نمایش زنده رزمی-فرهنگی بصیرتی «مجاهدتهای خاموش»
چهار روز است در کردستان سفر میکنیم. برنامههای جالب، جذاب و دیدنی راهیان نور در گستردگی صدها کیلومتر در استان کردستان در دل کوهها و دشتهای سرسبز این سرزمین مجالی برای خستگی باقی نمیگذارد.
در پنجمین شب این سیر و سفر به مجتمع فرهنگی تربیتی حضرت رسول(ص) سنندج رسیدهایم.
صحنهای به بزرگی چند هکتار برای این رزمایش از هر جهت آماده شده است، مثل نورپردازیهای جالب، انفجارات به هنگام، نوحه و سرود و مارش متناسب با محتوای در حال اجرا.
چند ده مجری چنان خوب نقش ایفا میکنند که حضار را به سالها دفاع مقدس و مبارزه با داعش و از این قبیل میبرد.
در طول نمایش صدایی از چندصد نفر تماشاچی بلند نمیشد، زیرا همگی غرق در تماشا بودند و احتمالا هم اشک مجالشان نمیداد.
بخشی هایی همانند آغاز جنگ تحمیلی توسط عراق، بمباران خرمشهر و شهادت مردم ، اعزام رزمنده ها به جبهه، بمباران شیمیایی دشمن، آزاد سازی خرمشهر ، و مبارزه با داعش در سوره به نمایش گذاشته می شود و در انتهای نمایش به ظهور امام زمان(عج) ختم میشود.
چهار زبر
دیروز صبح از استان سمنان حرکت کردیم تا امروز در مراسم بزرگداشت سالگرد عملیات مرصاد و شهدای آن شرکت کنیم.
تنگه چهارزبر در 25 کیلومتری جاده شهرهای کرمانشاه به اسلامآباد قرار دارد و اردوگاه صادقین در چند کیلومتری اینجا قرار داشت که استراحتگاه تابستانه تیپ 12 قائم آل محمد(عج) بود، اردوگاهی با درختان جنگلی بلوط و چند چشمه پرآب «چشمه علی» با آبی بسیارخنک و گوارا.
31 تیر 1367 ارتش 15000 نفری منافقین و دیگر ضد انقلابها با پشتیبانی کامل نیروهای بعثی از مرز وارد شدند و جنایتهایی را مرتکب شدند تا رسیدند به اسلام آباد و در این شهر نیز کشتار کردند.
لطف خداوند بود که نیروهای آماده سپاه و بسیج استان در اردوگاه صادقین آماده بودند و چند گردان استان، نوبت به نوبت در 4 تیر1367 در این مکان، مقابل منافقین ایستادند و اینجا را گورستان منافقین کردند و حماسهای بیافرینند که رهبرمان در مورد آن فرمد: آنکه ایستاد تیپ قائم بود.»تا فرصتی شد دیگر نیروها از مراکز مختلف برسند و هر یک ضربهای به این ستون شیطانی بزنند.
نماینده ولی فقیه در استان همراه تعدادی از مسئولان استانی نیز به این مراسم آمدهاند و تعدادی از رزمندگان و جانبازان آن روز این عملیات نیز همراه ما هستند.
فرنگیس
دومین روز سفر راهیان نور را پشت سر میگذاریم. امروز پس از برگزاری مراسم بزرگداشت عملیات مرصاد در یادمان شهدای این عملیات در تنگه چهارزبر، کاروانمان به سوی یادمان عملیات بازودراز و مطلعالفجر حرکت کرد.
راه طولانی بود، ولی دیدنی؛ جادهای که صدامیان در سال 1359 و 1367 از این مسیر به کشورمان تجاوز کردند. در مسیر تریلیهای متعددی را دیدم که چقندرقند حمل میکردند و زمینهای که در آن برنج کاشته شده بود و یا تاکستان انگور بود.
به یادمان این عملیات رسیدهایم و در جوار شهدای گمنام این یادمان، خانم فرنگیس حیدرپور از مهر سال 1359 روایت میکند:
18 ساله بودم و برای تهیه آذوقه به همراه مرحوم پدرم به روستای پدری ام یعنی روستای آوزین آمده بودم پس از برگشت با درگیری نیروهای خودی و نیروهای بعثی در نزدیک روستا و کنار رودخانه مواجه شدم.
