eitaa logo
مهرنگاران
137 دنبال‌کننده
418 عکس
162 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سهم من و شما وقتی ساعت 7:30 صبح امروز عازم باغ شدم، حاج خانم با تعجب گفت: چرا امروز زودتر کفش و کلاه کردی؟! عرض شد: مگر حضرت آقا نفرمود سال جهش تولید، بنابراین هر فرد ما باید در حیطه عملکردمان این دستور را ملاک عملمان قرار دهیم. همزمان یک عروس و داماد دوسال قبل هم وارد شدند، به آنها هم عرض کردم سال جهش تولید است و بایست پیروی از رهبری را عملی انجام دهید.. حالا اگر دوقلو از حضرت حق نمی‌خواهید، یک قلواش را بخواهید. و این قصه همچنان گسترده است؛ طرف با کل فامیلش قطع رابطه کرده است، وقتی از صله رحم گفتم برای تبرئه خوش گفت با من چنین و چنان کردند. گفتم عزیز دل! وقتی فرموده صله رحم یعنی رابطه دوستانه ولی متناسب با بستگان و بستگانی که با ما و روی زمین زندگی می‌کنند. اگر دنبال معصوم می‌گردی که خودت هم نیستی، پس باید چوب قطع رحم را بخوری.
هدایت شده از نهضت جهانی مقاومت
🔴۱۵ سال بعد از عملیات والفجر مقدماتی از دل فکه پیکر یک شهید پیدا شد. اعداد و حروف نقش بسته روی پلاکش زنگ زده بود. توی جیب لباسش یک برگه پیدا کردیم ... نوشته هاش به سختی قابل خواندن بود ... *بسمه تعالی* جنگ بالا گرفته است مجالی برای هیچ وصیت نیست ... جز همین که وطن ، شرف و ناموس خود را تنها نگذارید..!! تا هنوز چند قطره خونی در بدن دارم حدیثی از امام پنجم می نویسم: به تو خیانت می کنند تو مکن .. تو را می ستایند فریب نخور.. تو را نکوهش می کنند شکوه مکن .. مردم شهر از تو بد می گویند اندوهگین مشو.. همه ی مردم تو را نیک می خوانند مسرور نباش .. آنگاه از ما خواهی بود.. ! تحف العقول ص ۲۸۴ دیگر نایی در بدن ندارم ... ! خداحافظ دنیا ...! ‌‌‌🌎نهضت جهانی مقاومت🌍 http://eitaa.com/joinchat/1357578243Cf32533097a 🆕آخرین اخبارمنطقه،جهان،جبهه مقاومت
-7-12- وقتی خانم پرستار وصیتنامه نوشت. خانم رقیه سالاریان از تجارب حضورش در مناطق جنگی می‌گوید: اواسط اسفند 1363 مطلع شدم که چند نفر از خواهران بهیار دامغان برای اعزام به جبهه ثبت‌نام کرده و دکتر حسین بنازاده با درخواست آن‌ها موافقت کرده است. من هم درخواست دادم تا همراه تیم جراحی اضطراری به جبههِ بروم. وقتی با درخواستم موافقت شد و برنامۀ اعزام قطعی گردید، خیلی خوشحال شدم. باورم نمی‌شد به این راحتی می‌توانم به جبهه بروم. چند ساعت به رفتن به من اطلاع دادند تا با خانواده خداحافظی کنم و آمادۀ حرکت باشم. فوری مختصر وسایل موردنیاز را در یک ساک دستی کوچک گذاشتم و شروع به نوشتن وصیت‌نامه کردم. تا آن زمان نمی‌دانستم که نوشتن وصیت‌نامه کار راحتی نیست زیرا با شروع به نوشتن دیگر باورم شد مرگی هست و دیر یا زود باید رخت سفر را بربست. از نهران تا دزفول را با هواپیمای باربری رفتیم و ازآنجا هم ما را به اندیمشک بردند. سر شب‌هنگام خداحافظی با برادران تیم همراه بود. آن‌ها بایست به بیمارستان صحرایی می‌رفتند و آنجا کادرشان تکمیل بود و ما بایست به استادیوم تختی اهواز می‌رفتیم. طبیعی است که در چنین مواقعی ما چهار خانم عضو تیم باید با اشک آن‌ها را بدرقه می‌کردیم. آن‌ها گفته بود در مسیرشان به مخابرات رفته تا به دامغان تلفن بزنند. ساعتی نگذشته بود که با صدای مهیبی اندیمشک لرزید و طولی نکشید گفتند که مخابرات مورد اصابت موشک دشمن قرارگرفته است. ما دلمان برای سلامتی برادران گروه مثل سیروسرکه می‌جوشید و هیچ کاری هم از دستمان برنمی‌آمد. تا اینکه از سلامتی آن‌ها مطلع شدیم. با اتوبوس به اهواز رفتیم و