منجی جهان را چگونه نجات می دهد؟.pdf
446.4K
🌀منجی چگونه جهان را نجات می دهد⁉️
🔰 مناسبت: #آغاز_ولایت_امام_زمان (عج)
✍️ پیام: «حکومت امام زمان، حکومت صد در صد مردمی است»(مقام معظم رهبری)
1️⃣. لشکر آسمانی، حلال مشکلات بشر؟
2️⃣. سیصد و سیزده نفر از مدیران سیاسی قوی
3️⃣ رهبری قوی به تنهایی؟
4️⃣✅ تحول در شیوه حکمرانی عاملی مهم تر از این سه عامل برای حل مشکلات
🔻واگذاری کارها به مردم، شیوه حکمرانی منجی
🔻قوی کردن مردم، نقش دولت در حکومت منجی
🔻چگونه رفع موانع تولید و پشتیبانی از آن موجب قوی شدن مردم می شود؟
🔻واگذاری کارها به مردم، سلب مسئولیت از دولت نیست؟
#امام_زمان
#عید_بیعت
✅کانال منبر مکتوب
╭┅─────────┅╮
🆔@menbarahemaktob
╰┅─────────┅╯
آن روز که جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوبها را شکست؛ کهنگی کلیشهها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، امّا این واکنش ناکام ماند. چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونهگون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجلِ محتوم خود نزدیکتر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانهی انقلاب و چهل دههی فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار میدهند، دستوپنجه نرم میکند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش میرود.
#بیانیه گام دوم2⃣
❇️تشبیهی ناب از سلبریتی ها در ادبیات قرآن❇️
🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽🔽
در جوامع و در میان اقشار مختلف، گروههای خطرناکی یافت میشوند که اگر مجال کنشگری پیدا کنند میتوانند برای جامعه چالشسازی و بحرانآفرینی نمایند. از نمونههای بارز این گروههای خطرناک برای جامعه در ادبیات قرآنی، گروههایی مثل مُترفین، مرجفین، خراصّین و... هستند.
«مترفین»(مُرفهان طغیانگر) از نظر اقتصادی عامل رکود، از نظر اجتماعی عامل فساد و از نظر سیاسی باعث تفرقه در جامعهاند. به بیان پیامبر خدا (ص): «یکی از بدترین اقشار امّت من آنانند كه در ناز و نعمت زاده مىشوند و بار مىآیند؛ همّتشان غذاها و لباسهاى رنگارنگ است و در سخن گفتن مراعات ندارند(شِرارُ اُمَّتِی الَّذینَ وُلِدوا فِی النَّعیمِ و غُذوا بِهِ، هِمَّتُهُم ألوانُ الطَّعامِ و ألوانُ الثِّیابِ، یَتَشَدَّقونَ فِی الكَلامِ(میزان الحکمة، حدیث۲۲۵۲). «مُتَشَدِّق» (از ریشه «شَدَقْ» به معنای گشادگی دهان است و کنایه از سخن گفتن بدون ملاحظه و احتیاط و رعایت ادب و احترام است) یعنی کسی که در سخن از طعنه، استهزا، تمسخر، توهین، تحقیر و ناسزا اجتناب ندارد. به بیان قرآن، مترفین از لحاظ فکری، منکر توحید و معاد(مومنون: ۳۳)، متحجر و اهل تقلید کورکورانه از گذشتگان(زخرف: ۲۳) و دنیامدار و اهل ملاک قرار دادن ثروت به عنوان ارزش(سبأ: ۳۵) و از لحاظ عملی، اهل فسق(اسراء: ۱۶) و ظلم(هود: ۱۱۶) هستند.
