ادامه 2⃣👇
💠 میهمانى زمانى و مکانى خدا
مرحوم حاج شیخ جعفر شوشترى مى فرماید : خداوند براى زندگانى بندگان خود، دو چیز را که بیش از هر چیز مورد احتیاج آنها بوده ، بیش از هر چیز دیگر خلق فرمود: یکى زمان و دیگرى در مکان ، هیچ موجودى جز ذات اقدسش بى نیاز از آن دو نیست (همان گونه که هوا و آب که بیش تر مورد نیاز است ، بیش تر از سایر موجودات خلق فرموده است ). ولى ذات مقدس بارى تعالى ، منزه از احاطه زمان و مکان است ؛ زیرا خالق این امور نمى شود محتاج به آنها باشد؛ وگرنه آن امور باید مقدم بر ذات او باشند و این ، خلاف فرض است . در عین حال از تمام مکان ها مکان خاصى را به لطف خود ممتاز و آن را خانه خود نامیده است تا بندگانش متوجه آن شوند و او نیز الطاف و مواهب خود را بیش تر به آنها برساند و آن خانه ، کعبه معظم است ،. که آن را بیت الله نام نهاده است و همچنین از تمام زمان ها زمان خاصى را به خود نسبت داده و آن را شهر الله نامیده تا لطف و کرم و مغفرت خود را در آن ماه به تمام بندگانش برساند که آن ماه بیش از کعبه موجب رحمت خدا و آمرزش اوست ؛ چون هر سال تمام بندگان خود را به مهمانى در این ماه فرا مى خواند. چنانچه مردم را به زیارت خانه خود دعوت فرموده است و حضرت ابراهیم خلیل را وسیله دعوت براى خانه خود قرار داده
و اذن فى الناس بالحج یاءتوک رجالا و على کل ضامر یاءتین من کل فج عمیق
که در خبر است : وقتى حضرت ابراهیم خانه کعبه را ساخت ، ماءمور شد که مردم را به زیارت آن دعوت کند، در این هنگام عرض کرد: خدایا! صداى من به تمام عالم و ذرات آن نمى رسد. خطاب رسید: از تو صدا زدن و از ما رساندن . بنابراین صدا زد: هلموا الى الحج ! تمام مردم شنیدند؛ جبرئیل هم ندا داد: هلموا الى الحج شیطان نیز چنین کرد: حال هر کسى که به نداى حضرت ابراهیم لبیک گفته باشد به حج مى رود و هر که سالم بر مى گردد ولى یا در آنجا و یا در بین راه مى میرد و هر کس نداى جبرئیل گفت ، به حج مى رود ولى یا در آنجا و یا در بین راه مى میرد و هر کس نداى شیطان را لبیک گفته به حج مى رود و برمى گردد و از خدا روى گردان مى شود (آرى ، حاجى و رباخوارى تحاجى و احتکار، حاجى و دروغ !) بعد حاج شیخ فرمود: و وسیله دعوت به مهمانى در ماه رمضان را حبیب خود حضرت محمد بن عبدالله صلى الله علیه و آله قرار داده
➖ کتب علیکم الصیام کما کتب على الذین من قبلکم لعلکم تتقون
سپس مى فرماید: اگر در ماه رمضان نتوانى از در تقوا و ایمان و صلاح و استغفار و توبه وارد این مهمان سرا شوى ، من مهمانى دیگر سراغ دارم که از آن مهمانى مى توان به این مهمانى هاى الهى راه پیدا کرد و آن ، باب الرحمة الخاصة ابى عبدالله الحسین علیه السلام و ماهش محرم و مکانش کربلا است.
ادامه 2⃣👇
ادامه 3⃣👇
💠 ذکر توسل به حضرت زهرا (س)
برویم مدینه و متوسل شویم به شفیعه روز جزا - فاطمه اطهر - جگر گوشه رسول خدا. اما مدینه رفته ها! هرچه گشتیم قبر آن مظلومه عالم را پیدا نکردیم ؛ بنابراین گاهى در خانه اش ، گاهى در بقیع ، گاهى مابین قبر رسول اکرم صلى الله علیه و آله و منبر، زیارتش را خواندیم . آرى ، قبرش مخفى است و با این مخفى بودن ، تا روز قیامت به دنیا و مردم دنیا فهماند که من رفتم و ناراضى رفتم ؛ من رفتم و مظلوم رفتم ؛ من رفتم و شهیده رفتم . راستى اگر قبر حضرت زهرا علیها السلام آشکار بود، ما چه دلیلى بر مظلومیت او داشتیم تا به دشمن اثبات کنیم !؟
او وصیت کرد: یاعلى ! مرا شب غسل بده ، شب کفن کن و شب دفن کن . نمى خواهم کسانى که بر من ظلم و ستم کرده اند، در تشییع جنازه ام ، حاضر باشند. امیرالمؤ منین علیه السلام به وصایا عمل کرد. شب غسل داد و کفن کرد و شبانه دفن نمود، اما چه حالى داشت ، خدا مى داند و خودش و رسول خدا. پس از دفن فاطمه اش چند جمله اى را این گونه درد دل کرد:
السلام علیک یا رسول الله عنى و عن ابنتک النازلة بجوارک و السریعة اللحاق بک قل یا رسول الله عن صفیتک صبرى و رق عنها تجلدى ...
درود بر شما اى رسول خدا از طرف خودم و دخترت فاطمه که اینک به جوار شما آرمیده است و چه زود به شما ملحق شد یا رسول الله صبرم در این مصیبت برگزیده تو بسیار کم است و طاقت و تابم از دست رفته است .
تا آنجا که عرض کرد:
لقد استرجعت الودیعة و اخذت الرهینه اما حزنى فسرمد و اما لیلى فمسهد الى ان اختار الله لى دارک التى انت بها مقیم و ستبنئک ابنتک بتظافر امتک على هضمها ظلمها فاحفها السوال و استخبرها الحال فکم من معتلج بصدرها لم تجد الى بثه سبیلا هذا ون لم یعطل العهد و لم یخل منک الذکرا؛
همانا امانت رد شد و رهن گرفته شد ولى همیشه در این مصیبت در اندوه خواهم بود و شب بیدارى خواهم داشت تا خداوند مرگ مرا برساند و همان سرایى که تو در آن اقامت دارى ، برایم برگزیند، و به همین زودى دخترت به تو خبر خواهد داد که امتت برستم نمودن بر آن حضرت اجتماع کردند.
یا رسول الله ! شما از فاطمه با اصرار گذشته ها را سؤ ال کنید، شاید او همه چیز را نگوید؛ (شاید آتش زدن در خانه را نگوید؛ خجالت بکشد بگوید: بابا محسن عزیزم را سقط نمودند؛ در نیم سوخته به پهلویم زدند؛ سیلى به صورتم زدند) و این همه ظلم در حالى بود که از رفتن تو مدت کمى گذشته بود و یادت از خاطره ها از بین رفته بود.
🌺والسلام علی من التبع الهدی🌺
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
1⃣
🌸 منبر ماه مبارک رمضان ۴🌸
#موضوع: دعا و آداب آن
سخنران:
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
🔰 قبل از دعا بگوئید «اللهم صل على محمد و آل محمد» و بعد از اینکه دعا را گفتید دوباره بگوئید «اللهم صل على محمد و آل محمد» حدیث داریم که این طرف و آن طرف دعا را صلوات بفرستید چون وقتی دو طرف دعا را خدا مستجاب کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
بینندههای عزیز بحث ما را شب قدر این شب عزیز خواهند دید، گرچه از نظر تقویم و تاریخ شب بیست و یکم مهمتر است اما از نظر حدیث شب بیست و سوم اهمیتش بیشتر است و خیلیها گفتهاند شب قدر شب بیست و سوم است و به همین خاطر دستوراتی هم داده شده است که در شب نوزدهم و بیست و یکم نیست. مثلاً در شب بیست و سوم دو تا غسل مستحبی داریم یکی سر شب و یکی هم آخر شب، سوره حم و عنکبوت داریم که هر کس بخواند خدا او را میبخشد برنامههای شب بیست و سوم خیلی مهم است. موضوع بحث ما این است که چه دعائی مستجاب میشود و چه دعائی مستجاب نمیشود. نگاهی هم به وصیتنامه امیرالمؤمنینعلیه السلام میاندازیم چون شب سوم آقا امیرالمؤمنینعلیه السلام هم هست.
💠 دعا و آداب آن:
در کشورها برخوردهای دیپلماسی یک آدابی دارد و در روزنامه نویسی تیترگذاری یک آدابی دارد، اصلاً لباس هر كاری یک فرمی دارد سوئیچ ماشین اگر دنده هایش درست نباشد درِ ماشین باز نمیشود دعا هم مثل کلیدی است و کلیدش دندههایی دارد من امشب میخواهم آن دندههای استجابت را که از روایت و آیات نوشتهام برایتان بگویم.
💠 آداب دعا:
1- رو به قبله بودن: داریم که وقتی دعا میخوانید سعی کنید رو به قبله بنشینید، اصلاً قبله به ما جهت میدهد حضرت وقتی میخواست بنشیند رو به قبله مینشست نه تنها نماز، خوراک ما هم باید گوسفندی و گاو و شتری باشد که رو به قبله ذبح باشد یعنی چه شکم، چه اشک، چه اقتصاد همه باید یک جهت الهی داشته باشی. یک جنسی را که از کارخانه تحویل میگیرید تمام اجناس آن آرم کارخانه را دارد از پیچ گوشتی تا اجزای بزرگتر، مثل چرخ خیاطی، روی جعبهاش، آرم کارخانه، روی کارتن آن، آرم کارخانه، حتی روی پیچ گوشتی هم آرم کارخانه است. آدمِ خدائی باید همه کارهایش خدائی باشد نشستن رو به قبله، خوابیدن رو به قبله، نماز رو به قبله، کشتن گوسفند رو به قبله، دعا رو به قبله یعنی باید جهت داشته باشد.
2- بلند کردن دستها: حدیث داریم وقتی میخواهید دعا کنید، دستهایتان را بیاورید تا مقابل صورت و حدیث داریم کف دست که آمد مقابل صورت خدا میگوید من خجالت میکشم دستی را كه بالا آمده است، محروم برگردانم.
3- خضوع و انابه و گریه: خیلی برای گریه آیه داریم و بیشتر روایت داریم، امام زین العابدین علیه السلام میفرماید: خدایا! من چرا مدتی است که چشمم اشک ندارد؟ برای چه، «إِلَهِی إِلَیْكَ أَشْكُو قَلْباً قَاسِیاً مَعَ الْوَسْوَاسِ مُتَقَلِّباً وَ بِالرَّیْنِ وَ الطَّبْعِ مُتَلَبِّساً وَ عَیْناً عَن الْبُكَاءِ مِنْ خَوْفِكَ جَامِدَة »(بحارالأنوار، ج91، ص143) خدایا! من از تو شکایت میکنم من از دست چشمم ناراحتم، چشم من گریه ندارد، البتّه گریه در مقابل خدا منظور است. در برابر دشمن و نسبت به کفار محکم، «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» فتح/29 نسبت به خدا اشک.
4- عمومی دعا كردن: یکی از آداب دعا این است که عمومی دعا کنیم. «اللهم أَغْنِ كُلَّ فَقِیرٍ اللهم أَشْبِعْ كُلَّ جَائِع»(المصباح كفعمی، ص617) یعنی همه را دعا کنیم بعضیها هی میگویند خودم. اصلاً داشتن دید باز برای اسلام یک ارزش است. این که میگویند ازدواج خوب است به چند دلیل خوب است یکیاش برای اینکه گناه نمیکند و. . . و یکی هم برای این است که آدم وقتی زن گرفت یک مقدار خودم بودن کم میشود، یعنی دایره خودم بودن وسیع میشود یکی از خوبیهای ازدواج این است که بت خودم را میشکند. شما مگر مسجد نمیروی؟ چرا میگوئی خدایا عاقبت من را به خیر كن، خُب بگو عاقبت ما را، همه را. یک دعائی دارد امام زین العابدینعلیه السلام میگوید: «مِنْ لَدُنْ آدَمَ إِلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آله» الصحیفةالسجادیة دعاى 4 میگوید از حضرت آدم تا خاتم. خیلی وسیع دعا میکند اصلاً نظام جمهوری اسلامی ما، نجات کل مستضعفین، حمایت کل مستضعفین را دعا كنید. پیغمبرصَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه فرمود: پیشنماز حتماً باید توی قنوت نمازش به مردم هم دعا کند، بعضی مردم خیلی خوش انصاف و قدردان هستند. یک روضه خوان را دیدم در حال طواف در مکه به من گفت: میدانی برای چه طواف میکنم؟ گفتم: نه. گفت: برای تمام پیرزنهایی که پای روضهام مینشستهاند، طواف میکنم. تو چقدر آدم باشعوری هستی من این همه آدم پای تلویزیون مینشینند تا حالا این کار را نکردهام و بی خیالم ولی از آن وقت به بعد دیگر این کار را میکنم و برای همهتان دعا میکنم و همچنین برای همه آنهائی که به من درس دادهاند.
