eitaa logo
🕯شهید🕯محراب🕯دستغیب🕯
39 دنبال‌کننده
163 عکس
71 ویدیو
1 فایل
*بسمه تعالی* *شروع بانام ولی حق علی ابن ابیطالب(ع)اول شهیدمحراب* *معرفی ویاد * شهید محراب حضرت آیت الله حاج سید عبدالحسین دستغیب شیرازی رحمة الله عليه*حامی ولایت* و*یادازامامان جمعه محترم بعدازایشان* *یادازهمه شهدای محراب* و *.......................
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا در بصره شخصی بود که مرد معطر لقب یافته بود این جوان که بسیار زیبا روی بود، همیشه بدون اینکه عطر به خود بزند، معطر و خوشبو بود، و هر جا که می‌رفت بوی عطر او فضا را پر می‌کرد، بطوری که باعث شهرت او در شهر شده بود علت خوشبو شدن وی را چنین نقل کرده اند که این جوان روزی، از پدرش سرمایه ای درخواست کرد که با آن به کسب و کار بپردازد پدرش هم مقداری طلا و جواهر و کالاهای دیگر در اختیار وی گذارد، و او در بازار مشغول به کار شد یک روز پیر زنی به حجره اش رفت و اجناس زیادی را خرید و سپس به او گفت: ای جوان، تو نیرومند و قوی هستی و من پیرزنی ناتوان و فرسوده، اگر به من کمک کنی و این اجناس را به منزل من برسانی بسیار به من لطف کردی مغازه دار قبول کرد و با پیرزن به راه افتاد چون به منزل پیرزن رسید، داخل شد و پیر زن هم بدون اینکه جوان متوجه شود، در را از پشت قفل کرد و به او گفت: لطفا این اجناس را به طبقه بالا ببر جوان بالا رفت و داخل یک اطاق شد در آنجا زنی را دید و زن از او تقاضای زنا کرد و به او گفت: غرض ازآوردن تو به اینجا همین است جوان با دیدن این وضع برای فراز از گناه از زن خواست که اجازه دهد به مستراح رفته و باز گردد وقتی به آنجا رفت، سر تا پای خود را آغشته به کثافات کرد و بازگشت وقتی وارد اطاق شد زن که از دیدن او بسیار متنفر شده بود، او را از خود دور کرد و به خدمتکارش دستور داد جوان را از خانه اش بیرون کند جوان به خانه اش رفت و خود را شستشو داد شب چون خوابید، در عالم رؤیا فرشته ای به دیدار او رفت وگفت: خداوند از کار امروز تو راضی و خشنود گشت بعد با دست تمام بدنش را مسح کرد و آن را معطر گردانید در برابر یک ساعت که خود را متعفن کرد خداوند به او عزتی داد که همیشه معطر شد - صفحه ۹۱
به نام خدا چیزی که بنده نسبت به این شخص بزرگ (آقای خامنه ای) فهمیده‌ام این است که: فردی است خدایی، هوی‌ پرست نیست، مقام نمی‌خواهد، قدرت نمی‌خواهد به دست بگیرد، امتحان خودش را پیش از پیروزی و بعد از پیروزی داده است در هر پُستی که بوده امتحان خودش را داده است آقای خامنه‌ای مقام نمی‌خواهد، مقام بر روی او اثر نمی‌گذارد
شامل بیش از 140 داستان اخلاقی و اعتقادی از می‌باشد شهید دستغیب در این کتاب داستان‌هایی از عنایات معصومین علیه‌السلام و کرامات ایشان به افراد نیازمند از شفا دادن و دستگیری در بیابان و داستان‌های عبرت آموز دیگری آورده است ایشان در مقدمه می‌فرمایند: چون هر یک از این داستان‌ها موجب تقویت ایمان به غیب و رغبت قلوب به عالم اعلی و توجه به حضرت آفریدگار است آنها را ثبت کردم تا فرزندانم و سایر خوانندگان بهره مند شوند و خصوصا در شداید و مشکلات دچار یاس نشوند دل به پروردگار قوی دارند و بدانند که و را آثاری است حتمی چنانچه سعی در تحصیل مراتب و را مقامات و درجاتی است که از حد ادراک بشری افزون است