«مرجفون»(احزاب: 60) نیز خبرسازان دروغین، شایعهپردازان، شایعهپراكنان، اضطرابآفرینان و متزلزلكنندگان قلوب مردم هستند. معمولاً شایعه را دشمن سفارش مىدهد، منافقان تولید مىكنند و افراد سادهلوح مىپذیرند. همچنین «خرّاصون»(ذاریات: 10) (از ریشه «خَرْص»، سخنی که پایه علمى ندارد و بر اساس گمان، تخمین و حدس است) كسانى هستند كه حرفهاى بىپایه و اساس مىزنند و دور از منطق میزنند. به نظر میرسد مرجفون، شایعهپردازان و خراصون شبههپردازان باشند.
کلیدواژه: درونتهی؛ سبک مغزان؛ مترفین؛ مرجفون
پوکمغزان(خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ)
در آیه چهارم منافقون، قرآن میفرماید: «وقتی آنها را میبینی، از قیافه هایشان خوشت میآید! و اگر حرف بزنند، جذب حرفزدنشان میشوی! ولی، در واقع، مثل چوبهای بیمصرفیاند که به دیواری تکیه خوردهاند! از سایه خودشان هم میترسند! آنها دشمن واقعی اسلاماند. از آنها حذر کن. خدا بکشدشان که چطور از مسیر حق به انحراف کشیده میشوند!»(وَ إِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَ إِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ كُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَكُونَ(منافقون: 4)).
قرآن برای این طبقه از منافقان چهار ویژگی مهم بیان میفرماید:
(1) اوّلین ویژگى این طبقه از منافقین این است که ظاهرى جذّاب و فریبنده دارند(اِذ رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ اَجْسامُهُمْ). به نظر میرسد این افراد چون ضعف درونى دارند، زرق و برق و ظواهر و جلوهگری و دیدهشدن برایشان بسیار مهم است.
(2) دومین ویژگی این طبقه، علاوه بر دیده شدن، شنیده شدن صدای آنها در جامعه است(اِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ). یعنی این افراد توان این را دارند که مورد توجه مردم قرار بگیرند و میتوانند بر افکار عمومی تأثیر داشته باشند.
این دو ویژگی دقیقاً خلاف این ویژگی مهم کسی که امیرالمؤمنین(ع) درباره برادر دینی خود بیان میفرمایند: «كَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فِی اللَّهِ... وَ كَانَ ضَعِیفاً مُسْتَضْعَفاً، فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَیْثُ غَابٍ وَ صِلُّ وَادٍ، وَ كَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً، فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِینَ وَ نَقَعَ غَلِیلَ السَّائِلِینَ، »(نهجالبلاغة، حکمت289)- در گذشته برادرى الهى و دینى داشتم كه وصفش چنین بود... به دلیل نهایت تواضع بر حسب ظاهر انسان ضعیفى بود و مردم نیز او را ضعیف مى شمردند؛ ولى هرگاه كار مهم و جدى به میان مىآمد همچون شیر بیشه مىخروشید. بیشتر اوقات زندگانىاش ساكت بود و در عین حال اگر سخنى مىگفت بر گویندگان چیره مىشد و عطش سؤالكنندگان را فرو مىنشاند-.
(3) اما سومین و مهمترین ویژگی آنها که در حقیقت بعد از دو ویژگی ظاهری فوق، ویژگی باطنی آنها میباشد، این است که «کَاَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسنَّدَةٌ». «خُشُبْ» جمع «خَشَبْ» به معناى چوب خشک است و «مُسَنَّدَة»، یعنى بر دیوار تكیه داده شده. این قید ناظر به چوبهاى توخالى و پوسیدهاى است كه به كار ساختمانسازى نمىآید و آنها را جدا نموده و كنار دیوار مىنهند. این چوبها در ظاهر سالم و بعضاً زیبا به نظر مىآیند، ولى از داخل پوسیده و پوك شدهاند كه جز براى آتش كردن و سوزاندن، به كار دیگرى نمىآیند. این طبقه از منافقان نیز چنین هستند، چون از درون مریضند، جز فتنهانگیزى و فساد و آتشافروزى، هیچچیز دیگرى براى جامعه ندارند.