ادامه در 2⃣👇
2⃣👇
حالا خیال نکنید که من این حدیثها را از خودم میخوانم میدانید مَثَل من مَثَل چیست؟ مَثَل من مَثَل واعظ هاست. مثل لامپی که یک تقه بهش بخورد میشکند زنده باد کارخانه برق، زنده آن سدهائی که شما نمیبینید. زنده باد آن آهنهای سیاهی که توی سقف است و شما نمیبینید که این لوستر زیبا و لامپ از آن آویزان است. حالا گاهی وقتها میگویند آقای قرائتی خدا خیرت بدهد. من که از خودم نیست، آنقدر ابوذرها کتکها خورده، تبعید شدهاند، اینقدر افرادی تبعید شدهاند. زبان صحابی امیرالمؤمنینعلیه السلام را بریدند. یاران امام حسینعلیه السلام را تکه تکه کردند. هزار و چهارصد سال کتک و خون و شکنجه و تبعید و بعد چه حوزهها، چه زجرها.
حالا در همین تلویزیون که من در آن حدیثی میخوانم زمان شاه میرقصیدند. شب بیست و سوم كه حدیثی گوش میکنید شهدا را فراموش نکنید میروی مسجد، سالم میروی و سالم بر میگردی پنج آیت الله رفتند توی محراب مسجد و دیگر برنگشتند حالا شما راحت میروید و راحت میآیید شهدای محراب از یادمان نروند.
این قرآن را که شما سر میگیرید یک آیهاش را ابوذر رفت سر بگیرد کتکش زدند. بچهها پدر و مادر از یادشان نرود. دیگران را یادشان نرود. اصلاً مسلمانی ما مال ما نیست.
علامه حلی آیت اللهی بود که نیم ساعت مباحثه کرد با خدابنده، در آخر خدابنده گفت: راه شیعه حق است. حالا فهمیدم خط اهل بیت درستتر است شاه و وزیر همه طرفدار اهل بیت علیهم السلام شدند وتبلیغات آن قدر آزاد شد و آزاد شد تا الان.
اصلاً علتی که امشب شما علی علیه السلام را دوست دارید و عاشق اهل بیت هستی و فقه خود را از اهل بیت میگیری بخاطر نیم ساعت مباحثه یک آیت الله بوده است. از چیزهائی که میخواهید دعا کنید، دعا کنید برای بچه هایتان. چون حضرت ابراهیمعلیه السلام برای نسلش خیلی دعا میکرد تا آن مقداری که من روایات را بررسی کردم دیدم که هیچ پیامبری به اندازه حضرت ابراهیمعلیه السلام برای بچه هایش دعا نمیکرد و لذا نسل ابراهیمعلیه السلام مبارک ترین نسلهاست. حتی پیغمبرصَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه ما میفرمود: من یکی از نسلهای ابراهیم علیه السلام هستم. دعا باید عمومی شود چهل نفر اگر دعا کنند خدا رد نمیکند.
5- انتخاب وقت مناسب برای دعا: دعا بین دو نماز خیلی ارزش دارد وقتی باران رحمت میاید دعا سفارش شده است. خون شهید لحظهای که قطره اولش میچکد لحظهای است که خداوند نظرش به زمین است. دعای بعد از نماز شب، بعد از نماز صبح، ساعت آخر روز جمعه، دعاهای بعد از خطبههای نماز جمعه. (خیلی من غصه میخوردم که بعد از خطبه چرا آقا میرود و توی محراب نماز میخواند خیلی حدیث داریم از جمله هائی که وقت دعا است بعد از خطبه و قبل از نماز است.)
6- پنهانی بودن دعا: آدم یواشکی دعا کند بعضیها توی دعا ناله میزنند بگویند آقا 5 دقیقه ساکت هر کس درددلش بین خودش و خدای خودش دعا کند. فریادهایی که توی بلندگوها هست نمیدانم اینها چه صورتی دارد دعا باید مخفیانه باشد.
7- دسته جمعی دعا كردن: دسته جمعی دعا کنید. امام صادق علیه السلام فرمود: «كَانَ أَبِی علیه السلام إِذَا حَزَنَهُ أَمْرٌ جَمَعَ النِّسَاءَ وَ الصِّبْیَانَ ثُمَّ دَعَا وَ أَمَّنُوا»(كافی، ج2، ص487) وقتی کارش به مشکلی بر میخورد، زن و بچه صدا میکرد و میگفت: من دعا میخوانم و شما آمین بگوئید. چه مانعی دارد توی خانه نماز جماعت دو نفری بخوانیم اگر میشود مسجد و اگر نمیشود و همدیگر را قبول دارید خُب پشت سر همدیگر نماز بخوانید. مادر بایستد و دخترانش پشت سرش نماز بخوانند. زمانی که بچهتان را پهلوی خودتان نشاندهاید. دعاهای کوچک بکنید مثلاً چند دقیقه که بچه خسته نشود باید بچه را با دعا تربیت کرد. یک نفر زمان شاه پنج زار میدهد به بچهاش میگوید برو مدرسه، بچهاش که آمد گفت: بابا! پنج زاری را به یک فقیر دادم. آن وقت آن پدر به بچه پنج تومان داد. گفت: چرا پنج تومان؟ گفت قرآن یک آیه دارد هر کس کار خوب بکند خداوند ده تا ثواب به او میدهد. من پنج زاری را ده برابر کردم، شد پنج تومان و تا آخر این آیه را توی گوش بچه میسپارد ما یک جاهائی خوب میتوانیم کار بکنیم. حدیث داریم اگر میخواهی پول به فقیر بدهی، پول را بده به بچهات و بگو: تو بده به فقیر. یعنی به بچهات یاد بده. مثل آبی که به مزرعه میرود آب را بگردان بطرف آسیاب تا هم آسیاب را بچرخاند و هم به مزرعه برود.
ادامه در 3⃣👇
3⃣👇
8- صلوات فرستادن قبل و بعد از دعا: قبل از دعا بگوئید «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» و بعد از اینکه دعا را گفتید دوباره بگوئید «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» حدیث داریم که این طرف و آن طرف دعا را صلوات بفرستید چون وقتی دو طرف دعا را خدا مستجاب کرد خدا، دعای شما را هم مستجاب میکند چون صلوات هم دعاست. مثل بچهای که شیرینی میخواهد میرود وسط دو تا آدم حسابی مینشیند. صلوات را گفتند بلند بفرستید که نفاق برطرف شود.
9- شمردن نعمتها و گناهان قبل از دعا: شمردن نعمتها خیلی در استجابت دعا مؤثر است، گناهانت را یواشکی بشمار به هیچ کس نفهمان، گناهانت را به زبان بیاور چون آدم هر چی اقرار کند احساس انکسارش پهلوی خدا بیشتر است.
10- همیشه دعا كردن: در هر حال دعا کنید. نگذارید وقتی که کار بریده شد دعا کنید مثل اینکه تا یک کسی نمیرد فامیلها دور هم جمع نمیشوند. تو اگر میخواهی وقتی گیر کردی کارَت حل بشود گاهی دعا بکن.
11- گفتن نام حاجت: این است که اسم حاجتت را ببر.
12- مقدم كردن دیگران بر خود هنگام دعا: در دعا اول به دیگران دعا کن حضرت زهرا سلام الله علیها اول به دیگران دعا میکرد بعد به خودش. گفتند: چرا؟ فرمود: «الْجَارُ ثُمَّ الدَّارُ»(علل الشرائع، ج1، ص181) اگردیگران برای شما دعا کنند مستجاب میشود، در حدیث داریم: «رُوِیَ أَنَّ اللَّهَ قَالَ لِمُوسَى علیه السلام ادْعُنِی عَلَى لِسَانٍ لَمْ تَعْصِنِی بِهِ فَقَالَ یَا رَبِّ أَنَّى لِی بِذَلِكَ قَالَ ادْعُنِی عَلَى لِسَانِ غَیْرِكَ»(عدةالداعی، ص131) دعا کنید به زبان دیگران. اگر کسی به چهل مؤمن دعا کند دعای خودش هم مستجاب میشود.
اینها آدابی بود از دعا و اما پای وصیت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بنشینیم: روایت داریم که اشعار ابوطالب را هر سال برای بچهها بخوانید که در یادشان بماند این حدیث را هم باید مدام بخوانیم تا در ذهن بماند.
امیر المؤمنین علیه السلام ضربت خورد فرقش شکافته شد آقا را آوردند توی بستر آقا در آستانهی شهادت است دارد وصیت میکند و آخرین حرفهایش را میزند. همیشه وصیت حرفهای آخر است و آدم حرفهای مهمش را در آخرین لحظات میزند. حالا ببینیم امیرالمؤمنین علیه السلام آن دنیای معرفت چه میگوید: «أُوصِیكُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَلَّا تَبْغِیَا الدُّنْیَا وَ إِنْ بَغَتْكُمَا وَ لَا تَأْسَفَا عَلَى شَیْءٍ مِنْهَا زُوِیَ عَنْكُمَا وَ قُولَا بِالْحَقِّ وَ اعْمَلَا لِلْأَجْرِ وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً أُوصِیكُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَیْنِكُمْ»(نهج البلاغه، نامه47) «أُوصِیكُمَا» حسن جان، حسین جان «وَ جَمِیعَ وَلَدِی» و به بچههای دیگرم هم وصیت میکنم «وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِی» به تمام کسانی که نامهی من به دستشان میرسد و ناله و فریاد من را میشنوند وصیت میکنم که «بِتَقْوَی اللَّهِ» سفارش میکنم به تقوای خدا.
➖ از عالمی میپرسند تقوا چیست؟ میگوید: شده که شما در زمینی که گِل و آب است خواسته باشی که راه بروید یا پر از تیغ است چگونه مراقبت میکنی تیغها به پایت فرو نرود تقوا یعنی اینکه انسان در زندگی همهاش مواظب خودش باشد. پروا داشته باشد.