متوجه شدم که در حاشیه رودخانه بازمانده هایی از نیروهای عراقی هنوز وجود دارند و به طور اتفاقی با ۲ نظامی مسلح رو در رو شدم و از آنجایی که علاوه برتعصب و حسی که از وطن دوستی و دفاع از سرزمینم در مقابل تجاوز داشتم و باتوجه به شهادت تعدادی از بستگان نزدیکم در چند روز گذشته در منطقه قصرشیرین، شرایط روحی مناسبی نداشتم بی درنگ با استفاده از تبری که از منزل پدرم برای تهیه هیزم با خود آورده بودم به سمت یکی از سربازان بعثی حملهورگشتم و او را از پای در آوردم نظامی دیگر همراه وی که ناظر این صحنه بود دست هایش را به علامت تسلیم بالا برد.
در این لحظه لطف و مدد الهی باعث شد تا او را به اسارت گرفته و دقایقی بعد اسیر عراقی را با تجهیزات و مهمات همراهش تحویل برادران سپاه دهم.
وی نماد مقاومت زنان ایرانی در دفاع مقدس است و مجسمه وی در دو محل نصب شده است و کتاب خاطراتش به اسم فرنگیس چندبار منتشر شده است و فیلم و مستند زندگی وی چندبار در داخل و خارج جایزه دریافت کرده است.
بازودراز، خانقاه عشق حقیقی(شهید بهشتی)
در روز دوم سفر کاروان راهیان نور استان سمنان، بعد از صرف ناهار دلچسبی در حسینیه شهدای مطلعالفجر در مجاورت روستای گور سفید، وقتی گرمای هوا کمی فروکش کرد، به سوی یادمان شهدای بازیدراز حرکت کردیم.
یک ساعتی اتوبوسها رفتند تا به پای این ارتفاعات رسیدند و نیم ساعتی را هم با سختی این کوه را بالا رفتند تا به توقفگاهی رسیدیم که محل پارک بود. ما هم 20 دقیقه بالا رفتیم تا به محل یادمان برسیم.
این ارتفاعات سختگذر درون مثلث قصرشیرین _ گیلان غرب_ سرپل ذهاب است را دشمن در مهر 1359 اشغال کرد تا بر منطقه تسلط کامل داشته باشد. یگانهای عراق با جاده سازی در اینجا مستقر شدند نیروهای ما پس از سه ماه شناسایی نخستین عملیات بازیدراز را با شرکت دوگردان از سپاه پاسداران و دو گردان از ارتش طرحریزی کردند که در تاریخ1/2/1360 آغاز شد و به مدت ۸ روز طول کشید و طی آن نیروهای ایرانی و عراقی بارها به تک و پاتک متقابل پرداختند. با این وجود، سه قله آن فتح شد. در این عملیات، هوانیروز ارتش نقش بسزایی ایفا کرد و طی آن خلبان علیاکبر شیرودی به شهادت رسید و تعدادی از افراد دشمن برای اولین بار از آغاز جنگ به اسارت نیروهای ما درآمدند.
باشگاه افسران
در سومین روز سفر با راهیان نور استان سمنان، کاروان 5 اتوبوسه ما به باشگاه افسران سنندج رسیده است.
اینجا نیز یکی از یادمانهای دفاع مقدس است، زیرا در سال 1359 کمتر از 50 نفر نیروی معتقد و با ایمان در مقابل 2000 ضد انقلاب که آنها را محاصره کرده بودند، از 4 اردیبهشت تا 26 اردیبهشت تاب آوردند تا پیروز شدند. در مدت محاصره روزها این باشگاه و نفراتش را زیر آتش میگرفتند و شبها با بلندگو پیوسته اعلام میکردند: آخرین ساعات زندگی شماست و چنانچه تسلیم نشوید، ما به سراغتان میآییم و همه شما را سر خواهیم برید.
گروهکهای از خدا بیخبر و ملحد راههای کمک رسانی را به باشگاه بسته بودند و محاصره شدگان در مضیقه کامل آب، غذا، مهمات و وسائل دارو درمان بودند و حتی راهی برای تخلیه شهدا و مجروهانشان نداشتند.