در استادیوم تختی آنجا مستقر شدیم. تا جایی که امکان داشت داخل استادیوم و روی پله‌های آن تخت‌های باریکی برای مجروحان گذاشته بودند. طولی نکشید که سیل مجروحان عملیات بدر به‌سوی استادیوم سرازیر شد. هیچ‌گاه آن‌همه مجروح آن‌هم همه جوان و نوجوان را با آن وضع در یکجا ندیده بودم. پشت سر هم مجروحان را آورده و در ردیف‌های معین بستری می‌کردند. باآنکه از مجروحان خون زیادی رفته بود ولی بازهم سرزنده و اهل بگووبخند بودند. به مجروحیتشان مثل یک شوخی می‌نگریستند. افرادی که باید یک پزشک و چند پرستار باید به آن‌ها می‌رسیدند معلوم بود. تمام تلاشم این بود که به‌سرعت دستورات پزشک در مورد هر مجروح را انجام بدهم و حتی از هدر رفتن یک ثانیه از فرصت جلوگیری کنم (عبدالله‌زاده، 1395: 134و135).
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏠 | آرزوی بانوی شاعر هندوستانی که برآورده شد 🔹خانم آذرمی‌دخت صفوی از شعرای هندوستان: امشب با چشم خودم دیدم که رهبر معظم چقدر نسبت به شعر و ادب ذوق دارند و واقعا یک شخصیت منفرد هستند. سیاستمداران و کشورداران مختلف به امور ادبی و شعری اینقدر توجه ندارند. ➕ واکنش رهبر انقلاب 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از ستارگان پرفروغ
✅ «حاج ابوالفضل لطیف زاده» از جانبازان سرافراز دامغانی ۷۰ درصد دوران دفاع مقدس در سن ۶۰ سالگی پس از سال‌ها تحمل جراحت‌های ناشی از جنگ تحمیلی در مشهد مقدس دعوت حق را لبیک و به مقام رفیع شهادت نائل آمد. 🌐 مشروح خبر را اینجا بخوانید👇 B2n.ir/w76638
یاران امام به روایت اسناد ساواک(63) آیت الله غلامعلی نعیم‌آبادی این اثر ارزشمند را مرکز بررسی اسناد تاریخی یعنی وزارت اطلاعات تولید و منتشر کرده است. وقتی کتاب را می‌خوانیم و با مبارزات پیگیر وی از 14 سالگی تا پیروزی انقلاب آشنا می‌شویم افتخار می‌کنیم که این همشهری ما چنین مردانه در رکاب انقلاب و امام خمینی(ره) بوده است و سه بار شکنجه و زندانی شدن توسط ساواک در کمیته مشترک و بارها تذکر و بازجویی از وی سبب نشد که کم بیاورد. هرچند زن و فرزندانش ماهها از دیدن وی محروم بودند و با تنهایی و غریبانه می‌زیستند. و اکنون نیز دیدیم چند دهه امام جمعه و نماینده ولی فقیه عزیز بود، وقتی مهلت مأموریتش مستعجل شد، خم به ابرو نیاورد و همچنان سرباز اسلام، رهبری و انقلاب بود و حالا نیز که برای بار سوم نماینده خبرگان رهبری است، همچنان شاداب در انجام وظیفه است.
27.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رویت سپید باد ، "شهادت" مبارکت!🌺 از ما ببر به شهیدان سلام ما 🌺 💢گزارش ویدئویی مراسم تشییع پیکر مطهر جانباز سرافراز سردار شهید «حاج ابوالفضل لطیف زاده»، در حرم مطهر رضوی با حضور آحاد مردم، خانواده های معظم شهداء و ایثارگران، خادمین حرم مطهر رضوی مسئولان، روحانیون، نیروهای نظامی و انتظامی ࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
هم‌نفسی با دو مرد امروز دم غنیمتی حاصل شد و گفت‌وگویی با دو مرد دست داد: 1- حاج رضا طاهری، جانباز70 درصد که در 11 محرم 1357 به دست دژخیمان شاه بدنش آماج گلوله شد و این سالها را روی یک پای نصفه نیمه همچنان ایستاده است در دفاع و همراهی با نظام جمهوری اسلامی. 2- و حجت الاسلام و المسلمین حسن لزومی که سالها امام جمعه پاکدشت بود و نخستین بار، سال بعد از پیروزی انقلاب (1358) وصف شجاعتش را از جزیره نشینان هرمز شنیدم که چگونه مزدوران شاه را به چالش کشیده بود و آنها در تعقیبش در دریا چه نکردند. خدا را شاکرم که محبت چنین مردانی را نصیبم کرده است.
