eitaa logo
🕯شهید🕯محراب🕯دستغیب🕯
39 دنبال‌کننده
163 عکس
71 ویدیو
1 فایل
*بسمه تعالی* *شروع بانام ولی حق علی ابن ابیطالب(ع)اول شهیدمحراب* *معرفی ویاد * شهید محراب حضرت آیت الله حاج سید عبدالحسین دستغیب شیرازی رحمة الله عليه*حامی ولایت* و*یادازامامان جمعه محترم بعدازایشان* *یادازهمه شهدای محراب* و *.......................
مشاهده در ایتا
دانلود
بدگمانی به عزادار (ع) آقای سید محمود عطاران نقل کرد؛ که سالی در ایام جزء دسته سینه زنان محله سردزک بودم جوانی زیبا در اثنای زنجیر زدن، به زن‌ها نگاه می‌کرد من طاقت نیاورده غیرت کردم و او را سیلی زدم و از صف خارج کردم چند دقیقه بعد دستم درد گرفت و متدّرجاً شدت کرد تا اینکه به ناچار به دکتر مراجعه کردم؛ گفت اثر درد و جهت آن را نمی‌فهمم ولی روغنی است که دردش را ساکن می‌کند روغن را به کار بردم نفعی نبخشید بلکه هر لحظه درد شدیدتر و ورم وآماس دست بیشتر می‌شد به خانه آمدم و فریاد می‌کردم، شب خواب نرفتم، آخر شب لحظه ای خوابم برد، حضرت شاهچراغ علیه السّلام را دیدم فرمود، باید آن جوان را راضی کنی! چون به خود آمدم دانستم سبب درد چیست! رفتم جوان را پیدا کردم و معذرت خواستم و بالاخره راضیش کردم در همان لحظه درد ساکت و ورم‌ها تمام شد و معلوم شد که خطا کرده‌ام و سوء ظن بوده است و به عزادار حضرت علیه السّلام توهین کرده بودم
به نام الله عالم متقى جناب حاج شیخ محمد باقر شیخ ‌الاسلام - علیه الرحمه - فرمود: شنیدم از عالم بزرگوار وسید عالی مقدار امام جمعه بهبهانى كه در اوقات تشرف به مكه معظمه روزى به عزم تشرف به مسجدالحرام و خواندن نماز در آن مكان مقدس از خانه خارج شدم؛ اتفاقی افتاد که متوجه لطف خدا و ناسپاسى بنده شدم در اثناى راه ، خطرى پیش آمد و مرا از نجات داد و باكمال سلامتى از آن خطر رو به مسجد آمدم نزدیک در مسجد، زیادى روى زمین ریخته بود و صاحبش مشغول فروش آنها بود، قیمت آن را پرسیدم گفت آن قسمت، فلان قیمت و قسمت دیگر ارزانتر و فلان قیمت است گفتم پس از مراجعت از مسجد میخرم و به منزل میبرم پس به مسجدالحرام رفتم و مشغول شدم، درحال نماز در این خیال شدم كه از قسمت گران آن خربزه بخرم یا قسمت ارزانترش و چه مقدار بخرم و خلاصه تا آخر نماز در این خیال بودم و چون از نماز فارغ شده خواستم از مسجد بیرون روم، شخصى از در مسجد وارد و نزدیک من آمد و در گوشم گفت: خدایى كه تو را از ، امروز نجات بخشید آیا سزاوار است كه در خانه او بخوانى؟ فورا متوجه خود شده و بر خود لرزیدم، خواستم دامنش را بگیرم او را نیافتم
کتاب: مولف: آیت الله موضوعات کتاب عبارتند از: شرک به خدا - یأس - القنوط من رحمت الله - الامن من مکر الله آدم کشی - عقوق والدین - قطع رحم - خوردن مال یتیم - رباخواری زنا - لواط - قذف - شرابخواری - قمار - اشتغال به ملاهی غنا - دروغ - سوگند دروغ - گواهی دروغ - گواهی ندادن - پیمان شکنی خیانت به امانت - دزدی - کم فروشی - حرام خواری - حبس الحقوق جنگ با مسلمانان - فرار از جهاد - تعرب بعد از هجرت - کمک به ستمگران - یاری نکردن ستم دیدگان سحر - اسراف - تکبّر خوردن مردار و خون و گوشت خوک ترک نماز عمداً - زکات ندادن - استخفاف حج - ترک یکی از واجبات اصرار بر گناه - غیبت - نمیمه - ریختن آبروی مومن - مکر و نیرنگ احتکار - حسد - دشمنی کردن با مومن مساحقه - قیادت و دیاثت - استمناء بدعت - حکم ناحق - کارزار در ماه حرام و بازداشتن از راه خدا کفران نعمت - فتنه فروختن اسلحه به کفّار بهتان - هتک حرمت مقدّسات توبه - حکایت های بیدار کننده ✨📚✨📚✨