سرانجام نیروهای اسلام از چند محور وارد شهر شدند و آنرا پاکسازی کردند که از جمله شهدای آن شهید محسن حسنبیکی( 4/2/1359 شهادت) از دامغان است.
پس از رفع محاصره شهدای این مرکز را به شهرهایشان بردند و فقط دو شهید را اینجا دفن کردهاند و بعدها نیز پنج شهید گمنان دیگر را در این مکان به خاک سپردهاند.
حضور در این مکان و تصور مظلومیت، فداکاری، جهاد همراه با تشنگی و گرسنگی رزمندگان هر دل سنگی را میشکند و باورمان میشود سخن رهبر عزیز را که : کردستان سرزمین فداکاریهای بزرگ است.
کرمانشاه به بانه
روز چهارم سفرمان است که همراه راویان و راهیان نور در استان کردستان در حال سیر و سیاحت هستیم و امروز صبح گه به طرف بانه حرکت کردیم، هر چه را میبینم برایم ماجراهای سفر در همین مسیر منتهی در زمستان سال 1360 برایم تداعی میشود، مانند:
- این فاصله 400 کیلومتری را امروز 6 ساعته با آسودگی خیال طی کردیم، ولی آن سال حدود دو هفته طول کشید، زیرا باید با ستون حرکت میکردیم در حالی که ابتدا و انتهای ستون ما دوشکا حرکت میکرد و در فاصلههای نزدیک و مخصوصآ در پیچها نیروی تأمین مستقر میشد تا از کمین ضدانقلاب ناجوانمرد در امان باشیم. این گروهکها چقدر از رزمندگان را در این جادهها به اسارت گرفتند یا مجروح کردند و به شهادت رساندند، خدا میداند. علاوه براین غروب به بعد تأمینها جمع میشد و جادهها بسته.
- وقتی هم که سفره پهن میشود و کباب و ماست و ... برایمان میآورند، به خاطر میآورم در سه ماهی که در بانه مستقر بودیم و در چند عملیات چندین کیلومتر از راه بانه سردشت را گشودیم، شبها غذایمان قدری نان بسیار خشک بود که بایست ساعتی آنرا میخیساندیم تا کمتر لثههایمان را زخم کند به همراه یک عدد سیبزمینی و یا یک مشت کشمش آش.
- یاد و نام شهدای همراهمان که هریک عزیزتر از دیگری بودند و فرمانده شهیدمان محمد قربانی، خود حدیث دیگری است.
کارکردهای پنهان سفرهای راهیان نور
مسلما سفرهای راهیان نور بر اساس اهداف مقدسی طراحی و اجرا میشود. علاوه بر آن هدفها، وابسته به نوع و ترکیب مسافران هر اردو، هر اردو دارای کارکردهای پنهانی است که از قبل پیشبینی نشدهاند، ولی حاصل میشوند. در سفر ما که از 4/5/1403 شروع شد کارکردهای پنهان مانند:
- انتقال تجربه و کسب مهارت: پس از آنکه در قتلگاه سیرانبند پیشمرگی کرد ماجرای شهادت آن ده اسیر را برایمان روایت کرد و ما به آسایشگاه بازگشتیم، از تعداد از دوستان خواستم دور هم بنشینیم و یکی از آنها آن راویت را روایت کند و پس از آن از دیگران دوستان خواستم تا روایت آن برادر را نقد کنند.
- درمانگری: علاوه بر آنکه تشکیل اجتماعی دوستان قدیم و جدید همراه، باعث التیام روحی و ارضای نیاز تعلق میگردد، حتی در التیام مشکلات جسمانی موثر است. مانند اینکه یک شب در آسایشگاه مشاهده کردم برادر احسانی از سرخه با روغنی خاص پا و کمر یکی از دوستان را ماساژ میدهد و طولی نکشید که برادری از گرمسار که دارای مهارت ماساژگری بود به برادری که مشکل حرکتی داشت، گفت دستانت را بالا ببر. آن برادر یک دستش را به حالت زاویه 180 درجه از بدنش بالا برد و دست دیگرش را در حد زاویه 90 درجه. آن وقت آن برادر شروع به ماساژ کتف و دست وی کرد و پس از 20 دقیقه به وی گفت حالا دستت را بالا ببر و من شاهد بودم که دستش تا حدود 160 درجه بالا رفت. سپس به وی دستور ورزشهای خاصی را داد.