تقوا در گفتن، تقوا در مسائل سیاسی، خودت را کاندیدا کردی بعد میبینی دیگری از تو بهتر است اعلام انصراف کن بگوئید: بروید به او رأی بدهید، تقوا در پستها. من به عنوان امام جماعت توی این مسجد ایستادهام و دویست نفر برای نماز میآیند، اگر این مسجد را بد هم به یک آقای دیگر سیصد نفر برای نماز میآیند، تو اگر تقوا داری مسجد را بده به یک آقای دیگر تا شلوغتر بشود. اگر کسی کتابی مینویسد، پستی دارد، مسئولیتی دارد، هر کاری را که میکنی اگر میدانی کس دیگری از تو بهتر انجام میدهد به او محوّل کن. در کسب به مشتری بگو این جنس هست، اما اگر جنس بهتر میخواهی فلانی جنس بهتر دارد و از او بخر، بعضی میگویند: «آقا! اگر ما راستش را بگوییم پس از کجا بیاوریم نان بخوریم. » خُب ایمان ضعیف است. خدا به همه موجودات روزی میدهد «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها» هود/6 خدا به سوسکهای توی سوراخها روزی میدهد به من روزی ندهد و در ثانی من که از دروغ روزی بدست آوردهام نتیجه لقمهی حرام چه میشود؟
ادامه در 4⃣👇
4⃣👇
تقوا در درآمد، در مصرف و در گفتار، داشته باشید. بعد از سفارش به تقوا میفرماید: کارهایتان منظم باشد. تقوا در برنامه ریزی اینطور نباشد که یک مرتبه حساب کنیم که ما پنج هزار تا مهندس برق میخواهیم ولی 200 تا داریم اما 7000 متخصّص راجع به اقتصاد داریم. یک وقت میبینید دانشگاه ما همهاش لیسانس اقتصاد بیرون داده است ولی کمبودمان برق است. باید یک برنامه ریزی بشود. حوزه ما برنامهریزی کند که ما چند تا آخوند میخواهیم یک گروهی باشند که درباره کودکان فکر کنند البته خوشبختانه حوزه و دانشگاه چنین برنامه هائی دارند ولی خوب دیر شده است همینطور بی حساب لیسانسه ساختیم و حجت الاسلام ساختیم بعد میبینی که این حجت الاسلام توی دبیرستان هیچ کارآئی ندارد باید من را برای آنجا بسازند. پزشک اطفال داریم باید آخوند اطفال داشته باشیم توی هر شهری سه تا آخوند متخصّص دانشمند برای بچهها داشته باشیم. توی هر شهری یک آخوند مخصوص عروسها و دامادها، توی هر شهری یک آخوند مخصوص کارمندان دولت، آن وقت او هم همه مطالعاتش در همان زمینه باشد، که یعنی مردم همیشه از آدم پخته و دانشمند استفاده کنند ما الان یک چیزی میگوئیم یک برنامهریزی شود که آقا چند تا بچه توی ایرانند هر ده هزار تا بچه یک دانشمند میخواهد پس مثلاً آقای قرائتی! شما که تا فلان مقدار درس خواندی برو توی برنامه کودکان.
یک برنامهریزی باید بکنیم یک مرتبه چشممان را وا نکنیم ببینیم امسال همه سیب زمینی کاشتند و پیاز نیست. سال دیگر بر عکسش. بابا! با یک کامپیوتر توی وزارت کشاورزی میتوان این کار را حل کرد که بابا چقدر زمین داریم، چقدر مصرف سیب زمینی. یک برنامهریزی بکنند همه سیب زمینی یا همه پیاز. همه حجت الاسلام. بعد میبینی که 12 هزار حجت الاسلام داریم که 5 نفر نیستند که برای کودکان توی کارتون و فیلم صاحب فکر باشند و اسلام شناس باشند برنامههای ما اسلام شناس متخصص کودک ندارد، آن وقت توی یک خیابان 14 تا پیش نماز است.
باید کتمان نکنیم برنامهریزیمان ضعیف است. «بِتَقْوَی اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ» کارهایتان را منظم و مرتب کنید، چقدر عمر دارید؟
در ادامه دربارهی نماز فرمایش میكنند. هیچ عبادتی 70 بار رویش فریاد نزدند چه عبادتی است که روزی 70 بار روابط عمومیش از بلندگو خبر میدهد. «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِینِكُم»(نهج البلاغه، نامه 47) امیرالمؤمنی نعلیه السلام که ضربت خورد. توی بستر خوابیده بود اما نماز خواند خدا رحمت کند رجائی را گفت: «به کار بگوئید نماز دارم. » من از مسئولین رده بالای مملکت پرسیدم آقا این طرح شهید رجائی خوب بود که اول ظهر نماز میخواندند. گفت: بله، ولی متأسفانه کارمندان دولت سوءاستفاده کردند به اسم نماز تعطیل میکردند مردم پشت در میایستادند خودش هم مینشست و سیگار میکشید. خدا چه خواهد کرد به این آقای کارمند دولت که هم نماز نخواند و هم سیگار کشید و هم مردم را پشت شیشه نگه داشت و
مردم فحش دادند به این آقائی که از وقت نماز سوءاستفاده كرد.
چرا ما باید قانون را جوری کنیم چه مانعی داشت این طرح عملی بشود. اول این که نیم ساعت بشود یک ربع، اصلاً من نماز را در یک دقیقه میخوانم.
➖ «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِینِكُم» پدرها! ببینید بچهتان نماز میخواند یا نه یک بررسی بکنید.
➖ «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَادِ بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَلْسِنَتِكُمْ فِی سَبِیلِ اللَّه»(نهج البلاغه، نامه 47) باید همه در مقابل دشمن آماده باش باشیم.
➖ «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی جِیرَانِكُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِیَّةُ نَبِیِّكُمْ مَا زَالَ یُوصِی بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَیُوَرِّثُهُمْ»(نهج البلاغه، نامه 47) از خدا بترسید، پروا کنید نسبت به همسایهها.
➖ «اللَّهَ اللَّهَ فِی النِّسَاءِ وَ فِیمَا مَلَكَتْ أَیْمَانُكُمْ فَإِنَّ آخِرَ مَا تَكَلَّمَ بِهِ نَبِیُّكُمْ ع أَنْ قَالَ أُوصِیكُمْ بِالضَّعِیفَیْنِ النِّسَاءِ وَ مَا مَلَكَتْ أَیْمَانُكُم»(كافی، ج7، ص51) مواظب باشید نسبت با خانم هایتان بسیاری از مردها به خانمهایشان ظلم میکنند حتی شبهائی که عبادت میکنیم و افطاری میدهیم بارش گردن خانم است، کیفش مال شوهر است، جان کندنش مال خانم است.
➖ «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّكُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا»(نهج البلاغه، نامه 47) بترسید از خدا که کعبه در اختیار آمریکا و آمریکا صفتها قرار نگیرد. توجه کنید به مکه، مواظب سیاسیتگذاری مکه باشید مکه مال آل سعود نیست.
ادامه در 5⃣👇
5⃣👇
➖ «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمینَ» آل عمران/96 مال مردم است مال آل سعود نیست. مواظب مکه باشید. «إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ» انفال/34 مکه که «
یُجْبى إِلَیْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَیْء» قصص/57 مکهای که «الْبَلَدَ آمِناً» ابراهیم/35 مکه که «وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ» حج/27 مکهای «وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمینِ» تین/3 مکهای که «أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْعاكِفینَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ» بقره/125 مکهای که ابراهیمعلیه السلام باید تطهیر کند. مکهای که ابراهیم علیه السلام دعا کرد که بلد امن بوشد مکهای که زادگاه پیغمبرصلی الله علیه و آله است. مکهای که قبله مسلمانان است. مکهای که فرودگاه جبرئیل است. مکهای که قربانگاه اسماعیل علیه السلام است، مکهای که شکنجهگاه بلال است این در اختیار یک نفر نباشد، آن هم چه، آل سعودی خودش و زنش و پسر برادرش حکومت که نیست یک فامیل هستند که دور هم جمع شدهاند و شده است قانون اساسی.
➖ «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ لَا یَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیْرُكُمْ»(نهج البلاغه، نامه 47)، قرآن چقدر توی دانشگاه و آموزش و پرورش مطرح است. متأسفم از بعضی دکترها، متأسفم در یکی از جلسههای برنامه ریزی گفتم قرآن بیاید توی دانشگاه. گفتند زشت است. اف بر این تفکر میگویند باید در دبستان خوانده شود. خُب حالا در دبستان خوانده نشده باید صبح میرفت غسل میگرفت حالا که صبح حمام نرفته است باید تا ابد جنب بماند چه فکری است؟ متأسفم از بعضی از برنامه ریزیهای دانشگاه که گفتند که ورود قرآن به دانشگاه برای دانشگاه سبک است.
وصیتنامه را میخوانم و امیدوارم تجدید نظر بکنیم. «اللَّهَ اللَّهَ فِی أَصْحَابِ نَبِیِّكُمُ الَّذِینَ لَمْ یُحْدِثُوا حَدَثاً وَ لَمْ یُؤْوُوا مُحْدِثاً فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَوْصَى بِهِمْ وَ لَعَنَ الْمُحْدِثَ مِنْهُمْ وَ مِنْ غَیْرِهِمْ وَ الْمُؤْوِیَ لِلْمُحْدِث»(كافی، ج7، ص51) اصحاب پیغمبرصلی الله علیه و آله را فراموش نکنیم شهدا را فراموش نکنیم. امام را فراموش نکنیم. شب قدر را فراموش نکنیم. شب قدر از هزار ماه بهتر است. شب قدر به اندازه 83سال است یک عمر است. پاداش عبادت، هزار برابر پاداش آن درایم دیگر است.
اللهم صل علی محمد و آل محمد. خدایا! به حق محمد، امیرالمؤمنین و زهرا و امام حسن و امام حسین و فرزندان معصومشعلیهم السلام خدایا! به ما توفیق بده آن تقوایی که امیرالمؤمنین علیه السلام در وصیتش گفته است در زمینههای تقوای اقتصادی، سیاسی، اخلاقی، خانوادگی تقوا را در همه ابعاد به ما مرحمت بفرما.
➖ «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلَاةِ» خدایا ما را از کسانی که نماز را سبک میشمارند که گفتی «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ» ماعون/4 وای به آنهائی که نماز را سبک میشمارند ما را از سبک شمرندگان نماز قرار نده.
➖ «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَادِ» خدایا رزمندگان ما قوای مصلح ما امت حزب الله ما را از بنیان مرصوص که سد محکمی است در مقابل همه ظلمهای ابرقدرتها قرار بده.
➖ «اللَّهَ اللَّهَ فِی النِّسَاءِ» خدا ناموس ما را حفظ و محترم بدار.
➖ «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّكُمْ» خدایا کعبه را از ساختههای آمریکا نجات بده. «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ» خدایا به ما توفیق تلاوت؛ تدبر، عمل، تبلیغ قرآن و ما را از آنهائی که توی قرآن ستایششان کردهای ما را از آن دسته قرار بده.
➖ «اللَّهَ اللَّهَ فِی أَصْحَابِ نَبِیِّكُمُ» خدایا تمام آنهائی که در مسلمانی ما اثر داشتند. انبیاء و اولیاء، تمام علما و شهداء، اصحاب پیغمبر همه را با امیرالمؤمنین علیه السلام با ابراهیم علیه السلام و اسماعیل علیه السلام محشور بفرما.
خدایا آنچه شب قدر برای بندگان خوبت مقرر میکنی، خدایا برای همه امت ما، فرد فرد مقدر بفرما. طاغوت را در ایران شکستی، طاغوت را در جهان بشکن.
حضرت مهدی علیه السلام که امشب پرونده کار دستش میآید و باید زیر نظر امام زمان علیه السلام برنامههای یکسال ما تنظیم بشود قلبش را شاد و ما را از یاران مخلص و منتظرش قرار بده.
«والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته»
منبع: درسهایی از قرآن
🌺والسلام علی من التبع الهدی🌺
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
1⃣
🌸 منبر ماه مبارک رمضان 🌸
#موضوع: کریم آل طاها
امام حسن علیه السلام
💠 امام حسن، فرزند علی بن ابیطالب(ع)، سرور جوانان بهشت است.[1]
بنا به روایت مشهور بین شیعه[2] و اهل سنت،[3] امام حسن(ع) در شب نیمه ماه مبارک رمضان، سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود. البته نقلهای ضعیفی هم وجود دارد که یکی از آنها زمان ولادت آنحضرت را ماه شعبان ذکر میکند.[4] شاید این تاریخ با تاریخ ولادت امام حسین اشتباه شده باشد.
کنیهاش ابو محمد است.[5] برخی گفتهاند: این کنیه را پیامبر اکرم(ص) به امام حسن(ع) داد.[6] در هفتمین روز ولادتش حضرت فاطمه(س) قنداقه امام حسن را – در پارچهای از حریر بهشتی که جبرئیل برای پیامبر آورده بود – خدمت پدر آورد و پیامبر(ص) نام حسن را بر وی نهاد.[7]
💠 لقبهای آنحضرت عبارتند از: سیّد، زکی، مجتبی و تقی.[8]
هنگام ارتحال ملکوتی پیامبر(ص)، امام حسن(ع) هفت سال و چند ماه، یا هشت سال داشت. زمانی که امامت بعد از علی(ع) به ایشان رسید، 37 ساله بود.[9]
شیخ مفید در کتاب ارشاد میگوید: «زمان بیعت (امامت) امام مجتبی روز جمعه 21 رمضان سال چهل هجری بود».[10]
مدت امامت آنحضرت شش ماه و سه روز به طول انجامید و در سال 41 هـ.ق بین او و معاویه صلحنامه امضا شد.[11] پس از اجرای صلح، امام حسن(ع) به مدینه مراجعت نمود و مدت ده سال آخر عمر شریفش را در آنجا ساکن بود.[12]
درباره تاریخ شهادت امام حسن مجتبی(ع) در منابع اسلامی اختلاف نظر دیده میشود؛ پنجم ربیع الاول،[13] و 28 صفر سال پنجاه هجری[14] که مشهور همان قول دوم است.