یازدهمی که نباید فراموش شود. روز یازدهم محرم سال 1357 را قدیمی‌ها به یاد دارند. نیروهای شاه پهلوی مردم عزادار دامغان را در جوار مقبره بکیر‌ابن اعین حتی بدون شلیک یک تیر هوایی به گلوله بستند و حدود سی نفر را مجرح و شهید کردند. این واقعه مهم تاریخی که اقلا در استان بی‌نظیر است به عنوان جنایت پهلوی باید به درستی ثبت و ضبط شود و یک راه آن ساخت یادمان و نشانه از آن روز در قتلگاه آن واقعه است. پیشنهادم این است الان که امکان دارد شهرداری زمین باغی که تا دو سه سال پیش اثرات گلوله بر دیوار آن باقی بود را خریداری کند و یک یادمان جالب ساخته شود و در آن یادمان شهدا و جانبازان سرافراز شهرمان معرفی شوند. لذا از - شورای محترم شهر - امام جمعه محبوب شهرمان - شهردار محترم - نماینده منتخب محترم مجلس شورای اسلامی - نماینده محترم مجلس خبرگان رهبری استان به جد خواهان عملی شدن این تقاضا را دارم.
راه شهادت سعادتی بود تا ساعتی در مجلس بزرگداشت سردار شهید ابوالفضل لطیف‌زاده در روستای دروار باشیم. دوستان بستگان، همرزمان و خلاصه بگویم دوست‌داران شهید و شهادت از اینجا و آنجا آنقدر آمده بودند که از ظرفیت مسجد بزرگ دروار بیشتر بودند. لطیف‌زاده حدود چهل سال قبل در عملیات رمضان قطع نخاع شده بود و این همه سال را روی ویلچر زیسته بود. خداوند قبول کند از همسری که با وضعیت قطع نخاع بودن وی همسرش شد تا شریک زندگی وی و دردهای جانبازی قطع نخاعی باشد.
قلب تپنده شهرمان امشب چند ساعت در مسجد جامع (دامغان) بودم. مسجد تر و نمیز بود و مخصوصاً فرشهایی که چند ماه قبل نو شده است، حس خوبی را در انسان ایجاد می‌کند با طرح و رنگ کم نظیرش. امام جماعتش آرام، با محبت، متواضع و دوست داشتنی است. صدای بلندگویش به هیچ‌وجه گوش آزار نبود و سه دعاخوان جوشن کبیر هر یک استادتر از دیگری برایمان خواندند. بعد از دعا هم با شیرکاکائو و فتتیر همه پذیرایی شدند. به حمدالله جمعیت از پیر و جوان هم آنقدر آمدند و آمدند که باید به سختی جای خالی پیدا می‌کردی. برای هیئت امنا دعا کردم که برنامه‌ریزان، دلسوزان و خادمان خوبی برای مسجدِ مادر شهر هستند.
سفره مهربانی امشب برای شرکت در مراسم افطار به روستایمان، حاجی آباد بستجان رفته بودم. سفره افطاری‌ای که از شب اول ماه رمضان تا کنون پیوسته برای همه از کوچک و بزرگ، زن و مرد و آشنا و غریب گسترده شده بود. هر شب یک متولی دارد، ولی مدیران مسجد و حسینیه شرطشان سادگی پذیرایی است تا برای همه تقبل هزینه‌های آن میسر باشد و چه ایده جالبی است که می‌تواند فراگیر شود. نان، سبزی، پنیر، خرما، فرنی و لوبیا با قارچ امشب در سفرۀ پذیرایی بود. خداوند زحمات این نیکان را به احسن وجه قبول کند.
هدایت شده از رمضانعلی کاوسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره ای از یک جانباز قطع نخاع گردنی که دختر کوچکش از او کمک خواست، اما شرمنده ی فرزند خود شد. ایکاش بعضی از مسئولین، مدیران، سلبریتی ها و بی انصاف ها این ویدئو را ببینند.