هدایت شده از 🌏 اَزَل 🌏
(عج) يَا وَصِىَّ الْحَسَنِ، وَالْخَلَفَ الْحُجَّةُ، أَيُّهَا الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ . ای جانشین حسن، ای یادگار شایسته، ای پایدار مورد امید، ای مهدی‌، ای فرزند فرستاده خدا، ای حجّت خدا بر بندگان، ای آقا و مولای ما، به تو روی آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به‌سوی خدا به تو متوسل شدیم و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم، ای آبرومند نزد خدا، برای ما نزد خدا شفاعت کن
⚘🌼⚘🌼⚘⚘🌼⚘🌼⚘ به نام الله با آیه‌ی نور بده شادی به دل‌های پر از شور دلم می‌میرد از داغ جدایی بیا آقا کجایی با سعادت بر پا کننده قسط و خون (ع) حضرت ، آقا ، (عج) بر مبارک باد ⚘🌼⚘🌼⚘🌼🌼⚘🌼⚘
هدایت شده از 📃دیوار احادیث📃
عجّل الله تعالی فرجه الشّریف سَجْدَهُ الشُّکْرِ مِنْ الْزَمِ السُّنَنِ وَ اوْجَبِها شکر پس از هر از بهترین و ضروری ترین ها است الشّیعه ج ۶ ص ۴۹۰ ح ۳ 🍃⚪️🍃
به نام الله یکی از بزرگان اهل علم و تقوا نقل می کرد که یکی از بستگانشان در اواخر عمرش ملکی خریده بود و از استفاده سرشار آن زندگی را می گذارند پس از مرگش او را در خواب دیدند در حالی که کور بود از او سببش را پرسیدند که چرا در برزخ نابینا هستی؟ گفت: ملکی را که خریده بودم وسط زمین مزروعی آن، چشمه آب گوارایی بود که اهالی ده مجاور می آمدند و از آن برمی داشتند و حیوانات خود را آب می دادند به واسطه رفت وآمدشان مقداری از زراعت من خراب می شد و برای اینکه سودم از آن مزرعه کم نشود و راه آمد و شد را بگیرم به وسیله خاک و سنگ و گچ آن چشمه را کور نمودم و خشکانیدم و بیچاره مجاورین به ناچار به راه دوری مراجعه می‌کردند این کوری من به واسطه کور کردن است! به او گفتم: آیا چاره ای دارد؟ گفت اگر وارثها بر من رحم کنند و آن چشمه را جاری سازند تا مورد استفاده مجاورین گردد حال من خوب می‌گردد ایشان فرمود: به ورثه اش مراجعه کردم آنها هم پذیرفتند و چشمه را گشودند پس از چندی آن مرحوم را با حالت بینایی و سپاسگزاری دیدم آدمی باید بداند که هرچه می کند به خود کرده است: لَها ما کَسَبَتْ وَعَلَیْها مَااکْتَسَبَتْ اگر به کسی ستم نموده به خودش هم ستم کرده، اگر به کسی نیکی کرده به خودش هم نیکی کرده است - ص ۲۹۲‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌
از حضرت علیه السلام روایت شده که: در بنی اسرائیل عابدی بود و خداوند به داوود علیه السلام فرمود که ریا کار است وقتی که آن شخص مُرد، حضرت داوود به تشییع او نرفت دیگران آمدند و ۴۰ نفر بر او نماز خواندند و گفتند پروردگارا ما جز نیکی از او سراغ نداریم و تو به او داناتری، پس او را بیامرز... چون او را غسل دادن ۴۰ نفر دیگر آمدند و همینطور گفتند چون از باطن ریاکار او خبر نداشتند به حضرت داوود وحی رسید که: چرا تو بر او نماز نگذاردی؟ عرض کرد: پروردگارا برای اینکه تو مرا خبر کردی که این عابد ریاکار است... ندا رسید: درست است اما چون جمعی به خوبی از او شهادت داده‌اند ما هم امضا کردیم و او را آمرزیده‌ایم... این هم از فضل پروردگار است که بدون استحقاق بنده اش را از عذاب می‌رهاند - صفحه ۸۲
