجه گیری👇🏻