بوی بهشت امشب رأس ساعت9 مراسم شب احیاو بیست و هفتم در مسجد حضرت ابوالفضل(ع) دامغان در شهرک بوستان، کمربندی آغاز می‌شود. این خبر را حاج حسین امیری بعد از نماز عشا در مسجد به اطلاع حاضران رسانید. و مثل همیشه تاکید کرد: حاضران به غائبان برسانند!) گفتنی است چند سال است در هر شب ماه مبارک رمضان با شروع اذان معرب نماز جماعت در این مسجد برگزار می‌شود و هنگام خروج، به هر نمازگزار یک ظرف غذای مناسب مثل حلیم، آش و از این قبیل تحویل می‌شود و چنانچه اضافه آمد بقیه‌اش سهم زائران حضرت رضا(ع) خوهد بود. الحمدلله امشب نیز مسجد از نمازگزار پر شده بود.
فراموشکاران شاید بتوان به تعدادی این لقب را داد که حرف و حدیث روزانه آنها، حرف و حدیثهایی است که خوراک روزانه برخی سایت‌ها، کانالها و گروههایی هدفمند در دشمنی و مبارزه با جمهوری اسلامی است. درست بر اساس آنچه که دشمنان انقلاب و مملکت مستقیم و غیر مستقیم می‌گویند، اینها نیز می‌گویند! اگر آنها نیاز دارند، موضوعی برجسته شود و جوی ایجاد گردد مطالبی را منتشر می‌کنند در همان راستا. درست است که برخی مطالبشان هم حرفی حق است، ولی به فرمایش حضرت علی(ع): سخن حقی که منظورشان باطل است. در زندگی خانوادگی پدریشان تا نزدیکی پیروزی انقلاب حتی داشتن یک دوچرخه و یا وجود پنیر در سر سفره و از این قبیل موارد برایشان افسانه بود در حالی که اکنون هر عضو خانواده‌شان چند ماشین ، ویلا، مستقلات داخل و ... چه و چه دارند، ولی دهانشان هر روز بازتر در تکرار گوشه کنایه و سخنان دیگری است. با آنکه خود مسلمانند و می‌دانند خداوند فرموده: اگر شکر کنید نعمتتان افزوده خواهد شد و اگر کفران بورزید، عذاب خداوند شدید است.
مردی دیگر امروز در حال مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر میرعلی اکبری در مورد مشاهداتش از شهادت مهدی گردویی در مقایل حسینیه دباغان دامغان به دست دژخیمان شاه در زمان انقلاب بودم که در انتهای آن حاج محمد زارع‌زاده سر رسید. از حاج محمد خواستم یک خاطره از روزهای انقلاب در دامغان بگوید. وی گفت: روز11 محرم 1357 می دانستیم که سرگرد نسیم، رئیس شهربانی و نیروهایش قصد دارند، مراسم عزاداری را به خاک و خون بکشند. برای همین مقداری چوب و چماق در خیمه همراه هئیت جاسازی کردیم. هیئت زینبیه وقتی به اول بلوار رسید، چند نفر از روستای ج. با کارد جلویمان را گرفتند که برگردیم. کلت همراهم را از زیر لباسم بیرون آوردم و گفتم: مثل اولاد آدم گم شید! هیئت ما به نزدیکی زیارتگاه بکیر بن اعین رسیده بود که صدای تیراندازی بلند شد. هیت‌ها به هم ریخت و همه با سرعت فرار می‌کردند و می‌گفتند همه را کشتند. چاره‌ای نبود باید ما هم برمی‌گشتیم. چند قدمی نیامده بودم که یکباره مغز سرم سوخت. برگشتم. پسر ت.گ. با ته تبر یک ضربه به من زده بود و خون به سر و قدم سرازیر شد. همراهان در حالی که وی فرار می‌کرد، گفتند بگیریم و ادبش کنیم. گفتم برای ما خوب نیست آدمی چنین را بزنیم. آقای نجاریان(روحانی) که در منزلش باز بود، و سر و وضعم را دید، ما را دعوت کرد و. گفت من را به بیمارستان ببرند. قبول نکردم و گفتم با نمد داغ کار درست خواهد شد. زخمی که مدتها التیامش طول کشید و اثری یادگاری از روزهای انقلاب که همیشه همراهم است.