امام حسن(ع) به دست همسرش جعده (دختر اشعث کندی) از طریق سم به شهادت رسید.[15] این حادثه با دسیسه و نیرنگ معاویه و وعده ازدواج با پسرش یزید بن معاویه صورت پذیرفت. سرانجام امام(ع) با نوشیدن زهر به دست همسرش به دیدار حق شتافت و امام حسین(ع) پس از مراسم غسل و کفن، برادرش را در کنار مقبره مادر بزرگشان فاطمه بنت اسد در قبرستان بقیع به خاک سپرد.[16]
💠 فضائل و مناقب امام حسن(ع)
تاریخ نویسان درباره امام حسن مجتبی(ع) فضایل و مناقبی را ذکر کردهاند که برخی از آنها چنین است:
1⃣ نامگذاری امام حسن از سوی خداوند
جابر بن عبدالله میگوید: هنگامی که حضرت زهرا امام حسن(ع) را به دنیا آورد، به امام علی(ع) گفت: «برایش نام انتخاب کن». علی(ع) فرمود: «من در نامگذاری این فرزند بر پیامبر خدا پیش نمیگیرم». قنداقه امام حسن را خدمت رسول الله(ص) آوردند و گفتند: یا رسول الله! برایش نام انتخاب کن. پیامبر فرمود: «در این نامگذاری بر خدای متعال سبقت نمیگیرم». پس خدای متعال به جبرئیل وحی فرستاد که محمد(ص) صاحب فرزند شد، به جانب وی برو، تبریک بگو، و به او بگو که علی نسبت به تو مثل هارون نسبت به موسی است، پس نام فرزند هارون را بر وی بگذار. جبرئیل بر پیامبر(ص) فرود آمد، تولد فرزند را از جانب خداوند بر وی تبریک گفت و گفت: خدای متعال فرمود: «نام مولود فاطمه را به اسم پسر هارون نامگذاری کن». پیامبر فرمود: «نام پسر هارون چیست؟» جبرئیل گفت: شبر. پیامبر(ص) فرمود: «زبان ما عربی است!» پس جبرئیل در جواب گفت: «او را حسن نام بگذار» و پیامبر نام حسن را برایش برگزید.[17]
2⃣ امام حسن؛ سرور جوانان بهشت
جابر از پیامبر خدا(ص) نقل میکند: «هر کس خواست سرور جوانان بهشت را ببیند، پس به چهره حسن بن علی نگاه کند».[18]
3⃣ هیبت و ابهت امام حسن، هیبت رسول خدا
ابن علی رافعی از پدرش، از جدهاش زینب دختر ابی رافع، نقل میکند: حضرت فاطمه با دو پسرش حسن و حسین(ع) خدمت رسول خدا(ص) رسید ... و فرمود: «این دو پسرانت هستند، پس چیزی به ارث و یادگار آن دو را بیاموز»، پیامبر(ص) چنین درباره آنها فرمود: «حسن، هیبت و ابهت مرا دارد. اما حسین دارای جود و بخشش و شجاعت من است». مؤیّد این روایت، روایتی است که محمد بن اسحاق نقل کرده است؛ کسی در شرافت بعد از رسول خدا(ص) به حسن بن علی نرسیده است. وی میگوید من در مسیر مکه خود شاهد بودم که امام حسن از مَرکبش پایین آمد و پیاده میرفت از همراهانش کسی نماند، مگر اینکه او نیز از مرکبش پیاده شد، حتی سعد بن ابی وقاص هم پیاده شد و در کنار حضرت راه میرفت.[19]
ادامه در 2⃣👇
2⃣👇
4⃣ امام مجتبی؛ شبیهترین مردم به رسول خدا
از انس بن مالک نقل شده است: کسی در شباهت به رسول الله مانند حسن بن علی نبود.[20]
5⃣ شدیدترین ابراز محبتهای رسول خدا نسبت به امام مجتبی
اسامة بن زید گوید: شبى از شبها به خاطر حاجتى، در خانه رسول خدا(ص) را کوبیدم، آنحضرت از خانه بیرون آمد، نیازم را گفتم و پیامبر حاجتم را برآورده ساخت؛ در آن حال حضرتش را دیدم چیزى بر خود پیچیده بود که نام آنرا نمیدانستم! گفتم: یا رسول الله! این لباس چه نام دارد؟ رسول خدا(ص) لباس خود را باز کرد، دیدم حسن و حسین را در بغل داشت، سپس فرمود: «این دو فرزند، فرزند من و فرزند دخترم میباشند! خدایا! من آنها را دوست میدارم و تو دوست بدار هرکسی که آنها را دوست داشته باشد».[21]
در روایتی دیگر از بَراء بن عازب آمده است؛ من دیدم که حسن بر دوش رسول الله بود، در حالی که میفرمود: «خدایا! من او (حسن) را دوست میدارم، تو نیز او را دوست بدار».[22]
6⃣ زهد و عبادت امام حسن
امام حسن مجتبی(ع)؛ عابدترین، زاهدترین و با فضیلتترین مردم زمانش بود و زمانی که عازم حج میشد، با پای پیاده میرفت و گاهی هم پا برهنه. امام حسن زمانی که یاد مرگ می کرد میگریست و هنگامی که به یاد قبر و قیامت میافتاد، اشک از چشمانش سرازیر میشد.[23]
7⃣ بذل و بخشش در راه خدا
امام مجتبی(ع) اهل جود و بخشش بود و در میان مردم به این خصلت معروف بود. روایات فراوان در اینباره آمده است؛ علامه مجلسی صاحب کتاب «بحار الانوار» از «حلیة الاولیاء» نقل میکند: «امام حسن(ع) دو بار تمام زندگیاش را در راه خدا بین مستمندان تقسیم کرد».[24]
8⃣ تواضع و محبت نسبت به فقرا
ابن شهر آشوب از کتاب «الفنون» از احمد مؤدّب و کتاب «نزهة الابصار» از ابن مهدی نقل میکند: امام حسن(ع) در حال گذر از جایی بود، دید عدهای از فقرا بر زمین نشستهاند و مقداری نانِ خشکِ خورد شده در سفره آنها است و مشغول خوردن هستند، از حضرت دعوت کردند از آن نان خشک میل کند، حضرت از مرکب پیاده شد در کنارشان نشست و از آن نان میل کرد، به برکت وجود امام نان آنقدر زیاد شد که همه از آن خوردند و سیر شدند، پس از غذا امام مجتبی(ع) از آنها دعوت کرد و در منزل خود از آنان پذیرایی نمود.[25]
مشابه اینگونه روایات و دهها آیه قرآن که درباره فضایل و مناقب اهل بیت و امام مجتبی وارد شده، فراون است[26] و به همین مقدار درباره آنحضرت اکتفا میکنیم. درباره فضیلت و شخصیت امام حسن(ع) همین مقدار بس که آنحضرت از اهل بیت(ع) است، کسانی که خداوند پلیدی را از آنان دور کرده و آنان را پاک و مطهر گردانید،[27] و از کسانی است که رسول خدا(ص) به اتفاق آنان با نصارای نجران مباهله کرد.
🌺والسلام علی من التبع الهدی🌺
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
💠 پی نوشتها:
[1]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، ج 6، ص 39، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1365ش.
[2]. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 5، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 402، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1417ق؛ آل یاسین، شیخ راضى، صلح الحسن(ع)، ص 25، بیروت، اعلمى، چاپ اوّل، 1412ق.
[3]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج 2، ص 60، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق؛ ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 10، ص 226، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق؛ سبط بن جوزی، تذکرة الخواص من الأمة فی ذکر خصائص الأئمة، ص 176، قم، منشورات الشریف الرضی، چاپ اول، 1418ق.
[4]. ابن حجر عسقلانی این قول را چنین نقل کرده است: «و قیل فی شعبان منها»؛ الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 2، ص 60.
[5]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 5.
[6]. امین عاملی، سید محسن، أعیان الشیعة، ج 1، ص 567، بیروت، دار التعارف، 1403ق.
[7]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 5.
[8]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 29، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
[9]. إعلام الورى بأعلام الهدی، ج 1، ص 402.
[10]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 9.
[11]. إعلام الورى بأعلام الهدی، ج 1، ص 402.
[12]. همان، ص 403.
[13]. الطبقات الکبرى، ج 10، ص 354؛ شبراوى، جمال الدین، الإتحاف بحب الأشراف، ص 115، قم، دار الکتاب، چاپ اوّل، 1423ق.
[14]. طبرسی، فضل بن حسن، تاج الموالید، ص 82، بیروت، دار القاری، چاپ اول، 1422ق؛ طبری آملی صغیر، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 159، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق؛ محدث اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 1، ص 486، قم، منشورات الرضی، چاپ اول، 1421ق؛ أعیان الشیعة، ج 1، ص 576.
[15]. ر.ک: «امام حسن(ع) و جعده»، سؤال 4733.
[16]. إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 1، ص 414.
[17]. همان، ص 411.
[18]. همان.
[19]. همان، ص 412.
[20]. مجلسى، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 43، ص 338، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[21]. مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 3، ص 382؛ ترمذی، محمد بن عیسى، سنن الترمذی، ج 5، ص 656 – 657، مصر، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفى البابی الحلبی، چاپ دوم، 1395ق.
[22]. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله(ص)(صحیح مسلم)، ج 4، ص 1883، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، بیتا.
[23]. شیخ صدوق، محمد بن على، الأمالی، ص 178، تهران، کتابچى، چاپ ششم، 1376ش.
[24]. بحارالأنوار، ج 43، ص 339.
[25]. مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 23.
[26]. دراینباره به این کتاب مراجعه کنید: فیروزآبادى، سید مرتضى، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، تهران، اسلامیة، چاپ دوم، 1392ق.
[27]. احزاب، 33؛ و نیز ر.ک: «آیه تطهیر»، سؤال 1504.
1⃣
🌸 منبر بلند ماه مبارک رمضان 🌸
💠 موضوع: امام حسن مجتبی (سلام الله علیه)
نویسنده/ سخنران:
حجت الاسلام و المسلمین رفیعی
اَعُوذُ بِاللّهِ منَ الشّيطانِ الرَّجيم
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُحَمَّدٍ (صلوات) وَ عَلی آلِهِ الطَيِّبينَ الطَّاهِرِين ألمَعصومين سيَّما بقية الله فِی الْاَرَضين ولعن علی اعدائهم أعدا الله أجمعين».
قال الله تبارک و تعالی: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدّاً» (مریم: 96)
رسول خدا وقتی نگاهشون به چهرة امام مجتبی افتاد فرمودند: «هذا إبنی تُفاحَتی ثمرة فوادی مهجه قلبی و قرة عینی»؛(بحارالانوار) این فرزند نور چشم من است فرزند من است این فرزند ثمرة قلب من است، «من آذاه هذا فقد آذانی»؛ کسی که این فرزند منو بیازارد مرا آزارده است.
