eitaa logo
داستان دلنشین منبر
10.4هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
3.3هزار ویدیو
35 فایل
✍بیان داستان جذّاب درمنبر،موجب انگیزه سازی،اقناع اندیشه،تحریک احساس ورفتارسازی در مخاطب میشود 😍#تبلیغات_ارزان😍👇 https://eitaa.com/joinchat/2208759919C9cd79a5ea3 تبلیغات نه تایید و نه رد می شود
مشاهده در ایتا
دانلود
5.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سخنرانی حاج آقا دانشمند ✍موضوع: کرامت امام رضا(ع)زن بدهکار ‌‌‌‌داستان دلنشین منبر @membariha313
✨🍀✨ 🌸 هم درجه شدن با خانواده در بهشت 🌸 قرآن در سوره طور مي‌فرمايد: مؤمن وقتي وارد بهشت مي‌شود سراغ خانواده‌ا‌ش را مي‌گيرد و مي‌گويد: ذريه‌ي من کجا هستند؟ همسر من کجاست؟ مي‌گويند: مقام اينها مثل تو نبوده که بهشتي بشوند، نه اينکه بد باشند. اما نمره تو هجده بوده و اينها دوازده هستند. مؤمن مي‌گويد: «الهي عملتُ لي و لهم» من در دنيا هرکاري مي‌کردم و براي اينها هم انجام مي‌دادم. براي من اينجا بدون زن و بچه و پدر و مادر سخت است. پيغمبر فرمود: خطاب مي‌شود، اينها را به او ملحق کنيد. «أَلْحَقْنا بِهِمْ» اينها را به آن‌ها ملحق مي‌کنيم. «وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ» رتبه‌ي او هم پايين نمي‌آوريم. نمي‌گوييم: شما يک طبقه پايين‌تر برو که با اينها يکي شوي. آنها را به اينها ملحق مي‌کنيم. اين را گفتم براي اينکه خانواده‌ها نگران نباشند و با خانواده‌هايشان زندگي مي‌کنند آنهايي که اهل ايمان باشند. 〖از بیانات حجت الاسلام رفیعی〗 داستان دلنشین منبر @membariha313
@dars_akhlaq.mp3
زمان: حجم: 4.76M
🔊‍ 🎙🌸آيت الله تهرانی (ره) موضوع : فضائل اخلاقی حضرت امام علیه السلام ⚛ ✅ بسیار عالی حتما گوش کنید و ارسال به دیگران فراموش نشود🙏😍👌 داستان دلنشین منبر @membariha313
گفتار نرم مردی به نام ((اسحاق كندی)) كه در زمان خود فيلسوف عراق بود به نوشتن كتابی دست زد كه حاوی تناقض های قرآن باشد. در اين كار همت گمارد و براي انجام آن تنها در منزل نشست و مشغول به نوشتن گرديد. روزی يكی از شاگردان او بر حضرت امام حسن عسگری(عليه السلام) وارد شد. حضرت به وی فرمود: ((آيا در بين شما يك مرد رشيد نيست كه استادتان را از كاری كه درباره قرآن شروع كرده ، باز دارد؟)) عرض كرد: ((ما از شاگردان او هستيم ، چطور ممكن است در اين مورد يا ديگر موارد به او اعتراض نماييم ؟)) امام(عليه السلام) فرمود: ((آيا حاضري آن را كه به تو می آموزم ، در محضر استادت انجام دهی ؟)) عرض كرد: ((بلی !)) فرمود: ((نزد او برو، با وی به لطف و گرمي انس بگير و در كاری كه می‌خواهد انجام دهد ياری اش نما و چون با او ماءنوس گشتي ، بگو براي من سوال پيش آمده است ، اجازه می‌خواهم بگويم كه از مثل شما توقع اين اجازه هست. سپس بگو: اگر تكلم كننده به اين قرآن نزد شما بيايد و اين سوال مطرح گردد، كه آيا جايز است مراد گوينده قرآن از گفته هاي خودش غير آن باشد كه شما گمان برده ايد و آن را برداشت نموده ايد؟ او در پاسخ خواهد گفت: اين احتمال هست. آنوقت به او بگو شما از كجا مقصد متكلم قرآن را درك نموده ايد؟ شايد منظور او غير از آن چيزي باشد كه شما گمان برده ايد. آن مرد نزد فيلسوف كندی رفت و طبق دستور امام پس از تلطف و مهر، مطلب را با وی در ميان گذارد، آنقدر اين كلام موثر افتاد كه به او گفت: دوباره بگو! دوبارهٔ گفت. فيلسوف ، پس از انديشه و تفكر ابراز داشت اين كه گفتي به اعتبار لغت ، محتمل است و از جهت دقت نظر، جايز است.» اين احتمال صحيح و اساسي طبق دستور امام عسكري عليه السلام به نرمي و ملايمت و با حفظ شخصيت فيلسوف تحصيل كرده القا گرديد، از اين رو در وي اثر مفيد گذارده و او را در نوشتن كتاب ، دودل و مردد ساخت . حال اگر همين مطلب با تندي و خشونت ادا مي گرديد، وي را در عقيده خود مقاوم مي نمود و به گفته هايش پافشاري نشان مي داد. 📙 بحارالانوار، ج ۵، ص٣١١ داستان دلنشین منبر @membariha313