روایت 40 جانباز بالای 50% دامغانی با تأییدات حضرت حجت (عج) دومین کتاب از خاطرات رزمندگان دامغانی را (پایگاه صوتی سازمان صدا و سیما) به صورت صوتی اجرا و در اینترنت بارگذاری کرده است؛ یعنی کتاب مهرنگاران را که گزیده خاطرات بیش از 40 جانباز بالای 50 درصد دامغانی است. در این کتاب، روایت ساده، صمیمی، صادقانه و به‌دوراز هرگونه شعارزدگی جانبازان انسان را مجذوب می‌کند. آن‌ها فارغ از قهرمان‌سازی و قهرمان‌پروری از خود یا دیگران، صادقانه از حقایق، بیم‌ها، امیدها، حسرت‌ها و تندروی‌های دفاع مقدس سخن گفته‌اند. خاطرات شنیدنی آن‌ها خط بطلانی بر باورهای نادرست است. قهرمانان این مجموعه از کودکی، دوران رشد، حوادث انقلاب، ورود به عرصه‌ی نبرد و ... می‌گویند. محمدمهدی عبدالله‌زاده، پدیده آورنده این اثر جالب و ماندگار از حماسه‌آفرینی‌ها 40 جانباز دامغانی شما را به استفاده از این اثر دعوت می‌کند. این کتاب اکنون در 18 قطعه و به صورت یکجا نیز در 526 دقیقه صوتی در آدرس زیر به صورت رایگان آماده دانلود است: http://player.iranseda.ir/book-player/?g=589240&w=43
یادگیری الگویی دیروز به برادری که دکترا داشت، گفتم این خاطره را که برایم تعریف کردید را بی‌زحمت بنویس و برایم ارسال کن. در جوابم گفتم من و نوشتن! برایم سخت ترین کار دنیاست. حالا عرض می‌کنم کافی است چند کتاب خاطره را بخوانیم و دقت کنیم و راحت بنویسیم. یکی از پیشنهادهایم کتاب جامه سرخ است که خاطرات روزنوشت شهید احمد امی از دامغان است. لطف کنید به مطلب یک روز آن در آدرس زیر گوش بدهید. https://tehranpodcast.ir/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%D9%87%D9%85%D9%86-15-%D8%A8%D9%87%D9%85%D9%86/
تعظیم شعائر امروز ساعت 5 عصر اعلام شده بود که در محل امامزادگان دامغان اجتماع ضد صهیونیستی برگزار می‌شود. درست است که اطلاع رسانی خوب نبود، ولی متاسفانه جای برخی در مراسمی اینگونه مثل نماز جمعه، راهپیمایی‌های مختلف و از این قبیل همیشه و اصولا خالی است به این عزیزان باید عرض کرد: بر اساس قرآن، بزرگداشت شعائر الهی و احترام به نشانه‌های آئین خدا، نشانه تقوای دل و مایه خیر دانسته شده است. بزرگداشت شعائر را توسط کسانی می‌دانند که تقوای قلبی دارند، تعظیم شعائر الله را التزام عملی به آن، بزرگ‌شمردن شعارهای اسلامی و نشانه امت اسلامی دانسته‌اند. تعظیم شعائر را یک ضرورت عقلی و عقلایی در دین برشمرده‌اند و در حرمت اهانت به شعائر الله هیچ تردیدی نیست.
هدایت شده از نهضت جهانی مقاومت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴نامه‌ عجیبی که سپاه امیرالمؤمنین را برهم ریخت! ▪️مراقب شایعه‌سازی باشید برشی از سخنرانی حجت الاسلام راجی ‌‌‌🌎نهضت جهانی مقاومت🌍 http://eitaa.com/joinchat/1357578243Cf32533097a 🆕آخرین اخبارمنطقه،جهان،جبهه مقاومت
هدایت شده از حسین مومنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مفهموم لبیک یا حسین و یا علی،گفتن، فلسطینیان رو به هنگام موشک پرانی ایران رابهتر درک کنیم.
جواب های، هوی است. متاسفانه برخی را گمان بر آن است که چاشنی و یا ذات مطالبه‌گری آمیخته با استفاده از کلمات منفی است. این روزها که به هر دلیل آقای رئیسی به استان ما سفر می‌کند و موفق به سفر به دامغان نخواهد شد، برخی، مدیران شهرستان را نالایق، و ... نامیده‌اند. در حالی که استفاده از این نوع ادبیات فاقد وجاهت قانونی، عرفی و شرعی است. باید عرض شود حرف حساب را می‌توان منطقی و اصولی بیان کرد و مطمئن بود اثرش از این نوع ادبیات مطلوب‌تر است. از قدیم هم گفته‌اند: جواب های، هوی است.