روایت چیست؟
هر فعالیتی که رخداد و اتفاقی را در بستر زمان بازنمایی یا تعریف کند، روایت است. به عبارت دیگر، داستان آن چیزی است که گفته میشود و روایت، نحوۀ گفتن داستان است. روایت را به شکلهای گستردهای میتوانیم داشته باشیم: پانتومیم، فیلم، داستان، تابلوی نقاشی و هر ظرف و شکلی که بتوانیم چیزی را در آن تعریف کنیم، ظرف روایت است.
ممکن است فرد موضوعی را روایت کند که خود عامل و یا شاهد آن بوده است و حتی روایت دیگران را روایت کند. برای مثال وقتی به زبانی موضوعی را روایت میکند و فردی دیگری همزمان روایت وی را روایت میکند. (مثل ترجمۀ روایت خانم فرنگیس جیدرپور توسط یک برادر مترجم به زیان فارسی در صفر اخیر راویان که هر دو راوی بودند و روایت کردند.)
همچنین ممکن است فرد موضوعی را روایت کند که خود شاهد و یا عامل آن نبوده است. برای مثال پرده خوانهای قدیم را به یاد بیاوریم که در زمان کودکیمان رایج بود و چه خوب مفاهیم جهاد و شهادت را برایمان ز صحرای کربلا روایت میکردند.
آنقدر روایت مهم است که زمانه را زمانه جنگ روایتها نامیدهاند. روایت در هر سنی و در هر جامعهای و هر مکانی حضورش قطعی است. بدون روایت هیچ جامعهای وجود نخواهد داشت. تمام طبقات و تمام گروههای انسانی روایتهای خودشان را دارند. هیچ قومی بدون روایت وجود ندارد. روایت یک پدیدۀ فراتاریخی و فرافرهنگی است که جوامع را میسازد.
( در طی چندین شواره مبانی نظری روایت و روایتگری بحث خواهد شد، امید است دوستان عزیز مطالب را نقد کنند.)
۱۵ اصل اساسی اولیه برای یک سخنرانی موفق از کتاب آیین سخنرانی دیل کارنگی
امروز ساعتی فکر کردم وقتی راوی روش روایتش شفاهی و سخنرانی است، چه دانش، مهارت و بینشی نیاز دارد؟
یادم آمد حدود 45 سال قبل کتابی در مورد آیین سخنرانی خواندم که هنوز فرازهایی از آن را به خاطر دارم. کمی جستجو کردم و خلاصه آنرا در 15 بند یافتم. این موارد در سه نوبت تقدیم میشود تا دوستان نظر و یا تجاربشان را در این موارد بفرمایند:
۱– با شور و شوق و محکم و استوار شروع کنید.
وانمود کنید که اعتماد به نفس وشهامت بالایی دارید حتی اگر اینگونه نیست !!!
این مهم نیست که قلب شما در دقیقه ۳۰۰ بار می زند!!! زیرا هیچکس نبض شما را نگرفته است؛ پس شجاعانه قدم بردارید، قامتتان را راست کنید گویی عاشق سخن گفتن هستید.
۲– دقیقا بدانید در مورد چه چیزی میخواهید صحبت کنید:
اگر از قبل در مورد سخنرانی فکر نکرده باشید و برای آن طرحی نداشته باشید حتما در برابر شنوندگان احساس آرامش واعتماد به نفس نخواهید داشت
۳– تمرین – ۴ تمرین – ۵- تمرین:
یک ضرب المثل است که می گوید: کار نیکو کردن از پر کردن است!
مهارتهای سخنرانی
در شماره قبل 5 اصل از 15 اصل سخنرانی از یک کتاب تقدیم شد و اکنون قسمت دوم آن به شرح زیر تقدیم میشود:
۶– مطالب را به سادگی صحبتهای همیشگی خود بیان کنید:
این مطلب خیلی مهم است،اگر بخواهیم لفظ قلم یا کتابی صحبت کنیم کار بسیار دشوار می شود؛ نیمی از کلاممان محاورهای و نیمی کتابی میشود.
۷– با مخاطبانتان رو در رو باشید:
ارتباط چشمی با مخاطب از اهمیت فوق العادهای برخودار است.
