هدایت شده از جدیدترین اخبار
9.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این صدای غرش لشگر حیدره
این شکوه حضور فقط مربوط به یک شهر است
https://eitaa.com/gam1234
هدایت شده از آقای تحلیلگر 🇮🇷✌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 اینجا سوئیس است
میگویند این عزاداری ها وجود نداشته و از 400 سال پیش در ایران باب شده
اینجا زوریخ سوئیس است
اگر این عزاداری ها 400 سال پیش در ایران ساخته شده
دممان گرم که فرهنگی داریم که امروز در سوئیس و کجا و کجا هم در حال انجام است....
میگویند در ایران از امام حسین یاد نکنید
فرمانش از دست خودمان هم در رفته
امروز در سرتاسر عالم با این تفکر عده ای همراه شده اند
و این پرچم به زودی هواداران بیشتری هم پیدا خواهد کرد...
🚨 حتما در کانال ایران آنلاین عضو شوید👇👇👇
@iran_onlin_ir
هدایت شده از جامعه پزشکی بیمارستان امام حسین (ع) شاهرود
🏴 رشادت و شهادت عباس ابن علی(ع)
▪️در روز عاشورا عباس بن علی علیه السلام هنگامی که تنهایی امام حسین علیه السلام را مشاهده کرد، نزد او رفت و گفت:«آیا رخصت می دهی تا به میدان روم؟»
▪️امام حسین علیه السلام گریه شدیدی کرد و آن گاه فرمود:
« ای برادر! تو پرچمدار من هستی.»
▪️عباس گفت:« سینه ام تنگ شده و از زندگی خسته شده ام. می خواهم از این منافقان خونخواهی کنم.»
امام حسین علیه السلام فرمود:
« برای این کودکان کمی آب مهیا کن.»
▪️عباس به میدان رفت و سپاه کوفه را موعظه کرد و آنها را از عذاب خدا ترساند، ولی اثر نکرد. از این رو برگشت و ماجرا را به برادر گفت.
▪️ وقتی فریاد العطش کودکان را شنید، مشک و نیزه خود را بر گرفت و بر اسب سوار شد و به سوی فرات رفت.
▪️چهار هزار نفر از سپاه دشمن که بر فرات گمارده شده بودند او را محاصره کردند و هدف تیر قرار دادند.
▪️عباس آنها را پراکنده کرد و هشتاد نفر از آنها را کشت تا وارد فرات شد. وقتی خواست مشتی آب بنوشد یاد تشنگی حسین و اهل بیت و کودکانش او را از نوشیدن آب باز داشت. آب را ریخت و به قول بعضی راویان این اشعار را خواند:
« ای نفس! زندگی بعد از حسین خواری و ذلت است، و بعد از او نمانی تا این ذلت را ببینی. این حسین است که شربت مرگ می نوشد و تو آب سرد و گوارا می نوشی؟!»
و مشک را از آب پر کرد و بر شانه راست خود انداخت و راهی خیمه ها شد.
▪️لشگر کوفه راه را بر او بستند و از هر طرف او را محاصره کردند. عباس با آنها پیکار می کرد و این رجز را می خواند:
« هنگامی که مرگ فریاد زند، از مرگ هرگز نمی هراسم تا هنگام مقابله با شجاعان دشمن، آنان را با شمشیر به زیر افکنم. من نفس خود را نگهبان پسر پیامبر کردهام. من عباسم که سقایی می کنم و در روز ملاقات بیم از مرگ ندارم.»
▪️یکی از سپاهیان کوفه به نام « نوفل ازرق » دست راست او را از بدن جدا کرد.
▪️عباس علیه السلام مشک را بر دوش چپش نهاد و پرچم را به دست چپ گرفت و این رجز را خواند:
« والله ان قطعتم یمینی انّی احامی ابداً عن دینی و نحن امام صادق الیقین نجل النبّی الطّاهر الامین»؛
(به خدا سوگند اگر دست راستم را جدا کردید، همواره حامی دینم خواهم بود و حامی امامی که در ایمانش صادق است و فرزند پیامبر امین است. »
▪️پس از مدتی یکی از سپاهیان کوفه که در پشت درخت خرما کمین کرده بود، با شمشیر مچ دست چپ او را جدا کرد.