🕊 🎋 🕊 به نام الله در بهار آزادی جای خالی چهل و سومین بهار ، و برپایی بر ملت قهرمان اسلامی مبارک باد 🍃 🎋 🍃 🎋 🍃
به نام الله روزی مردِ زائر وارد یکی از قصابی های کربلا میشود و مقداری گوشت میخرد و به حرم (ع) میرود، بعد از زیارت به خانه برگشته و گوشت را به همسرش میدهد و میگوید آبگوشتی درست کن ظهر که میشود همسرش به مرد میگوید گوشت نپخته است و مرد میگوید اشکالی ندارد صبر کن تا شب بپزد شب که میروند سراغ گوشت میبینند گوشت اصلا نپخته است و مرد قصاب را سرزنش میکنند که گوشت بی کیفیت به آنها داده است و میگذارند تا صبح بپزد صبح بیدار شدند دیدند گوشت هنوز نپخته است مرد با عصبانیت ظرف غذا را میبرد قصابی و میگذارد روی میز و میگوید مرد حسابی ما زائر امام حسین (ع) هستیم بی انصافی است به ما گوشت بی کیفیت بدهی، از دیروز صبح که گوشت را خریدم تا امروز صبح گوشت اصلا نپخته است قصاب لبخندی زد و به او گفت؛ وقتی گوشت را خریدی مستقیم رفتی داخل حرم امام حسین(ع)؟ زائر گفت چطور؟ بله رفتم قصاب گفت مگر نمی دانی گوشتی که وارد حرم امام حسین (ع) شود آتش به او کارساز نیست، اگر می دانستم قصد زیارت داری قبلش به تو میگفتم در روایات آمده است سوزاندن بدن امام حسین (ع) بر آتش است
بدگمانی به عزادار (ع) آقای سید محمود عطاران نقل کرد؛ که سالی در ایام جزء دسته سینه زنان محله سردزک بودم جوانی زیبا در اثنای زنجیر زدن، به زن‌ها نگاه می‌کرد من طاقت نیاورده غیرت کردم و او را سیلی زدم و از صف خارج کردم چند دقیقه بعد دستم درد گرفت و متدّرجاً شدت کرد تا اینکه به ناچار به دکتر مراجعه کردم؛ گفت اثر درد و جهت آن را نمی‌فهمم ولی روغنی است که دردش را ساکن می‌کند روغن را به کار بردم نفعی نبخشید بلکه هر لحظه درد شدیدتر و ورم وآماس دست بیشتر می‌شد به خانه آمدم و فریاد می‌کردم، شب خواب نرفتم، آخر شب لحظه ای خوابم برد، حضرت شاهچراغ علیه السّلام را دیدم فرمود، باید آن جوان را راضی کنی! چون به خود آمدم دانستم سبب درد چیست! رفتم جوان را پیدا کردم و معذرت خواستم و بالاخره راضیش کردم در همان لحظه درد ساکت و ورم‌ها تمام شد و معلوم شد که خطا کرده‌ام و سوء ظن بوده است و به عزادار حضرت علیه السّلام توهین کرده بودم
معرفی تعدادی از تألیفات گناهان کبیره قلب سلیم داستانهاى شگفت 82 ـ پرسش کتاب توحید کتاب معاد کتاب ایمان کتاب عدل کتاب نبوت کتاب امامت کتاب سید الشهدا شرح خطبه حضرت زینب (سلام الله علیها) شرح خطبه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بندگى راز آفرینش قلب قرآن قیامت و قرآن سرای دیگر تفسیر سوره یس حقایقى از قرآن تفسیر سوره واقعه تفسیر سوره نجم تفسیر سوره طور معراج صلواه الخاشعین اخلاق اسلامى استعاذه معارفى از قرآن ماه خدا صـدیقه کبـرى و ...