✅یکی از که اهل بود و توبه کرده بود به هر حال بعضی از کارای که انجام داده بود رفته بود مکه. ⭕️وقتی سیل را دید که دور خانه خدا دارند پروانه وار می چرخند خب این تازه این فضاها را دیده بود اهل این نبود برگشت با گفت: که خدایا تو ما، نخود لوبیا را با آشغالاش درهم می خرند. سوا  هم نمی کنند. منو با این حاجی های درهم کن. 💖اینا خیلی میشن اینایی که در خونه خدا ندارند . ♦️ داستان دلنشین منبر @membariha313
✨ نقل ‌است‌ که : دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت. پیرمرد شادمان گوشه های دامن را گره زده و میرفت و در راه با پرودرگار خود سخن میگفت : ای گشاینده گره های ناگشوده ، گره از گره های زندگی ما بگشای . . . در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت. او با ناراحتی گفت : من تو را کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز؟ آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود؟ و نشست تا گندمها را از زمین جمع کند که در کمال ناباوری دید ، دانه های گندم بر روی ظرفی از طلا ریخته است! ندا آمد که : تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفتاح راه . . . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• داستان دلنشین منبر @membariha313
✨﷽✨ ✍امـام علـى عليه‌السلام: مردى نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و گفت: به من كارى بياموز كه خداوند ، به سبب آن ، مرا دوست بدارد و مردم نيز دوستم بدارند، و خدا دارايى ام را فزون گرداند و تن درستم بدارد و عمرم را طولانى گرداند و مرا با تو محشور كند. حضرت فرمود: «اينها يى كه گفتى شش چيز است كه به شش چيز ، نياز دارد: ❶ اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد ، از او بترس و تقوا داشته باش. ❷ اگر مى خواهى مردم دوستت بدارند ، به آنان نيكى كن و به آنچه دارند ، چشم مدوز. ❸ اگر مى خواهى خدا دارايى ات را فزونى بخشد ، زكات آن را بپرداز. ❹ اگر مى خواهى خدا بدنت را سالم بدارد ، صدقه بسيار بده. ❺ اگر مى خواهى خداوند عمرت را طولانى گرداند ، به خويشاوندانت رسيدگى كن ؛ ❻ و اگر مى خواهى خداوند تو را با من محشور كند ، در پيشگاه خداى يگانه قهّار ، سجده طولانى كن. 📚 أعلام الدين ص ۲۶۸ 📚بحار الأنوار ج ۸۵ ص۱۶۴ داستان دلنشین منبر @membariha313
✨﷽✨ ✅فضیلت زیارت عاشورا ✍مرحوم شهید دستغیب (ره) در ڪتاب “داستانهای شگفت” حڪایتی درباره اهمیت زیارت عاشورا آورده‌اند که خلاصه آن چنین است: یکی از علمای نجف حدود یک‌صد سال پیش،در خواب حضرت عزراییل را می‌بیند. پس از سلام می‌پرسد: از کجا می‌آیی؟ملک الموت می‌فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می‌پرسد: روح او در چه حالیست؟عرزاییل می‌فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغ‌های عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است. آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است فرمود:نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت وبیان احکام! فرمود: نه گفتم پس برای چه؟ فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا 💥نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی‌توانست بخواند، نایب می‌گرفت. 📚داستان‌های شگفت،  حکایت١١٠ داستان دلنشین منبر @membariha313