🔻بغض در گلو و روسریِ رنگی‌رنگی... دوشنبه، ۳۱ اردیبهشت، قرار بود اجرای جشنِ میلاد امام رضا (ع) را در حوزه‌ علمیۀ خواهران بر عهده بگیرم. شب قبل خبر مفقودی آقای رئیسی و همراهان دل‌ها را آشوب کرده بود، اما من امید داشتم که سلامت بر خواهند‌گشت. صبح زود بدون اینکه اخبار را چک کنم آماده شدم و روسری رنگی‌ و چادرم را به سر کردم و به سمت حوزه‌علمیه روانه شدم. جز چند نفر، کسی هنوز نرسیده بود. سوار آسانسور شدم به سمت طبقۀ سوم. اینترنت گوشی را روشن کردم، اعلان‌های پی‌در‌پی چشمانم را گرد کرد... ناباورانه به دنبال کانالِ معتبری می‌گشتم که این اخبار را تکذیب کند، اخبار شهادت خدمتگزاران پاک‌دل را. روی صندلی نشستم. در انتظار مسئولین برگزاری مراسم، بهت‌زده، کانال‌ها و خبرگزاری‌ها را بالا و پایین می‌کردم. صحت داشت! برای بارِ چندین و چندم در تاریخ، مردانِ ازشمندی را از دست داده بودیم. از آن ساعت به بعد، هر که وارد می‌شد، مشکی به تن داشت و چشمانی سرخ صورتش را جلا داده بود. همچنان کسی باور نداشت و مدام از همدیگر سوال می‌کردند. حالت جنون‌وارِ عجیبی به همه دست داده بود. فکرش را نمی‌کردم، ولی کارمان به هذیان‌گویی رسیده بود. مسئولین برگزاری که آمدند، در تکاپویِ کنسل کردن برنامه بودند. دور خود می‌چرخیدند و نمی‌دانستند باید چه ‌انجام دهند، که سخنران مراسم تاکید کرد؛ برنامه را برگزار کنید ولی این مسئله‌را هم مد نظر بگیرید که همه‌ی ایران عزادار است... بنا بر این شد که جشن میلاد آقا، به مراسم یادبودی بدل شود همراه با بیان فضائل ضامن آهو و مداحی. مجری دوم برنامه، دیر آمد. لباس مشکی پوشیده بود. من مانده بودم و بغض در گلو و روسریِ رنگی‌رنگی... نمی‌توانستم گریه کنم، چون قرار بود برنامه را دست بگیرم و اگر قطره‌ای اشک از صورتم جاری می‌شد، می‌دانستم توان کنترلش را نخواهم داشت... چون همه‌چیز غیرمنتظره بود و همه شوکه بودند، هر جمله‌ام بغض را در گلو مصمم‌تر می‌کرد و صدای شیون در گوشه‌ای از مجلس بلند می‌شد. لحظه به لحظۀ روز دوشنبه، به خصوص وقتی میکروفن به دست روی صحنه قدم برمی‌داشتم، افتخار می‌کردم که زاده‌ی این خاکم و هم‌وطن این مردم... ✍🏻 مریم رضایی، مجری مراسم جشن ولادت امام رضا (ع) در حوزه علمیه خواهران اصفهان 🔸️مناره؛ رسانه دفتر تاریخ مردمی انقلاب اسلامی اصفهان 🕌@menareh_isf

🔻حقش نبود که تو بستر بمیره از وقتی خبر سانحه را شنیدم تا سحر چشمم به اخبار و تلویزیون بود. دست به دعا و قرآن، حدیث کساء و آل یاسین از لب خودم و بچه‌هام نمی‌افتاد. اما وقتی صحبت‌های ره‌بر از تلویزیون پخش شد که مردم نگران اداره کشور نباشند، حسم این بود که اتفاق بدی افتاده و ره‌بر دارند مردم را آماده می‌کنند. رئیس‌جمهور اینقدر زحمت کشیده بود که حقش نبود تو بستر بمیره، اینجور آدم‌ها باید شهید بشن، که صداشون دنیا رو بگیره. صبح که خبر شهادت از تلویزیون پخش شد، مانده بودم که چه کار کنم؟ رفتم پسرم را بیدار کردم که پاشو که رییس جمهور شهید شدند! با اینکه ایام امتحاناته، اما همه فکر و ذکر بچه شده کار برای شهدا. از ایام کرونا، درس و مشق رو خیلی ساده گرفت و چسبید به کلیپ درست کردن برای شهدا. یکبار کارنامه‌ش رو گرفته بود و نشونم داد. از بس که بهونه می‌گرفت برا درس خوندن، بهش گفتم حالا برو به شهید حججی بگو با معدل ۱۷/۵ بیاد ثبت‌نامت کنه برا رشته تجربی... ✍🏻به روایت خانم اکبری اصفهان، گلستان شهدا، شام 31 اردیبهشت 1403 🔸️مناره؛ رسانه دفتر تاریخ مردمی انقلاب اسلامی اصفهان 🕌@menareh_isf