به نام خدا عاقل دست به هر سببی که دراز می کند باید نظرش به سازنده و قیّوم آن سبب باشد و انتظار اثر از طرف آفریننده آن سبب داشته باشد و بداند که اگر او نخواهد، اثر پیدا نخواهد شد چنانچه اگر او بخواهد به وسیله آن سبب یا سبب دیگری که گمانش را نمی برد یا بدون هیچ سببی، آن منظور را عملی می‌فرماید جلد اول صفحه ۱۲۶
به نام خدا آیت الله دستغیب در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل می‌کند که ارواح با صفات در بستانی از بهشت قرار دارند یکدیگر را می‌شناسند و از یکدیگر سؤال می‌کنند هنگامی که روح تازه ای بر آن ها وارد می‌شود می‌گویند: او را رها کنید زیرا از هول عظیمی به طرف ما می‌آید (یعنی از وحشت مرگ) سپس از وی می‌پرسند: فلان کس چه شد؟ اگر بگوید: زنده بود، اظهار امیدواری می‌کنند (که نزد آن ها بیاید) ولی اگر بگوید: از دنیا رفته بود، می‌گویند: سقوط کرد (اشاره به اینکه به دوزخ رفته است) - صفحه ۶۰
به نام خدا یکی از بزرگان، در روزگار قحطی، غلامی را دید که بسیارخوشحال و شاد بود به او گفت: مگر نمی بینی که مردم چگونه گرفتار و در غم غصه هستند مگر تو اندوهی نداری؟ غلام پاسخ داد: من غمی ندارم زیرا مولایی دارم که انبارش پر از گندم است او برای من کافی است آن بزرگمرد ناگهان بر سرش زد و با خود گفت: آیا یک بار شده است که در عمرت، چنین حالتی نسبت به خداوند خود داشته باشی و او را برای خودت کافی بدانی؟ - صفحه ۳۰
به نام خدا جناب حاج شیخ محمد تقی لاری نقل می‌کرد: یک روز در بازار، در مغازه یکی از دوستانم نشسته بودم، همانطور که به اطراف می‌نگریستم، چشمم به کف گذر بازار افتاد، گوئی یک سکه ای بود که برق می‌زد، به همین خاطر از مغازه بیرون آمدم و به طرف آن رفتم، اما با ناراحتی بازگشتم، زیرا آنچه دیدم به جز آب بینی نبود! و به ناچار به داخل مغازه بازگشتم، همین طور که بیرون رامی نگریستم، باز چشمم افتاد به چیزی که برق می‌زد فکر کردم که شاید من اشتباه کرده‌ام و آن یک سکه طلا باشد با وسوسه خاطر به طرف سکه حرکت کردم، اما باز در نهایت شرمندگی به همان نتیجه قبلی رسیدم شیطان دست بردار نبود و مرا مرتب وسوسه می‌کرد؛ بار دیگرچشمم به همان چیز افتاد که درنظرم خیلی براق بود ولی این بار از جای خود حرکت نکردم و نشستم ناگاه یک نفر سید را دیدم که اطراف مغازه را جستجو می‌کند، گویا چیزی گم کرده است او به طرف همان جسم رفت و سکه ای از روی زمین برداشت! بسیار تعجب کردم، با خود گفتم شاید رمزی درکار است، به دنبال سید دویدم و ماجرا را از او سؤال کردم او گفت: امروز خداوند به ما مولود تازه ای عنایت کرده است و من جهت مخارج منزل پولی نداشتم، به همین خاطر نزد یکی ازدوستان رفتم و این سکه را بعنوان قرض گرفتم و برای خرید اجناس موردنیاز خود، به مغازه ای رفتم، موقع پرداخت پول، هر چه جستجو کردم، سکه را در جیبم نیافتم، عاقبت به دنبال آن آمده، در اینجا پیدا کردم شخص موحد، همیشه و در همه حال، باید به خداوند توکل واعتماد داشته باشد - ۱۷۰