دانشمندان اهل سنت هم نوشتند، شیعیان هم نوشتند، متعدد کلمات و مطالبی که پیامبراکرم درباره امام حسن فرمودند و خصوصیات اخلاقی این بزرگوار رو واثل بن عطا می نویسد: «عَلَیْهِ سیماءُ الانبِیاءِ وَ بَهاءُ الْمُلُوکِ»؛ (مناقب، ج۴، ص۹) چهره چهره انبیا و پیامبران بود ابهت و عظمت عظمت پادشاهان و ملوک «عَلَيْهِ بَهَاءُ اَلْمُلُوكِ وَ سِيمَاءُ اَلْأَنْبِيَاءِ»؛ (مناقب، ج۴، ص۹) اباهریره که از شخصیت های اهل سنت از کسانی است که به هر حال از او نقل کردند تو منابع اهل سنت با اینکه میانه خوبی با اون حضرت نداشت با امیرالمؤمنین نداشت اما می گفت من هر وقت حسن بن علی رو تو کوچه های مدینه می بینم یادم نمیره که در آغوش پیامبر بود که من برداشتم اینه حالا نمیخوام این بحث مطرح کنم پیامبر می خواست حرمت جایگاه عظمت اینها را به مردم و به اصحاب نشان بده می دید چه برخوردی بعداً با اینها خواهد شد جای حرف باقی نگذاره، لذا مقابل اصحاب گاهی مثلاً یک مسیر طولانی یکی رو رو این شانه سوار می کرد یکی رو رو اون شانه، هرکس می آمد یا رسول الله بذارید ما بگیریم بچه ها رو می فرمود نه اینا خوب راکبانی هستند بذارید خودم آنها را حمل کنم به اشکال مختلف با بوسیدن، با بوئیدن، با کلام، با در آغوش گرفتن، می خواست بفهمونه به اصحاب که اینهارو تکریم کنند تجلیل کنند باعث آزار و اذیت اینها رو فراهم نکنند.
💠 مردم داری امام حسن علیه السلام
خب من یه بحث رو امروز از زندگی امام حسن میخوام خدمت شما تقدیم کنم و یه نکاتی پیرامونش عرض کنم و به هر حال همین کافیست چون بیشتر از این ما نمی رسیم به بحث بپردازیم و اون بحث مردم داری امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ هست.
ببینید ماها گاهی عبادت رو فقط در مسائل فردی می بینیم نماز، روزه، دعا، ذکر، حج، درصورتی که حجم روایاتی که مردم داری، مردم داری که میگم نه فقط کمک مالی به مردم، نه حفظ آبروی مردم، حفظ شخصیت مردم، عرض می کنم که کمک فکری به مردم، حفظ شخصیت جوان ها، بار از دوش مردم برداشتن، رفع اختلاف بین مردم، آشتی دادن بین زن و شوهرها، پدر و پسرها، همسایه ها، مجموعه اون عواملی که باعث میشه مردم مردم که میگم به معنای عامش تو جامعه استفاده کنند از انسان، مجموعه روایاتی که ثواب اینارو نوشته نوشته به قول یکی از عزیزان می فرمود یه جلد دومی میشه برای مفاتیح الجنان که اگر این جمع آوری بشه می بیند ثواب اینها به حدی است که مثلاً عرض می کنم خود امیرالمؤمنین می فرماید: دو نفر شما صلح بدید یه خورده با این حرف بزنید یه خورده با این این دو تا با هم صلح کنند.
ادامه در 2⃣👇
2⃣👇
➖ يَقُولُ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ
➖ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَامِ فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ
➖ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي جِيرَانِكُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ مَا زَالَ يُوصِي بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ .
➖ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ .
➖ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِينِكُمْ .
➖ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي بَيْتِ رَبِّكُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِيتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا.
➖ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْجِهَادِ بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَلْسِنَتِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ .
➖ وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ وَ إِيَّاكُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ .
➖ لَا تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ .
➖ ثُمَّ قَالَ : يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا أُلْفِيَنَّكُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِينَ خَوْضاً تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَلَا لَا تَقْتُلُنَّ بِي إِلَّا قَاتِلِي انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ وَ لَا تُمَثِّلُوا بِالرَّجُلِ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) يَقُولُ إِيَّاكُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُورِ .(نهج البلاغه صبحی صالح، ص422)
💠 بالاترین شفاعت
این از یکسال نماز و روزه بالاتر است. یک لبخند تو چهره مردم بزنید میگه صدقه است تبسم در چهره مردم صدقه است، یک عرض می کنم که آب رسانی برای مردم، آبرو گذاشتن برای مردم، روایاتی که داریم حالا، باعث ازدواج شدن، أفضل الشفاعه أن تشفع بین اثنین فی النکاح؛(وسائل الشیعه، ج 20، ص 45) بالاترین شفاعت ها که شفاعت قیامت شامل آدم می کنه اینکه به واسطه ازدواج دو نفر بشی، چیزهایی که تقریباً یه مقداری تو مردم کمرنگ شده، کم هم نوشته شده کم هم کتاب درباره اش است علما و بزرگان ما کتاب های دعا زیاد نوشتن صدها کتاب دعا سید بن طاووس، شیخ طوسی، متأخرین، متقدمین، اما کتابی که در این رابطه باشد ثواب خدمت رسانی، ثواب باعث ازدواج شدن، آب رسانی، صلح دادن، اختلاف رفع کردن اینها، من یه حدیثی اول از امام حسن مجتبی براتون بخوانم عنایت بفرمائید این حدیث خیلی زیباست می دونید ما همه دلمون میخواد روز قیامت آرامش داشته باشیم مخصوصاً با أنبیا آدم بتونه محشور بشه چقد عالیه آدرم روز قیامت با ابراهیم پیامبر با عیسی بن مریم در رأس آنها با رسول گرامی اسلام با امیرالمؤمنین با شهدا، با صالحین، با سلمان و اباذر یعنی تو یک جرگه آدم وارد بشه تو یک گروهی که اینها هستند خب دیگه ما را هم قاطی خودشون می برند بهشت دیگه اگه آدم تو این جرگه تونست وارد بشه، امام مجتبی فرمود: «مَن وَاسَا اَخَاهُ بِمال اَو جَاه اَو کَلمة طيبة حُشِرَ مَعَ الاَنبيا و الصِّديقين و الشهدا و الصالحين وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِيقاً)؛ هر کسی سه تا کار بکنه روز قیامت با انبیا و شهدا محشور میشه اینها هم خوب رفیق های هستند آدم زمین نمیذاره، اینها رفیق نیمه راه نیستند.
ادامه در 3⃣👇
3⃣👇
💠 محشور شدن با انبیاء و شهدا
فرمود: هر کسی سه تا کار بکنه «مَن وَاسَا اَخَاهُ؛ کسی که به درد مردم برسه، بِمال؛ با پولش، أَو جَاه؛ با آبروش، أو کلمه طیبه؛ با حرفش بار از دوش مردم برداره با پولش، با آبروش یا سخن زیبا، حالا من هر سه تا شو مثال می زنم براتون.
از زندگی امام حسن یه کسی آمد خدمت ایشون عرض کرد آقا گرفتارم بدهکار بود آقا فرمود که من هزار درهم میتونم بهت کمک کنم هزار درهم خیلی پول بوده منتها تو منطقه شما یک ناصبی است ناصبی یعنی کسی که با امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ مخالفه علی ـ علیه السلام ـ را قبول نداره، ناسزا میگه سب به امیرالمؤمنین می کنه یک کسی اونجاست تو دهات شما تو شهر شما داره جوان هارو منحرف می کنه داره مردم را به انحراف می کشه، من می تونم یه حرفی یادت بدم بری اون با بارو محکومش کنی جلوشو بگیری دیگه منحرف نکنه کسی رو یا پول بهت بدم که بدهکاریت راه بیفته، کدوم هاشو میخوای؟ یه خورده فکر کرد گفت: یابن رسول الله همون حرفو بهم یاد بدید برم جلوی انحراف فکری مردم را بگیرم حالا بدهی امو ان شاء الله خدا کمک می کنه آقا فرمود: پول هم بهت میدم می خواستم ببینم جوابت چیه؟ هم هزار درهم آقا بهش داد هم اون استددلال رو بهش یاد داد،
💠 اسلام دین نشاط و شادی
ببینید بمال أو کلمه طیبه؛ گاهی اینطور داشت می رفت تو کوچه های مدینه دید چند تا جوان دارند با هم شوخی های زننده می کنند آقایون عزیزان اسلام دین نشاط دین شادی است با شوخی مخالفتی نداره خود رسول خدا می فرمود: أنا أمزح؛ من اهل شوخی هستم اتفاقاً نگاه می کردم دیشب دیدم خود امام حسن یک کسی تو مدینه بودیم خیلی شوخ طبع بود امام حسن خیلی دوسش داشت گاهی گاهی امام حسن ـ علیه السلام ـ سراغ اینو می گرفت می گفت فلانی کجاست؟ بهش بگید بیاد یه خورده با هم حرف بزنیم گپ بزنیم .
من در روایت دیدم یک کسی بود تو مدینه شوخ طبع گاهی امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ می رفت سراغش که یک روز رفت آقا سراغش فرمود: حالت چطور گفت آقا نه خدا ازم راضی نه شیطون نه خودم آقا یه لبخندی زد فرمود: این چه جوابی میدی من میگم حالت چطور گفت آقا حالم همینه نه خدا، نه شیطون، نه خودم آقا فرمودند چرا؟ گفت خدا ازم راضی نیست چون خدا میگه اطاعت منو بکن گناه نکن منکه گوش نمیدم به حرفش شیطان ازم راضی نیست شیطان میگه بیا مرید محض من شو اصلاً نماز نخون مسجد نرو خب اونم گوش نمیدم حرفشو بالأخره مسجدمو میام نمازمو میخونم خودمم به خودم بدنم، جانم، نفسم به من میگه همیشه بمون پیر نشو از این دنیا نرو مریض نشو خب من نمیتونم که جوابشو بدم مریض میشم پیر میشم از دنیا میرم پس نه خودم نه خدا و نه شیطان امام یه لبخندی زد .
الان بعضی اوقات جلسات با بطالت میشه با لغو و بیهودگی میشه وإلا خود پیغمبراکرم فرمود: أنا أمزح؛ من اهل شوخی ام اهل مزاح هستم وکتاب هایی دیدم نوشته شده جمع آوری کردند شادی ها شوخی های اهل بیت را اومد خدمت امام مجتبی ـ علیه السلام ـ یک کسی گفت آقا الان فلان جا بودم یک کسی پشت سر شما حرف می زد آقایون میدان ندهید به اینجور افراد ائمه ما میدان نمی دادند اگه درستم باشه سخن چینی است اگه یک کلاغ چهل کلاغشم نکرده باشه اشتباه نشنیده باشه آخه .
یه وقتی یه کسی آمد پیش امام کاظم گفت آقا یه جایی بودم فلانی که میگه شیعه شماست و پیرو شماست شما رو خیلی قبول داره تو یکی از جلسات امرهای بغداد اون امیر که مأمور هارون الرشید بود به این آقایی که شیعه شماست گفت: تو موسی بن جعفر را امام می دونی گفت: نه والله موسی بن جعفر امام من نیست هارون الرشید امام من است اینو آمد برا امام کاظم نقل کرد آقا فرمودند که درست گفته حرف قشنگی زده منظورش این هست که امام دو جور داریم امام حق امام باطل قرآن می فرماید: امام نار داریم امام نور گفته والله موسی بن جعفر امام من نیست یعنی امام باطل نیست گفته به خدا هارون الرشید امام منه یعنی امام باطل منه.
این بنده خدا اصلاً به ذهنش یه چنین حملی نمی رسید حرف مردم را باید حمل کرد بر صحیح.
اومد گفت یابن الرسول الله پیش امام حسن مجتبی الان یک کسی داشت پشت سر شما اینطور می گفت آقا فرمود: القیتنی فی تعب؛ برام زحمت ایجاد کردی یه کاری درست کردی چه کاری؟ شما الان می خواهی جوابشو بدی فرمود: نه الان باید بلند بشم هم برای اون طلب مغفرت کنم اگه همچین حرفی زده هم برای خودم طلب مغفرت کنم که تو اومدی پیش من سخن چینی کردی و من شنیدم ساستغفر لی و له؛ هم برای او طلب مغفرت دارم هم برای خودم اینه
ادامه در 4⃣👇
4⃣👇
💠 خلق و خوی امام حسن علیه السلام
این حلم این بردباری است این مردم داری است اینکه اگر خُلق و خوی ائمه در بین جامعه ما، خُلق و خوی امام حسن مجتبی در بین مردم ما پیاده بشه مثل این دعواهای دعواهای زناشویی بابا زنش تو خانه دشمنش بود تحملش می کرد تو روش وای می ایستادند می گفتند: «یا مذل المؤمنین»؛ تحمل می کرد، شمشیر زدند پای مبارکش رو مجروح کردند بارها این حلم و بردباری امام که از صفات الهی هست از صفات خدایی است یا حلیماً لا یعجل؛ اینکه عرض می کنم یه صلواتی عنایت بفرمائید.
