امروز ،دوشنبه، طبق برنامه همیشگی کانال جذابمون☺️روز #شکوه_خانواده ست و دوباره با یه موضوع جدید، پیشتون اومدیم،ما رو همراهی کنین:
سلام بانو
چشمانت را ببند
انگشتان دخترت سارا را روی چشمانت تصور کن..👧
دفترش را آورده جلوی تو
حالا دستانش را برداشته، که ببینی برای اولین بار توانسته بنویسد: مامان 🧕
با ذوووق بغلش میکنی و میدوی سمت آشپرخانه تا کیک تان در فر نسوزد...🎂🍮
دیگر بزرگ شده، خواستگار میآید و میرود..
بالاخره با امین ازدواج می کند...💑
دلت غنج میرود لباس عروس را که به تنش برانداز می کنی...🧖♀
روزگاری نمیگذرد که بارداری و زایمان دخترکت همهی دغدغهات شده...🤰🤱
و سالهای بعد دختر و داماد و نوه هایت ساعات تنهایی ات را پر از شادی و خنده می کنند...
تو رفتی از دنیا...
چند نسل از سارا یت به جای مانده که برای هر کار خوبشان، خیری به تو می رسد، باورنکردنی...
این نسل را قطع نکن...
#شکوه_خانواده
#من_زندهام_مامان
https://zil.ink/mehre_fereshteha
همونطور که متوجه شدید،موضوع امروز ما در ارتباط با یه تصمیم تلخه : تصمیم به سقط جنین 😔
اما ما قصد داریم با کمک شما این تلخی رو تبدیل به شیرینی بی نهایت کنیم: تولد یک فرزند 😇
پس لطفا با ما مشارکت کنین و دست به قلم بشید و هر صحبتی دارین با یه مامانی که تصمیم به سقط جنین داره، برامون بفرستین، به امید اینکه به دل بشینه و جلوی یه اشتباه بزرگ گرفته بشه
نظرات زیباتون رو به آیدی زیر برامون بفرستین:
@Mhdy1227
https://zil.ink/mehre_fereshteha
به این روزهایِ سختی که پیش رو داری فکر نکن.
این روزها همونجور که خدا وعده داده به زودی از بین میرن.
اگه تصمیمی که گرفتی رو عملی کنی شاید به ظاهر مشکلاتت کم بشه ولی یه بارِ غم روی دلت سنگینی میکنه که تا آخر عمر باهات هست و هر وقت در تنهایی خودت بهش فکر کنی بغض راه گلوت رو میبنده و تو میمونی و این غم سنگین😔
هیچ وقت به خاطر حرف مردم و غم روزی و کلی مسائل دیگه حق زندگی رو از دلبندت نگیر🙏
تو قوی هستی 💪
تو میتونی 🤛
#دلنوشته_مخاطبین
#شکوه_خانواده
#من_زندهام_مامان
https://zil.ink/mehre_fereshteha
مادر،نمی دانم هنوز قلبت جایی برای شنیدن صدای مرا دارد یا...💔
آن روز ،که در گوشم زمزمه کردند که باید به دنیا پا بگذرام کمی ترسیدم...میترسیدم به دنیا بیایم و تنهاشوم. 🌎
از آن بالا که من بودم،دنیا ابرهای خاکستری زیادی داشت و مرا می ترساند☁️☁️
اما فرشته ای که همراه من بود،لبخند زیبای تو را نشانم داد، آن گاه با پتو پر مهر لبخندت گویا تمام ابرهای خاکستری پراکنده شدند و من شوق وصال تو را برای اولین بار در جان خویش احساس نمودم...❤️❤️
فرشته در گوشم خواند: "ربنا ما خلقت هذا باطلا...آفرینش تو بیهوده نبوده،تو برای انجام رسالتی آفریده شده ای..."🖋
آنگاه مرا به آرامی در آغوش وجود تو قرار داد...🌺🌺🌺
از همان ابتدا که وجودم با تو یکی شد، هر روز با صدای قلبت آرامشی وصف ناشدنی می گرفتم.
وجود تو ،تمام دنیای من شده و صدای نفس کشیدن هایت لالایی شب های تار من...🌙🌙
اصلا وجود تو،شده تمام زندگی من ...
