فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گیج کننده🙄
@MER30TV 👈💯
هرگز به کودک نگویید اینقدر ترسو نباش!
برای آموزش دفاع کردن به کودکتان از نصیحت استفاده نکنید.
مثلا نگویید: «از خودت دفاع کن، چرا از خودت دفاع نکردی؟ چرا وقتی کتک خوردی هیچ کاری نکردی؟ نگفتم اینقدر ترسو نباش؟» یا برچسب نزنید: «بچه من پخمه است، مظلومه، بیدست و پاست، اصلا این کتک خوره و ...».
یا زمانی که کودکتان کتک میخورد، خشم خود را از بقیه سر او خالی نکنید: «چرا هیچی نگفتی؟ همینطور وایستادی کتک خوردی؟» از همان ابتدا که کودک شما کتک خورد یا حقش گرفته شد یا هل داده شد، رفتاری را داشته باشید که انتظار دارید فرزندتان در آن شرایط انجام دهد.
مثلا اگر کسی کودک را کتک زد، دستش را با اقتدار، ولی بدون خشونت میگیرید و میگویید کار بدیه، نباید بزنی.
اگر به زور اسباببازی را گرفت، میگویید این اسباببازی مال اونه، این برای شماست، ولی میتونید با همدیگه تقسیم کنید.
این رفتارها باید بدون خشونت و خجالت گفته شود.
#تربیت_فرزند
@MER30TV👈💯
چای - @mer30tv.mp3
3.75M
#قصه_کودکانه
هر شب ساعت 20:30
یک قصه جذاب و آموزنده
برای کودکان دلبند شما🥰
در کانال مرسی تی وی😊🌸🍃
@MER30TV 👈💯
#داستان_شب
#نفیسه_محمدی
خیلی بیتابی میکردم، پسرم! خودم هم خوب میدانم، قبول دارم که من، من که نه؛ همه ما با خطرات کاری که داشتی، آشنا بودیم، اما من مادرم! چطور میشود از یک مادر انتظار داشت که چنین چیزی را قبول کند؟ حتی گفتنش هم برایم سخت است؛ گفتن اینکه در آن لحظات چه از خدا خواستم و چه حالی داشتم. شاید هم من برای تحمل این درد، کوچک بودم؛ اما واقعیت این است که تو بزرگم کردی، تو با آن نگاه لحظه آخر، که دلم را آتش زد. غروب بود که مادرخانمت زنگ زد و گفت راضی شو، سخت است، ولی باید پذیرفت!
از صبح که خبر اسارتت را شنیده بودم، در خودم گریهها کردم، ضجهها زدم و دلم میخواست دروغ باشد، اما لحظه اسارتت را همهجا نشان داده بودند. حالا همه به من نگاه میکردند، همه از من انتظار داشتند، خواهرهایت، دوستانت، همسرت، پدرت، اصلا همه آنهایی که تو را میشناختند و نمیشناختند، از من انتظار داشتند. منتظر بودند تا به رفتنت راضی باشم. میشنیدم که از من انتظار دارند از تو بگذرم، همانگونه که بلاتشبیه رباب از علیاصغر، لیلا از علیاکبر و حضرت فاطمه از محسن...! حالا که خوب فکر میکنم میبینم چقدر به من عزت دادی! من را همدرد چه بانوانی قرار دادی، نورچشمم!
گفتند بگذر! گفتند تو راضی نبودی که محسن شهید بشود، تو محسن را در قامت شهید نمیخواستی و حالا پسرت در چنگال همان یزیدیانی که سالها پیش به سلاله رسول خدا جسارت کردند، اسیر شده، در دست همانها، شاید خولی، شاید عمر سعد، شاید حرمله... من راضی نبودم رفتن تو را ببینم. اصلاً کدام مادری به مرگ فرزند راضی شده؟ اما خون تو رنگینتر از اهلبیت(ع) نبود!
آن شب تلخ را هرگز فراموش نمیکنم محسن جان! انگار خاطره آن شب را مثل یک داغ روی قلبم حک کردهاند. آن شب همه با هم با یک دنیا درد به مزار شهدای گمنام رفتیم. همانجا که همیشه میرفتی، حتی توان قدم برداشتن نداشتم، همانجا نشستم و دلم قرار گرفت و راضی شد. همانجا راضی شدم که تو هم به آرزوی قلبیات برسی، سخت است اما محسن جان، پسرم! همانجا از خدا خواستم که خبر شهادتت زودتر برسد، از خدا خواستم تا اسارتت بیشتر از این طول نکشد، فقط خدا میداند که داعش چهها بر سر تو میآورد، تصور اینکه خاری به پای تو برود، برایم سخت بود. چه برسد به اینکه کسی...
ساعت نیمه شب را نشان میداد، ما هنوز کنار مزار شهدا بودیم، خیلیها بودند، همه آمده بودند برای شهادتت دعا کنند، من هم دلم را آرام کردم و از اعماق قلبم خواستم تا خدا این قربانی را از ما بپذیرد. خواهرت، خون گریه میکرد محسن جان! کربلایی درست کرده بودی، همه انگار منتظر بودند از قتلگاه خبری برسد، که رسید...
بوی پیراهن خونین کسی آمد و روی لبها لبخند نشاند. پسرم! کدام مادر را سراغ داری که خودش از خدا رفتن فرزندش را بخواهد و با خبر مرگ فرزندش لبخند بزند و خدا رو شکر کند. من آن مادرم! اما من به چیزی جز شهادتت راضی نبودم که شهدا همه زندهاند و چه چیزی بهتر از این؟ چه افتخاری بالاتر از این؟ تو رفتی ولی ماندگار شدی، پاره تنم! حالا هربار که دلم میگیرد، خاطرات آن روزها را اینجا کنار مزارت تازه میکنم، تو طعم اسارت و شهادت را با هم چشیدی، مبارکت باشد پسرم...!
برداشتی از خاطره گویی مادر شهید حججی
@MER30TV👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیایید بیایید که گلزار دمیدهست
بیایید بیایید که دلدار رسیدهست
بیارید به یک بار همه جان و جهان را
به خورشید سپارید که خوش تیغ کشیدهست
#موِلانا
سلام
صبحتون بخیر 💐
@MER30TV👈💯
در لحظه ی زندگی باشید...(رادیو مرسی) - @mer30tv.mp3
5.84M
صبح تون بخیر عزیزان #رادیو_مرسی🤍🌹
@MER30TV👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سید بابک موسوی بعد از ثبت این صحنه نوشت: «سال گذشته در پارک ملی تندوره (خراسان) این پلنگ زیبا با اینکه میدانست ما درون مخفیگاه هستیم به سمت ما میآمد؛ واقعا از اعتماد بین ما و این موجود فوقالعاده لذت بردم.»
کانال روزمرّگی های یک محیطبان
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆مامانا وقتی که بهشون میگی شیر رو تو یخچال پیدا نمیکنم
@MER30TV 👈💯