🔻چه خاکی بر سرمون بریزیم؟ از اول انتخابات، مهر سید بر دل‌مون افتاده بود. شاید از برادرهام بیشتر دوستش داشتم. خیلی خاکی و مردمی بود. توی سیل و زلزله، روستا و شهر بین مردم می‌رفت. خادم امام رضا (ع) بود، عزیز مردم شده بود. همیشه هم می‌ترسیدیم شهیدش کنند. شوهرم می‌گفت آخر مثل رجایی شهید می‌شه. الآن هم تحمل غم از دست دادن سید، خیلی برامون سخت شده. دیگه طاقت نیاوردم خونه بمونم، ظهری به همسرم گفتم: بیا بریم گلزار شهدا، ببینیم مردم چه خاکی بر سرشون می‌ریزند ما هم همون خاک رو بر سرمون بریزیم! ✍🏻به روایت خانم اکبری اصفهان، گلستان شهدا، شام 31 اردیبهشت 1403 🔸️مناره؛ رسانه دفتر تاریخ مردمی انقلاب اسلامی اصفهان 🕌@menareh_isf

. 💫نام اثر: شهیدِ خدمت 🎨هنرمند دوازده ساله اصفهانی 🧕سرکار خانم حَنّانه پسته 🖌به دلهای پاک نوجوانان غبطه می خورم که فارغ از هیاهوی سیاست، امور را در آیینه دلهای پاک خود می بینند و آستین همت بالا می زنند تا کاری کنند. ما در عالم قیل و قال و کلمات روزمره مانده ایم ولی نوجوانانِ ما که سخنِ حقیقت را ساده و بی پرده به گوشِ جان می شنوند، این گونه خالصانه و هنرمندانه به مقام شهیدِ راه خدمت به میهن ادای دِین می کنند. این حس و انگیزه پاک که "من نیز باید در این جبهه کاری کنم، هرچند با دستانِ کوچکم"، ایران باشکوهی خواهد ساخت. @Al_e_taha 🔸️مناره؛ رسانه دفتر تاریخ مردمی انقلاب اسلامی اصفهان 🕌@menareh_isf

🔻بنویس همین الآن بده خودم پیگیری کنم 🔹️روایت بانوی نویسنده اصفهانی از یک دیدار با #شهید_جمهور 🔸️مناره؛ رسانه دفتر تاریخ مردمی انقلاب اسلامی اصفهان 🕌@menareh_isf

محبوب امت #قسمت_اول سید ابراهیم رئیسی در ماجرای انتخابات برایم مهم شد با دوستان ایرانی و افغانستانی در مورد کاندیداها بحث می‌کردیم از سابقه و صلاحیت‌هاشان می‌گفتیم؛ از اینکه کدام‌ یک می‌توانند رئیس‌جمهور باشند؟ بهترین گزینه اقای رئیسی بود چون آن‌جورکه باید انقلابی و مومن و پرتلاش و درستکار بود... دوستانم همه می‌گفتند رئیسی اما من ته دل راضی نبودم ایشان بشود رئیس‌جمهور می‌گفتم شرایط اقتصادی و به خصوص تحریم ها الان خیلی پیچیده شده بخصوص اینکه مذاکرات هم جواب نداده کار برای هر کسی که رای بیاورد فوق العاده سخت است و اگر نشود حل کرد، می‌گویند رئیسی نتوانست... یا اگر اشتباهی رخ دهد می‌گویند انقلابی‌ها خراب کردند و اینها کاربلد نیستند... و یا در مورد مهاجرین افغانستانی اگر قانونی تصویب شود که مورد آزار مهاجرین شود میگویند انقلابی‌ها ضد مهاجرین‌ هستند و چهره ی انقلاب پیش مهاجرین هم خدشه میبیند تا الان هرچه برای مهاجرین اتفاق می افتاد حرف‌مان یکی بود می‌گفتیم انقلاب اسلامی مرز ندارد اینهایی که باعث ازار مهاجرین میشود غیر انقلابی هستند اما حالا چه؛ اگر مشکلی پیش می‌آمد نمیشد دیگر حرفی زد. خلاصه با اینکه ته دلم نگران بودم اما برای آقای رئیسی فعالیت تبلیغاتی می‌کردیم رفیقم ناصر در ستاد اصفهان برادرم در ستاد خمینی‌شهر و خودم هم در فضای رسانه‌ای یادم است یکبار شخصی گفت: آخر انتخابات ایران به شما چه ربطی دارد که دارید برایش فعالیت می‌کنید؟ گفتم: درست است که جغرافیای تولدم افغانستان است اما جغرافیای اندیشه و باورم به پهناوری تمام کشورهای مقاومت است. برای من ایران عمق ایدئولوژیک است و مهمترین کشور دنیا که باید حفظ بشود به قول حاج قاسم ایران حرم است، این حرم اگر ماند دیگر حرم ها هم میماند. گاهی اوقات انقدر که نگران تحولات ایران بوده‌ام نگران تحولات افغانستان نبوده‌ام ✍محرم‌حسین نوری #غم_شریکی #خون_شریکی #شهید_جمهور 🔸️مناره؛ رسانه دفتر تاریخ مردمی انقلاب اسلامی اصفهان 🕌@menareh_isf