▪️عباس علیه السلام مشک را به سینه خود چسباند و این رجز را خواند:
« ای نفس! از کافران نهراس و به رحمت خدا شاد باش. اینان ستمگرانه دست چپم را قطع کردند. پروردگارا آنها را به لهیب آتش بسوزان.»
▪️پس مشک را به دندان گرفت. آن گاه تیری بر مشک خورد و آب های آن ریخت.
▪️اما پس از مدتی، تیری دیگر بر سینه مبارکش اصابت کرد. بعضی راویان گفته اند تیر بر چشمش نشست و برخی نوشته اند عمودی آهنین بر فرق مبارکش زدند که از اسب بر زمین افتاد و فریاد بر آورد و امام علیه السلام را صدا زد.
▪️در روز عاشورا پس از آن که عمودی آهنین بر فرق مبارک عباس علیه السلام فرود آمد و او از اسب بر زمین افتاد و فریادزنان برادرش را صدا زد،
▪️امام حسین علیه السلام خود را بر بالینش رساند و با دیدن حال او فرمود:
« اکنون کمرم شکست و راه چاره به رویم بسته شد.»
و با دیدن چشم تیر خورده و تن در خون طپیده عباس بر روی زمین در کنار فرات، خم شد و در کنار او نشست و گریست تا عباس جان سپرد.
▪️امام حسین(ع) و حرم در عزای عباس(ع)
▪️پس از شهادت عباس بن علی علیه السلام، امام حسین علیه السلام به سپاه دشمن حمله کرد و از راست و چپ بر آنان شمشیر می زد و سپاهیان کوفه از مقابلش می گریخت. امام می فرمود:
« کجا فرار می کنید؟ شما برادرم را کشتید! کجا فرار می کنید؟ شما بازوی مرا شکستید!»
سپس به خیمهها بازگشت.
▪️سکینه از پدر سراغ عمویش، عباس، را گرفت. امام خبر شهادت او را به سکینه داد. زینب فریاد بر آورد:
« آه برادرم! آه عباس!»
همه زنان حرم به گریه در آمدند.
▪️امام حسین علیه السلام نیز گریست و اشعاری به این مضمون خواند:
« برادرم، ای نور چشم و پاره تنم! تو برای من تکیهگاهی مطمئن بودی! ای پسر پدرم! خالصانه رزمیدی تا از پیمانهای که در آن رحیق بهشتی است نوشیدی. ای ماه منیر من، تو در تمام مصائب و سختیها یاورم بودی. بعد از تو زندگی برای ما تلخ است. فردا من و تو در کنار همدیگر خواهیم بود. بدان که به خدا شکایت می برم، به خاطر او صبر می کنم و از تشنگی و سختی به او پناه می برم.»