تفسیر منهج الصادقین مینویسد: «خُشُب» جمع خُشباء نیز هست، و آن چوبى است كه در اندرونش كرم افتاده و از داخل آن را خورده باشد كه ظاهر آن صحیح و سالم وانمود مىشود، در این صورت معنایش آن است كه منافقان در حسن ظاهر و خبث باطن و فساد عقیده مانند این چوبها هستند.(منهج الصادقین، ج9، ص294)
بنابراین در تشبیه «خشب مسنّدة»، نکات مختلفى وجود دارد:
• یکی از دلائلی که «خشب مسنّدة» روى پاىخودش نمىایستند و همواره بر دیگرى تکیه مىزنند، این است که چوبهاى خشک بىریشهای هستند. این طبقه نیز ریشه و اساسى ندارند و همواره به بیگانگان وابستگی روحی و فکری دارند.
• چوب خشک معمولا فایدهاى جز سوختن ندارد، نه میوهاى دارد و نه برگ و سایهاى؛ این طبقه از جامعه نیز به همین اندازه بىخاصیّت هستند.
• همچنانکه چوب خشک انعطاف ندارد، این طبقه هم از افرادی عمدتا لجوج، متعصب، یک دنده، نافهم و غیر قابل انعطاف تشکیل شده است، اگر بهترین دلیلها و متینترین برهانها و روشنترین استدلالها را بشنود، بازهم به راه خود ادامه مىدهد و انعطافى در مقابل آن نشان نمىدهد.
«روزی گروهی از شیعیان خدمت امام باقر(علیه السلام) رسیدند. امام آنها را پند و اندرز داد و از خدا ترسانید ولی ایشان سرگرم خود بودند و سخنان امام را به بازیچه میگرفتند. امام باقر(ع) از رفتار آنها نارحت شدند و مدّتی سر به زیر افکندند. سپس سر برداشته و فرمودند: اگر مقداری از سخنان من در یکی از شما اثر واقعی خود را بگذارد از ناراحتی میمیرد(إِنَّ كَلَامِی لَوْ وَقَعَ طَرَفٌ مِنْهُ فِی قَلْبِ أَحَدِكُمْ لَصَارَ مَیِّتاً)، ای مجسمههای بدون روح و ای مگسهای بدون چراغ شما همانند چوبهای پوک هستید(أَلَا یَا أَشْبَاحاً بِلَا أَرْوَاحٍ وَ ذُبَاباً بِلَا مِصْبَاحٍ كَأَنَّكُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ(تحف العقول، ص291))».
• سبكى، پوكى، شكستپذیری، کمتوانی و کمطاقتی در برابر فشار و ضربه چوب خشک نیز جنبه دیگری از شخصیت این طبقه است.
(4) چهارمین ویژگی این طبقه، نگاه منفی و سوءظنی به حوادث و برداشتهای بدگمانانه و تحلیلهای سیاهنمایانه از آن است(یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَة عَلَیْهِمْ). طبقهای که در این آیه شریفه مورد تعریف و بازشناسی قرار گرفتهاند تا حدود زیادی به پدیده «سلبریتیسم» در روزگار ما شباهت دارد که بخشی از فشار روانی جامعه، بدبینیهای اجتماعی و تعارضات فرهنگی در بین نسل جوان، نتیجه این پدیده است. سلبریتیهایی که مدتهاست با حضور و یا اظهارنظرهای غیرمتعارف در خصوص پدیدههای مختلف اجتماعی، به جای آنکه مرهمی بر دردهای جامعه شوند به دامنه شدت بحرا
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
تشبیهی ناب از سلبریتی در قرآن
حتما مطالعه بفرمایید
رد سلبریتی خائن با ادبیات محکم و مستدل قرآن کریم
#سلبریتی
مرور بیانیه گام دوم انقلاب 3⃣🔽
برای همهچیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همهی عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورهای دیگر افول کند. هرگز نمیتوان مردمی را تصوّر کرد که از این چشماندازهای مبارک دلزده شوند. هرگاه دلزدگی پیش آمده، از رویگردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها.
#بیانیه