۸– از روخوانی کردن بپرهیزید:
خواندن مطلب از روی یادداشت نیمی از لطف سخنرانی را از بین میبرد و شنوندگان خیلی سخت، سخنرانی که از روی یک نوشته روخوانی میشود را تحمل می کنند. ( هر چند که قبلا برای تمرین و ممارست سخنرانیتان را نوشتهاید. تجربی شخصیام این است که روس مطالب را یادداشت میکردم.)
۹– اول سخنران بعد سخن:
مهمترین موضوع سخنرانی در برابر عموم خود گوینده است و آنچه بیان می شود درمرتبه دوم قرار دارد. (مثل پوشش، آرایش، نظافت و آراستگی، خوشرو بودن و از این قبیل)
۱۰– آنچه می گویید آنقدر مهم نیست که چگونه آن را میگویید.
تاثیر هر گفتار بیشتر متکی به نحوه بیان است تا محتوا و ارزش مطلب. ( با توجه به اینکه هر موقعیت سخنرانی فقط یکبار برایمان حاصل میشود، باید حداکثر استفاده از آن را با استفاده از تفکر و برنامهریزی داشته باشیم.)
سومین بخش از خلاصه آیین سخنرانی
۱۱– اگر وسط صحبت یادمان رفت که چه می گفتیم:
فراموش کردن مطلب : مسالهای محتمل است که ممکن است برای هرکسی خصوصا در تجربیات اول پیش بیاید، در این شرایط معمولا چند ثانیه ذهن قفل شده و بطور کلی فراموش میکنیم که اصلا راجع به چه چیزی صحبت می کردیم.
ولی خوشبختانه این حالت بسیار گذرا بوده و پس از چند لحظه (پنج تا ده ثانیه) دوباره همه چیز یادمان میافتد. ولی ما نمیتوانیم مخاطبان را به حال خود رها کرده و به دنباله مطلب فکر کنیم در اینگونه موارد دو کار می توان کرد:
میتوانیم یک یا چند سوال از حضار بپرسیم. مثلا آیا صدای ما به ردیف آخر می رسه ؟ یا مطالب تا اینجا مفهوم بوده ؟ یا اینکه تا اینجا کسی سوالی نداره ؟ و…
راه بهتر این است که آخرین جملهای را که گفتیم تکرار کرده و صحبت را آن مورد تا چند جمله ادامه دهیم و در این فرصتی که ایجاد کردیم باید به ادامه موضوع بیندیشیم.
۱۲– مخاطب را نادیده نگیرید:
به زمین یا هوا زل نزنید. در این حالت انگار با خودتان صحبت میکنید. صحبت شما خشک و بیروح و کلامتان بی خاصیت می شود.
طوری با شنوندگان صحبت کنید که گویی منتظرید آنها هر لحظه از جا بلند شده و با شما گفتگو کنند.
در مقابل آنها لبخند بر لب داشته باشید.
۱۳– آغاز مناسب
شروع یک سخنرانی مانند آغاز یک سفر است؛ باید ازقبل فکر کنیم که از کجا باید شروع کرد و از چه مسیری ادامه داد و در نهایت دقیقا بدانیم که چه چیزی را به مخاطب باید انتقال دهیم.
نباید صحبت را بیش از حد خشک و رسمی آغاز کرد.
ابتدای یک سخنرانی خیلی خیلی مهم است و انصافا مشکل ! و در موفق بودن بقیه سخنرانی نقشی اساسی دارد.پس نباید آن را سرسری گرفت و باید برای آن طرحی داشت، مثلا یک بیت شعر یا یک مقدمه کوتاه دو سه جمله ای یا مثل همین مطلب با چند پرسش .
۱۴– چگونگی بیان:
در گفتار خود روی کلمات مهم تکیه کنید واز کلمات کم اهمیت سریع عبور کنید.
همیشه قبل و بعد از بایان نکات اساسی و مهم یک مکث کوتاه داشته باشید.
یکنواخت و ماشینی صحبت نکنید، تن صدا و نحوه بیانتان را هر از چند گاه تغییر دهید.
جملات و عبارات مهم را با تمایز و تاکید بیان کنید؛ مثلا بلندتر و یا حتی آرام تر از باقی عبارات. تاثیر این کار دقیقا مشابه هایلایت کردن توسط مارکر یا برجسته کردن فونت در نوشته هاست.