📚منابع :
بحارالانوار ، قصه کربلا ، ابصار العین ، ذریعه النجاة ، مقتل الحسین مقرم ، وسیلة الدارین ،
@ahsan_hadis🏴
#مسائل_سیاسی_روز
#وقایع_آخرالزمان
✨بسم الله الرحمن الرحیم
✨و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
✅سلام علیکم جمیعا
🔴در چند روز گذشته در مورد عبرتهای عاشورا نکات مهمی رو مطرح کردم
🔴امروز هم دو نکته رو خیلی کوتاه عرض میکنم
❗️نکته اول دفاع از ولایت
❗️نکته دوم دفاع از حرم
🔴عباس نمونه بارز یک سرباز سرافراز برای امام زمانش است
🔴کسی که به جرات میشه گفت امام حسین علیه السلام در کربلا بهش تکیه کرده بود
🔴در روایت هست که تا زمانی که عباس زنده بود امام حسین ع امید به پیروزی داشت
وقتی علمدار شهید شد رو به فرزندانشون کردند و فرمودن برید لباس اسیری بپوشید
🔴امام زمان عج هم دنبال همچین سربازانی هستند
❌آی عباسهای آقا سید علی
❌آقا خیلی بهتون دل بسته
🔴نگید حاج قاسم رفت و آقا تنها موندا
آقا هزاران هزار عباس داره در این خاک
🔴رفقا تا عباس زنده بود کسی جرات نمیکرد به ناموس آل الله چپ نگاه کنه
🔴آی عباسهای آقا سید علی مواظب باشید دشمن داره به ناموسمون چپ نگاه میکنه
🔴خدایا به بدنهای لرزان مخدرات حرم ، اون زمانی که تو بازار برده فروشها بردنشون ، دختران جامعه ما رو امام حسینی بفرما
❌و اما نکته دوم
🔴دفاع از حرم
🔴آی بچه هایی که تا شنیدید داعش داره به سمت حرم عمه سادات میره ، غیرتتون قبول نکرد که آروم باشید ، دشمن به حرم ما چشم دوخته و بهش داره حمله میکنه
یادتون رفته که حاج قاسم چی گفت؟
جمهوری اسلامی حرم است
مواظب حرم باشید
🔴١۴٠٠ ساله داریم آتیش میگیریم که نامحرمان به مخدرات حرم جسارت کردن و از محله یهودی ها عبورشون دادن و نامحرمان به مخدرات حرم با چشم هیز نگاه میکردن
🔴دخترم ،خواهرم
مبادا با کم حجابیت در کنار دسته های عزاداری ، باعث بشی دشمن شاد بشیم
🔴هر کی بخواد با حسین در بیفته ، ریشه اش میسوزه
🔴اینهایی هم که میخوان شعائر حسینی رو خدشه دار کنند دامنشون میسوزه شک نکنید
🔴مگه نور خدا با این چیزا خاموش میشه؟!!!
❌و اما نکته آخر
❌رفیق
الان جمهوری اسلامی ایران حرم است
دختران و زنان ما هم نوامیس ما هستند که حرامی ها چشم بد به اون دوختند
❌کیا حاضرند علمداری کنند برای ولی زمان ؟
الان زمان دفاع از حرمه
❌منتهی زمین این دفاع الان فضای #مجازیه
اسلحه منو تو هم همین گوشی های دستمونه
باید #تبیین کنیم
❌حضرت آقا بارها فرمودن اگه دختر و زنی که الان داره بی حجاب تو جامعه میگرده که مثلا اعتراض کنه به وضع موجود ، بدونه که تمام اینها ریشه در دشمنی دشمنان داره ، این کارو نمیکنه
❗️❗️❗️و یه جمله هم به دشمن میگم و تمام
🔴ان قتل الحسین حرارة فی قلوب المومنین لا تبرد ابدا
🔴ای دشمن ملعون بدان که
همانا داغ شهادت امام حسین علیه السلام حرارتی در قلوب مومنین ایجاد کرده که تا ابد سرد نخواهد شد
🔴و باید به چنین دشمنی گفت:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولنگه توست
عِرض خود میبری و زحمت ما میداری
🔴داغ حاج قاسم مگه سرد شد که داغ امام حسین ع سرد بشه؟!!!!
❌إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ
🔴انتقام خواهیم گرفت
و اونروز نزدیک است ای آل صهیون
🔴بدان و آگاه باش که حزب الله همیشه پیروز است
✅والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
https://eitaa.com/mellatemamhosein/12925
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 سرنوشت این شبکه 🕸 پیچیده از یهودیان مخفی و یهودیان بهایی شده مسلط بر اقتصاد ایران پس از انقلاب چه شد؟!
🔷سخنرانی ناصر اولیایی در جمع یهودیان ایرانی مقیم آمریکا حاوی نکات بسیار بسیار مهم است...
⚫️ آنچه از برجام به شما نمیگویند!
💬 #الف
✔️ انتشار یک فایلصوتی محرمانه از «رابرت مالی»، نماینده سابق آمریکا در امور ایران موید آن گزارهای است که منتقدین برجام سالها قبل به آن اشاره کرده بودند و آن چیزی نیست جز استفاده ابزاری ایالاتمتحده از این توافق برای اعمال محدودیتهای گسترده در حوزههای مختلف و اهرم فشار قرار دادن برجام برای ترغیب ایران به مذاکره.