من یه روایتی است اینو بخوان دیگه بحث جمع کنم این روایتی که می خونم خوب گوش بدید اگه همه این ده ـ پانزده روز هم حرف های من از ذهنتون رفته این تو ذهنتون بماند.
فرمود: حلم و بردباری پنج جا خودشو نشون میده خیلی روایت قشنگی است در جلد 68 بحارالأنوار، مرحوم مجلسی رضوان الله تعالی علیه روایت را آورده در اون اواخر این کتاب این جلد می فرماید: حلم و بردباری، الحلم یدور علی خمسه اوجه: من فقط روایت می خونم شاید به توضیحش نرسم فرمود حلم و بردباری ببینید الان شما همه حلیمید بردبارید نشستید کاری ندارید باید سخنرانی تمام بشه پاشیم بریم آدم میره تو صف بانک میشینه حلیم نباشه چکار کنه باید بشینه تا نوبتش بشه بگن شماره 50 بیا آدم بره تو صف نانوایی غروب ماه رمضان یه نان سنگک مثلاً بگیره باید نیم ساعت، بیست دقیقه تو صف بایسته این حلم و بردباری اونجایی که مجبوری یا بیمارستان خوابیدی گفتند آقا یک ماه باید بستری باشی حلیم نباشم چیکار کنم میتونم پاشم برم از رو تخت اینجاهایی که من میگم جای حلم است دقت کنید یه حلم داریم اجباری بابا دو سال افتاده زندان گوشه سلول شلوغ کنه میره انفرادی دو سالتم باید تمام بشه تو حلیم نباشی چه کنی اما اینایی که من میخونم حلم اختیاری است خوب دقت کنید فرمود: الحلم یدور علی خمسه اوجه؛ جای بردباری پنج جاست:
💠 جایگاه بردباری
➖ یک: أن یکون عزیزاً فیذل؛ یکی اینکه آدم عزیز باشه خوار بشه، تا دیروز می گفتند: مرحبا، درود، امروز میگن مرگ، تا دیروز می گفتند عرض می کنم جاوید امروز میگن مرگ تا دیروز مثل مسلم بن عقیل 18 هزارتا آدم باهاش بیعت کرده شب هشتم و نهم ذی الحجه تو کوچه های کوفه کسی حاضر نیست راهش بده تو خونه آدم عزیز باشه رئیس بوده از کار برکنار شده رئیس جمهور بوده اومده کنار مسئول بوده شخصیتی بوده به هر دلیلی حالا من عوامل ذلت نمیخوام بگم به هر دلیلی اگر عزیزی ذلیل شد فرمود اینجا جای حلم است امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ که وقتی اومد رو منبر صبح بیست و یکم جمعیت تو مسجد موج می زد، یکی از اونور بلند شد گفت: آقا درخدمتیم، یکی از این ور بلند شد اون قیس گفت: آقا شمشیرهای ما دیگه غلاف نمیشه، ابن عباس از اون طرف عبیدالله بن عباس از این طرف حالا تو کوچه های مدینه تنها وای می ایستند تو چهره اش بهش میگن «یا مذلل المؤمنین» اینجا جای حلم است، آدم عزیز باشه ذلیل بشه.
➖ دوم: أن یکون صادقا فیتهم؛ دومین جا اینه آدم راست بگه ازش قبول نکنن، به هر دلیلی، جوّ علیه اش، شایعه خیلی قوی است یه بنده خدایی می گفت منو دید گفت إ پریروز گفتند شما مُردی ما فاتحه هم خوندیم عرض می کنم که خیلی هم قرآن خوندیم برات گفتم حالا که می بینی زنده ام گفت نه آقا اونکه گفت خیلی خبرش موثق بود اونکه می گفت من باور نمی کنم اونکه می گفت خیلی آدم مطمئنی بود، گفتم بابا من جلوت وایستادم دروغه دارم راه میرم گفت نه نمیشه اونی که می گفت نمی تونست دروغ بگه، حالا آدم یه جایی بگه بابا اینه مطلب ازش قبول نکنن .
امام صادق (ع) نماز می خوند تو مسجدالحرام یا مسجدالنبی شک از منه، پیرمرده خوابیده بود از خواب بلند شد دید کیسه اش نیست با رفقاش اومده بود رفقا رفتند کیسه رو هم با خودشون بردند گفتند این خواب هست میان کیسه اشو می دزدند بلند شد اینور نگاه کن اونور نگاه کن کسی اینجا نیست رفت مچ امام صادق گرفت البته آقارو نمی شناخت گفت آقا هزار درهم تو همیان من بوده کسی غیر از شما اینجا نیست شما برداشتید، آقا فرمودند: من مشغول نمازم کار به پول تو ندارم گفت نه آقا آخه گاهی هم آدم با یک افرادی مواجه میشه در روایت هم داریم که یکی از نشانه های عاقل اینه جهل مردم را تحمل کنه به کتش نمیره نمی گیره تو بالا بری پایین بیای این قبول نمی کنه آقا فرمود برید خونه پول بیارید بهش بدید رفتن هزار درهم آوردن تو یک کیسه فرمود: بیا این پولت، حتماً هم تو راه که با خودش می رفت می گفت بیا دیدی اگه برنداشته بود که نمی داد لابدم با خودش تو راه گفته اینو دیگه من میگم وقتی رسید خانه، رفقا گفتن بیا این پولت گفت إ من چقد با این آقا تندی کردم، این آقا چقد بزرگواری کرد، صادقاً؛ آقا داره راس میگه فیتهم متهم به دزدی شدی وقتی اومد خدمت آقا
ادامه در 5⃣👇
5⃣👇
آقا فرمودند که برو ما پول به کسی بدیم دیگه پس نمی گیریم اتفاق افتاده بود گاهی بعضی ها به امام به امام معصوم بدهی داشتند اشتباهی گفته بودند طلب داریم پول گرفتند بعد رفتند دفتر نگاه کردند دیدن بدهی خدمت امام برمی گشتند آقا می فرمود: برو هم بدهیتو بخشیدم هم این مال خودت پولی که از دست ما به کسی داده شد دیگه برنمی گرده آقا فرمودند: برو همون هزار درهم مال خودت همینکه از ما گرفتی اینو میگن حلم شما باشی یه آدم موجه امام صادق فرزند رسول الله مظهر عبودیت داری نماز می خونی مچتو بگیرن بگن پول مارو تو برداشتی تو گوشش نمی زنی؟ دعوا نمی کنی؟ این حلم است فرمود: صادق باشی متهم بشی.
➖ سوم: أن یدعو الی الحق فیستخف: سومین جایی که جای حلم است شما مردم را به حق دعوت کنید خار بشمارنت تحقیرت کنند به حق دعوت کنید تحقیرت کنن من یادم نمیره تو همین شهر قم سی سال پیش از این ما دبیرستان می رفتیم توی دبیرستان حالا اون جوی که ساخته بودند دانش آموزان پای تخته به شهید بهشتی فحش می نوشتن، ناسزا می گفتن، یه دو روز اون زمان قوای قوه قضائیه خدا رحمت کنه مرحوم شهید قدوسی قطب زاده را گرفت زندانش کرد قطب زاده یه مصاحبه ای کرده بود تعریف کرده بود از انگلیسی ها یه توهینی هم کرده بود غیرمستقیم به امام تو همین شهر .
من یادمه تظاهراتی که قطب زاده آزاده آزاد باید برگردد قدوسی فلان فلان باید چقدر فحش به مرحوم شهید بهشتی اونوقت اگه می رفتی حرف بزنی جواب گوش نمی کردن خار می شدی کسی جرأت نمی کرد اگه بهشتی شهید نشده بود این جو نمی شکست شهادتش این جو شکست شهادتش اینقدر جو در واقع که من یادمه هنوز یادمه که امام رضوان الله تعالی علیه اومده بالا دست تکون بده بعضی ها اون پایین علیه مرحوم شهید بهشتی شعار می دادند اینقد این مرد در مظلومیت واقع شد گاهی جو اینطور دعوت به حق می کنی خارت می کنند گوش نمیدن اینم گاهی حلم است.
ادامه در 6⃣👇
6⃣👇
➖ چهارم: أن یوذی بلا جرم: بدون جرم اذیتت کنن بگیرن شمارو ببرن زندان گفت من نبودم من نکشتم من خراب نکردم من آتش نزدم من نگرفتم بزننت شاهد نداری فرمود اینجام جا حلمه که آدم به جرم نکرده کتک بخوره بعد روشن میشه بعد حق معلوم میشه ولی الانی که داره آزار می بینه از کوره در نره.
➖ پنجم: أن یطالب بالحق فیخالفه: حقش بخواد باهاش مخالفت کنه بگه بابا من به شما پول دادم میگن چه پولی بگه من خودم به شما این امانت دادم منکر بشن خیلی روایت قشنگه فرمود: إن عطیت کل منها حقه فقد عصبته؛ عصبت با صاد اگر همه این پنج مورد عزیز ذلیل شد حق گفتی خوار شمردنت راس گفتی متهمت کردن بی جرم محاکمه ات کردن زدنت حق خواستی مخالفت کردند باهات اینجا جای حلم بردباری است که آدم بتواند خویشتن دار باشد این اون چیزی است که تو زندگی امام مجتبی ـ علیه السلام ـ برجسته بود و لذا شما ملاحظه بفرمائید یکی از صفات ارزشمندی که تو روایت داریم باعث سیادت باعث آقایی است باعث رشد همین صفت حلم و بردباری است که من خواستم یه مقداری امروز از زندگی امام حسن ـ علیه السلام ـ این محور مردم داری را و محور حلم را توضیح داده باشم که امیدوارم ان شاء الله در زندگی همه ما اینها نقش عملی داشته باشه فقط خوب نگیم و خوب بشنویم و بعد که از اینجا رفتیم بیرون تو ماشین تو تاکسی یه فحش شنیدیم ده تا فحش جواب بدیم نه ثمره این بحث این باشه یه ده درصد یه پنج درصد رتبه و درجه حلم ما تحمل ما اون آستانه آستانه آسیب پذیری ما بیاد بالا ببینید ما بالا بریم پایین بیایم تو جامعه نمی تونیم همه مردم را مطابق میل خودمون قرار بدیم آدم تو خونه با بچه هاش مشکل داره گاهی حریف نمیشه حرفشم حقه جوان نوجوان تو خونه داره سرکشی می کنه شما می دانی حق باتوست همسرت، فرزندت، برادرت، پدر و مادر، بعضی ها گاهی مبتلا هستند میان پیش من میگه آقا پدرم مادرم پیرمرد نمیکشه بیش از این نمیذاره من با همسرم زندگی کنم فلان مسئله را می آفرینه اگر انسان تو زندگی توانست این سلایق این گرایش ها این برخوردهای مختلف مدیریت کنه این میشه حلم این میشه بردباری مشکله ولی ممکنه ان شاء الله خداوند به همه امون توفیقشو عنایت بفرماید.
ان شاء الله خداوند از همه عزیزان، بانیان، شرکت کنندگان به أحسن وجه بپذیرد
به عظمت امام مجتبی ـ علیه السلام ـ با ظهور امام زمان دل های ما را شاد بگردان
خدایا چشم های ما به جمال امام زمان نورانی بگردان
به مقربان درگاهت توفیق درک دولت و حکومت مهدوی را به ما نصیب بفرما
به عظمت امام مجتبی و فرزندانش جوان های ما را از بلیات از خطرات جسمی و روحی و فکری محفوظ بدار
زمینه ازدواج، شغل، تحصیل و عاقبت بخیری اشون فراهم بفرما
به مقربان درگاهت همه بیماران به کریم اهل بیت امام حسن خدای همه مریض ها، مریض های منظور این جمع لباس عافیت بپوشان
خدایا دل هایی که غم دارند هر غم و اندوهی درش هست این غم و اندوه را برطرف بفرما
خدایا سایه مراجع ما، اساتید ما، ذوالحقوق ما، مراجع عالی مقام قم، مرجع عالیقدر حضرت آیت الله عظمی صافی سایه رهبری عظیم الشأن انقلاب بر سر ما مستدام بدار
خدایا فیض و بشارتت را به روح شهدا، اموات، گذشتگان، اموات از این جمع، علمای گذشته، روح مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی که این مدرسه و این مکان به نام ایشان و آثار ایشان بحمدلله در این شهر می درخشه روح اون بزرگوار روح امام عزیز بنیان گذار جمهوری اسلامی روح مرحوم شهید بهشتی و شهدا عائد و واصل بفرما
خدایا به مقربان درگاهت همه شهدا سر سفره کرامت اباعبدالله میهمان بگردان
خداوندا به مقربان درگاهت قسمت میدم حیات و ممات ما را حیات و ممات اهل بیت عصمت و طهارت و قرآن قرار بده.