زبان بدن راز موفقیت شماست و این یعنی استفاده درست و بجا از حرکات، ایما، اشاره و خلاصه تمامی اندام برای هرچه زنده و شاداب تر کردن جلسه ودمیدن روح در فضای سالن.
۱۵ – کلام پایانی : مخاطب خود را دوست داشته باشید:
علاقه و صمیمیت گوینده نسبت به شنوندگان به آنها منتقل می شود و جمعیت نیز هر گونه احساس و علاقه را درک و منعکس می کند.
تجربه نگاری
هنوز امیدوارم یخ گروه باز شود و عزیزان همراه برایمان از تجارب ارزشمندشان در روایتگری بگویند. برای شروع امروز یک نمونه از روایتگریهای دفاع مقدسیام را خدمتتان عرض میکنم:
1- فکر میکنم یک راوی باید وابسته به شرایط، مخاطبان، موضوع و توانمندیهای خودش سبک یا سبکهایی را در روایت تجربه کند و پس از تجربه نیز آن را ارزشیابی کند تا در صورت موفقیت خود از آن استفاده کند و دیگر راویان را در جریان آن قرار دهد.
2- باز هم فکر میکنم وقتی یک راوی متکلم وحده باشد و مطالبی را برای دیگران بگوید، خیلی جالب نیست و اگر بشود یک نفر مجری باشد و یک نفر راوی، احتمالا نتایج بهتری کسب خواهد شد.
با پیش فرض شماره 2 یکبار با حاج علیرضا نوبری در مکتب فاطمه دامغان و یکبار هم با حاج حسین امیری در مسجد جامع دامغان بدین صورت برنامه اجرا کردیم که من قسمتهای کوچکی از کتاب خاطرات این عزیزان را میخواندم و از آنها میخواستم در کمتر از 5 دقیقه خاطره را کامل کنند.
بازخوردهای دریافتی در هر دو مورد بیانگر توفیق این روش بود.
هدایت شده از راویان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس قم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ اشکالات بعضی سریال های با موضوع دفاع مقدس از منظر شهید سلیمانی
🌴با ما همراه باشید
📡انجمن راویان انقلاب اسلامی و #دفاع_مقدس قم
https://eitaa.com/anjomanravianqom
روایتگر اربعین باشیم
انتظار است عزیزانی که موفق به شرکت در این رزمایش بزرگ جهانی میشوند، روایتگر اربعین باشند. مطلب زیر قسمتی از مطلبی است که در تاریخ 5 آبان ۱۳۹۸ – در سایت مشرق از حقیر منتشر شد:
ضرورت همگانیشدن تجربهنگاری اربعین
این سالها که در ایام اربعین حرکتی ریشهدار با شکل و شمایلی جدید، تجدید حیات کرده است و جمعیتی میلیونی در حرکتی خودجوش در سفر معنوی شرکت میکنند، سزاوار است این حرکت از جنبههای مختلف موردبحث و بررسی قرار بگیرد تا از این فرصت طلایی استفادۀ بیشتری شود. مسلماً اربعین باحال و هوایی که هرساله در این ایام ایجاد میکند، دارای پتانسیل بسیار قوی در ابعاد مختلف است.
یکی از منابع ارزشمند مطالعه در مورد راهپیمایی بزرگ اربعین خاطرات و تجارب فرد فرد افراد شرکتکننده در این حرکت بزرگ است. تجربه و خاطرات هر فرد منحصر به خود وی است درنتیجه به تعداد افراد شرکتکننده در این حرکت میتواند خاطرات و سفرنامه وجود داشته باشد. با ثبت و ضبط و نشر هر چه بیشتر خاطرات اربعین فرصت استفادۀ همگان از تجارب بیمانند افراد در این سفر فراهم میشود.
به نظر میرسد باید هرساله بعد از سفر اربعین فضایی در رسانهها ایجاد گردد که افراد از خاطرات خود در این سفر بگویند و بنویسند. تا این تجارب به دست فراموشی سپرده نشود.