«رابرت مالی» چه گفت؟
▪️ سایت روزنامه تهرانتایمز، با انتشار فایلصوتی محرمانه رابرت مالی افشا کرد که ایالات متحده به دنبال احیای برجام و سپس استفاده از این توافق به عنوان نقطه شروع برای اعمال فشار بیشتر بر ایران است.
✖️ او در این فایل صوتی گفته بود:«ما حتی اگر به این توافق بازگردیم، خود این بازگشت اولین هدف ماست. ما بهدنبال یک توافق بلندمدتتر، قوی و گستردهتر هستیم. ما بهمحض بازگشت به توافق در نظر داریم با بهرهگیری از ابزارهای گوناگون ایران را تحتفشار قرار دهیم. ما تواناییمان برای تحتفشار قرار دادن و تحریم ایران را حفظ میکنیم.»
✔️ اگرچه اصلاحطلبان و طیفی از اصولگرایان که فریفته برجام و دلبسته منطق منطق برجامی هستند سعی دارند این توافق را راهگشای معضلات کشور معرفی کنند اما واقعیت آن است که برجام نقطهای برای حل اختلافات طرفین و آغاز همکاریها در موضوعی مشخص نبود، بلکه اهرم و دستاویزی برای تحتفشار قرار دادن ایران و دریافت امتیازان گستردهتر محسوب میشد. هر دولتی در آمریکا بر سر کار میآمد بهدنبال مذاکرات فرابرجامی میرفت چون منطق برجام بر این اساس شکل گرفته بود اما جریانهای سیاسی عمداً یا سهواً به واکاوی این امر نمیپردازند.
▪️ علاوه بر این، امتیازاتی که ایران در این توافق نصیبش شد هم از ارزش چندانی برخوردار نبود. فروش چند بشکه بیشتر نفت و فعالیت محدود بانکی که گره چندانی از اقتصاد ایران باز نمیکرد و همچنان هم نمیکند، ارزش واگذاری این حجم از امتیازات را نداشت.
🔚 در برهه کنونی و حتی بهفرض بازگشت آمریکا به برجام در نزدیکترین زمان ممکن، همانگونه رابرتمالی به صراحت اشاره کرده، این توافق پلی بهسوی خواستههای فراهستهای آمریکا و مسائل موشکی، منطقهای و ادعاهای واهی حقوق بشری خواهد شد و بهواقع سناریوی سالهای گذشته دوباره تکرار خواهد شد؛ استفاده از برجام برای پلزدن به مطالبات زیادهخواهانه آمریکا و تبدیل ایران به کشوری که تمامی مولفههای امنیتساز خود را بهپای فروش چندبشکه نفت واگذار کند و تمامی تهدیدات را متحمل شود.
امام حسین علیه السلام فرمودند :
نیاز مردم به شما از نعمت هاي خدا بر شما است ؛ از این نعمت افسرده و بیزار نباشید .
بحار الأنوار ، ج ، 74ص . 205
کانال ملت امام حسین علیه السلام
@mellatemamhosein
اذان صبح؛ 5:47 بامداد
امام حسین بعد از نماز صبح برای اصحابش، سخنرانی و آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد. طرف مقابل نیز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعد از نماز صبح به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.
6 صبح
امام حسین دستور داد تا اطراف خیمهها خندق بکنند و آن را با خاربوتهها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
7 صبح
کمی بعد از طلوع آفتاب امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبهروی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبهای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام نامه نوشتهاند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکردهاند؟ آنها انکار کردند. امام نامههایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده است. یکی از سران جبهه مقابل از امام پرسید چرا حکم ابنزیاد را نمیپذیرد و آنها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمیرهاند؟ اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند: «الا و ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات مناالذلة ... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام حدوداً نیم ساعت طول کشیده است.