🌺والسلام علی من التبع الهدی🌺
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d
1⃣
🌸 منبر بلند ماه مبارک رمضان 🌸
#سخنران: حجت الاسلام و المسلمین رفیعی
#موضوع: عبادت (برنامه سمت خدا)
بسم الله الرحمن الرحیم. وقتي موضوع عبادت و بندگي و تقوا و ايمان و اينطور واژههاي ارزشي پيش ميآيد، فوراً ذهن ما به اين سمت ميرود كه خوب يك فضاي خاصي براي انجام اينها هست. يعني كسي كه ميخواهد عبادت كند بايد مسجد برود. اگر كسي ميخواهد تقوا داشته باشد، بايد حتماً در يك فضاي خاصي باشد. اگر كسي ميخواهد ايمانش را حفظ كند بايد در يك ايام خاصي باشد، و غالباً شما هم ديديد اينطور بحثها را شبهاي احياء و در ماه رمضان، ايام اعتكاف، بحث توبه و عبادت و بندگي را مطرح ميكنيم. اين نگاه، نگاه نادرستي است. براي اينكه عبوديت و بندگي يك حقيقتي است كه زمانبر و مكانبر نيست. بله، ممكن است در يك زمان و مكانهايي به دلايلي نمرهي عبوديت بالا باشد.
مثلاً شب قدر «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» (قدر/3) شود. مثلاً در حرم امام حسين(علیه السلام) ثواب نماز اينقدر بيشتر باشد. در مسجد الحرام ثوابش بيشتر باشد. اما بحث من روي نمادهاي عبوديت نيست. اصل بنده بودن، مطيع بودن، پيرو خدا بودن، زمانبر و مكانبر نيست. نبايد منحصر كرد. و آنقدر اسلام دايرهي عبادت را بالا ديده است كه گاهي ممكن است انسان اصلاً هيچ كاري نكند و در حال عبادت باشد. من ميخواهم اين را امروز يك مقداري عرض كنم. عنوانش را هم ميخواستم عبادت آسان بگذارم. واقعاً خيلي عبادتها ممكن است بسيار ساده و آسان باشد، بعضي ثواب جمع كردنها بسيار ساده و آسان باشد و ما هم راحت از كنارش عبور ميكنيم و غفلت ميكنيم.
قبل از آنكه آن عبادت آسان را بگويم، دو نكته عرض ميكنم.
1- اصلاً چرا عبادت كنيم؟ قرآن كريم دليلش را در آيات متعددي بيان كرده است. از جمله اين آيه كه ميفرمايد: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ» (بقره/21) مردم خدا را بپرستيد، «الَّذي خَلَقَكُمْ» چون شما را آفريده است. مثل اينكه به دانشآموزي ميگوييم: اين آقا را احترام كن، چون معلم توست. اين آقا را احترام كن چون پدرت است. ميگويد: خدا را بپرستيد چون شما را آفريده است. بالاخره از عدم به وجود آورده است. نعمت داده است. نداي فطرت به شما اين را ميگويد. نياز شما اين را ميگويد. «أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّه» (فاطر/15) در واقع عبادت يك اهرم است. اهرمي است كه در همين دنيا انسان از آن براي رشد و تعالي كمك ميگيرد. اينطور نيست كه شما فكر كنيد عبادت يك صندوقچهاي در قيامت است، اينها را ما در آن صندوقچه جمع ميكنيم، روز محشر به درد ما ميخورد. نه! قرآن كريم ميفرمايد: «وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة» (بقره/45) در همين دنيا از نماز كمك بگيريد. از روزه كمك بگيريد. اين نكتهي اول است.
نكتهي دوم كه خدمت بينندگان عزيز عرض كنم اين است كه يكوقت يك كسي خدمت امام صادق(علیه السلام) آمد. گفت: حقيقت عبوديت چيست؟ جوهرهاش و مواد اصلياش، چه كسي عبد واقعي خداست؟ امام صادق فرمود: اگر كسي سه چيز را معتقد باشد، او بندهي واقعي است. اين سه مورد كه عرض ميكنم تمام عبوديتها در اين سه مورد گنجانده شده است وجوهرهي همهي عبودت و بندگ همين است. به عبارت علميتر اين همان ديدگاه نظري ميشود. پشتوانهي بحث است. نماز و روزه و اينها نمودهاي عبادت است. اين باوري كه من الآن عرض ميكنم، اين باور در واقع اصل عبوديت و اصل بندگي است. خوب اين سه مورد چيست؟ اولين مورد را فرمودند: «أَنْ لَا يَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِيمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْكا» (بحارالانوار/ج1/ص224) اولين مورد اين است كه انسان خودش را مالك چيزي نداند. اين خودش عبوديت است. لذا در قرآن هم هيچجا نداريم كه از مال خودتان انفاق كنيد. داريم از مال خدا انفاق كنيد. «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ» (بقره/3) اين اولين نمود است كه انسان «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» بگويد. اگر اين اعتقاد پيدا شد، آدم راحت انفاق ميكند. اگر مال از دستش رفت، غصه نميخورد. اگر مال به او روي آورد، بالا وپايين نميپرد. صندوقدارهاي بانك را ديدهايد، همينطور هستند. خودشان را مالك نميدانند.
دوم اينكه امام صادق فرمودند: «اللَّهُ بِهِ وَ لَا يُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِيرا» انسان خودش را مدبّر و برنامهريز نهايي نبيند. انسان برنامهريزي كند. خوب هم هست. اما نگويد: من اين كار را ميكنم. بگويد: انشاءالله اگر خدا بخواهد.
ادامه در 2⃣👇
2⃣👇
حضرت سليمان خيلي وضع مالي خوبي داشت. چند همسر داشت، خانه و امكانات داشت. پادشاه بود. پيغمبر بود. باد در اختيارش بود. جن در اختيارش بود. مشكل نداشت، آزاد بود و گرفتاري نداشت. همهي دنيا به او روي آورده بود. آنوقت ايشان با اين رويكرد يكوقتي به او گفتند: تو كه بچه نداري! فرزند نداري. فرمود: كاري ندارد. بندهي خدا گفت: دزد حاضر و بز حاضر! كاري ندارد. من امكانات و ثروت دارم، همسر هم كه دارم. چندين فرزند شجاع و جنگجو تحويل خواهم داد تا ديگر كسي اين حرف را پشت سر من نزند. سليمان تا آخر عمر بچهدار نشد! خدا يك بچه به او داد، آن هم جسد بود. فلج بود. روي تخت افتاده بود. داريم اين را ميگوييم. نميخواهم بگويم: اعوذ بالله سليمان مرتكب گناه شد. نه گاهي انبياي ما ترك اولي ميكنند ولي گناه نميكنند. عرض من اينجاست كه تا گفت: چنين خواهم كرد، نشد! لذا بينندگان عزيز بدانند دومين نشانهي عبوديت اين است كه انسان بگويد: آنچه خدا بخواهد.
يك آقايي چند روز قبل پيش من آمد، گفت: حاج آقا، بچهي اول من دختر بوده است. خانم من دومي را هم باردار است. ما مرتب دعا ميكنيم كه خدايا پسر شود. اين خلاف رضاي الهي نباشد. گفتم: نه! بگوييد: خدايا پسر دوست داريم، ولي آنچه تو ميپسندي. اين مهم است. خواست خدا مقدم باشد. دومين عبوديت اين است كه خواست خدا را مقدم بدانيم.
سوم كه شاه بيتش است. «وَ جُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ فِيمَا أَمَرَهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ» در زندگي همه اشتغال داريم. جنابعالي و من از صبح تا شب كه ميآييم هركسي به يك نحوي مشغول است. كارهايي هم انجام ميدهيم، فرمود: عبوديت اين است كه آن كارهايي كه انجام ميدهيم، نهي خدا روي آن نباشد. امر خدا روي آن باشد يا لااقل به تعبير بنده مباح باشد. اين حرفهايي كه امروز ميزنم، نهي خدا رويش نباشد. اگر غيبت باشد، نهي خدا روي آن است. اگر دروغ باشد نهي ميشود. تجسس اگر باشد، سوءظن اگر باشد، فحش اگر باشد، اين حقيقت عبوديت ميشود. انسان خودش را مالك نداند. خودش را برنامهريز نهايي نداند و بگويد: آنچه خدا ميخواهد. و سوم اينكه كارهايي كه انجام ميدهد مورد نهي الهي نباشد. اين دو نكتهاي بود كه در رابطه با عبادت بود.
اما ميخواهم عبادت را يك دستهبندي كنم. ما
1- عبادت جسمي دارم. يعني براي گوش است، چشم است، دست است، پا است.
2- عبادت قلبي دارم. يعني كارهايي در قلب ما باشد اين عبادت است.
3- عبادت فكري داريم.
4-عبادت اقتصادي داريم.
5- عبادت اجتماعي داريم.
6- عبادت سلبي داريم. يعني هيچ كاري انجام نميدهي و عبادت ميكني.
1⃣ عبادت جسمي؛ اين جسم، غير از نماز را ميگويم. اينكه جاي خود است. مثال ميزنم، اگر به قرآن نگاه كردي عبادت است. كار سختي نيست. آقا در مسجد نشستم دارند قرآن ميخوانند، من اصلاً سواد ندارم. يا حال خواندن را ندارم. همينطور به قرآن نگاه ميكنم. نگاه به قرآن عبادت است. ايام نوروز و عيد است، به پدر و مادرت سر ميزني. همينطور به پدرت نگاه ميكني، اين عبادت است. اين خرج ندارد، آسان است. نگاه به عالم ميكني، اين عبادت است. «وَ النَّظَرُ إِلَى الْأَخ» (بحارالانوار/ج38/ص196) نگاه كردن به برادر ديني، افراد مؤمن در جامعه به خاطر خدا، اين عبادت است. پس عبادت جسم را مثال زديم. عبادت چشم است.
بنده منبر رفتم. جنابعالي داريد حديث ميخوانيد، يك نفر دارد نصيحت ميكند. يك شعر پر محتوا را ميخواند. ما گوش ميدهيم. استماع موعظه عبادت است. هزينه هم ندارد. شما در ماشين ميرويد، ترافيكهاي تهران هم طولاني است. راديو قرآن را باز كردي، قرآن گوش ميدهي. اين عبادت است. عبادت گوش است. اگر او ميخواند و شما هم بگويي، اين عبادت زبان ميشود. «لا اله الا الله»، «سبحان الله»!
روايتي در بحار داريم كه يهوديها و منافقين در ذهن مسلمانها شبهه ايجاد ميكردند، مسلمانها به هم ميريختند.الآن هم بعضي گرفتار اين مسأله هستند. پاي اينترنت مينشيند. يا شبكهي ماهواره را ميزند. با يك شبههاي ذهنش بر هم ميريزد. خدمت رسول خدا آمدند و گفتند: يا رسول الله! ما با شبهاتمان چه كنيم؟ ميدانيم حرف ما درست نيست، ولي ذهنمان را مشغول كرده است. شبهه اينطور است كه اگر شما عسل ميخوري، كسي بگويد: عسل تلخ است، احساس تلخي ميكني. حضرت فرمود: يك چيزي به شما ياد بدهم كه شبهات اذيتتان نكند. گفتند: بله يا رسول الله! فرمود: «الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِه»(بحارالانوار/ج45/ص206) صلوات بر محمد و آل محمد. شما پشت فرمان ميتوانيد عبادت كنيد، چون موعظه گوش ميدهي، عبادت است. به پدر و مادر نگاه ميكني، عبادت است. صلوات ميفرستي، عبادت است. شب زير آسمان ميايستي و
ادامه در 3⃣👇
3⃣
به ستارهها نگاه ميكني و ميگويي: خدايا چه خلقتي داري؟ به زبان فارسي ميگويي. اگر عربي بلد بودي، ميگويي: «إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهار» (بقره/164) اينها همه مصاديق عبادت ميشود.