همانگونه که تهیه و تدارک این سفر کاملاً مردمی است و خود مردم در کشورهای مختلف و مخصوصاً عراق و ایران از جانودل و تمام هستی خویش برای این سفر دوستداشتنی هزینه میکنند، شایسته است برای استفاده از تجارب همگان در این سفر نیز وارد عرصه شده و اقدام کنند. راهکارهای زیر میتواند در جهت ثبت و ضبط تجارب اربعین مفید واقع شود:
- برگزاری کلاسهای سفرنامهنویسی قبل از اربعین هرسال و تهیه و تقسیم بروشورهایی در مورد اصول و مبانی و روشهای سفرنامهنویسی با شروع اربعین در هرسال
- برگزاری چند جلسۀ خاطره گویی اربعین در مراکز استانی و شهرستانها در هر سال
- معرفی و نشر خاطرات مکتوب، تصاویر و فیلمهای تهیهشده در هرسال پس از اجرای مراسم
- مصاحبههای موضوع محور با تعدادی از شرکتکنندگان در این مراسم و نشر آنها مثل خاطرات در مورد نماز در اربعین، مهمانی برادران عراقی، زیارت، برخوردهای انسانی، افرادی که مشکلات حسی و حرکاتی داشتند، ایثار، مشکلات سفر و ...
- اجرای مسابقات خاطرهنویسی اربعین از سوی نهادهای مرتبط
- برگزاری جلسات خاطره گویی اربعین پس از اربعین در هرسال در صداوسیما
روایتهایی از اربعین
در سه سال از سالهایی که موفق به شرکت در راهپیمایی اربعین شدم، روایتهای مکتوبی تهیه کردم که در سایت مشرق و برخی دیگر از فضای مجازی منتشر شده است.
علاقمندان با یک جستجوی ساده میتوانند این گزارشها را ببینند که عنوان آنها به شرح زیر است:
1-موکب داران چگونه در اربعین حسینی عزاداری می کنند؟ +عکس تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۶ -
2- مشاهدات یک زائر اربعین +عکس تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۹۷
3-از بوسهای که من را برای همیشه شرمنده کرد تا تست «غیرالمغضوب و والضالین» در بین راه +عکس تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۶
4-نجف، کربلا و کاظمین؛ عراقیها ۲۴ ساعت آماده به خدمت بودند +تصاویرتاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۶
5-از راهپیمایی جانباز آرپی جی زن تا عاشقانههای اربعین تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۳۹۸
6-مردم عراق اینگونه از زوار ایرانی پذیرایی کردند+عکس تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۶ -
7-از موکب دندانپزشکی تا قیمه نجفی تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۸
8- 24 ساعت در مسیر نجف به کربلا +عکس تاریخ انتشار۱۴ آبان ۱۳۹۷
9- ملاقات با افسر ارتش پاکستان در مسیر راهپیمایی اربعین تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۹۸ –
10- از بیتوته در خانه اسیر جنگی تا سوال عجیب یک عربستانی از زوار ایرانی+عکس تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۶
11- از مهر و محبت موکبها تا پیاده روی نابینایان تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۸ -
12- از مهمان نوازی عراقیها تا کوله نوشتههای زوارتاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۹۸
13- او یک حشدالشعبی بود +عکستاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۹۷
14- از شاد کردن حیدر کرار با خوردن یک کاسه لوبیا تا تردد نیمه شب دختران+عکس تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۳۹۶ -
وظیفه ما در عصرجنگ روایتها
جریان تحریف با ابزار جنگ روایت و با بهره برداری وسیع از شبکههای بین المللی در عرصه فکری و ذهنی برای تصاحب افکار عمومی و تحمیل القائات تولید محتوای رسانهای میکند و به این ترتیب با روایت جعلی و دروغین، اما باورپذیر برای خود تولید قدرت میکند در واقع جنگ روایتها قطعهای مهم از پازل دشمن در تصویر کلان جنگ نرم میباشد.
