فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 اینجا بهشتی بنام سلانسر
دهکده ییلاقی سلانسر یکی از بکرترین دیدنی های رودبار به شمار میرود که در ۱۲ کیلومتری غرب شهر رستم آباد واقع شده است. در فصل بهار این دشتها پوشیده از شقایقهای وحشی و گلهای رنگارنگ میشوند و با تماشای چشمانداز فوقالعاده آن، برای عکاسی وسوسه خواهید شد. دهکده ییلاقی سلانسر همان جایی است که فرشی از ابر را در زیر پایتان خواهید دید و غرق در شگفتی و رؤیا میشوید.
@MER30TV 👈💯
آنان كه وقتشان پايان يافته خواستار مهلتند، و آنان كه هنوز مهلت دارند كوتاهى مىورزند.
امام علی علیه السلام
@MER30TV 👈💯
5.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
افکت های اولیه سینما بدون استفاده از رایانه😃👌
@MER30TV 👈💯
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😲😲
گرفتاری خودروها در دریاچه مهارلو شیراز
.
@MER30TV 👈💯
5.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
9.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آیا_میدانید
ایسلند پشه ندارد؟
😂
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۶تا فینال المپیک و جهانی رفته،
۴ تا طلای المپیک و جهانی داره،
اینجوری متواضعانه رفته دیدن هموطنانی که رفتن در خونهاش برای تبریک سال نو
عزتت زیاد پهلوون❤️
@MER30TV 👈💯
حسنی تنبل - @mer30tv.mp3
4.49M
#قصه_کودکانه
هر شب ساعت 20:30
یک قصه جذاب و آموزنده
برای کودکان دلبند شما🥰
در کانال مرسی تی وی😊🌸🍃
@MER30TV 👈💯
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨ #داستان_شب ✨
شاهزادهای به شهری در قلمرو پدر خویش سفر کرد. او تصمیم گرفت ناشناخته سفر کند تا کسی او را نشناسد. چون به دروازهی شهر رسید، نگهبانان شهر با او تندی کردند. شاهزاده وارد شهر شد و به سمتِ نانوایی رفت تا نانی تهیه کند، نانوا چون او را غریب دید تحقیرش کرد. به کنج بنایی رفت تا استراحت کند از آنجا نیز دورش کردند.
به ناگاه جوان همسن و سالی او را دید و با او دوست شد. هر دو مدتی با هم همسفر شدند، جوان را تاب تحقیر او نیامد و گفت: در این شهر غریب چه میکنی؟ به شهر خود برگرد! شاهزاده گفت: بیا با هم چند روزی به شهر ما سفر کنیم. جوان پذیرفت و با او همراه شد. چون به دروازهی شهر رسیدند بسی دید او را تکریم و احترام میکنند و با مکنت به سراغش آمدند و او را به دربار پادشاه بردند.
جوان فهمید او شاهزاده است و در تعجب شد. از او سؤال کرد چگونه در شهر غربت این همه رنج و بیاحترامی را تحمّل کردی و سکوت نمودی در حالی که شهر ما نیز مُلکاش برای پدر شماست و همه تحت امر او هستند؟
شاهزاده گفت: وقتی کسی به من اهانت میکرد همیشه با خودم میگفتم این بنده، مرا و جایگاه مرا نمیشناسد اگر میدانست چنین توهین نمیکرد و اگر جایی ترس از گرفتارشدن داشتم، با خود میگفتم این سرزمین برای پدر من است کسی قدرتِ زندانیکردن مرا در این شهر ندارد، بگذار بترسانندم.
اگر کسی مرا از جایِ خوابم دور میکرد، میگفتم خدایا! این سرزمین مُلکاش به دست پدر من است، اگر او میدانست مرا نمیتوانست بیرونم کند. چنین بود که صبرم هرگز تمام نشد تا با سربلندی و بدون اینکه رنجی در آن شهر تحمل کنم به شهر خویش و دربار فرمانروایی برگشتم.
آری مَثَل دنیا هم چنین است، اگر ما قدرت و پشتوانهی خدا را پشت سر خود حس کنیم و با اعمال نیکمان محبت خداوند را جلب کنیم و بدانیم خداوند دوستمان دارد، تمام این دنیا مُلک ما میشود، دیگر از سخن کسی نمیرنجیم و از کسی متوقع نمیشویم و صبوری میکنیم تا به سلامتی این دنیایِ غریب را به شهر و موطنِ اصلی خود که از آن به این شهر غریب آمدهایم با استقبالِ فرشتگان وارد شویم.
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در رحمت خدا همیشه باز
و فانوس قشنگش همیشه روشنه
فکرت را از همۀ این اما و اگرها دور کن
ترس و ناامیدی و تردید را
بخاک بسپار
و امید و صبر را
راه زندگیت قرار بده
شبتون پر از نگاه مهربون خدا
@MER30TV 👈💯