يك مورد ديگر هم در عبادت جسمي بگويم كه بينندگان ببينند گاهي كار چقدر آسان است. رسول خدا فرمود: «علي اخبركم بايسر العباده» بگويم: آسانترين عبادت چيست؟ «و اهونها علي البدن» خيلي براي بدن راحت است. فرمود: «السَّمْتِ وَ حَسَنَ الْخُلُق» سكوت و خوش اخلاقي! سكوت عبادت است. خوش اخلاقي عبادت است.اين روايت در محجة البيضاء است. پس يكي از اقسام عبادت، عبادت جسمي شد.
دست يك نفر را ميگيري و به آن طرف خيابان ميبري. امام سجاد در كوچههاي مدينه ميرفت، سوار اسب بود. عدهاي هم پشت سر او بودند، يك كلوخي وسط كوچه بود. پياده شد، كلوخ را برداشت و يك طرف انداخت. آقا فرمود: اين عبادت است. يك پوست موزي جلوي راه بچهها در كوچه است، برميداري. پس عبادت جسمي چشم دارد. گوش دارد، زبان دارد و همينطور كه مثال زدم.
2⃣ قسم دوم عبادت، عبادت قلب است. قلب هم عبادت دارد. در روايت داريم، محبت اهلبيت در هر قلبي باشد، عبادت است. من امام حسين را دوست دارم. من اصلاً نتوانستهام مشهد و كربلا بروم، اما امام حسين و امام رضا را دوست دارم. اين خودش يكي از عبادتهاي بسيار مهم است. من از دشمنان اهلبيت بدم ميآيد. من ميشنوم مثلاً در فلان منطقهي دنيا دارند مسلمانها را قتل عام ميكنند، ناراحت ميشوم. من ميشنوم كه يك جايي كه مسلمان را سر بريدند. به خانهاش حمله كردند. ناراحت ميشوم يعني احساس انزجار ميكنم از كسي كه آن كار را كرده است. اين هم تولي و تبري است. پس عبادت قلبي هم داريم.
3⃣ عبادت فكري؛ ما در فكر هم عبادت داريم؟ بله! حسن ظن به مردم عبادت است. تا كسي خانه خريد، نگويي: از كجا آورد؟ تا كسي تصادف كرد، حتماً يك گناهي كرده بود، تصادف كرد. تا ورشكست شد، حتماً مال مردم را بالا كشيده است. نه! حسن ظن به مردم، عبادت ميشود. نقطهي مقابلش «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم» (حجرات/12)
تفكر؛ جنابعالي يك گوشهاي نشستي، عصر جمعه است، هيچ كاري هم نميكني. ما الآن چهل سالمان است.چند گناه كرديم؟ چقدر عبادت كرديم؟ چقدر توشه اندوختيم؟ پشت سر چه كساني صحبت كرديم؟ من در حالات يكي از فرماندهان شهيد كه ما مديون همهي اين شهدا هستيم، خواندم ايشان يك برگهاي درست كرده بود، به زيردستانش داد. ايشان فرمانده بود. بالاي اين برگه نوشته بود: «حاسبوا قبل ان تحاسبوا» يعني خودتان را محاسبه كنيد، قبل از آنكه ديگران شما را محاسبه كنند. سي چهل مورد گزينه نوشته بود. مثلاً غيبت، دروغ، قضا شدن نماز صبح، نگاه به نامحرم، ميگفت: اينها خصوصي است، به كسي نشان ندهيد. افشاي گناه حرام است. پيش خودتان نگه داريد، تا يك دروغ گفتيد، يك علامت بزنيد. تا يك روز صبح نمازتان قضا شد، علامت بزنيد. عصر جمعه كه ميشود، اين برگه را باز كنيد و بشماريد. دو تا دروغ، سه تا غيبت، دو تا نگاه به نامحرم، قضا شدن نماز صبح، در مجموع 15 گناه ميشود. در يك هفته من 15 گناه كردم. آنوقت خودتان را محاسبه كنيد. استغفار كنيد، هفتهي ديگر بگوييد: خدايا انشاءالله كنار ميگذاريم. ممكن است هفتهي ديگر كه باز ميكنيم، ممكن است 18 تا شده باشد، ممكن است 12 تا شده باشد. اگر 12 تا شده باشد، آدم خوبي هستي. پس تفكر و انديشه هم عبادت است.
4⃣ مورد چهارم، عبادت اجتماعي است. عبادت اجتماعي را كلي و براي هميشهي سال عرض ميكنم. روايتش را هم اينجا نوشتم. امام باقر(علیه السلام) فرمود: «إِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» مهمترين اعمال نزد خدا كه عبادت است، «إِدْخَالُ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» (كافي/ج2/ص189) شما مسلماني را شاد كنيد. خوشحال كنيد. «وَ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ» (وسايلالشيعه/ج16/ص349) خدا به چيزي بهتر از شاد كردن مؤمنين عبادت نشده است. البته ادخال السرور با لغو و لهو و دست انداختن و تمسخر فرق ميكند. ادخال السرور اين است كه شما به كسي كه جهيزيه ميخواهد، مشكل مالي دارد، اقتصادي دارد، كمك كني. يا نه شما مي روي به خانهي پسرعمويت كه تازه ازدواج كرده است، يك سري ميزني و يك كادويي ميبري. چقدر خوشحال ميشوند! اين ادخال السرور است. صلهي رحم، ادخال السرور است. احوال هم را پرسيدند، در جشنها همديگر را دعوت كردند. پس اين عبادت، عبادت اجتماعي است. يك بخشي از عبادت اجتماعي امر به معروف است، نهي از منكر است. يك بخشي مشورت كردن است. مشورت دادن به ديگران است. اين هم عبادت اجتماعي است.
ادامه در 4⃣👇
4⃣👇
5⃣ مورد پنجم عبادت مالي است. همان زكات و صدقه و كمك به مردم و رفع نياز از مردم است كه در روايات ما روي اين تأكيد شده است.
6⃣ اما مورد ششم كه عبادت سلبي است. گاهي هيچ كاري نميكنيم و اين عبادت ميشود. نمونههايي فراواني هم در منابع روايي ما دارد، من يك موردش را با يك داستان خدمت شما عرض ميكنم. شخصي خدمت امام باقر(علیه السلام) آمد. گفت: يابن رسول الله من يك آدم كم عملي هستم. زياد نماز بخوان و زياد روزه بگير، نيستم. واجبات را انجام ميدهم. ولي دو ويژگي دارم. يكي عفت شكم است، يكي عفت قواي جنسي است. يعني حرام نميخورم، از راه حرام هم غرايزم را ارضاء نميكنم. آيا اين كار من عبادت است؟ آقا فرمود: اين بالاترين عبادت است. «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ» (كافي/ج2/ص79) قرآن به جوانان ميفرمايد: اولاً ازدواج كنيد. خدا به جوانها نميگويد ازدواج كنيد. به مردم ميگويد: جوانها را زن بدهيد. دخترها را شوهر بدهيد. اين وظيفهي اجتماعي است. «وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُم وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ» ايامي جمع اَيّم است. اَيّم آدم بدون زن است. بدون شوهر است. «وَ أَنْكِحُوا» مردم، شما بيزنها و بيشوهرها را همسر بدهيد. بعد ميفرمايد: اگر به هر دليلي زن پيدا نكرديد، مجوز گناه است، مجوز حرام است، خيليها اين را ميپرسند. آقا من سي سال سن دارم، ازدواج نكردم. آيا اين مجوز ميشود كه همسر پيدا نميشود، كسي خواستگاري من نميآيد، يك آقا پسر زن پيدا نميكند، مرتكب حرام شود؟ نه،قرآن مي فرمايد: «وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحا» (نور/33) آنهايي كه همسر پبدا نميكنند، بايد عفت بورزند. لذا نگاه يك جوان به نامحرم ميافتد، چشمش را پايين مياندازد.كاري هم نكرده است. فقط سرش را پايين انداخت، اين عبادت ميشود. در جلسهاي غيبت ميشود، بلند ميشود. آقا خداحافظ! طوري كه ناراحت هم نشوند و به هم بريزد. يك تذكري هم ميدهد و بلند ميشود. همين قدر كه بلند ميشود، اين عبادت است. ترك گناه خود عبادت است. پس ملاحظه فرموديد، دايرهي عبادت در اسلام خيلي گسترده است.
اين نكته را براي دانشجوها، طلبهها و كساني كه دنبال كسب علم ميروند، ميگويم. «من خرج يطلب بابا من العلم» كسي از خانهاش بيرون برود و يك مسألهي علمي ياد بگيرد. حالا ممكن است دانشجو باشد، طلبه باشد يا نه، يك آقايي الآن راه ميافتد در خانهي مرجع تقليد برود. دفتر آقا برود. در مسجد نزد امام جماعت، يك شبهه و يك سؤالي را بپرسد. «من خرج يطلب بابا من العلم» بيرون از خانه ميرود يك چيزي را ياد بگيرد. امشب مسجد برويم ببينيم آقا چه ميگويد؟ چه نصيحتي دارد؟ امام فرمود: اگر كسي «كان عمله كعبادة أربعين عاما« (منية المريد/ص101) عمل او مثل عبادت چهل سال است. برود يك مطلبي را ياد بگيرد. پس خود طلب علم، كسب علم يكي از مصاديق عبادت و بندگي خداست.
من اخيراً داشتم مفاتيح را نگاه ميكردم. در حاشيهي مفاتيح فكر ميكنم صفحهي 217، 218 بود. ديدم يك روايتي از معصوم است كه مرحوم شيخ عباس در حاشيه آورده است، از شيخ طوسي هم نقل ميكند. اگر كسي صبح به صبح بگويد: «سبحان ربي العظيم و بحمده» عبادت چند سال را خدا براي او مينويسد. واقعاً بهانه گذاشتهاند. يكوقتهايي انسان توفيق همينها را هم ندارد. به شما ميگويد: سه «قل هو الله» بخوان، ثواب يك ختم قرآن است. ميگويد: با وضو بخواب، تا صبح در حال عبادت هستي. چون در آستانهي جمعه هستيم اين جمله را عرض ميکنم. «أفضل العبادة انتظار الفرج» (بحار/ج52/ص125) همين قدر كه شما صبحت را با امام زمان آغاز كنی. صدقهای به نام او بدهی. دعايی كنی.
ادامه در 5⃣👇
5⃣👇
اينطور نيست كه ما در اسلام عبادت را محدود به مسجد كنيم، يا محراب كنيم، يا در حرم و شب و بيست و يكم ببنديم. نه! ممكن است بعضي اديان اينطور باشند. بگويد: يك شنبه كليسا ميروم. ولي اسلام دايرهي عبادت و بندگي را به حدي وسيع ديده است كه شما در خوابيدن هم مي تواني عبادت كني. با وضو ميخوابي، عبادت است. در نگاهت ميتواني عبادت كني. در سخنت، در گوش كردنت، در سكوتت، در تركت، در خوابت، ولذا اين دايره خيلي گسترده است. اينها دائم الذكر هستند. كساني كه همواره به ياد خدا هستند. «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّه» (نور/37) چطور ميشود بيع و تجارت مانع ذكر نشود؟ دارد كاسبي ميكند. همينقدر كه دروغ نميگويد. انصاف را رعايت بكند، مگر نداريم «التاجر الصدوق يحشر مع الشهداء» كاسبي كه راست ميگويد، با شهيد محشور ميشود.
الآن ايام مسافرت است. كسي براي عبرت سفر ميرود. براي انرژي گرفتن براي كار سفر ميرود. براي سر زدن به فاميل سفر ميرود. همهي اينها عبادت ميشود. ما اين انگيزه را بايد در خودمان ايجاد كنيم و با اين نگاه انشاءالله وارد زندگي شويم.
🌺والسلام علی من التبع الهدی🌺
http://eitaa.com/joinchat/3087990800Cdc959f683d