در این مورد رهبر انقلاب اسلامی در دیدار پرستاران و خانواده شهدای سلامت با تأکید بر اهمیت روایت حقایق انقلاب فرمودند: «بنده همیشه میگویم: شما روایت کنید حقایق جامعه خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت میکند؛ شما اگر انقلاب را روایت نکنید، دشمن روایت میکند؛ شما اگر حادثه دفاع مقدّس را روایت نکنید، دشمن روایت میکند، هر جور دلش میخواهد؛ توجیه میکند، دروغ میگوید [آن هم]۱۸۰ درجه خلاف واقع؛ جای ظالم و مظلوم را عوض میکند. شما اگر حادثه تسخیر لانه جاسوسی را روایت نکنید -که متأسّفانه نکردیم- دشمن روایت میکند و کرده؛ دشمن روایت کرده، با روایتهای دروغ..» ۱۴۰۰/۰۹/۲۱
آیا سخنرانی داد و فریاد میخواهد؟
یکی از آفتهای مجالس روایتگری و سخنرانی صدای بلندِ بلندگو و یا داد و بیدادهای لاینقطع روایتگران و یا سخنرانان است.
به نظر میرسد وقتی راوی یا سخنران آماده شد و در برابر جمعیت قرار گرفت، اگر مخاطبین وی را نمیشناسند، مختصر و مفید خودش را معرفی کند و با صدایی رسا، ولی متناسب سخنش را شروع کند و فقط در برخی فرازها کمی شدت صدایش را افزایش دهد و سپس به حالت قبل بازگردد.
خوانده بودم همانگونه که در طبیعت دشت و کوه و فراز و نشیب وجود دارد باید تن صدای سخنران چنین باشد، سخنرانی با دورتند و پرفشار مستمعین را خسته خواهد کرد و فرصتی برای جذب و تجزیه تحلیل مستمعین باقی نمیگذارد. هرچند که در ابتدا ممکن است به نظر آید اینگونه بهتر میتوان جلب نظر کرد.
کافی است به منابر شهید مطهری گوش بدهیم و از این زاویه به سبک و سیاق منبرش توجه کنیم.
روایتگری جنگ
روایت جنگ مثل همه روایتها است. برای روایت شفاهی نیاز به تقلید از دیگران نداریم. باید راحت و صمیمی با مخاطبان سخن بگوییم و بر اساس الگوهای متعلق به خودمان راحت صحبت کنیم. این مهم است که از قبل طرح و برنامهای برای سخنانمان داشته باشیم.
در تقریظ رهبر معظم بر کتاب فرنگیس که حاصل مصاحبه با این خانم است، آمده است:
«بخش ناگفته و بااهمیتی از حوادث دوران دفاع را به مناسبت شرححال این بانوی شجاع و فداکار، در این کتاب میتوان دید. بانو فرنگیس دلاور با همان روحیه استوار و پرقدرت، و با زبان صادق و صمیمی یک روستایی، و با عواطف و احساسات رقیق و لطیف یک زن، با ما سخن گفته و منطقه ناشناخته و مهمی از جغرافیای جنگ تحمیلی را با جزئیاتش به ما نشان داده است. ما از روستاهای مرزی در دوران جنگ و مصائب فراوان آنان و آوارگیها و گرسنگیها و خسارتهای مادی و ویرانیها و داغ عزیزان آنها، هرگز به این وضوح و تفصیلی که در این روایت صادقانه آمده است، خبر نداشتیم.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 موکبداران عراقی منحصر به فردترین انسانهای دنیا هستند!
❗️ این یکی دکل زده کنار موکب😳😳
✅ واقعا انسانهای شریف و دوست داشتنی هستند❤️
زبانِ بدن
در نقش یک سخنران، روایتگر، هنرمند، معلم، پزشک و ... پیوسته در معرض قضاوت دیگران قرار داریم. وقتی دیگران ما را برای اولین بار می بینند، 3 ثانیه طول می کشد که قضاوتمان کنند و بر اساس آن با ما رفتار کنند. آنها بر اساس زبان بدن ما این کار را انجام می دهند. حالا هر چقدر این زبان بدن قوی تر، برخورد و رفتار افراد هم با ما بهتر…. قابل ذکر است ما بایست پیوسته موارد زیر را رعایت کنیم تا دیگران با دید مثبتتری به ما بنگرند.
برای داشتن زبان بدن مناسب نکات زیر اهمیت دارد:
- راست ایستادن
- استفاده مناسب از دستان
- بالا نگه داشتن سر
- برقراری ارتباط چشمی مناسب
- داشتن لبخند بر روی لب
- واکنش نشان دادن به صحبت ها
- لباس زیبا و مناسب
- جلب توجه درست
- با قدرت دست دادن