8 صبح
چند نفر از اصحاب خطاب به کوفیان سخنان مشابه امام گفتند؛ ازجمله بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآنخوانها)ی کوفه بود و زهیربن قین. بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد. چند نفری دچار تردید شدند؛ از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند.
9 صبح
شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا اینقدر تعلل میکند؟ عمر سعد نخستین تیر را به سمت سپاه امام رها کرد و خطاب به لشکریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چارهای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیرباران کشته شدند. (تعداد شهدا در حمله اول 50 نفر ذکر شده است.)
10 صبح
بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابنزیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امامحسین نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشندهای باشی»؛ عبدالله آن دو نفر را کشت، البته انگشتان دست چپش قطع شد.
بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین حمله کرد؛ اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزهها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمان رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت و بعد از عقبنشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد 500 تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام را تیرباران کردند و در پی آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر 23 اسب لشکریان امام تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح آن نفرات را 50 نفر و ابنشهرآشوب 38 نفر ذکر کرده است. اولین شهید، ابوالشعثا بود که هشت تیر انداخت و پنج نفر از دشمن را کشت. امام او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام حمله کنند که زهیر و 10 نفر به آنها حمله کردند.
11 صبح
بعد از این حملات، امام دستور تکتک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زندهاند نگذارند کسی از بنیهاشم به میدان برود. یکی از نخستین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین را نشان داد و گفت: وصیت من این مرد است. یک بار هم هفت نفر از اصحاب امام در محاصره واقع شدند، حضرت عباس محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
@ahsan_hadis🏴
👇👇👇👇
اذان ظهر؛ ساعت 12:50
حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد، چون که نوشتهاند امام خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمیشود؟» و به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب شهید شد. امام از شهادت حبیب متاثر شد و برای نخستینبار در روز عاشورا گریست؛ رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.» امام نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعیدبن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
ساعت 13
30 نفر از اصحاب امام تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنیهاشم رسید. نخستین نفر، حضرت علیاکبر، پسر امامحسین بود. البته برخی عبدالله بن مسلم بن عقیل را نخستین شهید بنیهاشم میدانند که ظاهرا جناب عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانهای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنیهاشم گران آمد، دستهجمعی بر اسب سوار شده و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من بر مرگ صبر کنید؛ به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
ساعت 14
عاقبت امام حسین و حضرت عباس تنها ماندند. عباس اجازه میدان خواست اما امام او را مامور رساندن آب به خیمهها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس دلاور در حالی که با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله سراسیمه خود را بر پیکر قطعهقطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام برای دومین بار بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود: «اکنون دیگر پشتم شکست.»
ساعت ۱۵
امامبه طرف خیمهها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پارهپاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخوارهاش علیاصغر را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله شهید شد. امام به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند. شمر و 10 نفر به مقابله امام آمدند. بعد از شهادت امام، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد. در مقاتل نوشتهاند زمانی که امام در آستانه شهادت بود کسی جرات نمیکرد به سمت ایشان برود؛ اهل حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن دوید و به طرف مقتل امام آمد؛ او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
اذان عصر؛ ساعت 16:06
وقت شهادت امام را وقت نماز عصر گفتهاند. شمر میان کسان بانگ زد که «وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!» حمیدبن مسلم گوید: «در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امامفروبرد...»
ساعت ۱۷
بعد از شهادت امام عدهای لباسهای آن حضرت را غارت کردند که نوشتهاند تمام این افراد بعدها به مرضهای لاعلاج دچار شدند. غارت عمومی اموال امام حسین و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمهها گذاشت. یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بنمطاع بعد از شهادت امام به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام جنگید تا شهید شد. نزدیک غروب آفتاب سر امام را جدا میکنند و به خولی میدهند تا همان شبانه برای ابنزیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب میدوانند.
اذان مغرب؛ ساعت 18:49
درحالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را میداده، سنان بن انس بین مردم میتاخته و رجز میخوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید؛ چرا که من بهترین مردمان را کشتهام!»
@ahsan_hadis🏴