کم کم بدنم جوانه میزند،حال دیگر انگشتان دستم تشکیل شده و من چقدر،در خیال خود چهره مادرانه ات را که حتی یکبار هم ندیده ام با سر انگشتان کوچکم نوازش کرده ام،چشمانم چقدر ذوق دیدن صاحب این صدای دلنشین را دارد...
مادر صدایت،صدای تپش قلبت که با هر ضربان ،مهر و عطوفت را نثارم می کرد،مرا به راهی که در آن قدم گذاشتم،مشتاق تر می کرد و گرمای وجودت،گرما بخش وجودم بود...👼
اما...مادر، این روزها، انگار قلبت شوق وصال مرا ندارد!😔😔
دیگر زمزمه هایت عاشقانه نیست...
نه!! باور نمیکنم چشمان زیبایت،شوق دیدنم را نداشته باشد ...باور نمیکنم که دیگر آغوش مادرانه ای برایم نداری...😭
مادر ،امروز تمام وجودت ،سرد شده و دنیای مرا سرد و تاریک کرده!
گویا ابرهای خاکستری دنیا به من هجوم آورده اند..
مگر من با تو چه کرده ام که مهرت را از من دریغ میکنی؟ 😔
دردی عجیب ،همراه با ترس، در تمام وجودم رخنه میکند...
فریاد میزنم...فرشته را صدا میزنم که مگر تو نگفتی خدا مرا بیهوده خلق نکرده؟؟
مگر نگفتی رسالتی دارم؟
پس چرا به این زودی بایدطعم تلخ مردن را بچشم ، حال آنکه هنوز طعم زیبای تولد را نچشیده ام؟؟...😢
مادر،نمیدانم هنوز قلبت جایی برای شنیدن صدایم دارد؟... نمیدانم صدای التماس من و فرشته را میشنوی؟ اما من هنوز به عطوفت مادرانه ات امیدورام...
بگذار زندگی کنم،بگذار تو را در آغوش بگیرم...بگذار طعم مادریت را بچشم...
مادر، من زنده ام درون تو
مرا از زندگی محروم نکن،هنوز خیلی زود است برای چشیدن طعم مرگ...مادر،رهایم مکن...💔💔
#دلنوشته_مخاطبین
#شکوه_خانواده
#من_زندهام_مامان
https://zil.ink/mehre_fereshteha
نمیدانستم باردارم درگیر روزمرگی هایم بودم که ناگهان فهمیدم زندگی جدیدی در وجودم در جریان است خوشحال شدم و غرق در شادی چون منتظر امدنت نبودم، اما تو هدیه ای هستی که خدا به من ارزانی داشته😇😇
مگر میشود خوشحال نشد؟
برای بار دوم قرار است مادر شوم🧕
ناگهان همه گرفتاری های روزمره ام به یادم امد واحد های ناتمام دانشگاه ،وضعیت مالی، بدهی ها ،دوری از خانواده حتی به فکر گذشتن از زندگیت افتادم😔😔
اما ترسیدم از نبودنت با اینکه تازه وارد جان من شدی،اما تمام جانم شده ای❤️
به من قول داده شده برای روزیت پس توکل میکنم به خودش که کافی ست برای همه چیز
مرا ببخش که به نبودنت فکر کردم حتی لحظه ای ...
#دلنوشته_مخاطبین
#شکوه_خانواده
#من_زندهام_مامان
https://zil.ink/mehre_fereshteha
آنگاه که شب بر آسمان چشمانت پرده افکند، آسوده بخواب🌙⭐️
آینده را به خدای امروز بسپار...🙏
خدایی که مهربان تر از مادر است...😌😌
شبتون بخیر مامانای گل...😘😘
دوستای عزیز،مبحث دیروزمون رو که فراموش نکردین؟🤔
پناهگاه مگر نا امن می شود؟😔
در ادامه مبحث دیروز ما همچنان منتظر نظرات شما عزیزان دل هستیم تا حرف دلی داشته باشین با مامانایی که تصمیم به "سقط جنین" گرفته اند😭
نظرات خودتون رو به آیدی زیر برامون ارسال کنین:
@Mhdy1227
https://zil.ink/mehre_fereshteha