#قسمت_دوم خبر پیروزی‌اش که آمد هم خوشحال بودم هم ناراحت... ولی خب انتخاب شده بود دیگر، باید دعا میکردم کارها درست پیش برود وقتی شنیدم برای تاسیس سازمان ملی مهاجرت از افغانستانی‌ها مشورت گرفتند واقعا خوشحال شدم و اندکی از نگرانی‌هایم کم شد و اطمینانم به سید بیشتر شد یک جایی که واقعا شیفته‌ی آقای رئیسی شدم آنجا بود که وقتی در سفرهای استانی به روستا یا شهری می‌رفت و کاری حل میکرد و یا گره‌ای باز می‌کرد و مردم از او تشکر می‌کردند می‌گفت بروید و دعایش را به جان رهبری بکنید من‌ که کاری نکردم... با این حرفایش خیلی برایم عزیز شده بود... و خوشحال بودم بالاخره کسی پیدا شده که رهبری و معنای ولایت را خوب بفهمد و با این ذهنیت بیاید و کاری بکند در قانون به ما می‌گویند اتباع بیگانه اما همه می‌دانند ما آشناترین اتباع هستیم با ملت ایران ما طعم تلخ تحریم‌ها را باهم چشیدیم ما مشکلات اقتصادی را باهم احساس کردیم ما خون و عرق‌هایمان را در جنگ‌های افغانستان و شوروی، ایران و عراق، آذربایجان، لبنان و سوریه باهم ریختیم ما با هم با گل‌های ایران در جام‌جهانی خندیدیم ما با هم پس از عملیات وعده‌ی صادق سجده‌ی شکر به جا آوردیم و شیرینی پخش کردیم حالا هم در غم شهادت اقای رئیسی باهم شریک هستیم. خداوند به همه‌ی ما صبر دهد غمیگن آقای رئیسی هستم ولی دلم برای رهبر انقلاب می‌سوزد با شهادت حاج قاسم تنها شد با شهادت سید ابراهیم تنهاتر خدا صبرشان دهد و حفظشان کند تسلیت به ملت بزرگ ایران و افغانستان ✍محرم حسین نوری #غم_شریکی #خون_شریکی #شهید_جمهور 🔸️مناره؛ رسانه دفتر تاریخ مردمی انقلاب اسلامی اصفهان 🕌@menareh_isf

🔸️ آخرین پرواز 🔹️نماهنگ بسیار زیبا با صدای سالار عقیلی از حضور پرشور مردم نجف‌آباد اصفهان در تشيیع پیکر شهید خلبان دریانوش #شهید_جمهور #دریانوش 🔸️مناره؛ رسانه دفتر تاریخ مردمی انقلاب اسلامی اصفهان 🕌@menareh_isf

🔻از روستا تا کنار رئیس‌جمهور 🔹️اینجا جمهوری اسلامی‌است 🔸️مناره؛ رسانه دفتر تاریخ مردمی انقلاب اسلامی اصفهان 🕌@menareh_isf

🔻تقریب آجال 🔸خاطره مرحوم پرورش، از واکنش امام (ره) به حادثه هفت تیر 🔹به دلیل ناراحتی قلبی امام، احمد آقا رادیو و وسایل ارتباطی را از امام دور کرده بود تا از این خبر ناگوار مطلع نشوند و امام به حسب ظاهر اطلاعی نداشت. ما برای اعلام خبر رفته بودیم، اما ... 🔸️مناره؛ رسانه دفتر تاریخ مردمی انقلاب اسلامی اصفهان 🕌@menareh_isf