به نام خدای خوب و مهربان برای سلامتی عجل الله تعالی فرجه الشریف؛ 🍃🌸🌸🍃 🍃🌸الّلهُمَّ 🍃 🌸صلّ 🍃 🌸علْی 🍃🌸محَمَّد 🍃 🌸وآلَ 🍃 🌸محَمَّدٍ 🍃🌸وعَجِّل 🍃🌸 فرَجَهُم 🍃🌸🌸🍃 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل ْفَرَجَهُمْ
به نام خدای خوب و مهربان از کتاب سيد عظيم الشأن قاضی سعيد قمی منقول است که از نقل میفرمايد که شيخ فرمود: رفيقی در اصفهان داشتم که هميشه بر سر مقبره‌‏ ای مشغول عبادت بود و شيخ هر از گاهی به ديدنش می‌‏ رفته روزی از او سئوال می ‌‏کند: از عجائب قبرستان چه ديده ‌‏ای؟ عرض کرد: روز قبل، در قبرستان جنازه ‌‏ای را آوردند و در اين گوشه دفن کردند و رفتند هنگام غروب، بوی بدی بلند شد و مرا ناراحت کرد چنين بوی بدی در تمام عمرم استشمام نکرده بودم ناگاه هيکل موحّشه و مُظلَمه‌‏ ای همانند سگ ديدم که بوی بد از او بود، اين صورت، نزديک شد تا بر سر آن قبر ناپديد گرديد مقداری گذشت؛ بوی عطری بلند شد که در عمرم چنين بوی خوشی نشنيده بودم در اين هنگام صورت زيبا و دلربايی آمد و بر سر همان قبر، محو شد (اينها عجائب عالم ملکوت است که به اين صورتها ظاهر می شود) مقداری گذشت؛ ديدم صورت زيبا از قبر بيرون آمد، ولی زخم خورده و خون آلود است گفتم: پروردگارا؛ به من بفهمان اين دو صورت چه بود؟ به من فهماندند که آن صورت زيبا اعمال نيکش بود و آن هيکل موحّشه، کارهای بدش و چون افعال زشتش بيشتر بود، در قبر اَنيسش همان است تا چه زمانی پاک شود و نوبت صورت زيبا برسد
به نام الله اگر سگ گرسنه ای به شما روی بیاورد و همراه شما نان و گوشت باشد، آیا با گفتن چِخ، سگ میرود؟! چوب هم بلند کنی فایده ندارد، او گرسنه است و چشمش به غذاست و دست بردار نیست! اما اگر هیچی همراه نداشته باشی، میفهمد چیزی نداری و آن وقت میرود… هم در کمین انسان است؛ نگاهی به دل میکند اگر آذوقه اش که همان: مال و زیور و… درآن بود، همانجا متمرکز میشود و میماند و اگر صدبارهم بگویی: فایده ندارد!!! اما اگر طعمه و آذوقه اش، را دور کنی آنگاه می بینی با یک فرار میکند... تا وقتی گناه رو قلباً دوست داریم و خودمون رو در موقعیت گناه قرار میدیم... نمیشه بشینیم صحنه های مستهجن ببینیم و بگیم پناه میبریم بخدا! تو مجلس گناه بشینیم و بگیم پناه میبریم به خدا! مثل اینکه خودتو بندازی جلو ماشین و بگی پناه میبرم به خدا! باید از فرار کنیم و به پناهنده بشیم (ره)
✨ ✨ 🇮🇷 ✨ ✨ به نام خداوند خوب و مهربان طنین گلبانگ؛ 🎋 🎋 امشب، ساعت ۲۱ به شکرانه ۴۳ سال عزت و افتخار ، گلبانگ تکبیر🎋 الله اکبر 🎋 در ساعت ۲۱ امروز روز بیست و یکم بهمن‌ماه ۱۴۰۰ طنین انداز خواهد شد 🎋 الله اکبر 🎋 🎋 الله اکبر 🎋 🎋 الله اکبر 🎋 🎋 الله اکبر 🎋 🎋 الله اکبر 🎋 🎋 الله اکبر 🎋 ایام الله گرامی باد https://eitaa.com/niyazha 》الْكَوْثَر
به نام خدای خوب و مهربان ۲۱ ماه یاد روز شكسته شدن به فرمان (ره) توسط مردم انقلابی ایران در سال ۱۳۵۷ شمسی و زمینه ساز طلوع فجر انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۵۷ گرامی باد عید مبارک ✨ 🎋 ✨